مشاعره!!!

[Mehdi14]

دستگيري از غريق اميد نتوان داشتن
هر که از اهل جهان شد چاره جو، بيچاره شد
در حريم حسن چون آيينه محرم مي شود
هر که از سيمين بران قانع به يک نظاره شد

 

[m-o-h-s-e-n]

در خرابات طریقت ما بهم منزل شویم


کاین چنین رفته است در عهد ازل تقدیر ما

 

[Mehdi14]

ای فلک اندوه شیرین بر دل خسرو منه
کین بضاعت را خریداری به از فرهاد نیست

 

[somayeh60]

تا دامن کف نکشم زیر پای خاک

باور نکن که دست ز دامن بدارمت

 

[Mehdi14]

تا تواند آدمي هموار کردن خويش را
در شکست بيستون چون کوهکن باشد چرا
بگسل از طول امل سر رشته پيوند دل
گردن آزاده در قيد رسن باشد چرا

 

[mohammad_84]

از لطف تو چون جان شدم وز خویشتن پنهان شدم
ای هست تو پنهان شده در هستی پنهان من

گل جامه در از دست تو وی چشم نرگس مست تو
ای شاخه‌ها آبست تو وی باغ بی‌پایان من

 

[Mehdi14]

نه چنان شكست پشتم كه دوباره سر برآرم
منم آن درخت پيري كه نداشت برگ و باری
سر بى پناه پيری به كنار گير و بگذر
كه به غير مرگ ديگر نگشايدت كناری

 

[somayeh60]

یا وفا یاخبر وصل تو یا مرگ رغیب

بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند

 

[Mehdi14]

بازدارم به نظر خط غباري که مپرس
سايه کرده است به من ابربهاري که مپرس
نيست در رفتن دل هيچ گناهي از من
کششي ديده ام از جلوه ياري که مپرس

 

[AMD.POWER]

سرسبزترین بودم و زردم کردی / تبعیدی فصل شوم و دردم کردی

 

[Mehdi14]

يـاران بموافقت چو دیــدار کـنید
بـاید کــه ز دوست یـاد بسیار کنید
چون باده خوشگوار نوشید به هم
نوبت چو به ما رسد نگون سار کنید

 

[mohammad_84]

سالها تو سنگ بودی دلخراش
آزمون را یک زمانی سنگ باش

 

[AMD.POWER]

شب مردان خدا روز جهان افروز است/روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست

 

[Agha_Jo0n]

تا به کی باید رفت از دیاری به دیار دیگر
نتوانم نتوانم جستن
هر زمان عشقی و یاری دیگر
کاش ما ان دو پرستو بودیم که همه عمر سفر می کردیم
از بهاری به بهار دیگر

 

[Mehdi14]

روز روشن را شب تارست پنهان درلباس
چهره گلرنگ دارد خط ريحان در لباس
ماتم و سور جهان با يکدگر آميخته است
خنده ها چون برق دارد ابر گريان در لباس

 

[siavash20]

سروي شدم به دولت آزادگي که سر
با کس فرو نياورد اين طبع سرکشم​

 

[Mehdi14]

می از جام مودت نوش و در کار محبت کوش
به مستی ، بی خمارست این می نوشین اگر نوشی
سخن ها داشتم دور از فریب چشم غمازت
چو زلفت گر مرا بودی مجال حرف در گوشی

 

[mohammad_84]

یا نه جنگ است این برای حکمتیست
همچو جنگ خرفروشان صنعتست

 

[Mehdi14]

تا قیامت جوهر تیغ زبان ها میشود
عشق چون فرهاد و مجنون هر که را افسانه کرد

 

[m-o-h-s-e-n]

در شگفتم که ئر این مدت ایام فراق

برگرفتی ز حریفان دل و دل میدات

برسان بندگی دختر رز گو بدر آی

که در همت ما کرد ز بند آزادت