مشاعره!!!

[farshad10]

وگر مراد تو اینست بی مرادی من
تفاوتی نکند چون مراد یار منست

 

[somayeh60]

تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک
باور مکن که دست ز دامن بدارمت

 

[farshad10]

تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست​

​

راه رو گر صد هنر دارد توکل بایدش​

​

 

[kyle]

شمع و پروانه یکی ، مسجد و میخانه یکی


بس که باید همه در پای تو ویران شد و ریخت​

 

[farshad10]

ترس جای عشق جولان داد و شک جای یقین
آبروداری کن ای زاهد مسلمانی بس است

 

[kyle]

تا دل مسکین من در کار تست
آرزوی جـــــان مـــن دیــــدار تسـت
جــان و دل در کـــار تــــــو کـــردم فـــدا
کــــار مـن ایـــن بــود دیگـــر کــــار تست
انوری

 

[farshad10]

توخود ای گوهر یکدانه کجایی آخر​

​

کز غمت دیده مردم همه دریا باشد ​

​

 

[kyle]

در بیـــــابـــــان رهــــــروان عشـــــــق را
زاب چشـــم خویـــش دریایـــی خوشست
انوری
+++++++++++++
فرشاد امشب هرچی گیرت میاد با""ت""::lol:

 

[farshad10]

تکیه بر اختر شبگرد مکن کاین عیار
ناج کاووس ربود و کمر کیخسرو
*************************
​

​

 

[kyle]

و آسمان، چون من، غبار آلود دلگيري.
باد، بوي خاك ِ باران خورده مي‌آرد.

Spoiler

سايه ها،زير درختان، در غروب سبز مي‌گريند.
شاخه ها چشم انتظار ِ سرگذشت ابر،
و آسمان، چون من، غبار آلود دلگيري.
باد، بوي خاك ِ باران خورده مي‌آرد.
سبزه ها در راهگذار ِ شب پريشانند.
آه، اكنون بر كدامين دشت مي‌بارد؟
باغ، حسرتناك ِ باراني ست،
چون دل من در هواي گريه‌ي سيري... هوشنگ ابتهاج

 

[farshad10]

در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمی‌شوی که ببینی چه می‌کشم
با عقل آب عشق به یک جو نمی‌رود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم​

 

[kyle]

من با غزلی قانعم و با غزلی شاد
تا باد ز دنیای شما قسمتم این باد...
می خواهم از این پس همه از عشق بگویم
یک عمر عبث داد زدم بر سر بیداد
مگذار که دندانزده ی غم شود ای دوست
این سیب که ناچیده به دامان تو افتاد محمد علی بهمنی

 

[farshad10]

دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد ؟
چون بشد دلبر و با یار وفا دار چه کرد؟...
********************************
برا امشب کافیه شب خوش

 

[AMD.POWER]

در کارگه کوزه گری بودم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
هر یک به زبان حال با من گفتند
کو کوزه گر و کوزه خرو کوزه فروش
خیام

 

[amirali2820]

در کارگه کوزه گری بودم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
هر یک به زبان حال با من گفتند
کو کوزه گر و کوزه خرو کوزه فروش
خیام

شوق من قاصد بی درد کجا میداند
آنقدر شوق تو دارم که خدا میداند

 

[kyle]

دوست میدارم که با خویشان خود بیگانه باشم
همدم عقلم چرا همصحبت دیوانه باشم

 

[alensatari]

میازار موری که دانه کش است ...

 

[Sir Pendar]

دوست میدارم که با خویشان خود بیگانه باشم
همدم عقلم چرا همصحبت دیوانه باشم

مرا به کار جهان هرگز التفات نبود
رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست

 

[kyle]

تر توش هنر میباید اندوخت
حدیث زندگی میباید آموخت

 

[Sir Pendar]

تفاوتی نکند قدر پادشایی را
که التفات کند کمترین گدایی را