مشاعره!!!

[Sir Pendar]

تن آدمي شريف است به جان آدميت

نه همين لباس زيباست نشان آدميت​

 

[kyle]

تا کي غم آن خورم که دارم يا نه
وين عمر به خوشدلي گذارم يا نه
پرکن قدح باده که معلومم نيست
کاين دم که فرو برم برآرم يا نه
خیام

 

[amir3408]

تا کي غم آن خورم که دارم يا نه
وين عمر به خوشدلي گذارم يا نه
پرکن قدح باده که معلومم نيست
کاين دم که فرو برم برآرم يا نه
خیام

عالی

Sent from my GT-I9300 using Tapatalk

 

[kyle]

عالی

Sent from my GT-I9300 using Tapatalk

ممنون داداش:blush:
اووون لایکی که سمت چپ داره واسه تشکر کردن از پستهاست:lol:
بزن لایکو

 

[Old Ali]

تا کي غم آن خورم که دارم يا نه
وين عمر به خوشدلي گذارم يا نه
پرکن قدح باده که معلومم نيست
کاين دم که فرو برم برآرم يا نه
خیام

هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم

مولوی

 

[kyle]

هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم

مولوی

من با غزلی قانعم و با غزلی شاد
تا باد ز دنیای شما قسمتم این باد...
می خواهم از این پس همه از عشق بگویم
یک عمر عبث داد زدم بر سر بیداد
مگذار که دندانزده ی غم شود ای دوست
این سیب که ناچیده به دامان تو افتاد محمد علی بهمنی

 

[somayeh60]

دارم به سبک خنده های تو غبطه میخورم
از گل،در این مسابقه حتما تو می بری!

 

[farshad10]

یكی دو فصل گذشت از درو ، ولی چه كنم

​

كه باز خوشه ی دلتنگیم دروده نشد​

​

​

​

​

​

چه چیز تازه در این غربت است ؟ كی ؟ چه زمان​

​

​

​

​

​

غروب جمعه ی من بی تو پوك و پوده نشد ؟​

​

​

​

 

[somayeh60]

دلم که رابطه ای تنگ با غزل دارد
به چشم های قشنگت دچار میخواهم

 

[fintool]

می خوردن و شاد بودن آیین منست

فارغ بودن ز کفر و دین دین منست


گفتم به عروس دهر کابین تو چیست

گفتا دل خرم تو کابین منست

 

[farshad10]

دلم که رابطه ای تنگ با غزل دارد
به چشم های قشنگت دچار میخواهم​

مرنجــان دلم را كه اين مرغ وحشي​

ز بامي كه برخاست مشكل نشيند​

 

[somayeh60]

دوش در حلقه ما قصه ی گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود

 

[GamesWorld]

دستم بگرفت و پا به پا برد
تا شابدوالعظیم پیاده راه برد!!

 

[fintool]

در شهر یکی کس را هشیار نمی بینم
هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه

 

[Sir Pendar]

هنر تابد از مردم گوهری
چو نور از مه و تابش از مشتری

 

[kyle]

یا رب بگشا گره ز کار من زار


رحمی که زعقل عاجزم در همه کار

 

[Sir Pendar]

روی جانان طلبی آینه را قابل ساز
ور نه هرگز گل و نسرین ندمد ز آهن و روی







دعوتنامه بالاترین ,دعوت نامه بالاترین

 

[kyle]

یقینم هست فایز زنده گردد


رسد بر تختۀ تابوت تا بوت

فایز دشتی

​

 

[Sir Pendar]

تا بود نسخه عطری دل سودا زده را
از خط غالیه سای تو سوادی طلبیم​

 

[kyle]

مجنون و پریشان توام دستم گیر


سرگشته و حیران توام دستم گیر
هر بی سر و پا چو دستگیری دارد

من بی سر و سامان توام دستم گیر
ابوسعید ابوالخیر


هیییییییییی خدا