مجنون و پریشان توام دستم گیر
سرگشته و حیران توام دستم گیر
هر بی سر و پا چو دستگیری دارد
من بی سر و سامان توام دستم گیر
ابوسعید ابوالخیر
هیییییییییی خدا
رهی دارم به هفتاد و دو هنجار
از آن یک ره گل و هفتاد و دو خار
///
این پست رو از ته دل زدی؟
دوش از درم آمد آن مه لاله نقاب
چاکریمبیت عالی بود
شاعرش رو پیدا نکردم اگر زحمت نیست بگو
در نمود نقشها بی اختیار افتاده امآن حرف که از دلت غمی بگشاید
در صحبت دل شکستگان می‌باید
هر شیشه که بشکند، ندارد قیمت
جز شیشهٔ دل که قیمتش افزاید
شیخ بهایی
چاکریم
از خودم بود
