عارضه کم خونی زمانی بروز میکند که خون فاقد هموگلوبین کافی است. هموگلوبین به گلبولهای قرمز خون در حمل اکسیژن از ریهها به تمام اندامهای بدن کمک میکند.
کم خونی انواع مختلفی دارد که هر کدام به دلایل مختلف بروز میکنند و به اختصار در ذیل معرفی شدهاند:
۱) کم خونی ناشی از فقر آهن (IDA):
این نوع کم خونی از شایعترین انواع این بیماری است. فقر آهن زمانی بروز میکند که بدن فاقد آهن کافی است.
بدن برای ساختن هموگلوبین به آهن نیاز دارد. این حالت معمولا در اثر از دست دادن خون به دلیل مشکلاتی همچون عادت ماهانه طولانی و سنگین، زخمهای داخلی، پولیپهای روده یا سرطان روده بروز میکند.
همچنین، **** غذایی فاقد آهن کافی میتواند منجر به بروز این حالت شود. در دوره بارداری نیز عدم وجود آهن کافی برای مادر و جنین موجب کم خونی از نوع فقر آهن میشود.
بدن میتواند با مصرف مود غذایی مانند گوشت گاو، صدفهای خوراکی، اسفناج، عدس، سیب زمینی کباب شده با پوست و تخمه گل آفتابگردان، آهن مورد نیاز خود را به دست آورد.
۲) کم خونی مگالوبلاستیک یا فقر ویتامین:
این نوع کم خونی معمولا در اثر کمبود فولیک اسید یا ویتامین B-۱۲ بروز میکند. این ویتامینها به بدن در سالم نگهداشتن خون یا سیستم عصبی کمک میکنند. در این نوع کم خونی، بدن گلبولهای قرمز خونی تولید میکند که نمیتوانند اکسیژن را به خوبی تحویل دهند.
قرصهای مکمل حاوی فولیک اسید میتوانند این نوع کم خونی را درمان کنند. فولیک اسید را همچنین میتوان از مصرف دانهها و بنشنها، مرکبات و آب میوهها، سبوس گندم و سایر غلات، سبزیجات برگ پهن و سبز تیره، گوشت طیور، صدف و کبد به دست آورد.
گاهی اوقات ممکن است یک متخصص نتواند تشخیص دهد که علت این بیماری کمبود ویتامین B-۱۲ است. این حالت معمولا در افراد مبتلا به کم خونی وخیم بروز میکند که در حقیقت نوعی بیماری خود ایمنی است. عدم دریافت ویتامین B-۱۲ کافی میتواند موجب کرخی و بیحسی دستها و پاها، مشکلات در راه رفتن، از دست دادن حافظه و مشکلات بینایی شود. نوع درمان بستگی به عامل مولد بیماری دارد، اما به هر حال مصرف ویتامین B-۱۲ ضروری است.
۳) بیماریهای نهفته:
بیماریهای خاصی وجود دارند که میتوانند به توانایی بدن در تولید گلبولهای قرمز خونی آسیب برسانند. برای مثال، افراد مبتلا به بیماریهای کلیوی به ویژه بیمارانی که دیالیز میشوند در معرض ابتلا به کم خونی قرار دارند. کلیههای این بیماران قادر به ترشح هورمونهای کافی برای تولید گلبولهای خونی نبوده و در هنگام دیالیز نیز آهن از دست میدهند.
۴) بیماریهای خونی ارثی:
اگر در خانواده سابقه بیماری خونی وجود داشته باشد، احتمال ابتلا به آن در افراد دیگر نیز افزایش مییابد. یکی از امراض خونی ارثی کم خونی گلبولهای داسی شکل است. به جای تولید گلبولهای قرمز خونی طبیعی که به راحتی درون رگهای خونی حرکت میکنند، گلبولهای داسی شکل حرکت سختی داشته و دارای لبههای خمیده هستند. این گلبولها نمیتوانند در رگهای خونی ظریف به آسانی حرکت کنند و در نتیجه مسیر رسیدن خون به اعضای بدن را مسدود میکنند. بدن گلبولهای قرمز داسی شکل را نابود میکند، اما نمیتواند با سرعت کافی انواع طبیعی و سالم جدیدی را تولید کند. این امر موجب بروز کم خونی میشود نوع دیگری از کم خونی ارثی تالاسمی است. تالاسمی زمانی بروز میکند که بدن ژنهای ویژهای را از دست میدهد و یا ژنهای غیر طبیعی مختلف از والدین به کودک ارث میرسد که به نحوه تولید هموگلوبین تاثیر منفی میگذارند.
۵) کم خونی آپلاستیک:
نوع نادری از کم خونی است و زمانی بروز میکند که بدن به اندازه کافی گلبول قرمز تولید نمیکند. از آنجا که این امر بر گلبولهای سفید نیز تاثیر میگذارد، از این خطر بالای بروز عفونتها و خونریزیهای غیر قابل توقف میشود. این حالت دلایل مختلفی دارد که عبارتند از:
▪ روشهای درمانی سرطانها (پرتودرمانی و شیمی درمانی)
▪ قرار گرفتن در معرض مواد شیمیایی سمی (مانند مواد مورد استفاده در برخی حشرهکشها، رنگ و پاک کنندهها و شویندههای خانگی)
▪ برخی داروها (مانند داروهای مخصوص درمان روماتیسم مفصلی)
▪ بیماریهای خود ایمنی (مانند لوپوس)
▪ عفونتهای ویروسی که بر تراکم استخوانی تاثیر میگذارد.
نوع درمان بستگی به میزان حاد بودن کم خونی دارد. این بیماری را میتوان با تعویض خون، مصرف دارو و یا پیوند مغز استخوان درمان کرد. کم خونی برای پیشرفت در بدن به گذر زمان احتیاج دارد. در آغاز ممکن است هیچ علایمی بروز نکند و یا علایم بیماری بسیار خفیف باشد، اما با پیشرفت بیماری میتوان شاهد علایمی چون خستگی، ضعف، عدم توانایی در کار و تحصیل، کاهش دمای بدن، پریدگی رنگ پوست، ضربان قلب سریع، کوتاهی تنفسها، درد سینه، سرگیجه، تحریک پذیری، کرخی و سردی دستها و پاها و سردرد بود.
تشخیص این بیماری با انجام یک آزمایش خون امکانپذیر است. در صورت مثبت بودن جواب آزمایش و ابتلا به کم خونی انجام آزمایشات دیگری نیز برای تشخیص نوع آن ضروری است. انتخاب نوع درمان کم خونی بستگی به علت بروز آن دارد. برای مثال، نحوه درمان کم خونی گلبولهای داسی شکل با نحوه درمان کم خونی ناشی از **** غذایی فاقد آهن یا فولیک اسید متفاوت است. از این رو برای کشف بهترین روش معالجه باید به متخصص مربوطه مراجعه کرد.
به روشهای گوناگون میتوان مانع از بروز برخی انواع کم خونی شد که مجموعهای از آنها در زیر آمده است؛
▪ مصرف غذاهای حاوی آهن زیاد از جمله گوشت قرمز، ماهی، مرغ، تخممرغ، میوههای خشک شده، عدس و لوبیا، سبزیجات سبز برگ پهن مانند اسفناج، کلم و یا غلههای حاوی آهن غنی شده.
▪ مصرف مواد خوراکی که جذب آهن را در بدن افزایش میدهد مانند آب پرتغال، توت فرنگی، کلم و یا سایر میوهها و سبزیجات حاوی ویتامین C.
▪ خودداری از نوشیدن قهوه و چای همراه با وعدههای غذایی چرا که این نوشیدنیها جذب آهن در بدن را دشوار میکند.
▪ کلسیم جذب آهن را مشکل میکند لذا برای به کار گرفتن بهترین روش برای مصرف کلسیم به میزان مناسب و کافی با پزشک متخصص باید مشورت کرد.
▪ اطمینان از مصرف کافی فولیک اسید و ویتامین B-۱۲ در **** غذایی
▪ مشاوره با پزشک برای خوردن قرصهای مکمل آهن چرا که مصرف این قرص بدون مشورت با فرد متخصص صحیح نیست. این قرصها در دو نوع فروس و فریک ارایه میشوند. جذب فروس در بدن بهتر صورت میگیرد اما اثرات جانبی مانند تهوع، استفراغ و اسهال در پی دارد با این حال این اثرات جانبی را میتوان با کمک برخی اقدامات کاهش داد، از آن جمله اینکه ابتدا با نیمی از دوز تجویز شده شروع کرد و به تدریج آن را به دوز کامل رساند. قرص را در دوزهای تقسیم شده مصرف کرد. قرص را همراه با غذا مصرف کرد و اگر نوعی از قرص آهن مشکلاتی ایجاد میکند با متخصص مربوطه برای مصرف نوع دیگر مشورت کرد.
▪ زنانی که باردار نبوده اما در سن بارداری قرار دارند باید هر ۵ تا ۱۰ سال یکبار آزمایش کم خونی بدهند. این امر حتی در شرایط سلامت باید صورت گیرد. انجام این آزمایشها باید از زمان نوجوانی آغاز شود.
▪ همچنین زنانی که باردار نیستند و در سن بارداری قرار دارند در صورت داشتن علایمی چون عادت ماهانه شدید و طولانی، مصرف آهن کم و یا تشخیص قبلی ابتلا به کم خونی باید هر سال آزمایش خون بدهند. اکثر افراد از طریق یک **** غذایی سالم و منظم میتوانند از غذاهای سرشار از آهن استفاده کنند اما برخی افراد نمیتواند آهن کافی بدست آورند که مهمترین این افراد دختران نوجوان و زنان در سن بارداری هستند که یا در هر عادت ماهانه خون زیادی را از دست میدهند یا بیش از یک بچه دارند و یا از IUD استفاده میکند.
کودکان نوپا و زنان باردار نیز در این گروه هستند. این افراد باید به طور دورهای آزمایش کم خونی بدهند و در صورت فقر آهن حتما باید با مشورت پزشک از مکملهای آهن استفاده کند که نحوه درمان مشکل آنها بر عهده پزشک است.
ضریب هوشی افرادی که چشمان آبی دارند از چشم تیرهها بالاتر است.
به گزارش دیلی، محققان دریافتهاند که رنگ چشم میتواند اطلاعاتی درباره قابلیتهای فردی بدهد و در این میان چشم آبیها بیشترین قابلیتها را دارند.
تحقیقات نشان میدهد که افرادی که چشمان آبی دارند مغزی سیستماتیک دارند و ضریب هوشی آنها از افرادی که رنگ چشمانشان تیره و یا قهوهای است بیشتر است.
آنها به خاطر حافظه زیاد و هوششان امتحانات را با موفقیت بیشتری پشت سر میگذرانند و اطلاعات بسیاری به مغزشان میسپارند و در برنامهریزیها کاملا موفقند و ورزشهایی که احتیاج به تمرکز دارد مانند گلف را به خوبی انجام میدهند.
از این دسته افراد میتوان از استفان هاوکینگ که فیزیکدان بزرگ دنیا نام برد که ضریب هوشی بسیار بالایی دارد و رنگ چشمانش آبی است.
تحقیقات روی افراد چشم قهویای نشان میدهد که آنها در ورزشهای پر تحرک همانند فوتبال و هاکی روی یخ موفقترند و بیشتر اهل عمل هستند تا فکر کردن.
دانشمندان ميگويند درمان جديدي را براي مبتلايان به پوکي استخوان کشف کردهاند.
محققاني از 27 کشور جهان اين درمان جديد را براي سه سال مورد ارزيابي قرار دادهاند و نتيجه آن را در مجله معتبر پزشکي نيواينگلند (New England Journal of Medicine) منتشر كردهاند. مهمترين مزيت اين دارو اين است كه يك بار مصرف آن در سال كافي است، درحاليكه داروهاي فعلي اغلب بايد بصورت روزانه مصرف شوند.
محققان دانشگاه کاليفرنيا بيش از 7 هزار و 500 زن بالاي 65 سال را مورد مطالعه قرار دادند و به نيمياز آنها داروي تزريقي زولدرونيک اسيد (Zoledronic acid) و به نيميديگر دارونما دادند.
يافتهها حاکي بود که اين درمان تزريقي خطر شکستگي لگن خاصره را تا 40 درصد و شکستگي در ستون فقرات را تا 70 درصد کاهش ميدهد و به اين ترتيب اثر درماني زولدرونيک اسيد (که نام تجاري آن آکلاستا است) به اثبات رسيد.
توليدکنندگان اين دارو اميدوارند مقامات اروپا در طي سال جاري ميلادي مجوز توزيع زولدرونيک اسيد را صادر کنند.
اين دارو فقط يک بار در سال بايد تزريق شود و تزريق آن نيز 15 دقيقه بيشتر طول نميکشد.
داروهايي که تاکنون براي پوکي استخوان تجويز ميشده به صورت قرص بوده و هر روز بايد مصرف شود و تحقيقات نشان داده که بيماران پوکي استخوان به طور منظم داروهاي خود را مصرف نميکنند؛ عوارض جانبي اين داروها، از جمله تورم لوله مري که بلع را دشوار ميکند، باعث ميشود بيمار پس از 6 ماه مصرف آن را رها کند.
بهاي آلکاستا، حدود 600 دلار است و مهمترين عارضه آن افزايش خطر نوسان غيرطبيعي ضربان قلب است.
پروفسور ديويد ريد، از دانشگاه آبردين بريتانيا که گروه وي در اين تحقيق شرکت داشته، جلوگيري از شکستگي لگن خاصره، که مهمترين عارضه پوکي استخوان در سالمندان است، را امري حياتي دانسته چراكه حتي در پيشرفتهترين كشورها حدود 20 درصد از بيماراني که لگن آنها دچار شکستگي شده، در عرض 6 ماه ميميرند.
با اين که بسياري بر اين تصور هستند که پوکي استخوان يکي از بيماريهاي دوران سالمندي است اما گفته ميشود که ابتلا به آن در دوران نوجواني آغاز ميشود.
بيمارياي که در آن استحکام نسج استخوان افت كرده و احتمال شکستگي چند برابر ميشود. نيمياز زنان بالاي 50 سال دچار شکستگي استخوان ميشوند که دليل اصلي آن پوكي استخوان يا «استئوپروز» است.
سن بالا، رفتارهاي ماشيني، فعاليت بدني كم و سابقه ژنتيكي از جمله علل ايجاد پوكي استخوان هستند.
پزشكان ميگويند با توجه به اين كه از 30 سالگي به بعد بافت استخواني تحليل ميرود احتمال بروز پوكي استخوان نيز در سنين ميانسالي و كهنسالي افزايش مييابد كه برخي از عوامل از جمله يائسگي در زنان به دليل كاهش سطح استروژن منجر به تسريع اين عامل قبل از زمان مذكور است.
با اينحال با تغذيه مناسب، يعني غذاهايي كه حاوي ويتامين D و كلسيم باشد و نيز فعاليت بدني مناسب ميتوان دانسيته استخوان را افزايش داد.
بى اشتهايى عصبى (anorexia nervosa) بيمارى است كه معمولاً در دختران نوجوان را گرفتار میکند، ولى پسران نوجوان، مردان و زنان بزرگسال نيز در معرض ابتلا به اين بيمارى قرار دارند.
اشتغال ذهنی اين بيماران داشتن اندامى لاغر و باريك است. از اين رو وزن زيادى را از دست مى دهند و همواره در اين وحشت به سر مى برند كه مبادا دوباره وزن شان زياد شود.
بیشتر مبتلایان وجود آنكه بسيار لاغرند خود را چاق مى دانند. ولى دانستن اين نكته بسيار مهم است كه مسئله بیمار در بى اشتهايى عصبى، وزن و غذا نيست، بلكه اين مشكلات عاطفى اند كه او از وزن و غذا براى مقابله با آنها استفاده مىكند.
علائم هشداردهنده بىاشتهايى عصبی
گرسنگى كشيدن و كاهش وزن عمدى.
بيم از افزايش وزن.
امتناع از خوردن.
انكار گرسنگى.
جست و خيز و فعالیت جسمی دائمى.
رويش مو بيش از اندازه معمول بر روى بدن و صورت.
حساسيت به دماهاى پايين.
قاعدگى نامنظم يا عدم وجود قاعدگى.
ريزش موى فرق سر.
خود را چاق پنداشتن به رغم آنكه حقيقتاً فرد بسيار لاغر به شمار مىرود.
تقاوتها با پرخوری عصبی
بيماران دچار بىاشتهايى عصبی به خود گرسنگى مىدهند، از خوردن غذاهاى پركالرى خوددارى مىكنند و همواره در جست و خيز و ورزشاند. اما كسانى كه دچار پرخورى عصبی هستند غذاى زيادى مىخورند، ولى بلافاصله پس از آن كارى مىكنند كه آن را استفراغ كنند، يا با خوردن قرص هاى اسهال يا ادرار آور تلاش مىكنند، مانع اضافه وزن خويش شوند. بيماران دچار پرخورى به اندازه كسانى كه دچار بىاشتهايى هستند، وزن از دست نمىدهند.
علت بیاشتهایی عصبی
دليل اين بيمارى چندان معلوم نيست. بيماران هنگامى كه لاغرند، احساس رضايت بيشترى مى كنند. اين گونه افراد، بسيار كمال گرا هستند و دوست دارند همه چيز در زندگى شان در كاملترين شكل خويش باشد.
اغلب در مدرسه دانش آموزان موفقى به شمار مى روند، در بسيارى از فعاليت هاى جمعى در مدرسه و خارج از آن شركت مى كنند و اگر چنانچه نمرات خوبى نياورند يا به هر دليلى چيزى در زندگىشان در حد عالى نباشد خود را سرزنش مىكنند.
عوارض بیاشتهایی عصبی
دختران دچار بىاشتهايى عصبی، دچار قطع قاعدگى مىشوند، پوستشان خشك و موهاى سرشان بسيار نازك و شكننده مى شود، موهاى ظريفى در تمام سطح بدن شان رشد مىكند و هميشه احساس سرما و كسالت مى كنند،
اغلب اوقاتشان تلخ است. همواره در فكر غذا هستند و لذا به سختى مى توانند افكارشان را بر روى چيز ديگرى متمركز كنند.
این عقیده که افراد دچار بى اشتهايى احساس گرسنگى نمىكنند، درست نیست بلكه برعکس این بیماران دائماً در حالت گرسنگى به سر مىبرند. و همين احساس گرسنگى دائمى است كه موجب مىشود آنها احساس كنند بر زندگى و جسم خويش كنترل و تسلط دارند.
اين بيماران ممکن است در در معرض خطر مرگ ناشى کمخوری درازمدت قرار بگیرند.
درمان بیاشتهایی عصبی
از درمان بىاشتهايى عصبى بسيار دشوار است، چرا که اغلب بيماران خود را غیرعادی نمیپندارند و فكر مىكنند زندگیشان روالی عادی دارد.
در مراحل آغازين بيمارى (مثلاً زمانى كه هنوز ۶ ماه از شروع آن نگذشته يا بيمار وزن زيادى را از دست نداده است) شايد بتوان با بسترى كردن بيمار در بيمارستان وى را درمان نمود.
اما اگر قرار باشد موفقيتى در اين كار حاصل شود، بايد بيمار خودش خواهان تغيير وضعيت موجود خويش باشد و دوستان و خانواده اش او را در اين كار يارى كنند.
كسانى كه بىاشتهايىشان شديدتر و پيشرفتهتر است نياز به بسترى شدن در بيمارستان و معمولاً در بخش خاص بيماران دچار بىاشتهايى و پرخورى عصبى دارند.
درمان عبارت است از تغيير عادات غذايى بيمار.
اغلب اين بيماران تا يك سال يا بيشتر بايد تحت نظر باشند تا بتوانند احساسات خود را كه باعث اين مشكلات شده تغيير دهند.
اين احساسات ممكن است مربوط به وزن، مشكلات خانوادگى يا مسائل مربوط به اعتماد به نفس بيمار باشند. گاهى لازم است با دادن داروهايى به منظور كاستن از شدت افسردگى بيمار، وى را در اين كار كمك كنيم.
مهم ترين كمكى كه خانواده و دوستان فرد مبتلا به بىاشتهايى مىتوانند به وى كنند ابراز علاقه و محبت به اوست.
اكثر اين بيماران با بيمارى خويش كنار مىآيند. با وجود بيمارى احساس ايمنى و آسودگى مى كنند. بيشتر بيم شان افزايش وزن است، كه آن را دليل بر از دست دادن كنترل برخويشتن تلقى مىكنند. آنها از نظر خودشان هيچ مشكلى ندارند. بيماران دچار بىاشتهايى عصبى حتى ممكن است براى آنكه چيزى نخورند به دست و پاى شما بيفتند!
روشن است كه خانواده و دوستان نبايد زير بار چنين خواهشهايى بروند.
وقتي روي يكي از اقواممان تشخيص سرطان گذاشته ميشود، اولين نكتهاي كه بعد از ناراحتي اوليه براي خود فرد بيمار به ذهن خيلي از ما ميرسد، اين است كه «ما با هم فاميليم، نكند ارثي باشد، نكند من هم سرطان بگيرم؟ يا داشته باشم و خبر نداشته باشم؟»
اين فكر شب و روز روي اعصاب ما راه ميرود و ما را از كار و زندگي مياندازد و معلوم نيست عاقبتش چه بشود. اما چقدر از اين نگرانيها واقعاً بهجاست؟
يك بررسي تازه در مركز بينالمللي تحقيقات سرطان نشان داده كه اين نگرانيها فقط مشكل ما ايرانيها نيست، بلكه در كشورهاي ديگر، به خصوص وقتي سطح درآمد و بهداشت جامعه بالا ميرود، عين همين دلمشغوليها وجود دارد.
نگراني و دلمشغوليهايي كه به گفته كارشناسان خيلي هم مورد ندارد و اكثر آنها بيجاست و يك محور مهم اين گونه نگرانيها، ارثي بودن انتقال بيماري است، اما نگرانيهاي بيمورد ديگر هم در اين مورد وجود دارد.
به گزارش بيبيسي، اين مطالعه نشان ميدهد كه 91 درصد مردم نگرانيهاي بيموردي در اين باره دارند. طوري كه يكچهارم از هزار نفر افراد مورد مطالعه، معتقد بودهاند كه بين 50 تا 100 درصد سرطانها ارثي است.
اين در حالي است كه بنا به اعلام مركز بينالمللي تحقيقات سرطان، از بيش از نيمي از سرطانها، ميتوان با انجام تغييراتي در شيوه زندگي پيشگيري كرد؛ تغييراتي مثل ورزش و فعاليت بدني، رژيم غذايي سالم، پرفيبر، سرخنشده و تازه. نقش استعمال دخانيات هم در بالا بردن خطر برخي سرطانها، مثل سرطان ريه يا حنجره، شناخته شده است.
با اين حال در اين نظرسنجي مشخص شده كه 60 درصد افراد عقيده دارند «وراثت»، مهمترين و تأثيرگذارترين عامل در بروز سرطان است. كارشناسان مجري اين طرح تحقيقاتي ميگويند از هر 10 مورد سرطان، شايد تنها يكي از آنها را واقعاً بتوان به يك عامل شناخته شده منسوب كرد كه وراثت، در كنار تغذيه، استرس، ورزش و سيگار، يكي از اين عوامل است. اگر نميتوانيم عامل وراثت و فاميلي را تغيير بدهيم، شيوه زندگيمان كه دست خودمان است و ميتوانيم خيلي راحت و بدون صرف هيچگونه هزينهاي، تغييرش بدهيم.
يك نكته ديگر اين كه دوسوم سرطانها در سنين بالاي 65 سال رخ ميدهند، در حالي كه تنها 15 درصد مردمي كه در اين باره از آنها سؤال شده بود، اين حقيقت را ميدانستند و بقيه آنها گمان ميكردند در هر سني به شدت در معرض خطر ابتلا به سرطان هستند.
اين افراد دقت نكرده بودند كه فهرست كردن عوامل خطر ابتلا به سرطان، از جمله وراثت، تنها براي پيگيري علائم مشكوك و در حد چكآپ توصيه شده است، نه براي نگران شدن بيش از حد. اين پيگيريها كمك ميكند سرطانها به موقع تشخيص داده شوند و اقدامات لازم براي درمان آنها انجام شود.
همچنين، اين فهرست براي يادآوري و تاكيد بيشتر بر اين نكته است كه اگر از سرطان ميترسيد و نگران آن هستيد، بايد شيوه زندگي خود را اصلاح كنيد.
تا به حال به اين سؤال فكر كردهايد كه چرا آدمهاي چاق، از خوردن غذا لذت ميبرند؟
چرا افراد لاغر ميلي به خوردن غذاهاي رنگين ندارند؟
چه اتفاقي در بدن آدمهاي لاغر باعث كاهش اشتهاي آنان ميشود؟
آيا چاقها براي شاد بودن نياز به خوردن دارند؟
آيا به نظر شما رابطهاي بين خوشحالي و لاغري وجود دارد؟
در طول تاريخ محققان زيادي در اين رابطه جستجو كردهاند و حتي عدهاي از آنها از روي ظاهر افراد توانسته اند شخصيت و خصوصيات باطني آنها را شرح دهند. به عنوان مثال كرچمر، روانپزشك آلماني مي گويد آدمهاي چاق قد كوتاه كه سينه و شكم خيلي بزرگ دارند و پوستشان به سرخي تمايل دارد، برونگرا، خوشگذران و خوشبرخورد هستند. اين افراد معمولاً شاد بوده و از زندگي لذت ميبرند.
اما آدمهاي لاغر و قد بلند، درونگرا، مضطرب و عصبي هستند و با كنايه حرف ميزنند. گروه سوم كه استخوان بندي محكم و عضلات قوي و سينه پهن و بلند دارند، جدي، رياست طلب، پرخاشگر و زورگو هستند. با توجه به تقسيم بندي اين روانپزشك آيا ميتوانيم بگوييم آدمهاي چاق از خوردن لذت ميبرند و اين كار آنها را شاد ميكند؟
دانشمندان بيكار ننشسته و در جستجوي پاسخي براي سؤال ما هستند. حتي آنها معتقدند با كشف ساز و كار اين قضيه ميتوان راههايي براي كاهش اشتهاي آدمهاي چاق پيدا كرد؛ چنانكه پژوهشگران دانشگاه شفيلد در بريتانيا سرگرم تحقيقاتي درباره رابطه هورمون سروتونين (Serotonin) با لاغري افراد هستند.
هورمون سروتونين در مغز احساس شادي به همراه ميآورد. پژوهشگران معتقدند با افزايش ميزان اين ماده شيميايي در افراد، به كاهش وزن كمك ميشود.
دكتر كارولين دالتون كه سرپرستي اين تحقيقات را به عهده دارد ميگويد: افرادي كه ميزان توليد سروتونين در مغز آنها پايين است (يعني افراد چاق)، براي بهبود روحيه خود بيشتر به غذا روي ميآورند.
او معتقد است 75 درصد افراد براي بهبود حالات روحي خود ميل شديد به غذا پيدا ميكنند، در حالي كه آنها ميتوانند با جايگزين كردن ساير فعاليتهاي سرگرم كننده مانند ورزش، به همان نتيجه مطلوب برسند.
جالب است، ورزش و خوردن غذاهاي رنگين هر دو ميتواند مقدار سروتونين را در مغز زياد كند.
اين تحقيقات تازه آغاز شده است و تا 18 ماه ديگر ادامه خواهد داشت. دكتر دالتون درباره اين تحقيق به بيبي سي ميگويد: ما در تحقيقات خود افرادي را كه داراي ژن چاقي هستند طي برنامه خاصي تشويق به ورزش خواهيم كرد.
ورزش نه تنها به آنها كمك ميكند تا با سوزاندن كالري لاغر شوند، بلكه با افزايش توليد هورمون سروتونين در مغز، وابستگي آنها را به غذا كمتر ميكند.
البته قضيه به همينجا ختم نميشود، چون گر چه چاقها براي بالا بردن روحيه خود به خوردن غذا متوسل شدهاند، اما انگار آدمهاي لاغر نتوانستهاند براي شاد بودن، راهي را جايگزين كنند. گواه كلام ما تحقيقاتي است كه نشان ميدهد لاغرها بيشتر خودكشي ميكنند
يك شيوه غيرتهاجمي كه جراحي با اولتراسوند متمركز با هدايت تشديد مغناطيسي (MRgFUS) خوانده ميشود، فيبروئيدهاي رحمي را تحليل ميبرد و علائم ناشي از آنها را برطرف ميكند.
اين وسيله نتيجه تحقيق جديد پژوهشگران در دانشكده پزشكي هاروارد و بيمارستان زنان و برگهام در بوستون امريكا است.
فيبروئيدهاي رحمي تودههاي خوشخيم عضلاني درون ديواره رحم هستند و يكي از علل اصلي برداشت جراحي رحم به حساب ميآيند. فيبروئيدها باعث علائمي مانند خونريزي مفرط قاعدگي، بزرگي اندازه رحم، تكرر ادرار، فشار يا درد لگني و ناباروري ميشوند.
تصويربرداري با تشديد مغناطيسي (MRI) براي شناسايي ومكانيابي فيبروئيدها به استفاده مي شود و سپس امواج مافوقصوت متمركز براي درمان فيبروئيدهاي هدف قرار گرفته به كار ميرود.
به گفته دكتر فيونا ام فنسي استاديار راديولوژي در دانشكده پزشكي هاروارد :"اين درمان به فوريت جريان خون در بافت توده فيبروئيد را متوقف ميكند، و كاهش قابلتوجه و مداومي در علائم بيمار حداكثر تا 12 ماه به وجود ميآورد."
به گفته اين پژوهشگران اين درمان براي زنان مسنتر كه بچههاي خود را كامل كردهاند و يك يا تعداد معدودي فيبروئيد دارد مناسبتر است.
متخصص زنان و نازايي در مورد بيماري شايع زنانه توضيح ميدهد.
خانمي30 ساله از حدود يك سال پيش دچار قاعدگيهاي بسيار دردناک شده، طوري كه حتي به دارو هم جواب نميدهد؛ 2 سال است كه ازدواج کرده، ولي با وجود عدم پيشگيري از حاملگي هنوز باردار هم نشده، به متخصص زنان مراجعه ميكند. تشخيص اول اين است: اِندومتريوز.
«اندومتريوز» كه يك بيماري نسبتاً شايع زنانه به حساب ميآيد، يعني وجود بافت اندومتر (مخاط رحم) فعال در خارج از محل اصلي (رحم).
اين بافت در تمام بافتهاي بدن به جز طحال ممکن است به وجود آيد، ولي شايعترين محل بروز آن و در 50درصد موارد، لگن است كه در اين قسمت، تخمدانها (در حدود 40 درصد موارد) بيش از ساير اندامها گرفتار اندومتريوز ميشود.
شيوع اندومتريوز به طور کامل و قطعي مشخص نيست، ولي در حالت کلي متخصصان شيوع آن را از 1تا 10درصد پيشبيني ميكنند. همچنين بيشترين سن ابتلا به اين بيماري معمولاً بين 25 تا 40سالگي است. اين در حالي است كه اندومتريوز عامل 5تا15 درصد موارد نازايي در زنان است.
در رابطه با اين بيماري، علل شيوع و درمانهاي شناخته شده آن با دكتر مرضيه آقاحسيني، دانشيار دانشكده علوم پزشكي تهران و فلوشيپ نازايي بيمارستان شريعتي گفتوگوي زير را ترتيب داديم.
خانم دكتر، از شايعترين علامت بيماري اندومتريوز شروع كنيم؟
اندومتريوز يك بيماري دوره باروري زنان است كه در آن، اندومتر علاوه بر اينكه در رحم وجود دارد در قسمتهاي مختلف لگن مثل تخمدانها و ليگامانهاي نگهدارنده تخمدان و در هر جاي غيرمعمول ديگر نيز ممكن است وجود داشته باشد. بنابراين همزمان با عادت ماهيانه خانمها اين نقاط ممكن است خونريزي كنند كه در نتيجه آن مشكلات زيادي براي فرد بوجود ميآيد. شايعترين آنها ممكن است درد موقع پريود ماهانه و يا نازايي و دردهاي مزمن لگني باشد.
تا به حال براي اين بيماري علت شناختهشدهاي تعريف شده؟
ببينيد، تئوريهاي مختلفي براي علت اندومتريوز مطرح است. از جمله اينكه خون قاعدگي از لولهها وارد حفره شكم ميشود و در نتيجه ايجاد علامت ميكند؛ مسئله ژنتيك هم براي اين بيماري مطرح است ولي علت اصلي آن معلوم نيست. ولي به هر حال هر علتي كه داشته باشد بايد درمان شود.
اين بيماران بيشتر با چه علائمي به شما مراجعه ميكنند؟
اين نكته بسيار مهمي است. اين بيماران اغلب علامتي ندارند. مثلاً خانمي به علت نازايي به ما مراجعه ميكند و ما هيچ علتي براي نازايي او پيدا نميكنيم نهايتاً براي پيدا كردن علت، ناچار ميشويم بيمار را لاپاراسكوپي كنيم. در لاپاراسكوپي نقاط دقيق اندومتريوز را ميتوانيم پيدا كنيم.
حالت بعدي اين است كه بيمار ممكن است اصلاً مشكل نازايي نداشته باشد و فقط به علت دردهاي لگني به ما مراجعه كند كه در اين صورت در بررسيهاي لاپاراسكوپي اندومتريوز لگن را پيدا ميكنيم.
يا يك خانم 40 ساله ممكن است به علت خونريزي رحم به ما مراجعه كند و معلوم ميشود كه اندومتريوز در تمام لگن و تخمدانها وجود دارد. اين بيماري ممكن است آنقدر بيعلامت باشد كه در حين يك عمل جراحي پزشك پي به آن ببرد، يا به علت نازايي و يا دردهاي لگني.
خب، اين بيماري چگونه منجر به نازايي ميشود؟
اندومتريوز از روشهاي مختلف نازايي ايجاد ميكند. در مواردي كه اين بيماري خفيف است، ميزان نازايي زياد نيست. براي همين در هنگام لاپاراسكوپي اگر نقاطي كه مبتلا به اندومتريوز هستند، سوزانده شوند بيمار ديگر مشكلي نخواهد داشت و شانس حاملگي او بالا ميرود.
ولي در مراحل پيشرفتهتر احتمال نازايي بيشتر است. همچنين اندومتريوز غير از اينكه اسپرم و تخمكگذاري را ضعيف ميكند، در موارد پيشرفته بين رحم، لوله، تخمدان و ارگانهاي شكمي چسبندگي پيدا ميكند بطوري كه نميتوان آنها را از هم افتراق داد. پس اندومتريوز از طريق اين دو روش باعث ايجاد نازايي ميشود و سلول تخم را از بين ميبرد.
در اين صورت با سوزاندن نقاط اندومتريوز ديگر مشكلي وجود نخواهد داشت؟
نه اينطور نيست، ما بايد با اين بيماران بر اساس فاكتورهاي مختلف برخورد كنيم. مثلاً خانم 23 سالهاي كه به ما مراجعه ميكند و مشكل نازايي دارد و در ضمن هيچ علت خاصي هم براي نازايي او وجود ندارد، لاپاراسكوپي در اين بيمار اندومتريوز را نشان ميدهد.
ما در اين مواقع اندومتريوز را ميسوزانيم و به بيمار مهلت بارداري ميدهيم اما اگر نقاط اندومتريوز عميق بودند، به بيمار توصيه ميكنيم از داروهايي استفاده كند كه اندومتريوزش پيشرفت نكند. چون با هر ماه خونريزي ماهانه اين بيماري پيشرفت ميكند.
پس با اين شرايط درمان قطعي براي اين بيماري وجود ندارد؟
دقيقاً، مشكل اساسي ما با اندومتريوز اين است كه هر چند وقت يكبار عود ميكند و درمان قطعي ندارد. با اين حال شايد بشود گفت بهترين درمان براي اندومتريوز حاملگي است.
در موقع حاملگي، اندومتريوز غيرفعال است چون تخمدانها هم غيرفعالند و يك خانم باردار مسلماً ديگر تخمكگذاري نميكند. در موقع شيردهي هم همينطور است. كما اينكه بعد از يائسگي هم اندومتريوز غير فعال ميشود.
نميخواهيد بگوييد كه بهترين راه براي اين افراد حاملگيهاي مكرر است؟
البته در گذشته توصيه ميكردند كه خانمها مرتباً حامله شوند تا اندومتريوز غيرفعال باشد ولي امروز داروهاي مختلفي براي اين بيماري وجود دارند. ما به خانمهايي كه فعلاً قصد بارداري ندارند توصيه ميكنيم كه از قرصهاي جلوگيري از بارداري استفاده كنند، يعني طوري بايد اين داروها را مصرف كنند كه در سال دو تا سه بار عادت ماهيانه شوند.
البته در موارديكه سن خانمها بالاتر است بايد از روشهاي پيشرفته مثل آي وي اف استفاده كنيم، ولي در مجموع حتي بيماران آي وي افي هم در اندومتريوز شانسشان كمتر از بيماران ديگر مثلاً بيماراني است كه به علت عمل جراحي لولههايشان بسته شده و اين به علت همان فاكتورهاي نامبرده شده در اندومتريوز پيشرفته است.
اندومتريوز چه عواقب ديگري را براي بيمار در پي دارد؟
اندومتريوما مشكل ديگر اين بيماران است. اندومتريوما يعني كيسههاي تخمداني كه خون كهنه در آنها جمع شده. يعني خون قاعدگي در اين كيسهها جمع ميشود. خيلي از خانمها ممكن است اندومتريوز شديدي نداشته باشند ولي اين مشكل در آنها شديد باشد.
لازم است كه اين كيستها جراحي شوند؟
ببينيد، اگر ما با يك كيست تخمدان مواجه باشيم كه در اثر تجمع خون بزرگتر شده، در اين صورت اگر ما بيمار مبتلا به آن را عمل كنيم، نسج خيلي خوب تخمدان كه ميتواند براي بيمار تخمكگذاري ايجاد كند، در اثر عمل خارج ميشود.
به همين خاطر مثلاً اگر اندومتريوم زير 3 سانتيمتر باشد، اصلاً نبايد آن را عمل كرد. اما اگر كيستها بزرگ و بالاتر از 6 سانتيمتر باشند، از طريق لاپاراسكوپي بهتر است كه بيمار جراحي شود.
در چند درصد موارد اين بيماري ناشناخته باقي ميماند؟
با اينكه اين بيماري در كشور ما شيوع بالايي ندارد و مخصوص كشورهاي اروپايي است، ولي در خيلي از موارد ما اين بيماري را نميشناسيم. مخصوصاً اينكه لاپاراسكوپي در كشور ما روش شناختهشدهاي نيست و خيلي از بيماران به خاطر هزينههايش تن به اين جراحي نميدهند.
با توجه به ناشناخته بودن علائم آن براي بيماران در چه صورت ميتوانيم زنان را نسبت به تعقيب اين بيماري آگاه كنيم؟
مسلماً تظاهرات اين بيماري خيلي متنوعند و متخصصان بايد هميشه مراقب اين بيماري در زنان در سنين باروري باشند. ما از بيماران انتظار نداريم كه اين بيماري را بشناسند. خيلي از بيماران حتي ميخواهند ما اين بيماري را برايشان تعريف كنيم. در هر صورت ما از متخصصان بيشتر انتظار داريم كه به فكر اين بيماري در بيماران باشند. مخصوصاً وقتي براي نازايي هيچ علتي پيدا نشود.
و توصيه آخر؟
با اينكه با رسيدن به سن يائسگي اين بيماري خود به خود متوقف ميشود ولي الان امكان انجام لاپاراسكوپي در همه شهرستانهاي ما وجود دارد فقط بايد از سوي متخصصان به بيمار آگاهي داده شود تا بيمار از ادامه روند درمان به علت طولاني بودن آن خسته نشود.
مصرف زياد چربي حيواني، خطر سرطان سينه را بالا ميبرد
«سن ابتلاي زنان ايران به سرطان سينه به دلايل ژنتيكي حدود 10 سال كمتر از آمار جهاني است.»
رئيس انجمن سرطانهاي زنان ديروز با اعلام اين خبر گفته بود كه از هر 35 زن در كشور، يك نفر به سرطان سينه مبتلا است.
اين در حالي است كه طبق اعلام متخصصان سالانه 6 تا 7 هزار نفر در ايران به سرطان سينه مبتلا ميشوند و براساس آمار منتشر شده از بين هر سه زن، يک نفر در طول زندگي خود دچار سرطان ميشود. به اين ترتيب، بعد از حوادث و بيماريهاي قلبي، عروقي، سرطان سينه شايعترين علت مرگ و مير در زنان به شمار ميرود.
اما در مورد اينكه چرا سن ابتلا به اين سرطان در ايران نسبت به ديگر كشورها حتي كشورهاي عربي كه سرطان سينه در آنها شيوع زيادي دارد، بالاتر است، دكتر فاطمه قائممقامي، رئيس انجمن سرطانهاي زنان و متخصص زنان توضيح ميدهد.
چرا سن ابتلا به سرطان سينه 10 سال در ايران كاهش يافته؟
ببينيد، هنوز علت اصلي ايجادكننده سرطان سينه شناخته نشده و در واقع همه زنان در معرض خطر ابتلا به اين بيماري هستند، ولي در كشور ما علاوه بر اينكه مردم ما افراد پراسترسي هستند، ميشود درباره هريك از عوامل خطر سرطان سينه هم بحثهايي را مطرح كرد. عواملي مثل سابقه فاميلي ابتلا به سرطان سينه، به خصوص در مادر، خواهر يا دختر و همينطور سابقه سرطان سينه در خود فرد، يا سن اولين زايمان كه اگر بيشتر از 35 سال باشد يك عامل خطر محسوب ميشود.
همچنين نازايي، بلوغ زودرس، يائسگي ديررس، چاقي پس از يائسگي و مصرف زياد چربي حيواني در رژيم غذايي را ميتوان از مهمترين عوامل ابتلا به سرطان سينه در كشور ما محسوب كرد.
با اين شرايط شيوع اين بيماري در كشور ما بيشتر در چه سنيني است؟
اين بيماري در كشورهاي ديگر، در سنين بالاي 50 سال شيوع بيشتري دارد كه البته در كشور ما با آماري كه اعلام كردم، اين سن كاهش پيدا ميكند.
در چند درصد موارد و با وجود چه علامتي بيماري براي خود بيمار قابل تشخيص است؟
شايعترين علامت بيماري، وجود توده قابل تشخيص در سينه است كه معمولا دردناک نيست. با اين حال در حدود 70 درصد موارد، سرطان سينه توسط خود بيمار تشخيص داده ميشود.
و علايم ديگر؟
تغيير فرم پوست، حالت پرتقالي، وجود ترشحات خوني در نوک سينهها، وجود غدد لنفاوي قابل لمس در ناحيه گردن و سينهها هم از علائم اين بيماري است.
غربالگري اين بيماري در چند مرحله صورت ميگيرد؟
عموماً سه روش متداول به اين منظور وجود دارد كه اولين آن معاينه سينهها توسط خود شخص، بعد از هر سيکل ماهيانه است كه با لمس نوک انگشتان دست و حرکت دايرهوار در جهت عقربههاي ساعت به صورت ايستاده انجام ميشود.
مرحله دوم، معاينه فرد توسط پزشک به صورت منظم و هر شش ماه يکبار است و در نهايت توصيه ميشود. البته زنان بالاي 40 سال بدون سابقه فاميلي ابتلا به سرطان سينه هر دو سال يکبار و بعد از 50 سالگي يک بار با روش ماموگرافي معاينه شوند.
پس در سنين پايينتر انجام اين تست ضروري نيست؟
در مواردي كه يک يا دو نفر از اعضاي نزديک خانواده فرد، مبتلا به بيماري باشند؛ انجام منظم ماموگرافي از سن 30 سالگي به بعد توصيه مي شود.
هموروئيدها بالشتك هاى عروقى طبيعى هستند كه در ناحيه مجرای مقعدى در چهار سانتى مترى انتهاى روده بزرگ (راست روده) قرار دارند.
این بالشتکها در دو قسمت داخل و خارج مجرای مقعد قرار دارند كه به آن هموروئيدهاى داخلى و خارجى مىگويند.
هموروئيدها اندامهای طبیعی این ناحيه هستند، اما در اثر زور زدن به دنبال يبوست مزاج و يا اسهال پرخون و متورم میشوند.
در صورت تكرار يبوست و زور زدن موقع اجابت مزاج اين بالشتك هاى عروقى متورم، زخمی و دچار پارگى میشوند و خونريزى و بيرون زدگى و گاهی درد به هنگام اجابت مزاج به وجود میآید.
انواع هموروئيد
هموروئيدهاى داخلى از نظر شدت علائم به چهار درجه تقسيم مى شوند:
درجه اول: خونريزى بدون بيرون زدگى.
درجه دوم: خونريزى همراه بيرون زدگى كه خودبه خود جا مىرود.
درجه سوم: خونريزى به همراه بيرون زدگى كه با دست جا مىرود.
درجه چهارم: خونريزى به همراه بيرون زدگى كه با دست جا نمىرود.
هموروئيدهاى خارجى معمولاً به صورت يك برجستگى خارجى در بيرون ناحيه مقعد قرار داشته و اكثراً با درد و تورم همراه هستند.
علل ایجاد هموروئید
علت واقعى هموروئيد مشخص نيست. وليكن عوامل مهم و موثر در بروز آن عبارتند از:
يبوست مزمن.
اسهال مزمن.
زور زدن موقع اجابت مزاج.
نشستن طولانى مدت در توالت.
افزايش سن.
عوامل ارثى.
حاملگى.
تحرك كم.
مصرف غذاهاى كم فيبر و عدم استفاده از ميوه و سبزی.
علايم و نشانه هاى هموروئيد
خونريزى: اولين و شايع ترين علامت خونريزى است. خونريزى هنگام اجابت مزاج است كه پس از دفع مدفوع سفت ايجاد مى شود و به صورت خون روشن و تازه روى كاسه توالت مىچكد.
وضعيت آن طورى است كه اكثراً پس از مدفوع است و به عبارتى از مدفوع جدا است. افراد بايستى متوجه باشند كه اگر خون مخلوط با مدفوع باشد، بايستى به ساير عوامل مثل سرطانها، پوليپها و كوليت ها مشكوك شده و حتماً بررسى كامل روده بزرگ (کولون) توسط جراح انجام شود.
خروج توده (بيرون زدگى): گاهی بالشتكهاى هموروئيدى از مقعد خارج میشوند که یا خود به خود جا رفته و يا براى جااندازى نياز به دستكارى دارند.
و گاهى آنقدر وسيع هستند كه قابل جااندازى نيستند و بايستى فورا به جراح مراجعه شود.
درد: سومين علامت درد است كه در هموروئيدهاى درجه سوم، چهارم عارضهدارشده و يا هموروئيدهاى خارجى و مخلوط بروز مىكند.
درمان هموروئيد
اصولاً براى برطرف كردن علايم هموروئيد با توجه به نوع و تشخيص پزشك متخصص در اين رشته چندين روش درمانى وجود دارد.
درمانهای طبى: كه معمولاً براى هموروئيدهاى خفيف درجه اول و يا دوم توصيه مىشود كه عبارت است از كنترل يبوست به وسيله مصرف رژيم غذايى پر فيبر یعنی ميوهها و سبزیهایی مانند كاهو، آلو، انجير، نان سبوس دار، اصلاح عادت اجابت مزاج، استفاده از پمادهاى ضد هموروئيد و استفاده از ملينها و لگن آب گرم. [درمان خانگی هموروئید]
درمان هاى جراحی و سایر روشها: در صورتی که درون هموروئید خارجی لخته تشکیل شود، پزشک شما ممکن است درمان جراحی برای برداشتن هموروئید را توصیه کند.
در موارد خونریزیهای مکرر یا هموروئیدهای پیشرفته دردناک نیز ممکن است جراحی برای برداشتن هموروئید یا استفاده از شیوههای سرپایی مانند كوتر كردن (سوزاندن با جریان برق)، منجمد كردن، بستن هموروئید با حلقه لاستیکی توصیه شود.
عمومی - دکترعليرضا آشوري :
توصيههايي براي مراقبت از دهان و داندان سالمندان در گفت وگو با يك متخصص.
افزايش چشمگير جمعيت سالمندان طبعاً باعث تمرکز بيش از پيش شاخههاي گوناگون علوم پزشکي بر مباحث مربوط به بهداشت و درمان سالمندان شده است که يکي از اين شاخههاي تخصصي مربوط به علوم دندانپزشکي است.
با علم به توجه روزافزون به بخش دندانپزشکي سالمندان و توصيههاي سازمان بهداشت جهاني در اين زمينه، دکتر پارسا آتش رزم متخصص پروتزهاي دنداني، دانشيار و مدير گروه بخش پروتز متحرک دانشکده دندانپزشکي دانشگاه آزاد پاسخگوي سؤالات ما است.
آقاي دکتر، از تعريف سالمندي شروع كنيم تا برسيم به بهداشت دهان و دندان در اين دوره.
من تعريف سازمان بهداشت جهاني را عرض ميکنم. سالمندان طبق تعريف اين سازمان به کليه افرادي گفته ميشود که سن آنها بالاي 65 سال باشد. سالمندان بر مبناي ويژگي و توانايي فيزيکي به سه دسته تقسيم ميشوند. دسته اول سالمندان مستقل هستند، يعني افرادي که ميتوانند امور جاري و روزمره خود را بدون کمک کسي اداره کنند و براي رفع و رجوع مسايل شخصي خود نيازي به افراد ديگر ندارند.
به دسته دوم سالمندان نيمه مستقل ميگويند که براي انجام برخي کارهاي خود به کمک افراد ديگر نياز دارند. بيشترين مشکلات پزشکي به دسته سوم يا سالمندان وابسته مربوط ميشود که معمولاً يا در منزل فرزندان و اقوام يا در خانه سالمندان زندگي ميکنند و براي تمام امورات خود وابسته به افراد ديگر هستند.
جمعيت سالمندان در سطح دنيا در حال افزايش است. دليل اصلي اين مسئله هم افزايش اميد به زندگي است.يا خير؟
بله. اگر ما از قرن بيستم به بعد را بررسي کنيم ميبينيم که حفاظت از منابع آب در برابر بيماريهاي منتقله از آب،کنترل بيماريهاي عفوني و استفاده از آنتي بيوتيکها، کنترل نسبي بيماريهاي قلبي و بالا بردن سطح آگاهي افراد عوامل مهمي در افزايش طول عمر مردم دنيا بوده است.
اما ظاهراً بحث مراقبتهاي بهداشتي سالمندان مثل مراقبتهاي کودکان و مادران باردار بايد مقوله پرهزينهاي باشد.
به مراتب پرهزينهتر است! در کشورهاي توسعه يافته اين هزينه 5 برابر هزينه گروه کودکان و نوزادان است! سالمندان ويزيتهاي پزشکي زيادي دارند اما با افزايش سن ويزيتهاي دندانپزشکي شان کاهش مييابد.
چرا؟
دليل عمده بيدنداني است. درست است که با پيشرفت علوم دندانپزشکي و بالا رفتن سطح فرهنگ بيدنداني کاهش پيدا کرده اما متأسفانه در جوامعي مثل جامعه ما رقم بيدنداني همچنان بسيار بالاست.
نگرش خود سالمند و اطرافيان او هم اهميت فراواني دارد که به محض بروز مشکل، دندان را ميکشند و زماني به فکر جايگزيني آنها ميافتند که ديگر دنداني باقي نمانده و استخوان فک هم بهشدت تحليل رفته است. در چنين شرايطي پروتز خوبي هم نميتوان براي بيمار تهيه کرد.
و در اين شرايط رژيم غذايي بيمار هم تحت تأثير قرار مي گيرد...
کاملاً درست است. متأسفانه در سالمندان بهدليل کاهش تعداد دندانها و اينکه اغلب آنها از دست دندان کامل يا پلاکهاي پارسيل استفاده ميکنند کارآيي جويدن کمابيش کاهش مييابد. در نتيجه آنها بهسمت غذاهايي گرايش مييابند که سريعتر جويده و هضم شود.
يعني غذاهاي نرم و شيرين که کالري مورد نياز را تأمين کند...
دقيقاً. اين غذاها باعث افزايش پوسيدگي دندانهاي باقيمانده ميشوند مضاف بر اينکه ارزش غذايي بالايي ندارند. در نتيجه براي حفظ سلامت عمومي بدن بايد سلامت دهان و دندان تأمين شود تا بيمار بتواند تغذيه مناسبي داشته باشد. باز هم تکرار ميکنم که يکي از اصليترين مشکلات ما براي درمان سالمندان نگرش غلط خود بيماران و اطرافيان آنهاست.
آنها فکر ميکنند مثلاً کم دنداني و بي دنداني جزيي از مقوله افزايش سن است که بايد اين تفکر غلط تصحيح شود. نکته ديگر گوشهگيري و افسردگي افراد سالمند است که باعث ميشود به وضعيت بهداشت دهان توجه کمتري شود.
خشکي دهان ناراحتي بسيار شايعي است. چرا اين مشکل اينقدر در بين سالمندان رايج است؟
خشکي دهان دلايل زيادي دارد، اما مهمترين دليل آن داروهاي فراواني است که سالمندان مصرف ميکنند که بهدليل مشکلات متعدد سيستميک در آنهاست. جدا از پوسيدگيهاي ريشه، خشکي دهان باعث اختلال در حس چشايي ميشود.
اين اختلال چشايي و عدم درک مزهها فرد را نسبت به غذاخوردن و رعايت بهداشت دهان بي علاقه ميکند. در نتيجه سلامت عمومي بدن بهدليل تغذيه ناکافي دچار اشکال ميشود.
سؤالي که اغلب سالمندان با آن روبرو هستند بحث نگهداري از دندانهاي مصنوعي است.
سالمندان مستقل با پروتز کامل بايد حتماً شبها پروتز را از دهان خود خارج کنند. پروتز را بايد حتماً با مسواکهاي مخصوص روي دست تميز کنند. قرصهاي خاصي براي تميز کردن پروتز وجود دارد که تأکيد ميکنم بايد فقط در آب سرد يا ولرم حل شوند نه آب گرم چون استفاده از آب گرم باعث تغيير رنگ پروتز ميشود.
استفاده از دهانشويههاي ضد ميکروبي هم در اين بيماران نيز توصيه ميشود.در اين افراد بهدليل آرتريت انگشتان بطور کامل جمع نميشود. بنابراين گرفتن پروتز در يک دست و مسواک زدن با دست ديگر دشوار خواهد بود. ميتوان از مسواکهاي خاصي استفاده کرد که در انتهاي دسته آنها يک برجستگي به اندازه يک توپ کوچک پلاستيکي تعبيه شده که بيمار راحتتر ميتواند مسواک را در دست گرفته و مسواک بزند.
در مورد سالمندان وابسته و نيمه مستقل بهداشت دهان و دندان از جمله مسائلي است که عمدتاً فراموش ميشود چون کسي که براي انجام کارهاي خود دچار مشکل شده بعيد است که به بهداشت دهان خود اهميتي بدهد يا اصلاً توان رعايت آنرا داشته باشد.
متأسفانه صحيح است. در اين گروهها مراقبت و رعايت بهداشت دهان و دندان به اطرافيان برميگردد.متأسفانه تحقيقات از خانههاي سالمندان حتي در کشورهاي پيشرفته از وضعيت ناخوشايند بهداشت دهان و دندان بيماران حکايت دارد.
و چه راهکاري براي بهبود اين وضعيت پيشنهاد ميکنيد؟
بالا بردن انگيزه مراقبين اين سالمندان اهميت فراواني دارد.نکته مهم ديگر ويزيتهاي منظم دندانپزشکي 2 الي 4 بار در طول سال است.طبعاً سالمندي که خودش توان مراجعه ندارد بايد توسط اطرافيان به نزد دندانپزشک آورده شود يا اينکه در خانههاي سالمندان يک واحد مجهز دندانپزشکي وجود داشته باشد تا دست کم درمانهاي جرمگيري و ترميمي در دسترس اين افراد باشد.
آيا منع درماني خاصي براي سالمندان وجود دارد؟
در مورد سالمندان مستقل درمانها مشابه افراد غير سالمند طراحي مي شود....
يعني برحسب وضعيت فيزيکي طرح درمان متفاوت ميشود؟
دقيقاً چون امکان رعايت بهداشت در گروه وابسته و نيمه مستقل وجود ندارد.مثلاً براي فردي که در يک خانه سالمندان زندگي ميکند و دندان درد دارد شما نميتوانيد درمانهاي پيچيده اندو، جراحي افزايش طول تاج و پست و کور و کراون را براي او انجام دهيد، چون نه تحمل اين همه رفت و آمد و درمانهاي سنگين را دارد نه شايد به لحاظ روحي و جسمي قادر به رعايت بهداشت باشد. بنابراين بهتر است اين دندان کشيده شود و بهجاي آن از پروتزهاي پارسيل ترنزيشنال(انتقالي) استفاده کنيم.
آيا سالمنداني که دچار بي دنداني کامل يا نسبي هستند ميتوانند کانديداي مناسبي براي ايمپلنت باشند؟
همانطور که ميدانيد ايمپلنت راهحلي براي جلوگيري از پيامدهاي بيدنداني است. پيامدهايي از قبيل درهم ريختگي دندانهاي ديگر، تحليل استخوان فک و کاهش توانايي جويدن و..؛ درمان ايمپلنت براي سالمند جايگاه مهمي دارد اما بايد توجه کرد در سالمندان اغلب بيماريهاي سيستميک متعددي نظير ديابت، بيماريهاي قلبي عروقي، افسردگي، آلزايمر و... به چشم ميخورد. اين بيماران اصلاً تحمل چنين درمان سنگيني را ندارند.
و نكته آخر ؟
نکتهاي مهمتر از تمام بحثهايي که مطرح شد بحث ايجاد انگيزه در سالمندان است. با افزايش انگيزه و ارتقاي سلامت دهان بيمار بهتر غذا ميخورد. با بهبود تغذيه وضعيت عمومي بدن بهبود مييابد و بيمار شادابتر و سرحالتر ميشود. در نتيجه گوشهگيري و افسردگي کاهش مييابد و سالمند ميتواند بيش از پيش در فعاليتهاي اجتماعي شرکت کند.
در نتيجه اميد به به زندگي افزايش مييابد و به تبع آن فرد بيشتر به سلامت و بهداشت خود اهميت ميدهد. همانطور که ميبينيد اين وضعيت يک چرخه است و بايد تقويت شود.
ترس رفتن به ديدار دندانپزشك براى برخى از افراد از دندان درد هم بدتر است. اگر از رفتن به مطب دندانپزشك مى ترسيد، خيال نكنيد تنها شما اين گونه هستید،
بسیاری از افراد فقط به همين خاطر از درمان منظم دندانپزشكى اجتناب مىکنند. اما نرفتن به مطب دندانپزشك به خاطر ترس اثر متضادى به دنبال دارد. پوسيدگى دندان پيشرفت مىكند و مشكلات شديدترى به وجود مىآيد كه نياز به عمل هاى پيچيدهتر دارد.
اغلب بزرگسالانى كه دچار هراس از دندانپزشك هستند، مىتوانند رد اين عواطف را در تجربيات منفى دوران كودكى پيدا كنند. خوشبختانه پيشرفت تكنيكهاى دندانپزشكى و توليد دارو ها و ابزار هاى جديد در ۳۰ سال گذشته اين امكان را فراهم آورده است كه به اغلب چنين بيمارانى اطمينان دهيم كه ويزيت دندانپزشكى بسيار آسوده تر از روزگار كودكى آنهاست.
دارو هايى براى درد و اضطراب
دارو هاى بسيارى مى توانند درد و اضطراب ناشى از اعمال دندانپزشكى را تخفيف دهند. از اين داروها مى توان به تنهايى يا همراه با تكنيك هاى آرامش بخشى استفاده كرد.
دارو هاى بىحسى موضعى: دندانپزشكان با سوزنى ظريف اين داروهاى مهار كننده درد را در محل عمل تزريق مىكنند. در اغلب موارد دارو در طول چند دقيقه موثر واقع مىشود و براى حدود سه ساعت درد را از بين مىبرد.
امروزه دارو هاى ليدوكائين و مپيوكائين رايج ترين دارو هاى مورد استفاده براى اين مقصود هستند. بسيارى از دندانپزشكان مقدار كمى اپىنفرين (آدرنالين) را نيز به اين داروها مىافزايند، آدرنالين عروق خونى را منقبض مىكند و باعث مىشود اثر داروى ضددرد مدت بيشتر ادامه يابد.
البته در بيماران مبتلا به فشارخون بالا يا ساير اشكال بيمارى قلبى _ عروقى اين مخلوط را نبايد به كار برد.
دارو هاى ضداضطراب: دندانپزشك ممكن است پيش از انجام يك عمل بر روى دندان داروهايى براى كاهش اضطراب و آرام كردنتان به شما بدهد. در صورتى كه قرار باشد چنين كارى انجام شود لازم است يك ساعت زودتر از زمان موعود به مطب دندانپزشك برويد تا زمان كافى براى تاثير داروى ضداضطراب وجود داشته باشد.
ضمناً با توجه به اثر خواب آلوده كننده اين دارو ها نبايد پس از ويزيت دكتر پشت رل بنشينيد.
تسكين هوشيارانه: داروهايى كه در اين روش مورد استفاده قرار مىگيرند هوشيارى شما را كاهش مىدهند تا درد را حس نكنيد، بدون آنكه مانند بيهوشى عمومى تاثيرى بر كاركرد هاى ديگر بدنى مانند تنفس و بلع داشته باشند.
دارو هايى از اين نوع معمولاً براى تسكين اضطراب مورد استفاده قرار مىگيرند، اما مىتوان آنها را با دارو هاى ديگر تخفيفدهنده درد تركيب كرد. يكى از شايعترين دارو ها از اين نوع "اكسيد نيترو" است كه گاهى آن را "گاز خنده آور" هم مىنامند،
اين داروى گازى شكل مخلوط با اكسيژن را از طريق ماسك استنشاق مىكنيد. اكسيد نيترو باعث ايجاد حالتى از آرامش و شلى عضلانى مىشود كه فوراً آغاز مىشود و هنگامى كه تنفس گاز را متوقف كنيد به پايان مىرسد.
اين دارو عوارض جانبى اندكى دارد و براى اكثر افراد بىخطر است. البته براى اعمال دندانى طولانى تر دارو هايى كه به صورت داخل وريدى تزريق مىشوند، انتخابهاى بهترى هستند.
در اين مورد دندانپزشك شما يك داروى تسكين بخش يا ضداضطراب را با يك داروى ضددرد شبه افيونى و گاهى يك داروى باربيتوراتى مخلوط مىكند. البته تنها دندانپزشكانى كه به طور خاص براى اين كار آموزش ديدهاند و پروانه لازم را دارند مجاز به انجام اين نوع تسكين بخشى اند.
بيهوشى عمومى: در اين نوع تسكين بخشى شما هوشيار نيستند و نمى توانيد به طور مستقل تنفس كنيد يا بلع انجام دهيد. بيهوشى عمومى معمولاً براى اعمال جراحى دهان و فك به كار مىرود.
همچنين در مواردى كه اضطراب فرد آنقدر شديد است كه انجام اعمال دندانپزشكى معمول را غير ممكن مىكند ممكن است از اين روش استفاده شود.
گرچه بيهوشى عمومى براى اغلب افراد خطرى ايجاد نمى كند، اما به هر حال خطر بيشترى نسبت به ساير اشكال تسكين بخشى دارد. تنها متخصصان بيهوشى مىتوانند اين روش را به كار ببندند.
راه هاى جايگزين
براى برخى افراد اضطراب به علت ديدن صندلى دندانپزشكى، تحريك كنندگى صداى مته دندانپزشكى، يا ترس از استفراغ يا خفگى ممكن است به همان اندازه نگرانى درباره درد مهم باشد.
هيپنوتيسم و تخيل هدايت شده تمرينات آرامش بخشى و مشاوره مى تواند به برطرف شدن اضطراب و ترس كمك كند، براى افرادى كه از اعمال دندانپزشكى مضطرب نمى شوند، اما به دلايل مختلف نمى توانند دارو هاى ضددرد را تحمل كنند، رويكرد هاي زیرمىتوانند به كنترل درد هم كمك كنند.
تخيل هدايت شده (Guided Imagery): شما مى توانيد با تصور درآوردن صحنههاى خوشايند و آرام بخش ذهن تان را از آنچه در دهانتان رخ مىدهد، جدا كنيد؛
به مكانى فكر كنيد كه خاطراتى خوش از آن داريد و خودتان را به تصور درآوريد كه به آنجا رفته ايد، بر جزييات حسى تمركز كنيد _ براى مثال گرماى شن، صداى ملايم آبى كه به ساحل برخورد مى كند، آبى درخشان آسمان، يا نوازش باد بر روى صورت تان. خودتان را رها كنيد تا تصوراتى كه خلق كرده ايد شما را با خود ببرد. هنگامى كه آن مكان خوشايند را به خيال درمى آوريد آهسته و عميق نفس بكشيد.
اگر افكار ديگرى با اين تصورات تداخل كرد، آنها را بپذيريد و سپس سعى كنيد دوباره به بهشت ذهنى كه ساخته ايد بازگرديد.
اگر در روز هاى آينده وقت دندانپزشكى گرفته ايد بهتر است چند بارى اين كار را تمرين كنيد تا موقع انجام اعمال دندانى به راحتى بتوانيد صحنه هاى آرامش بخش را به تخيل درآوريد.
در زير دو تمرين آرامش بخشى ساده آورده مى شود كه مى توانيد آنها را امتحان كنيد:
- تا جايى كه ممكن است بر روى صندلى دندانپزشكى وضعيت راحتى به خود بگيريد. در حالى كه چشم هايتان بسته و عضلاتتان را شل كرده ايد، آهسته و عميق تنفس كنيد. يك كلمه كانونى مثلاً «آرام باش» يا «اوم» يا «آرامش» و مانند اينها انتخاب كنيد و ضمن انجام تنفس آن كلمه را تكرار كنيد، ذهنتان را تا جايى كه ممكن است روشن نگه داريد. اگر افكار مزاحمى وارد ذهنتان شد، تمركزتان را دوباره به تنفس تان و كلمه كانونى معطوف كنيد.
- دست تان روى شكمتان - درست زير ناف- بگذاريد تا بتوانيد بالا و پايين رفتن ملايم شكمتان را هنگام تنفس احساس كنيد. هوا را به درون ريه هايتان بفرستيد. نفس تان را تا سه شماره حبس كنيد. سپس هوا را بيرون بدهيد. به اندازه سه شماره مكث كنيد. به تنفس عميق براى چند دقيقه ادامه دهيد و بعد از هر دم و بازدم به اندازه سه شماره مكث كنيد.
هيپنوتيسم: هيپنوتيسم براى بسيارى از افراد مى تواند جاى همه اشكال ديگر كنترل درد حين اعمال دندانپزشكى را بگيرد. اين شيوه را مى توان براى افرادى كه به علت بيمارى هاى مختلف نمى توانند بيهوشى را تحمل كنند هم به كار برد. هيپنوتيسم همچنين براى برطرف شدن ترس از سوزن هاى تزريقى دندانپزشكى موثر است. خود- هپينوتيسم ممكن است شيوه اى عملى باشد: يك درمانگر متبحر در هيپنوتيسم مى تواند به شما آموزش دهد چگونه خود را وارد يك حالت هيپنوتيسمى كنيد.
نكاتى براى رفع اضطراب ناشى از اعمال دندانپزشكى
دندانپزشكى را پيدا كنيد با كمك به شما براى كاهش اضطرابتان متعهد باشد. در مورد ترسهايتان با دندانپزشك صحبت كنيد تا در مورد انتخا ب هاى درمانى براى درد و اضطراب اطلاع حاصل كنيد.
با دندانپزشك تان در مورد يك پيام «توقف» توافق كنيد تا در صورتى كه لازم بود دندانپزشك انجام عمل روى دندان را ادامه ندهد و به شما استراحت بدهد.
از نوشيدن نوشابه هاى كافئين دار پيش از رفتن به دندانپزشكى اجتناب كنيد. اين نوشابه ها ممكن است باعث تحريك پذيرى و عصبى شدن شما شوند.
•حتى المقدور قرار دندانپزشكى را در اول روز بگذاريد و شب پيش از آن به اندازه كافى بخوابيد .
يك عضو خانواده يا يكى از دوستان تان را براى قوت قلب همراه خود ببريد.
•يك دستگاه پخش نوار يا سى دى قابل حمل همراه با هدفون به مطب ببريد و با گوش دادن به موسيقى مورد پسندتان پيش و در حين درمان ذهن خودتان را از عمل دندان دور كنيد.
از تمرينات آرامش بخشى و تكنيك هاى تخيل هدايت شده استفاده كنيد.
به طور منظم براى چكاپ به دندانپزشك مراجعه كنيد، ويزيت هاى مكرر از چند طريق به شما كمك مى كند: رابطه خوبى با دندانپزشك برقرار مى كنيد، با مواد و تجهيزات دندانپزشكى و اقدامات معمول در مطب آشنا مى شويد، امكان تشخيص زودرس مشكلات دندانى فراهم و بالقوه نياز به اعمال دندانى گسترده تر برطرف مى شود.
راههايى براى تسكين درد
امروز، با وجود تكنيك هاى پيچيده بى حسى مى توان تقريباً اطمينان داشت كه در مطب دندانپزشكى دردى به سراغ تان نخواهد آمد.
گرچه پس از يك عمل دندانى دهان و دندانهاى شما از چند ساعت تا چند روز ممكن است بىحس بماند. اما شايد با درد و تورم در محل عمل دندانى هم روبه رو شويد در زير به چند نكته براى رفع اين ناراحتى ها اشاره مى كنيم:
تورم را با به كار بردن يخ پيچيده شده در يك پارچه مرطوب كاهش دهيد.
سوزش و درد به دنبال درمان هاى لثه را با قرقره كردن با محلول رقيق نمك يا سودا و آب تسكين دهيد.
از دار و هاى مسكن معمول مثل آسپرين، استامينوفن و ايبوپروفن استفاده كنيد (آسپيرين نبايد پس از اعمال جراحى مورد استفاده قرار گيرد.) دندانپرشك شما ممكن است دارو هاى ضددرد قوى تر را به دنبال اعمالى كه دردشديدترى ايجاد مىكنند مانند كشيدن دندان، جاگذارى ايمپلنت و درمان كانال ريشه دندان، تجويز كند.
بوی بد دهان یک مشکل عمده اجتماعی برای افراد دچار آن است و با اینکه فراوردههای مختلفی برای درمان در داروخانهها عرضه میشود، اما دانشمندان تازه شروع به شناسایی علمی این پدیده کردهاند.
به گزارش خبرگزاری رویترز این هفته حدود 200 محقق از سراسر جهان در "کنفرانس بینالمللی پژوهش درباره بوی بد دهان" در شیکاگوی آمریکا گرد آمدند. این محققان از رشتههای مختلفی از دندانپزشکان، شیمیدانان و میکروبشناسان گرفته تا روانشناسان و حتی پژوهشگران بو بودند.
و پژوهشهای این کارشناسان از موثرترین رایحههای طبیعی برای درمان بوی بد دهان - دارچین یک گزینه مناسب است - تا ساختن بینی مصنوعی برای تشخیص بوی بد دهان و رابطه بین ترکیب هوای بازدم و بیماریها متفاوت بود.
دکتر کریستین وو پژوهشگری از کالج دندانپزشکی شیکاگو در این باره گفت: "قصد پیشبرد دانش در این زمینه است. در پژوهشهای دنداتپزشکی بوی بد دهان چندان مورد توجه قرار نگرفته است، چرا که بیماری وخیمی به حساب نیامده است. اما بوی بد دهان یک مشکل مهم است. هر کسی در زمانی از زندگیش دچار آن بوده است."
در اغلب موارد بوی بد دهان هنگامی رخ میدهد که باکتریهای درون دهان مواد پروتئینی را تجزیه میکنند، و ترکیبات گوگرددار فراری را به وجود میآورند که هوای بازدمی را متعفن میکند.
خشکی دهان، پوسیدگی دندان، مصرف برخی داروها، مشکلات سینوس، حتی بیماریهایی مانند دیابت میتوانند باعث بوی بد دهان شوند.
به گفته دکتر پاتریشیا لنتون از دانشکده دندانپزشکی دانشگاه مینهسوتا اغلب موارد این عارضه منشایی درون دهان دارد و در حدود 90 درصد موارد مشکل به زبان مربوط میشود.
او میگوید: "زبان گرم و مرطوب است و مانند انکوباتور (گرمخانه) بزرگی برای رشد باکتریها عمل میکند."
به گفته لنتون رعابت بهداشت دهان بهترین وسیله معمول برای مقابله با بوی بد دهان است. او مسواک زدن و نخ کشیدن مرتب دندانها، استفاده از وسائل پاککننده زبان برای زدودن باکتریهای عقب زبان و بالاخره شستن دهان با محلولهای ضدباکتری را توصیه میکند.
اما در برخی افراد بوی بد دهان مشکلی حقیقی نیست. به گفته دکتر لنتون 4 تا 17 درصد افرادی که برای دمان این عارضه مراجعه میکنند، به خیال خود به آن دچار هستند.
این افراد در واقع به عارضهای به نام "هالیتوفوبی" یعنی ترس مرضی از بوی بد دهان مبتلا هستند که زندگی روزمره آنها را مختل میکند.
دکتر لنتون در این باره میگوید: "این عارضه در واثع نوعی اختلال روانی وسواسی- اجباری است. و موارد مستندی از آن در ژاپن گزارش شده است که افراد مبتلا به خاطر آن خودکشی کردهاند."
درمان - مريم غفاري :
گفتوگو با دكتر سيد حسنهاشمي، درباره انواع جراحي با ليزر و سردرگمي بيماران.
براي تصحيح عيوب انكساري چشم شيوههاي متعددي چون استفاده از عينك، عدسي تماسي (كنتاكت لنز) و عمل جراحي (شامل ليزرPRK، ليزيك و برش شعاعي قرنيه) استفاده ميشود. در چند سال اخير درمانهاي جراحي شامل ليزر و ليزيك مورد توجه زيادي قرار گرفتهاند و بهبود تكنولوژي در دستگاه ليزري بر فزوني اين سروصدا تأثير بسزايي داشته است. ايران نيز از اين قافله عقب نمانده است.
اما چگونگي نظارت بر اعمال جراحى ليزر و ليزيك بر روى چشم و كنترل مراكزى كه اين خدمات را ارائه مىدهند و نيز سردرگمى كسانى كه ميخواهند از روشهاي ليزر و ليزيك براى اصلاح عيوب انكسارى چشم خود استفاده كنند مسائلي است كه به موازات گسترش درمانهاي پيشرفته، بيشتر خود را نشان ميدهند. دكتر حسنهاشمي، مدير گروه چشم دانشگاه علوم پزشكي تهران و فوقتخصص قرنيه در اينباره توضيح ميدهد.
آقاي دكتر، در همه جاي دنيا استفاده از ليزر براي درمان عيوب انكساري چشم، اين قدر رايج است؟
- عملهاي ليزر و ليزيك بر روي چشم از حدود ۱۵ سال پيش به عنوان يكى از شايعترين عملهاى جراحى مورد استقبال مردم قرار گرفت. الآن هر ساله حدود ۲ ميليون نفر در آمريكا و به همين نسبت در كشورهاى مشابه از عملهاى جراحى براى اصلاح نزديك بينى، دوربينى و آستيگمات استفاده ميكنند.
البته در كشورهاي پيشرفته گرفتن مجوز براى انجام اين عملها، پس از مطالعات بسيار، روندى براى مشخص شدن عوارض آن در درازمدت و با رعايت قوانينى سخت، امكان پذير است. نبايد تصور كنيم كه اين عملها بدون ديده شدن عوارض درازمدت آن پيشنهاد شده يا در كشورهاى جهان سوم انجام ميشود.
در واقع اين عملهاى جراحى در كشورهاى پيشرفته انجام ميشود و سابقه انجام آنها و تعداد افرادى كه از اين شيوه استفاده كردهاند در آن كشورها بيشتر است. گفته ميشود تاكنون 3 ميليون نفر در سراسر جهان تحت اين قبيل اعمال جراحي قرار گرفتهاند.
در حال حاضر چند نوع جراحي با ليزر بر روي چشم انجام ميشود؟
- جراحيهاي متعددي روي قرنيه انجام ميشود. اين جراحيها ممكن است سطحي باشند يا عمقي. ليزر (PRK) و لازك(LASEK) از عملهاي سطحي قرنيه هستند. در اين حالت لايه سطحي قرنيه با ليزر خراش يافته، سپس ترميم ميشود. در حالي كه ليزيك (LASIK) از عملهاي عمقيتر محسوب ميشود، چون يك لايه از قرنيه برداشته ميشود و قسمت زيرين آن ليزر ميشود و دوباره اين لايه روي چشم برگردانده ميشود. جراحيهاي سطحي عوارض محدودتري دارد، اما در ليزيك جراحي عمقيتر است و عوارض آن هم وسيعتر است.
و اين عوارض چه هستند؟
- عوارض ممكن است ضمن عمل، مدت كوتاهي بعد از جراحي يا چندين سال بعد از بيماري ايجاد شوند. عوارض ضمن عمل معمولاً در بيماراني ايجاد ميشود كه در آنها لايهبرداري صورت ميگيرد. ممكن است يك سوراخ در لايهاي كه برميداريم ايجاد شود يا ضخامت اين لايه در قسمتهاي مختلف، متفاوت باشد و يا يكسري عوارض ديگر. بخش عمده اين عوارض خطاي جراح است و بخشي از آن هم مربوط به خطاي دستگاه.
البته خطاي دستگاه نادر است و بيشتر اين عوارض مربوط به همان اشتباهات جراح خواهد بود، مثلاً وسايل مورد استفاده نامناسب است يا تيغهاي كه از آن استفاده ميشود، استاندارد نيست.
اشتباهات جراح چه ميتواند باشد؟
- جايي كه براي بيمار به وسيله ليزر خراش ايجاد ميشود، بايد در مركز قرنيه باشد. اگر اين خراشيدگي در مركز قرنيه نباشد، باعث عدم وضوح تصاوير ميشود كه ممكن است اين مشكلات حتي با زدن عينك و لنز هم از بين نرود. در ضمن پرتوليزر ممكن است يكنواخت نباشد و اين به دستگاه مورد استفاده بستگي دارد كه انواع آن از لحاظ ساختاري و دقت با هم فرق دارند و بايد از شركتهاي معتبر تهيه شوند.
در جراحيهاي سطحي به دنبال جراحي، يك لنز تماسي براي بيمار گذاشته ميشود و بعد از 4 روز لايه سطحي كه خراش يافته، ترميم ميشود سپس لنز را بر ميداريم و بيمار بهبود مييابد. اما عارضهاي كه در جراحيهاي ليزيك و عمقي وجود دارد، اين است كه بعد از انجام ليزر در بافتهاي عمقي، بايد لايهاي را كه برداشتهايم، سرجاي اول برگردانيم. قبل از اين كار معمولاً شست و شو را انجام ميدهيم.
اگر اين شست و شو خوب انجام نشود، يك سري سلولهاي زائد كه در حين عمل از بين رفتهاند باقي ميمانند و مشكلات زيادي ايجاد ميكنند. از عوارض ديگر آن است كه لايه برداشته شده سرجاي اصلي خود قرار نگيرد و در آن چروك ايجاد شود. از عوارض ديگر ضمن عمل هم بروز عفونت است.
از نظر ظاهري هم عوارضي مثل تورم پلك و... به وجود ميآيد. نه؟
- يك سري عوارض در چند روز اول بعد از جراحي وجود دارد، مثلاً در گروه لازك تورم پلك، اشك ريزش و قرمزي وجود دارد و در شماره چشمهاي بالا مثل 7 و 8 ممكن است ديد بيمار از حد يك فرد معمولي كمتر باشد كه آن هم به علت پخش نور است.
عوارض دراز مدت هم داريم كه به اين صورت است كه بيمار حتي بعد از جراحي در بعضي شرايط نياز به عينك دارد. فقط وابستگي او كم ميشود و اين طور نيست كه اصلاً نياز به عينك نداشته باشد. طبق مطالعاتي كه انجام شده، مثلاً عارضهاي مانند عفونت در يك نفر از هر 3 هزار نفر ايجاد ميشود و برحسب آمار عارضه بسيار نادري است.
اين كه بيماران تصور ميكنند بعد از عمل ديگر احتياج به عينك ندارند درست است؟
- درباره اينكه بيمار، برحسب نمره چشمش حتي بعد از جراحي نياز به عينك دارد يا نه (مثلاً هنگام رانندگي در شب) بايد توضيحات كافي به بيمار قبل از جراحي داده شود و بيمار بايد از قبل بداند كه ممكن است ديد چشم او كاملاً طبيعي نشود و باز هم كمي ضعف چشم باقي بماند. اما به هر حال ميزان نيازمندي به عينك و ضعف چشم به طور چشمگير و قابل توجهي بهبود پيدا ميكند.
به طور كلي عوارض حين عمل در جراحيهاي عمقي و ليزيك خطرناكتر است، اما خوشبختانه تقريباً ديگر اين عوارض وجود ندارند و با توجه به وسايل مورد استفاده و تجربه جراحان و تيم جراحي، اين عوارض ايجاد نميشوند. علاوه بر اين يك ليزر جديد هم وارد بازار شده كه به صورت اتوماتيك لايه را جدا ميكند و وابستگي كمتري به جراح دارد.
لازم است كه بدانيم هنوز هم شايعترين عمل ليزيك است. در آمريكا بيش از 60 درصد متقاضيان تحت عمل ليزيك قرار ميگيرند و بقيه ليزر سطحي ميشوند، چون انجام عمل ليزيك براي بيمار خيلي راحت تر از ليزر سطحي است ولي براي جراح مشكل است در مقابل، عمل ليزر سطحي مثل PRK يا لازك براي جراح راحت است ولي تحمل درد و ناراحتيهاي بعد از عمل براي بيمار مشكل است. به هرحال بيماران ميتوانند از پزشك معالجشان بپرسند كه با چه نوع ليزري جراحي ميشوند. چه نوع ليزري مناسب است و چه نوع ليزري مناسب نيست.
اصولا روشهاي عمقي كمعارضهترند يا سطحي؟
- در حال حاضر بيشتر گرايش به سمت انجام جراحيهاي سطحي است تا ليزيك كه يكي جراحي عمقي است. هر چند اين جراحيهاي سطحي هم عوارض خاص خود را دارند. بايد تاكيد كنم همه اين عوارض، در مجموع تنها در كمتر از يك درصد موارد ايجاد ميشود و نبايد در افرادي كه قرار است جراحي شوند از اين نظر نگراني زيادي وجود داشته باشد.
كلاً ليزرهايي كه از سال 1993 به بعد وارد بازار شدند ليزرهاي خوبي هستند و دستگاههاي آنها طوري ساخته شده كه اگر ليزر از كيفيت لازم برخوردار نباشد خود دستگاه اجازه شروع جراحي را نميدهد. يك عامل مهم البته انتخاب صحيح بيماران براي انجام چنين جراحيهايي است كه پزشك بايد در اين زمينه دقت لازم را داشته باشد.
از نظر ميزان ضعف چشم آيا محدوديتي براي انجام اين جراحي وجود دارد؟
- محدوديتي وجود ندارد، ميتوان از شماره 5/0 تا 10 را جراحي كرد ولي در شرايط خاص، مثلاً هنرپيشهها يا ماموران آتشنشاني با توجه به موقعيت شغليشان شماره 5/0 را هم جراحي ميكنند ولي براي افراد عادي با شمارههاي خيلي پايين بهتر است انجام نشود.
گفته ميشود گسترش اين جراحيها در حال حاضر بيش از اين كه جنبه درمان داشته باشد، جنبه تجاري پيدا كرده است. نظر شما چيست؟
- اين عقيده را عمدتاً همكاران غيرپزشك دارند. همان طور كه درباره ساير رشتههاي پزشكي هم چنين مسائلي را مطرح ميكنند، اما واقعيت اين است كه به صورت عام اين طور نيست. نميتوان بيماري را كه چشم او سالم است و هيچ شمارهاي ندارد، جراحي كرد، چون براي چشم او يك شماره جديد ايجاد ميشود.
پس اين صحبت كه ميگويند تجاري است معنا ندارد. حتماً چشم فرد ضعيف بوده كه جراحي شده است، اما خوب مواردي هست كه بيمار قبل از جراحي خوب توجيه نميشود، مثلاً به او گفته ميشود بعد از جراحي اصلاً به عينك احتياج نخواهي داشت، اين كار واقعاً درست نيست و شايد به قول شما جنبه تجاري داشته باشد.
شرايط كسي كه كانديد عمل ميشود چيست؟
- اول از همه توقع بيمار متناسب با آن چيزي باشد كه بعد از جراحي بدست ميآورد. اگر بيمار توقع دستنيافتني از اين نوع جراحيها داشته باشد، بهتر است اصلاً كانديد عمل نشود. شماره چشم بيمار بايد ثابت باشد، يعني در 5/1 سال اخير شماره چشم بيمار بيشتر از 5/0 نمره تغيير نكرده باشد و بهتر است، بيمار بالاي 18 سال داشته باشد، اما گاهي بيماران حتي در سنين بالاتر از 18 سال، شماره چشمشان ثابت نشده است.
معني اين حرف آن نيست كه اينها را اصلاً نميتوان جراحي كرد، اما بايد به بيمار گوشزد كنيم چون شماره چشم او ثابت نشده بعد از چند سال ممكن است شماره چشم او چند شماره بالا رود و اين جراحي از افزايش شماره چشم جلوگيري نميكند. معمولاً همين بيماران شكايت ميكنند كه چند سال بعد از انجام ليزر بيماريشان عود كرده است، در حالي كه اگر بيماري بخواهد عود كند همان 6 ماه اول مقدار كمي از شماره چشم برميگردد و اگر چندين سال بعد شماره چشم بيمار زياد شود به خاطر اين است كه هنگام جراحي هنوز شماره چشم او ثابت نبوده است.
در اين نوع جراحيها عامل مهم ديگر ضخامت قرنيه است. ما اجازه نداريم هر چه دلمان ميخواهد قرنيه را تراش دهيم و ضخامتي از قرنيه بايد حفظ شود. بنابراين هر شمارهاي را هم نميتوان ليزر كرد و پزشك بايد بداند كه آيا ميتواند ميزان لازم از ضخامت قرنيه را حفظ كند يا خير.
اگر اين ضخامت حفظ نشود، باعث كدورت قرنيه ميشود. البته انحناي قرنيه هم مهم است كه به وسيله دستگاههاي خاص و از سوي چشم پزشك تعيين ميشود. علاوه بر اين بايد اطمينان حاصل شود فشار چشم طبيعي است و قرنيه، عدسي و شبكيه بيماري ديگري ندارند. قدرت توليد اشك بيمار هم بايد خوب باشد و سابقه جراحي چشمي ديگري هم نداشته باشد.
دکتر زهرا عباسپور:
آستيگماتيسم (astigmatism) يك نقص خفيف و به راحتى قابل درمان انحناى چشم شماست که باعث تارى ديد مىشود.
آستيگماتيسم هنگامى به وجود مى آيد كه لايه خارجى و شفاف جلوى چشم يعنى قرنيه و يا عدسى چشم كه درون چشم قرار دارد، انحنايش در يك جهت كمى متفاوت از انحنايش در جهت ديگر است.
به اين ترتيب سطح قرنيه يا عدسى در بعضى نواحى مسطحتر يا منحنىتر از نواحى ديگر است.
هر دو نوع آستيگماتيسم، تارى ديد ايجاد مىكند، اما اغلب موارد آستيگماتيسم ناشى از نايكنواختى انحناى قرنيه است.
فرد مبتلا به آستيگماتيسم هم در فاصله نزديك و هم در فاصله دور تارى ديد دارد.
آستيگماتيسم معمولاً از هنگام تولد وجود دارد و ممكن است با دوربينى يا نزديك بينى تركيب شود. معمولاً اين عارضه ثابت مىماند و در طول زمان بهتر يا بدتر نمى شود.
بسيارى از افرادى كه داراى مقدار اندكى آستيگماتيسم هستند که مقدار آن قدر زياد نيست كه نياز به عمل تصحيحى داشته باشد.
علائم و نشانهها
علائم و نشانه هاى آستيگماتيسم شامل موارد زير است:
اعوجاج در بخش هايى از ميدان بينايى.
تارى خطوط عمودى، افقى يا مايل.
علل
در چشم شما دو بخش وجود دارد كه مسئول متمركز كردن تصاوير هستند: قرنيه و عدسى.
در چشم طبيعى اين عناصر كانونى كننده انحنايى يكدست مانند سطح يك توپ لاستيكى دارند.
قرنيه و عدسى با داشتن چنين سطح منحنى همه شعاع هاى نور وارد شده به چشم را به يك ميزان خم مىكنند (مىشكنند) و يك تصوير متمركز واضح بر روى پرده حساس پشت چشم يعنى شبكيه ايجاد مىكنند.
اما اگر انحناى قرنيه يا عدسى يكدست نباشد، شعاع هاى نور به طور يكسان نمىشكنند، در اين حالت شما دچار خطاى انكسار نور هستيد.
آستيگماتيسم يكى از اشكال مختلف خطاهاى انكسار نور در چشم است. در آستيگماتيسم، قرنيه يا عدسى در يك جهت انحناى بيشترى از جهت ديگر دارد.
آستيگماتيسم تصحيح نشده باعث تارى ديد مى شود. در اين حالت تارى ديد در يك جهت _ افقى، عمودى يا مايل _ بيش از جهت ديگر وجود دارد.
آستيگماتيسم ممكن است در تركيب با ساير خطاهاى انكسارى مثل نزديك بينى يا دوربينى رخ دهد:
در نزديك بينى (ميوپى) انحناى قرنيه بيشتر از حد عادى است يا كره چشم درازاى بيش از حد طبيعى دارد. در نتيجه شعاع هاى نور به جاى آنكه دقيقاً روى شبكيه متمركز شوند، در جلوى شبكيه به هم مى رسند و اشياى دور تصويرى مبهم خواهند داشت.
در دوربينى (هيپروپى) انحناى قرنيه كمتر از حد عادى است يا كره چشم طول كمتر از حد طبيعى دارد، در نتيجه حالت عكس نزديك بينى رخ مىدهد. نور در پشت چشم متمركز مىشود و تصوير اشياى نزديك تار مىشود اما ديد دور عادى باقى مىماند.
در اغلب موارد آستيگماتيسم از هنگام تولد وجود دارد. ممكن است آستيگماتيسم در نتيجه وارد شدن آسيب به چشم بيمار يا جراحى رخ دهد.
آستيگماتيسم با مطالعه در نور كم يا تماشاى تلويزيون از فاصله نزديك بهتر يا بدتر نمىشود.
چه هنگامى بايد به چشم پزشك مراجعه كرد
اگر درجه آستيگماتيسم چشم شما آن قدر باشد كه در كارى كه مى خواهيد انجام دهيد اختلال ايجاد كند يا اگر كيفيت بينايى تان مانع رضايت شما از نحوه فعاليت هايتان است، به چشم پزشك مراجعه كنيد.
چشم پزشك درجه آستيگماتيسم شما را تعيين مى كند و در مورد اينكه چه روشى را براى تصحيح بينايى تان انتخاب كنيد به شما مشاوره خواهد داد.
تغيير درجه آستيگماتيسم چشم در طول زندگى اگر اصولاً رخ دهد، بسيار تدريجى و كند است.
انجام معاينات منظم چشم، راه مناسبى براى شناسايى تغييرات حدت بينايى است تا در صورت لزوم عينك يا لنز تماسى براى شما تجويز شود يا شماره آنها تصحيح شود.يك فرد بزرگسال سالم بايد تا ۵۰ سالگى هر سه تا پنج سال يك بار معاينه چشم انجام دهد.
پس از ۵۰ سالگى فواصل معاينات كمتر کنید. اگر دچار مشكلات انكسارى مانند آستيگماتيسم هستيد، هر دو سال يك بار به هر تعدادى كه چشم پزشكتان توصيه مى كند، به او مراجعه كنيد.
تشخيص بيمارى
چشم پزشك شما ممكن است از ابزارهايى كه در زير مى آيد براى معاينه چشم شما استفاده كند:
قرنيهسنج (Keratometer) : چشم پزشك در قرنيه سنجى با استفاده از دستگاهى به نام قرنيه سنج يا كراتومتر ميزان و جهت گيرى آستيگماتيسم قرنيهاى را با اندازه گيرى ميزان نور منعكس شده از سطح قرنيه مشخص مىكند.
•كراتوسكوپ و ويدئوكراتوسكوپ: اين ابزارها براى تشخيص و تعيين مقدار انحناى سطح قرنيه در صورت وجود آستيگماتيسم مورد استفاده قرار مى گيرند.
كراتوسكوپ حلقههاى نورانى را روى قرنيه مى افكند. سپس انعكاس اين حلقه هاى نورانى روى قرنيه از طريق كراتوسكوپ مورد مشاهده قرار مىگيرد و برحسب شكل و فواصل اين حلقهها مى توان ميزان آستيگماتيسم قرنيه را محاسبه كرد.
با اتصال كراتوسكوپ به يك دوربين ويدئويى، ويدئوكراتوسكوپ ساخته شده است، كه با آن مى توان تصوير قرنيه را روى يك صفحه تلويزيونى ديد.
ويدئوكراتوسكوپ رايج ترين وسيله مورد استفاده براى تعيين مقدار انحناى سطح قرنيه در آزمونى است كه مكاننگارى (توپوگرافى) قرنيه ناميده مى شود.
درمان
هدف درمان آستيگماتيسم تصحيح انحناى نايكنواخت قرنيه است كه باعث تارى ديد مىشود. درمان شامل تجويز عدسى هاى تصحيح كننده به صورت عينك يا لنز تماسى يا انجام جراحى تصحيحى مى شود:
اصلاح ديد با تجويز عدسى تصحيح كننده: استفاده از عدسى هاى تصحيح كننده اثر ناشى از انحناى نايكنواخت قرنيه را برطرف مى كند. عدسى تصحيح كننده ممكن است به صورت لنز تماسى يا عينك باشد.
لنزهاى تماسى: لنزهاى تماسى هر دو آستيگماتيسم هاى قرنيه و عدسى چشم را تصحيح مى كنند.
انواع مختلفى از لنزهاى تماسى در دسترس است: لنزهاى سخت، لنزهاى نرم، لنزهاى يك بارمصرف، لنزهاى با كاربرد طولانى مدت، لنزهاى دوكانونى، لنزهاى سخت نفوذپذير نسبت به اكسيژن و.... با چشم پزشكتان در مورد اينكه كداميك از اين انواع مختلف لنز براى شما مناسب تر است، مشاوره كنيد.
يك شيوه ديگر استفاده از لنز تماسى براى تصحيح آستيگماتيسم "روش ارتوكراتولوژى" يا Ortho-K است. در اين روش شما چندين ساعت در روز لنز تماسى سخت به چشم مى گذاريد تا انحناى قرنيه تان تصحيح شود.
در روزهاى بعد تعداد ساعات استفاده از لنز تماسى كاهش مى يابد و در حدى كه شكل جديد قرنيه حفظ شود. البته اگر مدتى استفاده از اين روش را قطع كنيد، قرنيه چشم دوباره به شكل اولش بازمىگردد.
عينك: در مواردى كه به دلايل مختلف استفاده از لنز تماسى از جمله ترجيح بيمار امكانپذير نيست، انواع مختلف عينك مىتواند جانشين مناسبى براى لنز تماسى باشد.
جراحى براى تصحيح عيوب انكسارى: در روش جراحى با شكل دهى مجدد به سطح قرنيه، آستيگماتيسم تصحيح مىشود.
لنزهای نماسی قطعات کوچک پلاستیکی هستند که بر روی قرنیه چشم قرار داده میشوند، و دید چشم مبتلا به عیوب انکساری را تصحیح میکنند.
زمانى كه شما با مشكل بينايى روبه رو هستيد، عينك معمول ترين راه حل است.
برخى ممكن است جراحىهای تصحیحی عیوب انکساری را انتخاب كنند. اما عينك و جراحى براى هر کسی مناسب نيست.
به همين دليل است كه ميليون ها نفر روزشان را با لنزهاى تماسى در چشم آغاز مىكنند. لنزهاى تماسى عارى از خطر نيستند، اما انتخاب و كاربرد مناسب آنها مىتواند عوارض را به حداقل ممكن برساند.
تنوع وسيع لنزهاى موجود
اگر مى خواهيد از لنز تماسى استفاده كنيد، چند انتخاب در پيش رو داريد:
لنزهاى سخت: اين لنزها توسط كمتر از يك درصد افرادى به كار مى رود كه از لنز تماسى استفاده مىكنند. اين لنزها از پلاستيك سخت ساخته شدهاند و ديد واضح و دقيقى ايجاد مى كنند. اما استفاده از اين لنزها، اكسيژن رسانى به قرنيه را دشوار مىكند و در نتيجه به جاى اينكه اكسيژن خون از ميان قرنيه عبور كند، از اطراف آن مىگذرد.
تطبیقیافتن با اين لنزها از ساير انواع لنزها دشوارتر است و غالباً عادت کردن به آنها به چند روزى زمان نياز دارد. امروزه لنزهاى سختى كه به اكسيژن اجازه عبور نمىدهند، تقريباً ديگر به كار نمىروند.
لنزهاى نرم روزانه: اين لنزها از جنس پلاستيك پليمرى نازكى است كه با شكل چشم شما همخوانى دارد.
برخلاف لنزهاى تماسى سخت، لنزهاى نرم به اكسيژن - كه براى سلامت قرنيه ضرورى است - اجازه عبور مىدهند.
اين لنزها از لنزهاى سخت و يا لنزهاى انعطاف ناپذيرى كه به اكسيژن اجازه عبور نمىدهند، انعطاف پذيرتر بوده و شخص از همان ابتدا احساس راحتى بيشترى خواهد كرد. زمان تطبیق یافتن با اين لنزها كوتاهتر است و بهتر بر روى قرنيه قرار مىگيرند و براى فعاليتهاى ورزشى و زندگى پرتحرك مناسبتر هستند.
انواعى از لنزهاى نرم كه به لنزهاى توريك مشهورند، در تصحيح موارد خفيف تا متوسط آستيگماتيسم به كار مىروند.
لنزهاى نرم به اندازه لنزهاى سخت يا لنزهايى كه در برابر اكسيژن نفوذپذير هستند، دوام ندارند، اما از لنزهاى نرم يك بار مصرف بيشتر عمر مىكنند. اين لنزها برخى مشكلات بينايى مانند درجات شديد آستيگماتيسم را تصحيح نمىكنند.
لنزهاى نفوذپذير غيرقابل انعطاف (RGP): اين لنزها از پلاستيك سخت با سوراخ هايى ساخته شده اند كه نسبت به لنزهاى نرم، حتى اجازه عبور مقادير بيشتر اكسيژن را مى دهند. اين لنزها در تصحيح طيف گسترده اى از مشكلات بينايى بسيار عالى عمل مى كنند و پس از گذراندن دوره تطابق، كاربرد آنها براى اغلب افراد، آسان خواهد بود.
مراقبت از لنزهاى RGP آسان بوده، كمتر از لنزهاى نرم سبب عفونت مى شوند و بيشتر از آنها هم دوام دارند. همچنين نسبت به لنزهاى نرم، ديد واضح تر و بهترى ايجاد مى كنند. از معايب اين لنزها يكى اين است كه بايد هميشه بر روى چشم باشند و ديگر اينكه راحت تر از مركز چشم ليز مى خورند و به كنارى مى روند.
لنزهاى يك بار مصرف: اين لنزها در انواع يك روزه و يا طولانى تر وجود دارند. بسته به نوع و چگونگى مراقبت از آنها، مى توان براى يك روز تا سه ماه - در ساعات بيدارى - قبل از دور انداختن، از آنها استفاده كرد.
رايج ترين توصيه در مورد زمان تعويض لنز، پس از دو هفته است. مزاياى اين لنزها مانند ساير انواع لنزهاى نرم است. اما از آنجايى كه لنزهاى يك بار مصرف معمولاً قبل از رشد ميكروب و يا افزايش پروتئين به دور انداخته مىشوند و از لنزهاى روزانه نازك تر بوده و منافذ بيشترى براى عبور اكسيژن دارند، كاربرد آنها از لنزهاى نرم معمولى ، آسان تر است.
معايب اين لنزها مشابه لنزهاى نرم معمولى است، گرچه لنزهاى يك بار مصرف شكننده تر بوده و كار با آنها دشوارتر است. لنزهاى يك بار مصرف بايد هر روز تميز و ضدعفونى شوند. حتى زمانى كه مورد استفاده قرار نمىگيرند، بايد حداقل هفته اى يك بار تميز و ضدعفونى شوند.
لنزهاى طولانى مصرف: اينها لنزهاى نرمى هستند كه مى توانند براى بيش از ۲۴ ساعت به طور مداوم روى چشم باقى بمانند. اين لنزها به گونه اى طراحى شدهاند كه حتى در زمان خواب هم اكسيژن قرنيه را تامين مىكنند و قبل از درآوردن از چشم و تميز كردن مىتوانند تا يك هفته بر روى چشم باقى بمانند.
اخيراً لنزهاى طولانى مصرف جديدى را مورد تاييد قرار گرفتهاند كه مىتوانند هم روزها و هم شبها به مدت سى شبانه روز به كار روند. اين لنزهاى جديد از هيدروژل سيليكون ساخته شدهاند كه نسبت به لنزهاى يك بار مصرف معمولى اجازه عبور مقدار بيشترى اكسيژن را مىدهند.
اما استفاده از لنز در زمان خواب - حتى اگر لنز طولانى مصرف باشد- شانس عفونت قرنيه را بالا مى برد. مطالعات نشان مى دهد كه خطر عفونت و ساير مشكلات با بر چشم داشتن لنز در زمان خواب، تا ده برابر افزايش مى يابد. به نظر من به خطرش نمىارزد.
هنوز خيلى زود است كه در مورد بى خطر بودن كاربرد لنزهاى سيليكون هيدروژل در زمان خواب براى مدت طولانى قضاوت كنيم. همه انواع لنزهاى طولانى مصرف هم يك بار مصرف هستند.
تصحيح دوكانونى (Bifocal Correction): سه نوع انتخاب مختلف براى تصحيح ديد دوكانونى وجود دارد. يكى تجويز لنزهايى كه داراى دو قدرت متفاوت - براى ديد نزديك و ديد دور- هستند، مانند عينك هاى دوكانونى. لنزهاى تماسى داراى اين خاصيت به دو شكل "تبديلكننده" (translating) يا "همزمان" (Simultaneons) در دسترس هستند.
در لنزهاى تبديلكننده بخش براى ديد نزديك يا مطالعه سنگينتر است بنابراين در پايين چشم قرار مىگيرد و هنگامى كه به پايين نگاه مىكنيد تا مطالعه كنيد از ميان آن مىبينيد.
اين نوع لنزها تنها به صورت لنزهاى RGP موجودند. در لنزهاى "همزمان" كه چندكانونى هم ناميده مىشوند، نور همزمان از بخش هاى مربوط به دور و نزديك لنز عبور مىكند و مغز است كه قدرت لازم براى هر وظيفه بينايى را انتخاب مىكند. لنزهاى همزمان هم به شكل RGP و هم به صورت لنز نرم در اختيار هستند.
يك انتخاب ديگر براى تصحيح دوكانونى بينايى روش "تك بينايى" (monovision) است كه در آن لنزى را با قدرت لازم براى ديد نزديك به يك چشم و لنز ديگرى با قدرت لازم براى ديد دور به چشم ديگرش مىزند. مغز در اغلب موارد خود را با اين وضع سازگار مىكند و بسيارى از افراد با اين ديد تركيبى ناشى از هر دو چشم احساس راحتى مىكنند. بالاخره روش سومى را كه مىتوانيد انتخاب كنيد شكل تغييريافته روش تك بينايى است.
اين شيوه شامل به چشم زدن يك لنز تماسى دوكانونى يا چندكانونى، يك چشم و يك لنز تك- ديدارى (Single-visual) (غير دوكانونى) به چشم ديگر است. ممكن است در چشم غالبتان يك لنز براى تصحيح ديد دور و يك لنز دوكانونى يا چندكانونى در چشم مغلوبتان بگذاريد.
هر دو چشم را مى توان براى ديد نزديك و مطالعه مورد استفاده قرار داد، اما تنها يك چشم را براى ديد دور مىتوان به كار برد. اين حالت ممكن است انتخاب مناسبى براى شما باشد در صورتى كه مدت زيادى را جلوى كامپيوتر مى گذرانيد. روش تكبينايى و تكبينايى تغييريافته با هر دو نوع لنز RGP و لنز نرم در دسترس است.
محققان ميگويند، آسيب سلولي ناشي از مسواك زدن دندانها، درواقع ميتواند به حفظ سلامت لثهها كمك كند.
به گزارش پايگاه اينترنتي هلث ديلي، يك گروه از "دانشكده پزشكي جورجيا" گفتند، موهاي مسواك سوراخهايي در سلولهاي مخاطي كه لثه و زبان را ميپوشاند ايجاد ميكند و يك پارگي زودگذر ايجاد مينمايد.
به گفته دكتر "پل ال. مك نيل" نويسنده اين مطالعه و يك زيست شناس سلولي، بسيار روشن است كه مسواك زدن يك كار بهداشتي است، هيچ كس درمورد اينكه مسواك زدن موجب زوددن باكتريها ميشود ترديدي ندارد و نابودي باكتريها مهمترين تاثير مسواك زدن است.
مك نيل گفت، اما مسواك زدن جنبههاي مثبت ديگري نيز دارد.
وي افزود، بافتهاي بسياري در بدن با انطباق يافتن به فشارهاي مكانيكي پاسخ ميدهند و همانند عضلات قويتري ميشوند.
مك نيل معتقد است لثهها با وفق يافتن با اين فشار مكانيكي، محكمتر و سالمتر ميشوند.
در اين مطالعه وي و همكارانش رنگ فلورسان را وارد جريان خون موشها كردند و سپس دندان، لثه و زبان آنها را مسواك زدند.
محققان در شماره اوت "مجله تحقيقات دنداني" گفتند، كلسيم ( كه در بزاق دهان فراوان است) پس از عمل مسواك زدن وارد سلولها ميشود و باعث ميشود كه غشاهاي داخلي حركت كرده و اين سوراخها را پر كنند.
عمل ترميم چند ثانيه طول ميكشد. در طول اين مدت فاكتورهاي رشد كه موجب رشد كلاژن، سلولهاي خوني جديد و رگهاي خوني ميشود از سلولهاي مخاطي آسيب ديده به بيرون تراوش ميكند.
محققان گفتند، جراحت اين سلولها همچنين موجب بيان يك ژن (به نام (c-fosميشود كه اغلب تحت تاثير فشار فعال ميشود و اولين گام در واكنشي مانند تقسيم يا رشد سلولي است.
گزارش از رقيه نوري
تصوير پزشكي دستار بر سر كه تيغ بر گرده مردي ميكشد تا خونهاي كثيف را از بدنش خارج كند، بخشي از تاريخ مصور پزشكي است كه بسياري از مردم نگاهي گذرا بر آن داشتهاند.
اين روش خونگيري كهتاريخ نامعلوم استفاده بشر از آن را به دوران باستان نسبت ميدهند و قدمت هفت هزار سالهاي براي آن برميشمرند ، " حجامت" ناميده ميشود و در گذشتهاي نه چندان دور ركن اساسي درمان از سوي پزشكان محسوب ميشد.
ازپژوهشهاي باستاني چنين برميآيد كه مصريان دوره "پاپيروس مصر"، نخستين كساني بودند كه حجامت را براي درمان برخي بيماريهاي خود و خارج كردن خون كثيف از بدن به كار ميبردند.
تاريخ علمپزشكي نشان ميدهد، سودمندي استفاده ازحجامت در درمان بيماران، اين دستاورد پزشكي را به طب اسلامي كه دوره رشد و شكوفايي خود را تجربه ميكرد، منتقل كرد.
از آنجا كه پزشكان مسلمان بر پايه طبايع چهارگانه(خون،بلغم،سودا،صفرا) به مداواي بيماران ميپرداختند ، بر اين باور بودند كه برهم خوردن تعادل طبايع چهارگانه باعث بيماري ميشود و درمان آن با خونگيري و حجامت امكان پذير است.
آنان حجامت را در درمان بيماريهايي مانند تب ، ديوانگي، كمخوني و ضعف موثرميدانستند و اين كار را در مغازههايي مانند سلماني و گرمابههاي عمومي براي درمان بيماران انجام ميدادند.
ازديدگاه پزشكان سنتي، بيشترين كاربرد انواع حجامت بعد از بيماريها است و با مكانيسم مختلفي از جمله تنظيم سيستم ايمني موجب پيشگيري از بيماريها ميشود و بدين ترتيب ميتوان نتيجه گرفت كه كاربرد حجامت فقط براي درمان بيماريها نيست.
در قرون اخير كه رشد دانش و فناوري با شتابي روزافزون ، روشهاي نوين و مفيدتر علمآموزي و كاربردي را جايگزين دانش سنتي كرد ، دانش پزشكي نيز از غافله فناوري عقب نماند و رشد جهشي خود را آغاز كرد.
در اين چرخه به سرعت داروهاي شيميايي، استفاده از آمپول و هزاران روش نوين پزشكي، گوي سبقت از روشهاي سنتي علم پزشكي ربود و بسياري از آنان را منسوخ كرد.
در اين راستا خونگيري به دليل مفيدبودن در درمان بيماريها از معدود روشهاي پزشكي سنتي بود كه جايگاه خود را در قالب شيوه نويني در علم پزشكي حفظ كرد.
صدها سال است كه اهداي خون در پايگاههاي انتقال خون به دليل بهداشتي بودن و ايمني آن در برابر بيماريهاي دوران كنوني مانند ايدز و هپاتيت، در كشورهاي مختلف جايگزين حجامت به روشهاي سنتي شده است.
در حالي كه در ايران نيز چون ديگر كشورها، سازمان انتقال خون به عنوان سازمان مادر وپايگاههاي انتقال خون به عنوان وابستههاي آن جايگزين گرمابه -هايي كه در آن خونگيري و حجامت انجام ميگرفت شدهاند، هنوز برخي افراد، حجامت را به خونگيري به روش نوين ترجيح ميدهند و اين كار را براي درمان بيماري خود برميگزينند.
برخي مسوولان پزشكي ، حجامت را بيخطر و بدون عوارض ميدانند، اما برخي پزشكان بر اين باورند اهداي خون همان حجامت به روش نوين با ايمني بالا در برابر انتقال بيماريهاست و مزاياي درماني آن با حجامت تفاوني ندارد.
آنان اهداي خون را بر حجامت ترجيح ميدهند و ميگويند: در پايگاههاي انتقال خون، خون سالم جدا ميشود و از آنها فرآورده خوني تهيه شده و دور ريختهنميشود و ميتوان براي نيازمندان بهخون مانند افراد تالاسمي، هموفيلي، مجروحان حوادث و ... از آن استفاده كرد.
دكتر "حسن ابوالقاسمي" مدير عامل سازمان انتقال خون در مورد استفاده از حجامت يا اهداي خون به روش نوين، به خبرنگار ايرنا ، گفت: بر اساس آخرين مقررات جهاني، افراد حجامتشده مجاز به اهداي خون نيستند، مگر آن كه يكسال از آخرين حجامت آنان گذشته باشد.
وي بر اين باور است كه در حجامت، خون دور ريخته ميشود اما در اهداي خون اين خون به مصرف ميرسد.
ابوالقاسمي با تاكيد بر غيراستاندارد بودن شرايط فيزيكي حجامت، گفت كه باايجاد خراش برروي پوست، مهمترين مرز بين فضاي بيروني و خون شكسته ميشود و شرايط را براي ايجاد آلودگي و رشد ميكروب مساعد ميكند.
وي با اشاره به اينكه مطالعات تاييد شده علمي مبني بر مزاياي حجامت و ارجحيت آن بر اهداي خون وجود ندارد، گفت : براساس آمارهاي سازمان انتقال خون هماكنون ۲۰درصد داوطلبان اهداي خون (حدود ۳۵۰هزار نفر) از رده اهدا -كنندگان خارج ميشوند كه بهعلت وجود رفتارهاي پرخطر ، بيماري و يا سابقه وجود بيماري مزمن، پرفشاري خون، كم خوني و حجامت است.
وي با بيان اينكه اهداكنندگان خون شامل ۴۰درصد بصورت مستمر و ۷۰درصد با سابقه يك بار هستند ، گفت: ساليانه ۳۵۰هزار نفر از اهداي خون معاف ميشوند.
مديرعامل سازمان انتقال خون به ديدگاههاي فقهي در مورد مزيت اهداي خون برحجامت اشاره كرد وگفت: بيش از ۱۲فتوا ازسوي مراجع عظام مبني بر ارجحيت اهداي خون بر حجامت وجود دارد.
ابوالقاسمي از گسترش فرهنگ حجامت در جامعه سالم اهداكننده خون ، ابراز نگراني كرد و گفت:جمعيت ايران جواناست و متناسب باافزايش سن، ميزان اعمال جراحي و نياز به مصرف خون و فرآوردههاي خوني بالا ميرود.
وي افزود: باوجود افزايش دوبرابري جمعيت ايران ازابتداي انقلاب تاكنون، اهداي خون رشد ۱۷برابري و توليد فرآوردهها رشد ۳۰برابري داشته است.
دكتر "محمد جهانگيري " مشاور معاون سلامت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي نيز با اشاره به اين كه آييننامه وزارت بهداشت در مورد حجامت كه در سال ۸۲تدوين شده ناقص است، گفت: هماكنون صدور مجوز وآموزش پزشكان متقاضي حجامت به دليل نقص آيين نامه آن متوقف شده و تا ابلاغ آيين نامه بعدي هيچ مجوزي صادر نخواهد شد.
وي افزود: دراين آييننامه، نظارت بر عملكرد واحدها بر عهده دانشگاههاي علوم پزشكي است و در آن تاكيد شده كه فقط پزشك آموزش ديده مجاز به انجام حجامت است و واگذاري مجوز به غير، ممنوع است.
جهانگيري با تاكيد بر اينكه حجامت بايد در مواردي خاص و با تجويز پزشك صورت گيرد، گفت: حجامت دواي هر دردي نيست و بايد زيرنظر پزشك آموزش ديده و با توجه به وضعيت جسماني بيمار انجام شود.
دكتر " كامران باقري لنكراني " وزير بهداشت ، درمان و آموزش پزشكي نيز حجامت را يكي از روشهاي مفيد درمان بيماريها درپزشكي سنتي ميداند و براين باور است كه با وجود روشهاي كم خطرتر و موثرتري مانند اهداي خون ، نيازي به حجامت بيماران نيست.
وي افزود: شخصي كه خون اهدا ميكند ، هم از مزاياي حجامت بهره مند ميشود هم به سلامت و حيات انسانهاي دردمند ديگر كمك ميكند.
لنكراني با بيان اينكه وزارت بهداشت مروج حجامت نيست، تصريح كرد: اگر درحجامت اصول بهداشتي رعايت نشود، احتمالانتقال بيماريهاي ويروسي از جمله هپاتيت و ايدز از اين راه بسيار جدي است به همين علت وزارت بهداشت روش حجامت را ترويج نميكند.
وي تاكيد كرد: آئين نامه حجامت در وزارت بهداشت تدوين شده است و فقط كساني كه بر اساس اين آئين نامه ازوزارت بهداشت مجوزبگيرند مجاز به حجامت هستند، اما چون اين اقدام بالقوه خطرناك است،وزارت بهداشت از ايجاد مراكز حجامت در كشور حمايت نميكند.
دكتر "سيد شهابالدين صدر" رييس سازمان **** پزشكي كشور نيز با مقايسه اهداي خون و حجامت ، گفت : براساس دستورالعمل وزارت بهداشت براي حجامت، انجام اين كار در شرايط استريل مشكلي ندارد.
صدر توصيه كرد: با توجه به ايمني و مزيتهاي مكانيسم اهداي خون، مردم بهتر است اين روش را بهجاي حجامت در درمان بيماري خود به كار گيرند.
"عوض حيدرپور" عضو كميسيون بهداشت و درمان مجلس شوراي اسلامي نيز دراين زمينه با اشاره به اثرات مثبت در انجام حجامت، گفت : انجام حجامت ميتواند همراه با بروز عفونت باشد .
وي افزود : استنباط مردم از عمل حجامت اين است كه انجام آن باعث رفع برخي مشكلات جسمي آنان ميشود .
وي تاكيد كرد : تعداد هموگلوبين و غلظت خون كساني كه حجامت ميكنند ، بالا است و اين عمل ميتواند به كاهش آن منجر شود.
حيدرپور تصريح كرد: اما بهتر است مردم به سمت اهدا خون بروند . البته گرايش مردم از حجامت و اهداي خون نيازمند بسترسازي فرهنگي و اطلاع رساني است .
چرا انسان ها خواب می بینند، تعابیر خواب ها چیست، چه رازهایی در آنها نهفته است و ... از مواردی هستند که در مقاله امروز در مورد آنها بحث می کنیم.
علاقه به خواب و رویا پیشینه ای به قدمت تاریخ بشریت دارد. یکی از کتاب های آسمانی مانند ''قرآن'' و ''انجیل'' سرشار از داستان های مختلف در مورد خواب و رویا می باشد که شامل اولین رویاها که تقریبا 1900 سال قبل از میلاد مسیح به وقوع پیوستند نیز می باشد. مردم یونان، روم و بابل به خواب و رویا اعتقاد محکمی داشتند به ویژه در شب های جنگ. آنها تصور می کردند که خدا از طریق رویا به آنها راه پیروزی را نشان می دهد. امروزه اعتقاد به خواب و رویا و تفسیر آن مانند گذشته عمیق نمیباشد. در آغاز قرن 20 زیگموند فروی خواب را به این صورت تعریف کرد: ''راهی ملکوتی به ضمیر ناخودآگاه.'' او تصور خود را از رویا نشات گرفته از احساسات ***** شده فرد به ویژه امیال جنسی می دانست. امروزه بر این باورند که تعبیر فروید اندکی ساده انگارانه بوده. اما به راستی ما برای چه خواب می بینیم؟
خواب هایی که می بینیم معمولا نوعی واکنش نسبت به افکار، فعالیتها و احساساتی هستند که در طول روز داشتیم. آنها بازتاب افکاری هستند که برای یکی دو روز گذشته در ذهن ما خطور می کردند. رویاها ظاهرا یکی از بخش های جدا نشدنی موجودیت ما هستند. چندی پیش آزمایشی انجام شد که در طی آن به افراد بالغ داروهایی داده میشد که اجازه حرکت سریع مردمک چشم در خواب (REM) را از آنها می گرفت. زمانی که چشم چنین حرکتی دارد، فرد مورد نظر خواب می بیند. حذف توانایی خواب دیدن تضادهای اخلاقی شدیدی را در افراد تحت آزمایش ایجاد کرد. آنها به شدت مضطرب و خشن شده بودند و نمی توانستند به راحتی بر روی مطلبی تمرکز کنند. در این آزمایش همچنین ثابت شد که هر چه فردی جوانتر باشد رویا برای حفظ سلامت او نقش محوری تری را بازی می کند.
مطالعه و تحقیق دانشمندان در زمینه خواب و رویا به یکسری نتایج جهان شمول ختم شده. اول اینکه تمام افراد حتی آنهایی که این امر را انکار می کنند خواب می بینند. خواب دیدن به اندازه نفس کشیدن یک امری بدیهی است. کودکان خیلی بیشتر از بزرگترها خواب می بینند. نوزادان در حدود 70% از خواب خود را در حال دیدن رویاهای متعدد هستند. در مقایسه، بزرگسالان تنها در 25% از خواب خود رویا می بینند. در برخی موارد ثابت شده است که حیوانات نیز خواب می بینند.
تحقیقات نشان می دهد که خواب هر فردی دارای 2 مرحله مختلف می باشد. در ابتدا افراد به خواب سبک فرو می روند. از آن به بعد به طور تدریجی وارد مراحل بعدی شده تا به مرحله ای می رسیم که به عنوان IV شناخته می شود. این مرحله یک قدم پیش تر از مرحله خواب سنگین (REM) است. در این مرحله با وجود اینکه چشم ها بسته هستند اما مردمک با حرکات تندی همراه می باشد. درست مثل این است که چشم ها در حال نگاه کردن به فیلمی هستند که بر روی پرده بسته پلک ها در حال نمایش است. در طول این مرحله مغز همانطور که در بیداری فعالیت می کند از خود واکنش نشان می دهد. و در این زمان است که عمل خواب دیدن اتفاق می افتد.
تقریبا در حدود 90 دقیقه زمان لازم است تا فرد به خواب عمیق فرو رود. زمانی که مرحله REM سپری شد مجددا این فرایند تکرار می شود. در چرخه اول این مرحله چیزی در حدود 5 دقیقه است. این میزان در طول چرخه افزایش پیدا می کند و در آخرین مرحله ممکن است تا حدود 50 دقیقه نیز به طول انجامد. بنابراین در یک شب فرد به طور نرمال در طول 20 تا 90 دقیقه خواب می بیند.
خواب ها به راحتی فراموش می شوند. در حقیقت ما فقط خواب های آخری را که می بینیم به یاد می آوریم. همه ما اغلب خواب می بینیم و این امر باعث می شود تا در زمان بیداری به یک تعادل نسبی دست پیدا کنیم. خواب یک رویداد ویژه با یک معنای خاص نیست. چیزی است که هر شب برای تمام افراد پیش می آید. افراد بسیار زیادی هستند که خوابهای شما را برایتان تعبیر می کنند. اما حقیقت اینجاست که تفاوت و تضادهای بیشماری در بین تعابیر متفاوت وجود دارد. شاید یک کارشناس به شما بگوید که تعبیر خواب شما این است در حالی که کارشناس دیگر تعبیر کاملا متفاوتی از آن برای شما بیاورد. مشکل دیگر این است که روان درمانگرهای هر کشور با توجه به فرهنگ خود و نمادها و سمبلهایی که برای خود دارند به تعبیر و تفسیر خواب ها میپردازند. این امر مجددا باعث می شود که یک خواب تعابیر کاملا متفاوتی داشته باشد.
امروزه تحلیلگران قصد دارند تا به افراد آموزش دهند خودشان خواب هایشان را تعبیر کنند. هر کس از افکار، احساسات و تجربیات خود بیشتر از هر فردی آگاه است و بنابراین می تواند تحلیل درست تری از خوابش داشته باشد. به عبارت دیگر ما میتوانیم خواب هایمان را هر طوری که دلمان می خواهد تعبیر کنیم.
مجمع عمومی علوم اظهار می دارد که رویا یکی از ضروریات برای تمرین ضمیر ناخودآگاه می باشد. آنها اخطار داده اند که نباید تحلیل های غیر اصولی از خواب ها داشته باشیم. آنها پیشنهاد می کنند که رویاهایتان را خیلی جدی نگیرید و فقط سعی کنید از آنها لذت ببرید چراکه مرحله ضروری از خواب شما هستند.
عمومی - دكتر سيد محمد ابوترابي:
گفتوگو با رئيس موزه تاريخ علوم پزشکي کشور به بهانه روز پزشك.
حتي امروز هم، اغلب مردم، پزشکان را افرادي سپيدجامه که از بسياري مشکلات روزگار مبرا هستند ميشناسند. اما شايد کمتر کسي بتواند تصور کند که آنان با چه مشکلاتي اين لباس مقدس را به تن کردهاند. پزشکاني که امروز نام و اعتباري دارند، روزگاري با سختي و مرارت، به آرزوي خود ميانديشيدهاند؛ آرزويي بزرگ؛ خدمت به خلق.
براي روز پزشك، بسيار ميگويند و مينويسند. از اين كه چه پيش آمده كه در طول اين سالها نگاه مردم به پزشكان و پزشكان به مردم، گاهي آفتزده شده؛ از اين كه چه عوارضي گريبان **** بهداشت و درمان كشور را گرفته و... اما شايد بهتر باشد براي روز پزشك، به سراغ پزشكي پيشكسوت برويم و در آينه زندگي او، اين مسير پرمرارت را مرور كنيم. مشتي نمونه خروار.
دکتر شمس شريعت تربقان، رئيس موزه ملي تاريخ علوم پزشکي کشور، مشکلات و سبک زندگي خود را داشته و به قول خودش زندگي او با مردم امروز فرق دارد.
اين استاد دانشگاه علوم پزشکي تهران که به خاطر مردم، از خيلي چيزها گذشته و پزشک بودن را يک نعمت ميداند، از زندگي يک پزشک قديمي با ما صحبت ميکند.
اگرچه ميگويد: «من طبيب امروز نيستم. زندگي من به درد امروزيها نميخورد. براي چه آمدهايد سراغ من. به پزشکان و مردم امروز چه مربوط که من با پاي پياده ميرفتم شهر و تابستانها فعلگي ميکردم؟ مردم امروز دوست دارند از يک استاد دانشگاه بشنوند که چگونه مقاله نوشت و چند جايزه بينالمللي دريافت کرد. زندگي من به درد مردم امروز نميخورد...».
استاد، از دوران کودکي و مدرسه شروع کنيم؟
- بنده، شمس شريعت تربقان، در سال 1305، در ده تربقان به دنيا آمدم. زندگي خانواده من هميشه با يک نگراني توام بود. پدر من يک روحاني قريبالاجتهاد بود و به خاطر همين در سالهاي اوج قدرت رضا خان، هر اتفاقي ممکن بود به سر پدر و خانواده ما بيايد. به همين دليل از وقتي خودم را شناختم، شبها تا صبح با نگراني ميخوابيدم.
به عبارتي من با يک خوفي هم درس خواندم و هم بزرگ شدم. در همان ده محل سکونتمان به مکتب رفتم. اما براي دبستان رفتم کاشمر. به دليل اطلاعاتي که از مکتب و محضر پدرم داشتم، دبستان را از کلاس سوم شروع کردم.
کلاس سوم دبستان رفعت شهر کاشمر. در طول سال تحصيلي هر روز از ده به شهر ميرفتم و درس ميخواندم. تابستان هم که ميشد، پدرم ما را وادار ميکرد که در باغ فعلگي کنيم. ديد پدر من اين بود که اين چه مدرسهايست که 3 ماه تابستان را تعطيل است. براي من تير با مهر فرقي نداشت.
همهاش کار بود. حالا يا درس خواندن يا فعلگي کردن. تا همين چند وقت پيش، هنوز دستانم پينه داشت. بالاخره در سال 1320 من وارد دبيرستان شدم. در ابتدا دبيرستان در محل دبستان بود ولي وقتي من سال دوم دبيرستان بودم، دبيرستان از دبستان جدا شد و دبيرستان کندري نام گرفت.
تقريبا هر سال شاگرد اول بودم. حتي در امتحانات نهايي سيکل اول دبيرستان هم شاگرد اول شدم. وقتي سيکل اول را در دبيرستان کندري کاشمر تمام کردم، بايد براي ادامه تحصيل به مشهد ميرفتم چون آن زمان، در کاشمر سيکل دوم دبيرستان نبود.
لذا براي سيکل دوم آمدم مشهد. سال تحصيلي24-1323 بود. نيمه شهريور بود که آمدم مشهد، براي اسمنويسي. حدود دهم يا دوازدهم شهريور ماه سال 23 رسيدم مشهد. در آن زمان که وسط جنگ جهاني دوم بود و وسيله نقليه آنچناني وجود نداشت، با کلي مکافات بعد از 3 روز، نزديک اذان سحر رسيديم مشهد.
صداي اذان از هر گلدسته به گوش ميرسيد و چراغهاي شهر و تمدن يک شهر بزرگ من را مجذوب خود کرد و براي اولين بار به زيارت امام رضا(ع) مشرف شدم. همه اينها باعث شد تا آن زيارت اول با حال و هواي خاصي براي من تجلي داشته باشد.
در مشهد پدرم دوستي داشت که ساعتساز بود و من به نزد او رفتم. او در يکي از سراهاي بازار مشهد اطاق يکي از ميرزاهاي بازار را که در واقع حسابدار و منشي يکي از تجارتخانههاي بازار بود، براي من اجاره کرد. در آن زمان مشهد 2 دبيرستان داشت. شاهرضا و فردوسي.
ميگفتند شاهرضا بهتر است. رفتم تا در دبيرستان شاهرضا اسمنويسي کنم. گفتند، کساني که از شهرستان آمدهاند بايد بروند از بازرسي کل استان تاييديه بگيرند. من با تمام مدارکم رفتم اداره بازرسي کل استان. مدارکم را تحويل دفتر اداره دادم. گفتند که 2 روز ديگر بيا تا نتيجه بگيري. 2 روز بعد رفتم، جوابي نبود. 4 روز بعد رفتم، جوابي نبود. يک هفته بعد رفتم، جوابي نبود. 2 هفته بعد رفتم، جوابي نبود.
يعني براي دبيرستان در مشهد نميخواستند شما را قبول کنند؟
- رئيس دفتر گفت که تو اصلا مدارکت را به ما ندادهاي. شماره و رسيد را نشان دادم. گفتند که قلابي است. هر چه اعتراض کردم فايده نکرد. کار هر روز من اين شده بود که از صبح ميرفتم اداره بازرسي کل و گريه ميکردم و بعدازظهر بر ميگشتم.
شهريور تمام شد و اواسط مهر بود، يک روز که گريه ميکردم و از پلههاي اداره پايين ميآمدم، سرايدار اداره که مردي با يک پاي چوبي بود، مرا ديد و با لهجه غليظ مشهدي به من گفت: «چرا گريه ميکني.
رفوزه شدي که رفوزه شدي. خوب سال ديگه درس ميخوني و قبول ميشي.» گفتم: «من رفوزه نشدهام.» و ماجراي خودم را برايش تعريف کردم. گفت: «اي داد بيداد! اين کاغذايي که باد زده بود و انداخته بود داخل حياط مال توست؟»
فردا صبح رفتم خدمت آقاي مدير کل و مدارکم را نشان دادم و قضيه را تعريف کردم. بالاخره من را معرفي کردند دبيرستان شاهرضا. رفتم دبيرستان شاهرضا. به اين ترتيب من وارد دبيرستان شاهرضا شدم. تا سال پنجم دبيرستان را در همان مدرسه شاهرضا بودم. سال ششم را به تهران آمدم.
سال 1325 بود. ابتدا در دبيرستان شرف در ميدان منيريه نامنويسي کردم. بعد از مدتي گفتند جا نداريم و بيرونم کردند. سپس رفتم در دبيرستان مروي نام نويسي کردم که باز بعد از 10، 15 روز به دليل جا نداشتن، بيرونم کردند. علت اين موضوع هم اوضاع نابسامان فرهنگي سال 1325 بود. بالاخره در مدرسه ايرانشهر، زير چهارراه مخبرالدوله که بعدها شد مدرسه قريب، نامنويسي کردم.
خلاصه در سال 1326، مدرک سال 6 دبيرستانم را از مدرسه ايرانشهر گرفتم. همان سال در کنکور پزشکي دانشگاه تهران شرکت کردم و وارد رشته پزشکي شدم. سال 1332 هم درسم تمام شد ولي مدرک پزشکي را فروردين 1333 دريافت کردم.
بعد از اتمام دانشکده طب چه کرديد؟
- در آن زمان مرحوم مصدق قانوني تصويب کرده بود که مشمول حال من ميشد و بر اساس آن من از سربازي معاف ميشدم. فقط مانده بود 2 سال خدمت خارج از مرکز. از اين 2 سال حدود 10- 12 ماه را رفتم اراک. زماني که من وارد اراک شدم، حدود 7، 8 ماه از کودتاي 28 مرداد ميگذشت.
خوب ميشد اوضاع آن زمان را پيشبيني کرد. در وصف آن دوران همين قدر بگويم که يک روز شعبان بيمخ به همراه لات بيسرو پاي ديگري به نام علي دوغي که از الوات خود اراک بود آمد بازرسي. در آن زمان من در درمانگاه بيمارستاني ، کار ميکردم. يک روز گفتند که از مرکز بازرس آمده.
بازرس وارد شد و من ديدم همان شعبان بيمخ است که در تهران با ما سر و کله ميزد. چون در دوران دانشجويي ما جزو دانشجوياني بوديم که براي تظاهرات به نفع ملي شدن صنعت نفت بيرون ميرفتيم. شعبان بيمخ و دار و دستهاش هم به ما حمله ميکردند.
بقيه دوره خارج از مرکز خود را کجا گذرانديد؟
- بعد از حدود يک سالي که در اراک بودم، پيش خودم گفتم که بايد بروم در ديار خراسان و به مردم آنجا خدمت کنم. در آن زمان بدترين جاي خراسان شيروان بود که صبح تا شب دزدي ميشد.
من شيروان را انتخاب کردم و شدم رئيس بهداري و بيمارستان شيروان. در شيروان به توصيه پدر، تمام وقت کار ميکردم و بدون انتظار ديناري اضافه حقوق، صبح تا صبح مريض ميديدم. من اين طور فکر ميکردم که نعمت گيرم آمده که شده ام طبيب. چه نعمتي از اين بهتر که نبض يک شهر را بگيرم و دردمندان يک جامعه را درمان کنم. پيش خودم کيف ميکردم.
استاد شما روز 28 مرداد 1332 دانشجو بوديد. ما هم كه تازه سالگرد 28 مرداد را گذراندهايم. از آن روز ميگوييد؟
- ببينيد، قبلا هم اشاره کردم، ايام کودکي و نوجواني من در خوفي گذشت. خوفي که زمينهاش را رضا شاه فراهم کرده بود. ماجراي کشف حجاب و مشكلاتي که خانواده ما به لحاظ روحاني بودن پدرم با آن مواجه بود باعث شد تا در ضمير ناخودآگاه من يک حس ضد سلطنت ايجاد شود.
وقتي هم دانشجو شدم، با افکار سياسي آشنا شدم و هر حرکت ضدسلطنت صرف نظر از محتواي تفکرات سياسي آن حرکت براي من خوشايند بود. يعني هر موقع دکتر مصدق حرکتي ميکرد تا فرماندهي قشون را از دست شاه بگيرد، من فکر ميکردم که بندي از بندهاي من را باز ميکنند.
چون همين قشون بود که ميريختند داخل ده ما و جوانان ده را به **** اجباري ميبردند. خوب مرحوم مصدق وارد صحنه شد و موضوع ملي شدن صنعت نفت را مطرح کرد. همه اينها باعث خوشحالي من شد. خب طبيعي است که در تمام آن تظاهرات ملي شدن صنعت نفت شرکت ميکردم.
اما روز 28 مرداد. در آن روز من انترن داخلي بيمارستان لقمانالدوله بودم. آن روز کشيک هم بودم. اگر اشتباه نکنم، دربان بيمارستان در آن روز مردي بود به نام اکبر. وقتي صبح رسيدم بيمارستان، اکبر از طريق راديو مطلع شده بود و به من گفت: «آقاي دکتر مثل اينکه امروز خبرهايي است!» ساعت حدود 10 بود که از خيابان اکبرآباد به سمت شهر راه افتادم. وقتي رسيدم به حوالي خيابان کاخ آن زمان، فلسطين امروزي، با حمله و تيراندازي نظاميها مواجه شدم.
از يک طرف نظاميها تيراندازي ميکردند و از طرف ديگر چماق بدستها به مردم حمله ميکردند. خيابان سپه، امام خميني کنوني، را دور زدم و از خيابان وليعصر فعلي تا سه راه شاه آن روز و چهارراه جمهوري فعلي بالا آمدم. از آنجا آمدم داخل خيابان جمهوري که ديگر خلوت شده بود. حدود ساعت 12 بود. آن روز دائم با خودم ميگفتم که خدايا اين چه وضعي است؟ چرا به ما رحم نميکني؟ آخر اين چه بساطي است؟ مردم چه گناهي کردهاند؟ در همين افکار بودم که رسيدم جلوي دانشگاه. ديدم تيراندازي است.
تيراندازي از ستاد ژاندارمري در پايين ميدان انقلاب، خيابان کارگر بود. دوباره پياده رفتم سمت بيمارستان لقمان. حدود ساعت 5 بعد از ظهر بود که رسيدم بيمارستان. ديدم اکبر آقا نشسته زار زار گريه ميکند. پرسيدم: «چي شده؟» گفت: «خاک تو سرمون شد. اراذل و اوباش منزل مصدق را تاراج کردند.»
بعد از پايان دوره خدمت خارج از مرکز چه کرديد؟
- من در شهريور 1334 درخواست رزيدنتي کرسي سرطان را کردم. امتحان هم در بهمن ماه همان سال برگزار شد. سؤالات امتحان هم شامل بافتشناسي، تشريح، جنينشناسي و پزشکي باليني بود.
البته من براي خروج از شيروان و دادن امتحان رزيدنتي مشکلي داشتم و آن مشکل اين بود که هر وقت ميخواستم از شيروان خارج شوم، مردم شهر تجمع ميکردند و به مقامات عريضه مينوشتند که فلاني ميخواهد از شهر ما برود و نميگذاشتند. خلاصه اين موضوع مرا در شيروان گرفتار کرده بود.
اما بالاخره بايد براي امتحان رزيدنتي به تهران ميآمدم. در آن زمان رئيس اداره بهداشت خراسان همکلاسي سابق من بود. لذا با او تماس گرفتم و موضوع را برايش شرح دادم. گفت که من به عنوان بازرسي بهداشتي ميآيم شيروان و تو را شبانه با خودم از شيروان خارج ميکنم. اما درست روزي که بايد مرا از شيروان خارج ميکرد، خداوند به اين دوست ما فرزندي عطا کرد و به جاي خود يکي از دوستانش را فرستاد.
ما 3 داوطلب بوديم. من و دکتر تقي شريعتمداري طالقاني و دکتر صادق قدسي. من شروع کردم به نوشتن پاسخ سؤالات و خيلي زود تمام شد ولي ديدم آقايان در حال ور رفتن با سؤالات هستند و کلي فکر ميکنند.
من هم ديدم زمان در حال گذشتن است و اگر صبر کنم تا بقيه کارشان تمام شود، به هواپيما نميرسم. در آن زمان بايد صبر ميکرديم، همه برگههايشيان را تحويل بدهند و همگي صورت جلسه را امضا کنيم. آن روزها هم هفتهاي 2 پرواز به مشهد وجود داشت.
يعني اگر صبر ميکردم که آقايان برگههايشان را با حوصله تحويل بدهند از هواپيما جا ميماندم و مجبور ميشدم که 2، 3 روزي در تهران بمانم. به خاطر همين بلند شدم و برگهها را از دست دکتر شريعتمداري و دکتر قدسي گرفتم و تحويل دادم.
ديدم هر 2 نفر هاج و واج دارند مرا نگاه ميکنند. گفتم: «ها! چيه؟! کلا 4 نفر ميخواهند، ما هم 3 نفريم. در ضمن شما هم جواب دادهايد. قبوليد بابا!» خلاصه رزيدنت پاتولوژي شدم.