معلومه سرشما زیاد از این بلاها اومده عقده شده برات
چیز بد آرزو نکن برا کسی. الان به تقویت روحیه احتیاج داره:
از همه شنیدم بهترین دوستاشونو تو سربازی پیدا کردن
اولش سخته ولی دوستای خوب پیدا میکنیو مزد هم میشی
آره!
بزار یکم بیشتر روحیه بدم !
تازه وقتی پاچه های شلوارم مورد عنایت قرار میدادم کلی تو تک تک اعضا و جواهر بدنم عروسی میگرفتم
چون مطمئن میشدم تو این بشین پاشو رفتنها یه جایی از بدنم سالم مونده که تونسته همه جا رو مورد عنایت قرار بده :lol:
راستش نمیدونم چرا حس روحیه دهی اینقدر بالا رفته
اگه تونستم یکم در مورد پاسهای برجک میام توضیح میدم (یکم خلاصه شده برای تقویت روحتون این پایین نوشتم)
شبایه خوبی بود برجکهایی که هر کدوم با قبل و بعد از خودش حداقل 1 یا دو کیلومتیر فاصله داشت و اصلا چیزی به اسم تکنولوژی به چشم ندیده بود (دریغ از یه لامپ صد معمولی، حتی یه پتو خشک خالی هم نزاشته بودن، نمیگن تو این سرمای زمستون شاید سرباز بدخت بخاد یه چورت کوچولو یکی دو ساعته بزنه اصلا به فکر سرباز بدبخت نبودن البته من به خاطر همین سرباز آزاریاشون به سازمان حقوق بشر شکایت کردم)
خلاصه حقیر به خاطر این تنهایی نصف شبانه با برجکها عادت کرده بودم (البته اینو عرض کنم شباش جوری بود که بعضی وقتا به خاطر پیدا کردن یه لقمه سیگار 57 و گهگاهی شیراز پایین برجک خلوت میکردم
و وقتی که پایین برجک بودم بدون اینکه دستمو دراز کنم نمیتونستم برجک رو پیدا کنم )
خلاصه تو این مدت بخاطر این شباش تونستم رابطه های خوبی با ارواح و اجنه های اونجا پیدا کنم جوری که باهم اونس پیدا کرده بودیم
حتی یادمه با یکی از این اجناخیلی رفیق شده بودیم
یه شب با اون چهر ه ای پریشونش اومد به خوابم خیلی بد ترسیده بودم و جامو از عقب و جلو خراب کردم دیگه اصلا تحویلش نگرفتم بهش گفتم دیگه بهم سر نزن کلی خورد تو ذوقش کلی عذر خواهی کرد میگفت میخواست منو سوپرایز کنه منم خیلی از دستش شکار بودم و خودش گذاشت رفت تا اینکه بعد اون ماجرا یه شب خیلی متین و آرایش کرده اومد تو خوابم اسمم و با آقا صدا کرد
گفتم چیه!؟ چی کاری داری!؟
گفت امشب مامانه و باباهه پیچیدن به بازی و یه هفته ای رفتن آنتالیا و منم تنهام (اسمایل شیطنت)
خلاصه سرتونو درد نیارم شب مهمونش بودم
بساط هم به راه یکی دو شیشه شام(سانسور) ن و یکی دو بست شیش(سانسور) ای ناب محمدی هم بغل دستش برامون اورد
شب نشینی خوبی داشتیم خلاصه دمدمایه صبح بعد از کلی بلوتوث بازی شمارشو هم بهم داد و ... با یکی دو ل...(سانسور) شب نیشینمون رو تموم کردیم
هنوزم که هنوزه از اون موقع تا حالا به هم نزدیم!
تازه ولنتاین براش یه خرس گنده خریدم کلی خرکیف شد
خلاصه خوب خدمتی کردیم
خــــــوب !