• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

معافیت کفالت سربازی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

Ali_Solo

Registered User
تاریخ عضویت
28 مارس 2005
نوشته‌ها
855
لایک‌ها
3
محل سکونت
Tehran
اشتباه کردی دوست من
بعدا متوجه میشی

به هر حال امیدوارم موفق باشی
 

sascovach

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 فوریه 2006
نوشته‌ها
1,089
لایک‌ها
1
درسته ولی به درس خودندن تو اونجا دیگه امیدی نبود

قبلا که زنگ زده بودم **** وظیفه گفته بودن باید اول بری دانشکده انصراف بدی تا معافیت
تحصیلیت باطل بشه بعد دفترچه بگیری . حالا که با کلی دوندگی و معطلی تونستم
از دانشکده گواهی انصراف از تحصیل برای خدمت بگیرم میدون **** اصلا به نامه انصراف
من توجه نکرد و گفت دفترچه را بگیر پست کن
می ترسم که دفترچه را پست کنم بعد اونا وسط خدمت بگن تو تا 2 سال دیگه معافی داری واسه چی
اومدی خدمت ؟ کسی میدونه باید چیکار کنم ؟
نترس کسی نمیاد بگه چرا اومدی خدمت
ولی اشتباه کردی، امیدوارم که پشیمون نشی...
من هم اگه چیزی گفتم برای خودت بود، حالا میری خدمت می فهمی ولی خدمت هم که رفتی اگه به مشکل بر خوردی خودت رو نباز... همیشه اوضاع به بدیه روزهای اول نمی مونه
 

azad az zad

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 سپتامبر 2007
نوشته‌ها
67
لایک‌ها
0
نترس کسی نمیاد بگه چرا اومدی خدمت
ولی اشتباه کردی، امیدوارم که پشیمون نشی...
من هم اگه چیزی گفتم برای خودت بود، حالا میری خدمت می فهمی ولی خدمت هم که رفتی اگه به مشکل بر خوردی خودت رو نباز... همیشه اوضاع به بدیه روزهای اول نمی مونه
حرفات یذره آدما می ترسونه :f34r:
چرا اشتباه کردم ؟ فوق دیپلم دورش 2 سالس ! اونوقت من 2 سال دیگه وقتم را تلف می کردم
تا احتمال مدرک گرفتنم 50-50 باشه ؟
خودما نبازم ؟ :eek::eek: مگه اونجا چیکار می کنن با آدم ؟
من از اون بچه سوسولا که فکر می کنی نیستم ! سختی های زیادی تو زندگیم کشیدم
و سربازی هر چی هم که باشه در حدی نیست که من خودما ببازم اونجا
 

sascovach

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 فوریه 2006
نوشته‌ها
1,089
لایک‌ها
1
حرفات یذره آدما می ترسونه :f34r:
چرا اشتباه کردم ؟ فوق دیپلم دورش 2 سالس ! اونوقت من 2 سال دیگه وقتم را تلف می کردم
تا احتمال مدرک گرفتنم 50-50 باشه ؟
خودما نبازم ؟ :eek::eek: مگه اونجا چیکار می کنن با آدم ؟
من از اون بچه سوسولا که فکر می کنی نیستم ! سختی های زیادی تو زندگیم کشیدم
و سربازی هر چی هم که باشه در حدی نیست که من خودما ببازم اونجا
اگه یه کار تو این دنیا وقت تلف کردن نباشه اون کار درس خوندنه
بقیش رو خودت باید تجربه کنی دیگه
فقط هر جا که افتادی بدون که بعد از یه مدت به اونجا عادت میکنی، رفتاره بقیه هم به مرور باهات خوب تر میشه
 

NEONAZ

Registered User
تاریخ عضویت
17 ژانویه 2007
نوشته‌ها
873
لایک‌ها
8
سن
36
محل سکونت
Tehran
سلام.
اگه این جواب رو بدین خیلی ممنون میشم.

برای خودم نمیخوام برای یکی دیگه میخوام. چون میخواد تو علبردی ثبت نام کنه و اونجا مشکل سربازی داره اگه مشمول نباشه مثل اینکه کارش جور میشه...


خیلی ممنون میشم زودتر جواب بدید...... :eek:
 

aliugd

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 نوامبر 2005
نوشته‌ها
41
لایک‌ها
0
محل سکونت
Karaj
سلام آقایون من اسم فرمانده پادگان 02 تهران و درجه اون رو خیلی فوری میخوام خواهشاً بگید؟
 

aurora

Registered User
تاریخ عضویت
19 نوامبر 2003
نوشته‌ها
199
لایک‌ها
6
محل سکونت
In man's world
اه! تولدت همروز ه منه!
 

LuxeTech

Registered User
تاریخ عضویت
10 می 2007
نوشته‌ها
144
لایک‌ها
0
محل سکونت
Tehran
سلام. من آموزشی افتادم نیروی زمینی ارتش - گروه 33 پادگان پرندک. کسی آموزشی اونجا بوده؟ لطفا شرایط اونجا رو بگید تا آمادگی بیشتری داشته باشم.
آب وهوا؟
تغذیه؟
نحوه برخورد؟
و ...
هر نکته ای که در مورد اونجا به نظرتون میرسه رو لطف کنید و بگید.
ممنون.
 

coolzero

Registered User
تاریخ عضویت
1 ژوئن 2007
نوشته‌ها
888
لایک‌ها
3
سن
43
محل سکونت
unja
از اسمش معلومه کلاغ پر زیاد میدن :D
 

GracIouS

Pocket PC کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
12 ژانویه 2007
نوشته‌ها
852
لایک‌ها
6
محل سکونت
Teh
ما که اونجا نبودیم ولی آی چه حالی میده
نصف شبی از خواب ناز میکشنتون بیرون
هی بهتون بشین پاشو میدن

بعد میگن بشمار 3 میری دستشویی و قضای حاجت میکنی میایی بیرون (وای به حالت اگه معدت خوب کار نکنه) اونموقع با لگد و فحش و اروده کشی مورد عنایت قرارت میدن، جوری که یهو معدت بکار میفته و سنگ دستشویی و در دیوار و پاچه شلوار و خلاصه ... الخ! لول
 

coolzero

Registered User
تاریخ عضویت
1 ژوئن 2007
نوشته‌ها
888
لایک‌ها
3
سن
43
محل سکونت
unja
معلومه سرشما زیاد از این بلاها اومده عقده شده برات :D
چیز بد آرزو نکن برا کسی. الان به تقویت روحیه احتیاج داره:
از همه شنیدم بهترین دوستاشونو تو سربازی پیدا کردن
اولش سخته ولی دوستای خوب پیدا میکنیو مزد هم میشی :D
 

shervin

ASP.net
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
26 ژوئن 2005
نوشته‌ها
6,353
لایک‌ها
261
سن
39
محل سکونت
تهران
سخته ولی 2 روز اولش
همین جوری کار سختتر میشه ولی شما هم پوست کلفت تر
یادمه روزای اول نصف میدون صبح گاهو که میدویدیم همه ولو میشدیم
ولی روزای آخر 4 دور تمام میدویدیم تازه انقدر روحیه داشتیم شعار میخوندیم و حرکتای مختلف واسه خودمون درست میکردیم مثل یوزپلنگیو ... که روحیه بقیه دسته هارو کم کنیم
بعد از 4 دور کلی هم نرمش میکردیم سرحال و خوشح بر میگشتیم گروهان
اصلا نگران نباش خیلی خوش میگذره
روز آخر به اندازه ی همه عمرت گریه میکنی
کاری که ما کردیم
مربی هامونم گریه میکردن چون خیلی با هم اخت شده بودیم
 

shervin

ASP.net
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
26 ژوئن 2005
نوشته‌ها
6,353
لایک‌ها
261
سن
39
محل سکونت
تهران
الان ساعت 12 شبه
یادش میوفتادم این ساعت بیدارم میکردن پاشو پست داره
تو اون تاریکی باید میرفتیم پست بدیم
1 ثانیه خوابیدن برامون کلی ارزش داشت
حالا با خیال راحت نشستم اینجا
روزی که میخواستیم ترخیص بشیم من 4 ساعت شبس پست دادم
چه شبی بود
دوست داشتم هیچ وقت تموم نشه
داداش اصلا ناراحت نباش
روز اول به زمینو زمان فحش میدی مخصوصا بیداری اول ولی همه چیز برات عادی میشه
 

GracIouS

Pocket PC کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
12 ژانویه 2007
نوشته‌ها
852
لایک‌ها
6
محل سکونت
Teh
معلومه سرشما زیاد از این بلاها اومده عقده شده برات :D
چیز بد آرزو نکن برا کسی. الان به تقویت روحیه احتیاج داره:
از همه شنیدم بهترین دوستاشونو تو سربازی پیدا کردن
اولش سخته ولی دوستای خوب پیدا میکنیو مزد هم میشی :D

آره! :D
بزار یکم بیشتر روحیه بدم !
تازه وقتی پاچه های شلوارم مورد عنایت قرار میدادم کلی تو تک تک اعضا و جواهر بدنم عروسی میگرفتم
چون مطمئن میشدم تو این بشین پاشو رفتنها یه جایی از بدنم سالم مونده که تونسته همه جا رو مورد عنایت قرار بده :lol:

راستش نمیدونم چرا حس روحیه دهی اینقدر بالا رفته
اگه تونستم یکم در مورد پاسهای برجک میام توضیح میدم (یکم خلاصه شده برای تقویت روحتون این پایین نوشتم)

شبایه خوبی بود برجکهایی که هر کدوم با قبل و بعد از خودش حداقل 1 یا دو کیلومتیر فاصله داشت و اصلا چیزی به اسم تکنولوژی به چشم ندیده بود (دریغ از یه لامپ صد معمولی، حتی یه پتو خشک خالی هم نزاشته بودن، نمیگن تو این سرمای زمستون شاید سرباز بدخت بخاد یه چورت کوچولو یکی دو ساعته بزنه اصلا به فکر سرباز بدبخت نبودن البته من به خاطر همین سرباز آزاریاشون به سازمان حقوق بشر شکایت کردم)
خلاصه حقیر به خاطر این تنهایی نصف شبانه با برجکها عادت کرده بودم (البته اینو عرض کنم شباش جوری بود که بعضی وقتا به خاطر پیدا کردن یه لقمه سیگار 57 و گهگاهی شیراز پایین برجک خلوت میکردم
و وقتی که پایین برجک بودم بدون اینکه دستمو دراز کنم نمیتونستم برجک رو پیدا کنم )
خلاصه تو این مدت بخاطر این شباش تونستم رابطه های خوبی با ارواح و اجنه های اونجا پیدا کنم جوری که باهم اونس پیدا کرده بودیم
حتی یادمه با یکی از این اجناخیلی رفیق شده بودیم
یه شب با اون چهر ه ای پریشونش اومد به خوابم خیلی بد ترسیده بودم و جامو از عقب و جلو خراب کردم دیگه اصلا تحویلش نگرفتم بهش گفتم دیگه بهم سر نزن کلی خورد تو ذوقش کلی عذر خواهی کرد میگفت میخواست منو سوپرایز کنه منم خیلی از دستش شکار بودم و خودش گذاشت رفت تا اینکه بعد اون ماجرا یه شب خیلی متین و آرایش کرده اومد تو خوابم اسمم و با آقا صدا کرد
گفتم چیه!؟ چی کاری داری!؟
گفت امشب مامانه و باباهه پیچیدن به بازی و یه هفته ای رفتن آنتالیا و منم تنهام (اسمایل شیطنت)
خلاصه سرتونو درد نیارم شب مهمونش بودم
بساط هم به راه یکی دو شیشه شام(سانسور) ن و یکی دو بست شیش(سانسور) ای ناب محمدی هم بغل دستش برامون اورد
شب نشینی خوبی داشتیم خلاصه دمدمایه صبح بعد از کلی بلوتوث بازی شمارشو هم بهم داد و ... با یکی دو ل...(سانسور) شب نیشینمون رو تموم کردیم
هنوزم که هنوزه از اون موقع تا حالا به هم نزدیم!
تازه ولنتاین براش یه خرس گنده خریدم کلی خرکیف شد :D
خلاصه خوب خدمتی کردیم :D خــــــوب !
 

sascovach

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 فوریه 2006
نوشته‌ها
1,089
لایک‌ها
1
الان ساعت 12 شبه
یادش میوفتادم این ساعت بیدارم میکردن پاشو پست داره
تو اون تاریکی باید میرفتیم پست بدیم
1 ثانیه خوابیدن برامون کلی ارزش داشت
حالا با خیال راحت نشستم اینجا
روزی که میخواستیم ترخیص بشیم من 4 ساعت شبس پست دادم
چه شبی بود
دوست داشتم هیچ وقت تموم نشه
داداش اصلا ناراحت نباش
روز اول به زمینو زمان فحش میدی مخصوصا بیداری اول ولی همه چیز برات عادی میشه
خوش به حالت
آموزشیه ما مثل جهنم بود... وسط تابستون تو بیابونای اهواز مثل مرغ سوخاری شدیم...بدون میان دوره...بدون ÷ایان دوره...هر روز صبح 12 دور دوره میدون صبحگاهی که اونورش از بزرگی معلوم نبود
فقط خدا رو شکر می کنم که از اونجا زنده ما رو بیرون اورد
 

ahuray_mazdaa

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 می 2006
نوشته‌ها
71
لایک‌ها
0
محل سکونت
Shiraz
سلام
من 3 سال غیبت دارم..حالا می خوام دفترچه بفرستم ولی به دلیلی می خوام غیبت توش نزنه!
بعضی ها میگن میشه ولی راهشو نمیگن..اگر کسی می دونه لطفا راهنمایی کنه
ممنون
 

sascovach

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 فوریه 2006
نوشته‌ها
1,089
لایک‌ها
1
بعید می دونم راهی باشه جز عفو *****
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا