• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

معرفي انيميشن هاي جديد و قديمي دنيا

masih_abb

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 می 2007
نوشته‌ها
406
لایک‌ها
1
محل سکونت
Tehran
سلام . اول از همه می خوام مشخصات castle in the sky یا همون Laputa رو بنویسم . :f34r:
اینم از مشخصات :
laputa.jpg
Original Japanese Title:
Tenkuu no Shiro Rapyuta
Other Titles:
Laputa: The Castle in the Sky (English title of Japanese version)
Castle in the Sky (Buena Vista English version)
# Running Time: 124min 04sec (J); {no cut} (E)
# Production Period: June 15, 1985 - July 23, 1986 (J)
# Number of Cels Used: 69 262
# Number of Colors Used: 381
# Aspect Ratio: 1.85:1 (Vista size)
# Sound: Dolby Stereo (J)
Producer : Isao Takahata
Executive Producer : Yasuyoshi Tokuma
Planning : Tatsumi Yamashita Hideo Ogata
Original Story,
Written &
Directed by : Hayao Miyazaki
(Serialized in monthly Animage, published by Tokuma Shoten)
Music by : Joe Hisaishi
Ending Song : "Kimi wo Nosete" (Carrying You)
Lyrics by Hayao Miyazaki
Written by Joe Hisaishi
Performed by Azumi Inoue
Animation Supervisor : Tsukasa Niwauchi
Head of Key Animators : Yoshinori Kanada
Key Animation : Masako Shinohara Masaaki Endo Makiko Futaki
Michiyo Sakurai Noriko Moritomo Atsuko Otani
Kazuyuki Kobayashi Megumi Kagawa Masahiro Maeda
Tadashi Fukuda Hirotsugu Kawasaki Kitaro Kosaka
Shinji Otsuka Toshio Kawaguchi Katsuya Kondo
Yasuhiro Nakura Osamu Nabeshima Toyoaki Emura
Kazuhide Tomonaga
Animation Checkers : Naoshi Ozawa Yasuko Tachiki
In-Between : Kenji Kobayashi Eiko Miyamoto Eiichiro Hirata
Takashi Honmochi Mika Sugai Kyoko Nakano
Yue Takamine Sinji Morohashi Keiichiro Hattori
Kazukisa Nagai Takao Yoshino Hiroomi Yamakawa
(etc)
In-Between Assistance : Studio Toto · Oh Production · Kusama Art ·
Shindo Production · Studio Fantasia · Visual '80 ·
Studio Gallop · Studio Kyuma · (etc)
Art Direction : Toshiro Nozaki Nizo Yamamoto
Background : Mutsuo Ozeki Kazuhiro Kinoshita Nasaki Yoshizaki
Kazu Hisamura Kumiko Iijima Kiyomi Ota
Yamako Ishikawa
Harmony Process : Noriko Takaya
Special Effects : Gou Abe Shinji Teraoka
Color Design : Michiyo Yasuda
Ink & Paint Checker : Homi Ogiwara
Ink & Paint : Chiharu Mizuma Noriko Ogawa Hiromi Nagamine
Emiko Ishii Masako Nabeya Yukiko Sakai
(etc)
Camera : Takahashi Production
Hirokata Takahashi (etc)
Editor : Takeshi Seyama Yoshihiro Kasahara
Sound Director : Shigeharu Shiba
Sound Engineer : Shuji Inoue
Sound Effects : E & M Planning Center
Kazutoshi Sato Hironori Ono
Publicity Producer : Masaya Tokuyama
Sound Effect Production : Omnibus Promotion
Recording Studio : Tokyo T.V. Center
Lab : IMAGICA
Assistants to the Director : Tsutomo Iida Tetsu Kimura Norihiko Sudo
Production Manager : Naoyuki Oshikiri
Production : Toru Hara
 

masih_abb

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 می 2007
نوشته‌ها
406
لایک‌ها
1
محل سکونت
Tehran
خوب حالا می خوام castle in the sky یا همون Laputa رو توضیح بدم که در چند بخش اون رو براتون می نویسم . توی این قسمت فقط کمی از داستان رو نوشتمه چون بیشتر سعی کردمه کلیت داستان رو براتون مشخص کنم . البته می دونم خیلیا این انیمه رو دیدنه . پس یه موقع توهین نشه . چون من اینو برای اونایی نوشتمه که این انیمه رو تماشا نکردنه و یه جورایی خواستم من هم که تازه 3 هفته از عضویتم میگذره و در برابر دیگران اطلاعاتم صفره یه جورایی مشارکت کنم . خلاصه اگه مشکلی داره کمکم کنید . تازه کارم دیگه ! :blush:

این یکی از بهترین کارهای میازاکی می باشد که واقعا عالیه . و پیشنهاد می کنم همه اون رو ببینن:thumbsup: . ضمنا آهنگ پایانی فیلم محشره که من عاشق اونم . اگه کسی اونو داره لینکشو بزاره . :guitar:
در واقع در این انیمه انسان هایی با جزیره های متحرک و معلق در فضا که یکی از آنها به اسم LAPUTA می باشد از زمین به یک جایی شبیه زمین میان و بعد از مهاجرت تصمیم می گیرند در همین مکان زندگی کنند .:blink: و این طوری که من فهمیدم این انسانها یک پرنسس و پادشاه داشتنه که توی laputa زندگی میکرده و در واقع laputa همون قلعه متحرک در آسمان می باشد که سرزمین سلطنتی بوده و همه افراد آخره اسمشون با لاپوتا به پایان می رسیده و زبان خاصی داشتنه که با بقیه فرق داشته. همه این سرزمین های شناور به غیر از لاپوتا هنگام فرود در زمین سقوط می کنند و برای همیشه از بین می روند . 700 سال بعد یعنی زمانی که این داستان اتفاق می افته همه این داستان را فراموش کردنه و فکر می کنند لاپوتا یک افسانه می باشد . در این زمان اکثر وسایل نقلیه با باد کار میکنند . که محیطی بسیار جذاب و باورنکردنی بوجود آورده . و می تونم بگم واقعا از تماشای این محیط لذت می برید:D. راستی یک نکته خیلی مهم بگم . من با اول این داستان مشکل دارم . چون خیلی درباره اون توی انیمه توضیح نمیده و فکر می کنم همین باشه که نوشتمه . یا ممکنه یه چیزه دیگه . لطفا اگه کسی این انیمه رو دیده یه راهنمایی بده تا اینجا رو ویرایش کنم .:wacko::weird:
خوب زیاد حاشیه نرم . ماجرای داستان در سالها بعد از مهاجرت انسان ها صورت می گیره( 700 سال )
. خلاصه ای از داستان :.

laputa01.jpg

در یک شب در یک سفینه ی هوایی در میان ابرهای آسمان ، دختری ناراحت به نام شیتا به همراه یک کریستال آبی که به گردنش آویزان بوده با شخصی به نام muska و سربازان دولتی سفر میکرد . ناگهان هواپیمای دزدان به این سفینه حمله میکند. سردسته این دزدان زنی به نام Dola می باشد که به همراه پسرانش به سفینه های هوایی حمله می کنند . این بار آنها برای دزدیدن کریستال آبی رنگی که همراه شیتا است آمده اند ( شخصیت Dola و پسرانش یکی از بامزه ترین شخصیت های فیلم است که واقعا شما را به خنده می اندازد . :pدر آخر درباره این شخصیت بیشتر توضیح می دم )
شیتا از فرصت استفاده می کند و با یک شیشه به سر muska می کوبد :blink: ( بعدن متوجه میشین که muska در حقیقت شیتا رو زندانی کرده و شخصیت منفی داستانه :mad:) شیتا از ترس دزدان از پنجره سفینه به بیرون می رود
PDVD_001.JPG
ولی پایش سر می خورد و دست دزدان به او نمی رسد و از سفینه به پایین سقوط میکند . و بیهوش میشود .
PDVD_002.JPG
ناگهان کریستال آبی روشن شده و از خود نور شدیدی می دهد و سرعت شیتا کم میشه و او در آسمان شناور شده و به آرامی به پایین می رود .:eek:
PDVD_003.JPG
خوب حالا بریم به معرفی شخصیت Pazu که یک پسر کارگر در یک معدن حفاری می باشد . و پدر خود را از دست داده . پدر pazu در یک سفر هوایی از یک جزیره شناور در هوا ( قلعه شناور ) عکس گرفته که این قلعه به Laputa مشهوره . اکثر مردم فکر می کنند که این قلعه یک افسانه است . و به همین دلیل به پدر pazu لقب دروغگو رو دادند . و pazu همیشه آرزو داره که یک روز خودش به این قلعه بره تا حرف پدرش رو ثابت کنه .
PDVD_005.JPG
ادامه داستان ..
هنگام کار pazu یک چیزه درخشان در آسمان می بیند و کنجکاو می شود و به طرف آن میرود و با شیتا روبرو می شود که همان طور معلق در هوا با گردنبند درخشانش به آهستگی پایین می آید و pazu شیتا را می گیرد و ....

ادامه دارد ...​
 

masih_abb

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 می 2007
نوشته‌ها
406
لایک‌ها
1
محل سکونت
Tehran
راستی اصلا این خلاصه ای که نوشتمه طرفدار داره ؟؟ یا اصلا رسم هست از این جور چیزا بنویسم ؟ خلاصه یه نظری بدید :happy: .​
 

nemesissoso

Registered User
تاریخ عضویت
30 مارس 2007
نوشته‌ها
397
لایک‌ها
0
سن
46
محل سکونت
Karaj
راستی اصلا این خلاصه ای که نوشتمه طرفدار داره ؟؟ یا اصلا رسم هست از این جور چیزا بنویسم ؟ خلاصه یه نظری بدید :happy: .​

دست شما درد نکنه. فکر کنم همه از این حرکت شما خوششان بیاید. نمی دونم این پست را خوانده اید یا نه؟
http://forum.persiantools.com/showpost.php?p=1031597&postcount=3478
موفق باشید
 

linghuchong

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
14 ژوئن 2006
نوشته‌ها
5,569
لایک‌ها
2
سن
46
محل سکونت
Victoria
مرسی از همگی :happy:
اينجوری حداقل آدم يه دل خوشی اي داره!;):D
 

linghuchong

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
14 ژوئن 2006
نوشته‌ها
5,569
لایک‌ها
2
سن
46
محل سکونت
Victoria
راستی تولد سيمور بود بچه ها :D

:) تولدت مبارک :)

happy_birthday_10-728921.gif

 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
مرسی از تبریک ... من خودم اون روز تا ظهر یادم نبود .. مامانم بهم گفت ...
fahrrad_stein.gif


این Kimi wa petto قضیه اش چیه .. فکر کنم یه بار معرفی اش کردی ، فریدا ؟ درسته .. دست کیه الان ؟ ( دانیل شاید ؟ )
detective.gif
 

nemesissoso

Registered User
تاریخ عضویت
30 مارس 2007
نوشته‌ها
397
لایک‌ها
0
سن
46
محل سکونت
Karaj
این لینکه حالا کجا بود؟:blink::blink:
http://forum.persiantools.com/showpost.php?p=1031597&postcount=3478
آپدیت هم میشه؟
===================
از اینکه در نبود ملکه یواشکی :blush:رو تختشون نشستم 1 عالمه شرمنده:blush:

لینک را اشتباه داده بودید که من تصحیح کردم
کد:
http://forum.persiantools.com/showpost.php?p=1031597&postcount=3478
این لینک در پست اول بحث معرفی شده و آخرین بار 30 اردیبهشت ادیت شده(امروز 4 خرداد).
فکر میکنم ملکه اصلی و قانونی :pهمه کارتونهای معرفی شده را آنجا ایندکس می کنه
 

Romain_Gary

Registered User
تاریخ عضویت
23 فوریه 2005
نوشته‌ها
1,801
لایک‌ها
6
سن
39
من دارم ، wolf's rain رو میبینم ، خیلی کارتون جالبیه :)
 

BRADER SHIAN

Registered User
تاریخ عضویت
19 ژانویه 2006
نوشته‌ها
1,491
لایک‌ها
2
محل سکونت
مینشن
تن تن در ايران








تنها نشانی که از ايران در داستانهای تن تن به چشم می خورد اشاره به نام تهران در کتاب پرواز 714 است
يکصدمين سالگرد تولد ژرژ رمی، معروف به هرژه، خالق داستانهای مصور تن تن، در زادگاهش بلژيک همچون روزی بزرگ و با برگزاری نمايشگاهها و مراسم گوناگون جشن گرفته شد.
تن تن برای ايرانيان، بويژه آنانی که دوران کودکی و نوجوانی خود را در دهه پنجاه و اوائل دهه شصت خورشيدی گذرانده اند، شخصيتی بسيار آشناست و خيليها هنوز کتابهای تن تن را در گنجينه يادگارهای کودکی شان نگهداری می کنند.

هرژه انتشار داستانهای تن تن را از سال 1929 در روزنامه مذهبی "قرن بيستم" در بلژيک، به صورت پاورقی مصور آغاز کرد و هر بار که داستانی به پايان می رسيد، انتشارات کاسترمن در اين کشور، آن را به صورت کتاب منتشر می کرد.

بعدها از روی اين کتابها فيلمهای کارتون نيز ساخته شد که در ايران نيز تن تن در آغاز با همين فيلمهای کارتون در اواخر دهه چهل و اوائل دهه پنجاه خورشيدی معرفی شد.

اما ماندگاری تن تن ميان ايرانيان بيشتر مرهون چاپ داستانهای مصور هرژه است که پس از پايان پخش مجموعه کارتونهای تن تن از اواسط دهه پنجاه خورشيدی آغاز شد و تا دو سه سالی پس از انقلاب، يعنی تقريباً همزمان با مرگ هرژه ادامه يافت.

داستانهای تن تن را انتشارات اونيورسال در ايران آغاز کرد که اکنون نشانی از آن باقی نمانده؛ مجموعه داستانهای تن تن که اين ناشر به بازار کتاب ايران عرضه کرد، ترجمه ای روان و دقيق و کيفيت چاپ و صحافی بسيار خوبی داشتند.

اما در اين کتابها هيچ نشانی از نام مترجم که گفته می شود خسرو سميعی بوده است به چشم نمی خورد.

برای خوانندگان اين کتابها، نام هرژه روی جلد کتاب، بی آنکه اشاره ای به اينکه او نويسنده کتاب است شده باشد، نامی غريب بود و بعدها با انتشار اثر نخست هرژه که به نام تن تن در استانبول و پس از ديگر آثار او در ايران منتشر شد، با خواندن مقدمه اين کتاب بود که خيلی از علاقمندان تن تن به هويت و مليت خالق او پی بردند.



سياستهای تازه فرهنگی ايران نمی توانست ميخواره ای همچون کاپيتان هادوک را به عنوان شخصيتی محبوب کودکان جمهوری اسلامی بپذيرد



انتشارات اونيورسال تا هنگام انقلاب حدود نيمی از داستانهای تن تن را منتشر کرد و انتشار اين کتابها را پس از انقلاب ناشر ديگری ادامه داد.

کتابهايی که اين ناشر به بازار داد، نسبت به آنهايی که انتشارات اونيورسال منتشر کرده بود، از لحاظ چاپ و صحافی کيفيتی بسيار پايينتر داشت و مهمتر از همه ترجمه کتابها بود که از ضعفهای بزرگی حکايتی می کرد.

کتابهای چاپ اونيورسال مستقيماً از اصل داستانهای تن تن که به زبان فرانسه بود به فارسی برگردانده شده بود اما تن تن های بعد از انقلاب که به جای نام هرژه، نام مترجم روی آنها چاپ شده بود، از نسخه انگليسی ترجمه شده بود.

ترجمه های تازه نه تنها روانی ترجمه های پيشين نداشت بلکه در جايجای آن اشتباهات فاحشی به چشم می خورد.

برای نمونه، در اين ترجمه ها، هنگامی که شخصيت داستان گوشی تلفن را بر می دارد به جای "الو" می گويد "سلام" يا اينکه هنگامی که شخصيت داستان وارد مکان ناشناخته ای شده و برای اطلاع از اينکه آيا کسی در آنجا هست يا نه صدا می زند: "سلام".

در حالی که استفاده از واژه سلام در زبان فارسی در چنين موقعيتهايی، کاربردی غريب به شمار می رود.

با مراجعه به ترجمه انگليسی مشخص می شود که اين نمونه ها، ترجمه های تحت اللفظی واژه "هلو" (Hello) هستند که هر کسی که آشنايی مختصری با زبان انگليسی داشته باشد می داند که اين واژه لزوماً نبايد سلام ترجمه شود و در نمنه های ذکر شده می توان براحتی به جای آن از "الو" و "آهای" استفاده کرد.

نمونه ديگر جايی در داستان خرچنگ پنجه طلائی است که پيشخدمت کافه سکه ای را که به او داده می شود را قبول نمی کند و روی ميز بر می گرداند و می گويد: "آنجا" که در اين متن واژه ای کاملاً بی ربط است.



ترجمه ترکی تن تن در سرزمين شوراها که در ايران با عنوان تن تن در استانبول چاپ شد، اين نخستين داستان تن تن پس از همه ديگر داستانهای اين مجموعه در ايران چاپ شد



اين واژه نيز ترجمه کلمه انگليسی "There" است که کاربرد و معنای آن در زمان رد و بدل کردن پول با پيشخدمت يا مغازه دار حتی بر کسانی که حداقل آشنايی با زبان انگليسی داشته باشند مشخص است و می توان براحتی آن را به جای "بفرماييد" يا واژه کمتر مؤدبانه "بيا" استفاده کرد.

در ترجمه انگليسی داستانهای تن تن، نام شخصيتهای اصلی داستانها عوض شده: ميلو به اسنويی (سفيدبرفی)، پروفسور تورنسل به پروفسور کالکولوس، دوپوند و دوپونت به تامسون و تامپسون و ...

مترجم دوم داستانهای تن تن نيز به جای آنکه بنابه سنت ديرينه مترجمان ايرانی از نامهای خاصی که گذشتگان به کار می بردند استفاده کند، نامهای شخصيتها را به نامهايی که در ترجمه انگليسی استفاده شده تغيير داده است.

با اين حال، هيچکدام از اين ضعفها از اشتياق کودکان و نوجوانان ايرانی به داستانهای تن تن نکاست و اين داستانها بخصوص در سالهای نخست پس از انقلاب که برنامه های سرگرم کننده تلويزيونی کودکان بشدت کاهش يافته بود، بخش مهمی را در اوقات فراغت آنها اشغال می کرد.

کتابهای تن تن ابتدا با قيمت پانزده تومان به بازار آمد و بزودی بهای آنها به سی تومان رسيد که در سالهای آغاز فشار اقتصادی پس از انقلاب، در قشر غيرمرفه جامعه ايران، پرداختن چنين بهايی برای بسياری از پدرومادرها رنج جانکاهی بود که اغلب تنها در سايه پافشاری و گاه اشک ريختن بچه ها بود که پدرومادرها بناچار و با اکراه تن به خريدن آنها می دادند.

مرسوم بود که خيلی از بچه های آن دوره هر کدام بيش از يکی دو تا کتابهای تن تن را می خريدند و با قرض دادن آنها به يکديگر موفق به خواندن مجموعه کامل اين داستانها می شدند.

تن تن خاص کودکان و نوجوانان نبود، هرژه اين شخصيت و ماجراهايش را به گونه ای آفريده که هر کسی را از هر سن و سالی می تواند جذب کند.

اين داستانها همچنين سرشار از اطلاعات از نقاط مختلف جهان است که در عين اينکه می تواند برای هر بچه کنجکاوی آموزنده باشد، برای بزرگترها هم خالی از اطلاعات تازه نيست.



داستان تن تن در تبت که برخی آن را قويترين اثر هرژه می دانند مورد تقدير دالائی لاما، **** روحانی تبت قرار گرفته است



پس از آنکه انتشار مجموعه داستانهای تن تن در ايران تقريباً کامل شد، نخستين کتاب مصور از سری داستانهای تن تن به نام تن تن در سرزمين شوراها با نام تن تن در استانبول در ايران چاپ شد.

شايد هدف از انتخاب نام تن تن در استانبول نوعی محافظه کاری و به منظور پرهيز از حساسيتهای سياسی و خشم احتمالی اتحاد شوروی يا هواداران چپگرايش بود که خطرناکتر از برانگيختن حساسيت ترکيه به نظر می رسيد.

کتاب پرتقال آبی و همچنين کتابی ديگر از داستانهای تن تن نيز پس از آن به بازار آمد که در واقع نسخه چاپی فيلمهای تن تن بودند که در سالهای دهه شصت ميلادی در بلژيک ساخته شد.

در اين کتابها به جای تصاوير نقاشی شده، از عکسهای فيلمها استفاده شده بود.

اما اين دو کتاب با اقبال چندانی مواجه نشدند و نتوانستند جایی ميان مجموعه اصلی داستانهای تن تن برای خود باز کنند.

تقريباً همزمان با مرگ هرژه انتشار داستانهای تن تن در ايران متوقف شد و اين کتابها تا حدود بيست سال بعد که ناشرانی ديگر ترجمه های تازه ای از آنها به بازار درآمد، در زمره کتابهای ناياب درآمد.

در داستانهای تن تن عناصر زيادی می توان يافت که در قالب ممنوعه ای که تحت عنوان "تهاجم فرهنگی" در ايران ايجاد شد جای می گرفتند، هرچه باشد سياستهای تازه فرهنگی ايران نمی توانست ميخواره ای همچون کاپيتان هادوک را به عنوان شخصيتی محبوب کودکان جمهوری اسلامی بپذيرد.

در چند سال اخير نيز که داستانهای تن تن حتی بدون سانسور در ايران به بازار آمده، در سايه انبوه شخصيتهای کارتونی امروزی و همچنين تغيير ذائقه کودکان و نوجوانان ايرانی، به نظر نمی رسد تن تن با استقبال دو سه دهه پيش مواجه شده باشد.

زايش تن تن حاصل سفارش سردبير روزنامه قرن بيستم بود که در چارچوب سياستهای مذهبی روزنامه اش خواهان خلق شخصيتی مورد توجه بچه ها بود که به جنگ بديها برود و هميشه پيروز باشد، تن تن هم چنين کرد.

داستانهای تن تن در آغاز بازتاب فضای آن روزگار اروپا بود که در بيم آلمان نازی فرورفته بود و بعداً نيز جنگ سرد در جايجای داستانهای تن تن بازتاب يافت.

هرژه دو کشور خيالی سيلداوی و بوردوری را در داستانهای تن تن خلق کرده که سيلداوی نماد کشوری غربی و آزاد با حکومتی سلطنتی است و بوردوری مشخصات شوروی را دارد.

به همين دليل تن تن هيچگاه نتوانست از ديوار آهنين بگذرد و به ميان بچه های اتحاد شوروی و اروپای شرقی راه يابد.

از همين رو در ميان فارسی زبانان، تن تن تنها برای ايرانيان آشناست و افغانها و تاجيکها هيچگاه با آن آشنا نشده اند.

تن تن با اينکه در ماجراهايش به کشورهای مختلف جهان سفر کرده، هيچگاه گذرش به ايران نخورده و در ميان شخصيتهای متعدد مثبت و منفی داستانهای تن تن از کشورهای مختلف، هيچ چهره ايرانی به چشم نمی خورد.

تنها در پرواز 714 است که به نام تهران اشاره شده و آن هم جايی است که گفته می شود کمک خلبان هواپيمای لازلو کاريداس، ميلياردر خسيس داستان، در تهران پايش شکسته و کمک خلبان تازه ای جانشين او کرده اند.;)
 

Romain_Gary

Registered User
تاریخ عضویت
23 فوریه 2005
نوشته‌ها
1,801
لایک‌ها
6
سن
39
من هنوز اينو نديدم!داستانش در چه مورديه!;)
تازه قسمت اولشو دیدم ، ولی خیلی باحاله ، یه یارو هست توش که خیلی قویه ، تا اونجا که من فهمیدم آدم هایی هستند که به گرگ تبدیل میشن ! فعلا از این خوشم اومده ، شاید وسط مسطاش برم ، برسک رو ببینم ، ببینم چطوریاس ;)

پ . ن . : دنی متشکرم ، که اینا رو فرستادی :)
 

Romain_Gary

Registered User
تاریخ عضویت
23 فوریه 2005
نوشته‌ها
1,801
لایک‌ها
6
سن
39
یه زمانی ، یه کارتونی پخش میکرد تلویزیون ، دو تا دوست بودن با یک سنجاب ، اسم یکیشون فانتازیو بود ، اسم کارتونو کسی میدونه ؟ من اون کارتون رو هم خیلی دوست داشتم ، اونم حتما باید بگیرمش ;)
 
بالا