ولی کارتون نه داستان جديدی داره (تقريباً)، نه گرافيک آنچنانی اي! ولی يه چيزی تو رابطه بين شخصيت ها باعث اين کشش تو بيننده ميشه که ببينه قسمت بعدی چی ميشه؟! و شايد يه دليل ديگه روند بسيار سريع داستان هست! تنها کارتونی که من با اين سرعت ديدم ، کارتون
jyu oh sei بود. و البته يه نکته ديگه در مورد اين کارتون اينه که اصلاً نبايد دل به شخصيت ها بست چون مثل اينکه عين کارتون
ergo proxy (که من هنوز نديدم) همه شخصيت ها رو خيلی زود به اون دنياا ميفرستن!
يه نکته جاذب ديگه اين کارتون مهارت اون برای ايجاد علاقه در بينننده چه برای شخصيت مثبت و چه شخصيت منفی داستان هست! به طوری که شما خيلی سريع جذب هر دو سمت داستان ميشين و اصلاً دوست ندارين هيچ بلايی سر هيچ کدوم بياد!
بگزريم! و اما داستان:
به سمت
ترا ! به سمت زمين!
در آينده دور انسانها توی کلونی های مختلفی زندگی ميکنن و ميشه گفت تمام زندگيشون زير نظرسيستم حاکم هست که تقريباً همش با کامپيوتر ها کنترل ميشه!:wacko:
همينطور چندين سال پيش تلاشی برای ايجاد نسل برتر يا بهتر انجام شده بوده که منجر به بوجود آمدن نسل جديدی به نام ميو mu شده. اين نسل جديد هيچ تفاوتی از نظر ظاهری با انسان های عادی ندارن ولی از نظر ذهنی قابليت های بيشماری از جمله خوندن ذهن بقيه افراد، قابليت استفاده از تله پاتی، حرکت دادن اجسام ، ... دارن! :f34r:
انسان ها که از اين نسل ترسيدن شروع به نابود کردن ميو ها کردن و ميو ها به يه کشتی فضايی به اسم موبی ديک (قابل توجه پانتی

) پناه بردن و در فضا پنهان شدن!
حالا توی کلونی ها هر وقت بچه ها به يه سن خاصی ميرسن بايد امتحان adulthood يا بلوغ رو بدن که چيزی نيست جز يه شستشوی مقزی که 2 هدف رو دنبال ميکنه: يک اينکه اگر بچه اي از نسل ميو در اين ميون بوجود اومده رو شناسايی کنن و از بين ببرن:f34r: و ديگه اينکه کلاً تمام خاطرات بچه ها از قبيل داشتن مادر و پدر رو از ذهن شون پاک کنن تا بچه ها با کمترين احساساتی در خدمت کامپيوتر ها باشن!

(اين قسمت اين کارتون منو ياده کتاب کوه های سفيد يا کوهستان سفيد انداخت که وقتی بچه بودم خونده بودم!)
و اما اين کارتون مربوط به پسری به اسم جومی مارکيز ميشه که در روز امتحان adulthood ش ميفهمه که يک ميو هست:
و توسط شخص ديگری که همه به اسم سولجر (از اين لحاظ که محافظ و مدافع بقيه ميو ها هست) ميشناسن، نجات پيدا ميکنه: