Loveless
شخصیت ها :
Ritsuka Aoyagi
او در 21 دسامبر متولد شده و یک پسر12 سالست و شخصیت اول داستانه. تنها محافظ او برادر بزرگترش سیمیه. پدرش او مادرشو ترک کرده. او دارای مشکلات بسیاری نسبت به یک پسر دوازده سالسه معمولیه. او بعد از یک روز مهتابی ریکا نام گرفت. معنی اسم واقعی او لاولس یا بدون عشقه. کمی قبل از شروع سریال سیمی در یک پایان نفرت انگیز بیرحمانه سوخته میشه ، در زمان مرگ سیمی ریتساکا ده ساله بوده. بعد از مرگ برادرش یعنی دو سال قبل شخصیت او به طور ناگهانی تغییر میکنه و شخصیت جدید او درست مخالف شخصیت قبلیش میشه. قبلاً او یک دانش آموز متوسط و محبوب بود اما حالا او از همکلاسی هاش دوری می کنه و دیگه مثل قبلاً سر حال نیست و افسرده و گوشه گیره ( مثل ساسوکه توی ناروتو)همراه این تغییر شخصیت او به خاطر از دست دادن حافظه اش رنج میبره. به خاطر این تغییر قوی نا شناخته او همواره در جلسه های درمانی شرکت می کنه. در اولین روز در مدرسه جدید ریتساکا برای اولین بار یاکی (کسی که بعداً بهترین دوست ریتساکا میشه) ویک پسر بیست ساله به نام سابی آگاتسوما (کسی که ادعا میکنه سیمی رو میشناسه و سیمی دوستش بوده و قسمت مهم و پیچیده و رمانتیک زندگی ریتساکا رو تشکیل میده) رو ملاقات می کنه. سابی به خاطر این عشق ناگهانی سراسیمه میشه . او به خاطر ریتساکا میجنگه و شروع به فاش کردن گذشته و آینده خودش میکنه. با وجود اینکه ریتساکا در سنین جوانیه وبه خاطر ضعف حافظه تجربه نداره اما خیلی باهوش بوده. ریتساکا به خاطر اینکه در مورد برادرش چیزهای بیشتری بدونه با سابی دوستانه رفتار میکنه. اولین بار که سابی به طور ناگهانی ریتساکارو میبوسه و به او میگه دوستت دارم ریتساکا عصبانی میشه به خصوص وقتی او کشف میکنه که قبلاً سیمی سفارش اونو به ریتساکا کرده بوده. ریتساکا صلح جوست و شدیداً مخالف خشونت و سابی هم یک رفتار آرام و منصفانه داره. عشق برای ریتساکا یک موضوع نا خوشاینده. او در صحبت کردن بسیار محتاطه و و دوست نداره عبارتی مثل دوستت دارمو بشنوه. اما سابی جمله دوستت دارم رو همیشه تکرار می کنه که ریتساکا باور نمی کنه این حقیقت داشته باشه. واکنش عیبجویی ریتساکا سابی رو از گفتن این جمله باز میداره. هنوز ناسازگاری درونی ریتساکا باعث می شه که او فکر کنه علت گفته سابی یک بحران بزرگه و باعث تلخی در رابطشون می شه. ریتساکا اشاره می کنه که او همیشه به سابی شک داشته که سابی پیوسته از فاش کردن اطلاعات بین خودش و سیمی سر باز می زده. اما با گذشت زمان ریتساکا میفهمه که واقعاً سیمی اونو دوست داره. سابی قربانی او میشه وقتی ریتساکا میفهمه که این " seven moons " بوده که برادرشو کشته و میخواسته اونو بدزده و سابی رو هم بکشه. ریتساکا جواب میخواد و برای گرفتن جوابش در کنار سابی می جنگه...
Aoyagi Misaki
او مادر سیمی و ریتساکاست. او دو سال قبل به خاطر تغییر شخصیت ریتساکا دچار جنون میشه. او یک ازدواج موفق با پدر ریتساکا نداشته چون او در مورد شوهرش میگه او یک انسان بی مصرفه. در این منگا سابی میگه که دوست داره ریتساکا مادرشو ترک کنه و میزاکی بمیره اما ریتساکا از این حرف بسیار عصبانی میشه و میگه که من به مادرم نیاز دارم که فقط اینجا باشه و من نمیتونم اونو ترک کنم چون اونم به من نیاز داره.
Soubi Agatsuma
او 20 سال سن داره و دانش آموزه رشته هنره در زمینه نقاشی های ژاپنی. او قد بلند با موهای بلوند و بسیار جذابه. بعد از مرگ سیمی سابی با ریتساکا رابطه بر قرار می کنه. او دنیایی از رزمنده ها و قربانی ها رو به ریتساکا معرفی می کنه. اگر چه اسم واقعی سابی با عشق و اسم واقعی ریتساکا بدون عشقه ، نبرد آنها به عنوان یک جفت حرام مطرح شده. اون زخم ابدی که روی گردنه سابیه و نوشته شده beloved نشون میده که به سابی تعلق داره. وقتی ازش میپرسن مگه سیمی چه کسی بود سابی جواب میده که او خدای من بود...
Seimei Aoyagi
سیمی برادر بزرگتر ریتساکاست. او وقتی به قتل رسید 17 سال داشت. اگر چه او در یک اتفاق مبهم مرده بود. او قربانی سابی میشه. او توسط سون مون کشته شده که او کارفرمای سابی بوده...
Yuiko Hawatari
او هم کلاسی ریتساکاست.او دوازده سال سن داره. او تیزبین و خوش قلبه و خیلی خوش روست. روز اول مدرسه ریتساکا، او بی درنگ مغلوب هیبت و جذبه ریتساکا می شه. او ریتساکا رو همراهی می کنه اگر چه ریتساکا نسبت به اوخیلی با میل نیست. چون ریساکا بر او غلبه می کنه در اولین خاطره او و ریتساکا درک می کنه که یایکو نسبتاً باهوشه و آنها دوستهای خوبی می شن . یایکو و دوستی با ریتساکا باعث خشمگین شدن هم کلاسیشون یایوی میشه چون قبلاً پیشنهاد او بوسیله یایکو رد شده بوده...
Kio Kaidou
او دوست و هم کلاسی سابیه.هر دوتای اونا دانش آموزند و در قسمت ششم کیو به ریتساکا می گه که من فقط دوست سوییچان هستم این گفته به طور واضح معلومه که کیو به جنس موافق تمایل داره و صحبت کردن او گذراندن وقت با سابی نشان دهنده این موضوعه. با وجود اینکه با ملایمت نادیده گرفته می شده یا غیر مستقیم رد میشده.
Hitomi Shinonome
او معلم ریتساکا ویایوی و یایکوست. او بسیار بی تجربه و سادست و او بیست و سه سالشه. او به خاطر دختر بودنش در این سن دست انداخته می شه. پس به طور وضوح او خجالت زدست اما در این داستان او مورد اطمینان قرار می گیره . این طبع ساده او باعث برخورد غیر عادی او بعد از مواجه شدن با سابی می شه. سابی با تندی اونو رد می کنه و به اون زن پیرتراز خودش توجه نمی کنه با وجود اینکه در حقیقت هیتومی هیچ رفتار عاشقانه ای به اون نمی کنه به خاطر اینکه سه سال از سابی بزرگتره. با وجود اینکه سابی با سردی با اون رفتار می کنه به نظر میاد که هیتومی نسبت به سابی احساس علاقه می کنه چون در قسمت دوم سریال او گریه میکنه و به خاطر سابی توی فکر فرو می ره... رد کردن هیتومی بوسیله سابی در بعضی جاها مشخصه که سابی از آزار هیتومی لذت می بره مثلاً در اولین برخوردشون او با دیدن صورت غمگین هیتومی لذت می بره و در قسمت دوم وقتی هیتومی غش میکنه سابی خودشو بی تفاوت نشون میده.او به خاطر اینکه سابی به ریتساکا توجه می کنه با اینکه ریتساکا خیلی جوون تره و دانش آموزشه به ریتساکا حسادت میکنه...
Yayoi
او هم کلاسی ریتساکا و یایکوست. اولین باری که او ریتساکا رو میبینه میگه که زیبایی ریتساکا شبیه دختراست . او به ریتساکا حسادت میکنه چون شبیه ریتساکاست اما جای اون نیست.
Nisei Akame
او اولین بار در قسمت پنجم میاد. اگر چه شخصیت او یک معمای بزرگه او بسیار گمراهه. او ریتساکا رو تعقیب می کنه و اطلاعاتو به رییسش گزارش میده. او و سابی همدیگرو تو قسمت ششم ملاقات می کنند و نیسی از تعقیب کردن ریتساکا دست بر می داره اما همیشه کنار اونه. نقش او در قسمت پنجم مهم می شه...
خلاصه داستان:
ریتساکا 12 ساله که با مادر دیوانش که تنها خانوادش بود زندگی می کرد وقتی برادرش سیمی به طور مرموزی مرد او به مدرسه جدیدی رفت و با سابی آگاتسوما آشنا شد. او کسی بود که ادعا می کرد برادر ریتساکا رو می شناسه. ریتساکا سر انجام کشف کرد که سابی و سیمی در کنارهم نبرد کردند که سرانجام به وسیله آن جنگ سابی جنگ کننده میشه و سیمی قربانی. حالا سیمی رفته و ریتساکا جای اونو گرفته کسی که بعداً نبرد کننده می شه . ریتساکا تصمیم می گیره که به مرگ برادرش رسیدگی کنه و گاهی اوقات از کمک های بی فایده سابی در این راه استفاده می کنه...
پایان