سيمور جان، منم يه بار (منهاي چند بار خفيف تر بعد!) کمرم پيچ خورده بود، کاملا درک مي کنم که چه کشيده ايد، انقدر دردش وحشتناکه که آدم نه ميتونه بشينه، نه بخوابه، نه بايسته >_< ولي آنتراکت بين پروژه اي فراموش نشه. سلامتي مقدم بر هر چيزي است. حضرته پرشيانا (ع)!!
اوه راستي مرسي بابت اعلام پخش ناروتو به انگليسي (اين کدوم کاناله راستي؟ چرا من تا حالا نديدمش؟!!!)
در رابطه با تاپيک مخصوص زدن براي خريد افسانه ي سه برادر و يا ناياب هاي مشابه بايد بگم که ايده ي خيلي خوبيه، ولي جنگجويان کوهستان رو سروش سيما داره که بشه ازش خريد، اينا رو از کجا بايد خريد؟
واي، چقدر کارتون قديمي، مرسي
آريانا جان (دارنده ي کپي رايت) و
خواهر لينخوي عزيز. راستي يکي از اين تورنت ها انگاري از رده خارج شده ها، چون تعداد سيد و پيرش رو زده صفر! ولي در رابطه با اينکه من عاشق کارتون هاي قديمي هستم، اِهِم، اوهوم! يک اشتباه کوچولو اين وسط در رابطه باسليقه ي من فقط صورت گرفته و اون اينه که .... اينا فيوريت هاي من نيستند
خب راستش من درسته عاشق چيزاي قديميم ولي يه خورده سليقه ام با ديگران متفاوته، مثلا برعکس بيشتري ها من از کارتون تام و جري متنفرم چون هميشه اين تام بدبخته که عذاب ميکشه و هيچ بلايي سر اون جري نمياد. يا از سري کارتون هاي Loony Tunes ، از اونام خوشم نمياد چون اونجام هميشه ي خدا اين باگزباني داره کرم مي ريزه و اذيت مي کنه، يا توئيتي، من با کمال ميل حاضرم بگيرمش، کله شو بکنم بدم سيلوستر بخوره تا هم اون از دستش راحت شه و هم خودم!! از سري کارتون هاي هانا- باربرا هم فقط از اسکوبي دو خوشم مياد اند ناتينگ الس!! خب پس چه چيز قديمي رو دوست دارم؟ تمامي فيلم هاي ساخت والت ديزني و موزيکال هاي Silly Symphonies ش (مال اواخر دهه ي 20
) ، عشقم هم که ميکي ماوسه!! آمريکايي قديمي بعدي هم Mighty Mouse و Dinky Duck ه، محصول (دهه 40 !!)، تنسي تاکسيدو هم جايگاه ويژه ي خودشو داره ^_^ خب اين از عتيقه جات دوست داشتني آمريکايي بنده
حالا بريم آن طرف اقيانوس اطلس، اروپا و اتحاد جماهير شوروي سابق! هنوزم من از ديدن پروفسور بالتازار کلي ذوق زده ميشم، شنيدن جمله ي خارق العاده، اعجاب انگيز، پرنده اي به نام واتو واتو منو کلي از خودم بي خود ميکنه. من هنوزم دنبال اين کارتون ها مي گردم، نوستالژي هاي منو که ديديد، فانتيک، پر لک لک، باني فيکس و غيره. ژاپني هام منهاي اون مادر از دست داده ها و به دنبال مادر گشته ها، بقيه شون قشنگ بود، افسانه ي 3 برادر که همه ي دنيا ديگه خبردار شدند چقدر دوستش دارم!! خانواده ي وحوش: گوزن يک گوش، تيزچنگال، گراز پشت نقره اي! قشنگترين داستان هاي دنيا (فکر کنم اينم ژاپني بود!)، مارکو پولو! هي، هي، هي، اي کاش يک ماشين زمان داشتم. حالا اصلا اينا چه ربطي به اين تاپيک داشت؟! هيچي ديگه، حس نوستالژيم تحريک شد کار خراب شد
خب حالا براي اينکه زياد فحشم ندهيد بياييد اين چند تا عکس رو از بچه هاي مدرسه ي والت داشته باشيد تا بعد
راستي
آريانا جان، مي گم خوندن انگليسيي که به فارسي نوشته شده باشه چقدر سخته ^0^