برگزیده های پرشین تولز

موسيقي كلاسيك

ashena55

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
688
لایک‌ها
2
به نقل از Behrooz :
شهرت “كاميل سن سانس” آهنگساز فرانسوي در 20 سالگي عالمگير شد و توانست موسيقي فيلم‌هاي “سامسون و دليله” و “وايمار” را بسازدكاميل سن سانس متولد (19 اكتبر) 18 مهرماه سال 1835 پاريس مي‌باشد.
اين نوازنده ارگ و پيانو در نوازندگي پيانو از مهارت و سادگي فوق العاده‌اي بهره مي‌گرفت. حافظه خوب و دقت شنوايي كم نظيري داشت. در پنج سالگي آهنگ مي‌ساخت در هفت سالگي شاگرد “استاماتي” شد و در هشت سالگي نخستين كنسرت خود را از موتسارت اجرا كرد.
13 ساله بود كه وارد كنسرواتوار شد و كمپوزيسيون را در كلاس هالووي به پايان برد. فعاليت بي نظير او در موسيقي تا پايان عمر طولاني‌اش تعطيل نشد.
گذشته از موسيقي، سن سانس در فلسفه، تئاتر و نقاشي علاقه و مطالعه‌اي فراوان داشت.
از آثار او، سه سمفوني، پنج كنسرتو پيانو، سه كنسرتو ويولون دو كنسرتو ويولنسل، حدود بيست اپرا از جمله چند پوئم سنفونيك، رقص مردگان و قطعات مذهبي و قطعاتي براي ارگ را مي‌توان نام برد.
سن سانس در 16 دسامبر 1921 در الجزيره درگذشت
این همونیست که به سن سان معروفه ؟
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
به نقل از ashena55 :
این همونیست که به سن سان معروفه ؟
بله دقيقا ايشان هستند .
Saint-Saens

نکته ای هم که سن-سان رو از بقیه متمایز میکنه،همین نداشتن سبک خاص آهنگسازی هست.
مثلاً آثار موتزارت رو به راحتی میشه از روی ملودی هاش شناخت.تقریباً غیر ممکنه موتزرات هر از 2 دقیقه یکبار،یکی از جملات معروفش رو به کار نبره.
یا از اون جالبتر بتهوون هست.بتهوون رو از روی نوع هارمونی و ارکستراسیونش به راحتی میشه تشخیص داد.مهمترین حسٌی که زمان گوش دادن به آثار بتهوون به آدم دست میده، شکوه و عظمت هست اگر مثال بخواهین میتونید اورتور اگمانت"Egmont" گوش کنید.

اما به سختی میشه کار سن-سان رو تشخیص داد.مگر اینکه قبلاً اون رو شنیده باشیم

نکته ی جالب دیگه ای هم که توی آثار سن-سان هست،عدم تمرکز رو نوشتن آثار برای ساز خاص.و اینکه هر اثری رو برای سازی نوشته،تبدیل به یکی از محبوبترین قطعات بین نوازنده ها شده.

بین سمفونی ها، سمفونی شماره ی 3(سموفنی ارگ) از همه معروف تر شده .یکی از دلایل این معروفیت و محبوبیت،استفاده از ارگ لوله ای در کنار ارکستر سمفونیک هست.خیلی از آهنگسازها کارهایی رو به این شکل نوشتن، اما هیچ کدوم نتونستن مثل سن-سان بالانس رو بین ارگ و ارکستر برقرار کنن.اگر به شکل درستی این کار ضبط شده باشه،ملودی های ارگ رو همراه و تکمیل کننده ی ارکستر میشنویم،نه به شکل یک کنسرتو!

یکی دیگه از کارهای معروف سن-سان، "رقص مردگان" یا همون "رقص اسکلتها"هست. من تا حالا توی کاری ندیدم که اینقدر از گروه سازهای "زایلوفون" و "ویبرافون"خوب استفاده شده باشه.البته چایکفسکی در کارهاش از این گروه سازی خوب استفاده کرده اما به قدرت این کار نیست.

شاید بشه فضای اینکار رو با یکجور قیامت مقایسه کرد. سازها به ترتیب وارد صحنه میشن،اسکلت ها از جای خودشون بلند میشن و شروع به رقص میکنن و در آخر به مرور از تعداد سازها و اسکلتها کم میشه تا اونجایی که صحنه بکلی خالی میشه.

در این کار،سن-سان از زایلوفون به جای صدای به هم خوردن اسکلتها استفاده میکنه.البته این رو از سازی آفریقایی الهام گرفته.این ساز کوبه ای از جمجمه و استخوان انسان ساخته شده و بستگی به نوع، از بم ترین نت ها تا زیر ترین نت ها رو داره.حالا فکر کنید باید چند نفر در سنها و هیکلهای مختلف بمیرن تا این ساز تکمیل بشه.


از اينجا گوش كنيد http://www.cellodivas.com/mp3/Danse_Macabre.mp3
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
در سال 1876 در شهر کادیز (بندری ساحلی واقع در جنوب آندالوسیا) متولد شد . مانوئل د فالا مشهورترین آهنگساز اسپانیایی زمان خودش بود .وی اولین آموزش های رسمی موسیقی خود را با ساز پیانو آغاز کرد و هنگامی که به سن 20 سالگی رسید به همراه خانواده خود به مادرید مهاجرت نمود و در آهجا نزد استاد مشهور Jose trago به تحصیلات موسیقی خود ادامه داد . او مدتی بعد در برای تحصیل اهنگسازی نزد Flipe pedrell رفت . در سال 1904 اپرای مشهور وی La vida Breve که امروزه برای گیتار نیز تنظیم شده است برنده جایزه آهنگسازیReal Academia de Bellas Artes شد . در همان سال وی برنده جایزه معتبر پیانو(Ortiz y Cussó ) شد .



در سال 1907 او به آرزوی دیرینه خود که سفر به پاریس بود رسید و در آنجا با آهنگسازانی چون Ravel,Debussy و PaulDukas که از قبل با آنها مکاتبه داشت از نزدیک آشنا گردید . مانوئل در آنجا تعدادی از قطعات خود را برای ارکستر مجلسی تکمیل کرد و قبل از وقوع جنگ در سال 1914 که موجب بازگشت او به زادگاهش شدقطعه مشهورخود"Noches en los jardines de(Nights in Gardens of Spain را به اتمام رساند . 2 سال بعد د فالا سفارشی از طرف diaghiler برای نوشتن باله روسی دریافت کرد که در جواب این سفارش به نوشتن قطعهی با تقلید از 2 تابلوی نقاشی (El corregidor y la molinera "(The Magistrate and the Millers Wife) ) پرداخت که حاصل آن قطعه معروف ( The Three-Cornered Hat ) بود که در سال 1919 در لندن منتشر شد .این قطعه امروز نزد نوازندگان گیتار کلاسیک به خوبی شناخته شده است.به دنبال فوت پدر و مادر او در سال 1919 وی به گرانادا رفت . و تا پایان جنگ در آنجا باقی ماند . او در آنجا مهمترین آثار های خود را همچنون : El retablo de maese Pedro "(Master Peter s Puppet Show) و Psyché ¡nd Concerto per clavicembalo" (Harpsichord Concerto) را خلق نمود .
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
22 اوت 1928 (مصادف با 31 مرداد) سالروز تولد كارل هاينزاشتوكهاوزن موسيقيدان آلماني است.
او مدتي شاگرد ف - مارتين در كلن بود، سپس مريد “مسيان“ در پاريس شد و از اين طريق با زير و بم موسيقي عيني توسط پ - شعر در راديو وتلويزيون فرانسه آشنا شد.
هاينز از همان ابتدا خود را وقف آهنگسازي در سيستم سريل و تحقيقات صوتي كرد.
او وابسته به موسيقي تجربي راديوي آلمان شمال غربي در كلن به رياست دكتر ايمرت است و همين ويژگي تجربي بخش مهمي از آثار او، هرگونه قضاوتي را ناممكن مي‌سازد.
به علاوه پيچيدگي دور از حقيقت ريتم‌ها (شايد اتفاقي) داخل شدن عناصر في‌البداهه (هنگامي كه به طور نامنظم باشند، بسيار خطرناك است) و در برخي اثار، تجمع اصوات سنتي با اصوات ضبط شده اغلب نيات آفرينندگي او را غيرقابل درك مي‌سازد از آثار مهم او مي‌”وان به تضادها براي اركستر مجلسي 1954، گروهها براي سه اركستر 1957 بازي شطرنجي براي چهارساز 1948 مس زمان براي پنج ساز بادي 1956 تماس‌ها براي نواز ... پيانو و سازهاي ضربي، يازده قطعه براي پيانو و چندين اثر موسيقي الكترونيك اشاره كرد
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
اثار بزرگ ميلو تقريبا تمام انواع، تمام فرم‌ها و تمام تركيبات سازي را در بر مي‌گيرد و در ‌آثارش كه بر مبناي تحرير، كنترپواني است نقش اساسي را به انوانسيون ملوديك داده است.
چهارم سپتامبر 1892 (مصادف با سيزدهم شهريور) سالروز تولد داريوس ميلو موسيقيدان بزرگ سوييسي است داريوس ميلو كه در خانواده‌اي يهودي و سرشناس به دنيا آمده بود، در هفت سالگي ويلن را فراگرفت و در دوازده سالگي عضو يك كوارتت زهي شد.
والدين او در نظر داشتند تا نوازنده ويلن چيره دستي از او بسازند و به همين سبب در سال 1909 همراه دوستش “لونل“ او را به پاريس فرستادند.
در اين دوره ميلو روياي آهنگسازي داشت و هرازگاهي به كنسرواتوار پاريس مي‌رفت و در كلاس‌هاي “لورد”،“ويدرو“ و “گدالگ” شركت مي‌كرد. در ضمن آثار بسياري تصنيف كرد كه بعدها همه را از بين برد تمام آثار اين دوره زير نفوذ روبوسي و موسورگسكي ساخته شدند.
ميلو، به طور خصوصي نزد “كوئشلن“ به يادگيري موسيقي مشغول شد و او اساس شكل‌گيري خود را در موسيقي مديون اين آهنگساز بزرگ است.
او در بيست سالگي با كلودل آشنا شد در آن زمان كلودل سفيد فرانسه در “ريو“ بود و ميلو را منشي خود كرد.
زير اين عنوان از 1917 تا 1918 در برزيل زندگي كرد و عميقا از جذابيت‌هاي موسيقي محلي آمريكاي جنوبي تاثير گرفت. بعدها او با موسيقي جاز اشنا شد اين موسيقي را ابتدا در پاريس كشف كرد و سپس در جريان سفري به ايالت متحده آمريكا در 1923 عميقا تحت تاثير اين نوع موسيقي قرار گرفت.
در هنگام بازگشت، ميلو به يك گروه از آهنگسازان جوان (ادريك، دوري، اونه‌گر، پولانك، تله فرز) پيوست.
اين گروه به طور منظم شب‌هاي يكشنبه يكديگر را مقالات مي‌كردند و بعدها به پيشنهاد دوستشان (كوكتو) تصميم گرفتند از موسيقي فرانسوي در برابر “واگزيسم“ و “امپرسيونيسم“ حمايت كنند.
اريك ساتي آنها را با سادگي‌اش در موسيقي و عدم دنباله روي‌اش در روش كار شيفته كرد در قياس با پنج آهنگساز روس، اين موسيقيدانان جوان كه تنها به سبب دوستي و برخي سليقه‌هاي مشترك گردهم آمده بودند تبديل به يك گروه شش نفري شدند.
در طول پانزده سال پس از جنگ، ميلو روزهاي طولاني را در “اكس” صرف آهنگسازي كرد. ميلو در سال 1947 استاد كنسرواتوار پاريس شد و از اين پس وقت خود را هر سال ميان پاريس و اوكلند تقسيم كرد. برخي از منتقدين به او خرده مي‌گيرند كه زياد مي‌نوشته و به همين جهت در آثارش خوب و بد در كنار هم قرار مي‌گيرند ولي با اين وجود در بيشتر اثارش او همپاي بزرگترين آهنگسازان عصر حاضر است مجموع آثار او ميان قلب و ذهن هارموني متعادلي برقرار مي‌كند.
ميلو زير نفوذ دبوسي، موسورگسكي، ساتي، كوئشلن و استراوينسكي بود. برليوز، بيزه، شابريد و روسل را دوست داشت و به شومان، واگنر و فرانك چندان علاقه‌اي نداشت.
شانزده اپرا، سه اپرا براي كودكان، رنج‌هاي اورفه، استردوكارپانتراس، كريستف كلمب، بوليوار، داويد، چهارده باله چون شبر و اميالش، گاوروي شيرواني، آفرينش جهان، سالار، موسيقي صحنه، پسوم، كانتات‌هاي فراوان، يك سمفوني كرال، ساخته‌هاي بي شما و براي كرهاي آكاپلا، دوازده سمفوني، چندين سوييت سمفوني، كارناوال اكس، براي پيانو و اركستر، پنج كنسرتو براي پيانو، دو كنسرتو براي ويلن، دو كنسرتو براي ويلن آلتو، لنسرتوهايي براي سازهاي ضربي، فلوت، ترومبون، هارمونيكا و ... از جمله مهمترين آثار ميلو است.
او سرانجام در 24 ژوئن 1974 در ژنو چشم از دنيا فروبست
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
21 اوت 1951 مصادف با 30 مرداد، سالروز درگذشت كنستانت لامبرت موسيقيدان بزرگ انگليسي است او **** اركستر و منتقد بود و زماني كه دياگيلف سفارش يك باله به وي داد (رومئوژوليت، مونت كارلو 1926) او هنوز شاگرد ون ويليامز بود، سپس مدير موسيقي باله‌هاي سالدرز ولز شد.
آثار او به شدت از جاز تاثير گرفته است. مهمترين اثر لامبرت، آخرين وصيت تابستاني است كه يك اوراتوريويي براي باريتون كر و اركستر است. همچنين 4 باله، موسيقي صحنه و فيلم، ديوگرانده براي پيانو كرو اركستر، يك موسيقي براي اركستر است.
گفتني است او آثار اساتيدي چون پرسل، بريس، و هندل را نيز تنظيم كرده است
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
26 اوت 1813 ( مصادف با چهار شهريور) سالروز در گذشته « يان كرتيل وانهال» نوازنده اتريشي است وانهال در 12 الي 1739 در بوهم به دنيا آمد.
او در هجده سالگي نوازنده ارگ چندين كليسا بود. با اين حال به وين رفت تا نزد « ويتر سدو رف» تحصيلات خود را تكميل كند. پس از آن اقامتي در ايتاليا داشت ودر آنجا با « گلوك» ملاقات كرد.
بعد ها او در وين اقامت دائمي گزيد و عميقا نفوذ « هايدن قرار گرفت» از كارهاي او مي‌توان به دواپرا ، يك اوراتوريو ، تعداد زيادي ساخته هاي مذهبي ( 26 مس، بيش از حد سمفوني ، چندين كنسترتو و حدود صد كوارتت زهي وقطعاتي براي پيانو ) اشاره كرد
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
27 اوت 1882 ( مصادف با پنج شهريور) سالوز تولد ” ياروسلا كيريچگا” استاد موسيقي روسي است كيريچگا، در ” اكاترينوسلاو” روسيه، استاد كمپوزيسيون و سپس در براگ **** و استاد كمپوزيسيون شد.
تخيل پربار، خوش‌بيني و قدرت او در طنز به آثار كرال و ملودي‌هاي او جذابيت مي‌بخشد.
كارهاي او شامل يك اپرا، چهار اپراكميك، چهار اپراي كوتاه براي كودكان، كانتات، پوئم سمفونيك، دو كنسرتو ويولون، قطعات كوتاه براي پيانو ، ملودي‌هاي بي‌شمار و تنظيم آوازهاي عاميانه است.
او سرانجام در 23 ژانويه 1969 در پراگ چشم از دنيا فروبست
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
26 اوت 1915 (مصادف با چهار شهريور ) سالروز تولد « همفري سيرل» موسيقيدان بزرگ انگليسي است سيرل ، شاگرد « ج . جيكوب » و «ج ايرلانه» در لندن و « وبرن » در وين بود.
او زير نظر « وبرن » تبديل به يكي از بهترين عرضه كنندگان « دوده كافونيسم» در انگلستان شد.
پس از جنگ كه بخشي از آن را در « انتليحسن سرويس» خدمت كرد ، در نوشتن كتاب ، آخرين روزهاي هيتلر همكاري كرد.
از كارهاي مهم او مي‌توان به يك تريلوژي بزرگ ( رسوم ساحل طلايي، ريوردم و سانه قابيل) « شعر» براي سازهاي زهي، يك كنسرتو پيانو، موسيقي مجلسي و يك سونات زيبا براي پيانو اشاره كرد
 

ashena55

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
688
لایک‌ها
2
به نقل از Behrooz :
بله دقيقا ايشان هستند .
Saint-Saens


مثلاً آثار موتزارت رو به راحتی میشه از روی ملودی هاش شناخت.تقریباً غیر ممکنه موتزرات هر از 2 دقیقه یکبار،یکی از جملات معروفش رو به کار نبره.



http://www.cellodivas.com/mp3/Danse_Macabre.mp3
به خاطر همین موضوعه که من از موتسارت چندان خوشم نمیاد .... تکرار در تکرار .
 

ashena55

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
688
لایک‌ها
2
هنر و موسیقی

ادوارد گريگ


ادوارد هاگروپ در 15 ژوئن 1843 در برگن، نروژ متولد شد. وي به تشويق اله بول نوازنده برجسته ويلن براي تحصيل موسيقي به كنسرواتوار لايپزيك رفت و در آنجا به آثار مندلسون و بويژه شوبرت بسيار علاقمند شد. وي در سال 1862 به نروژ بازگشت. اما پس از مدت كوتاهي به كپنهاك، پايتخت فرهنگي اسكانديناوي رفت و در محافل فرهنگي و هنري دانمارك با آهنگساز نامدار دانماركي «نيلز گاده» و نيز ادبياتي همچون هانس كريستين اندرسن آشنا شد. پس از چندي وي به تشويق آهنگساز جوان نروژي «ريكارد نوردراك» در جهت شكل‌گيري رپرتواري اسكانديناويايي تلاش كرد. وي همچون ديگر آهنگسازان ملي‌گراي دوران رومانتيك به تدريج تلاش كرد تا سبك موسيقايي خاصي بر اساس ويژگيهايي ملي براي خويش بيابد و از سلطه موسيقي آلمان و حتي دانمارك رهايي يابد. بنابراين پس از مرگ دوستش به نروژ بازگشت و با حمايت‌هاي مالي دولت نروژ و حمايت‌هاي معنوي اله بول و هنريك ايبسن آثار ارزشمندي را تصنيف كرد. وي علاوه بر آهنگسازي، به نوازندگي پيانو، همراهي و رهبري آثار خويش نيز مي‌پرداخت. گريگ در 4 سپتامبر 1907 در برگن موطن خويش درگذشت

هنر و موسیقی


ادوارد گريك


نبوع گريك در ملودي كيفيت خاص در تحرير پيانو، بي‌پروايي هارموني كه گاه نشان از دبوسي دارد و سرانجام الهامات ملي، تنها با رنگ‌آميزي سنتي‌شان از اين موسيقيدان، يك “شوپن“ اسكانديناوي مي‌سازد.
چهارم سپتامبر 1907 (مصادف با سيزدهم شهريور) سالروز درگذشت ادوارد گريك موسيقيدان بزرگ نروژي است گريك در سنين نوجواني نخستين دروس پيانو را از مادرش فراگرفت، سپس در سال 1858 به پيشنهاد نوازنده مشهور ويلن، اوله بول، كه از استعداد اين جوان شگفت زده شده بود، به لايپزينگ رفت و نزد “دنزل”،“موشلس“ و “راينكه“ به آموزش پرداخت.
گريك در آنجا امكان آشنايي و شنيدن آثار با ارزشي را پيدا كرد و از اين دوره از زندگي خود تاثير بسيار گرفت. او در سال 1863 به كپنهاك رفت و از راهنمايي و تشويق‌هاي “نيلس گاد“ برخوردار شد و در بازگشت ريچارد نورداك موسيقيدان جواني كه چيزي نمانده بود در اثر بيماري بميرد، را با موسيقي محلي نروژ آشنا ساخت.
او كه تا اين زمان با فرهنگ آلمان و دانمارك آشنا بود، احساس كرد كه عميقا به وطن خود وابسته است و به اين فكر افتاد تا با نورداك يك مكتب ملي نروژي خلق كند.
سپس در “كريستانا” اقامت كرد و در سال 1867 آكادمي موسيقي نروژ را بنا نهاد همچنين با پيودسن روابط دوستانه‌اي برقرار كرد و روي بسياري از اشعار آنها موسيقي گذاشت.
در مقام نوازنده پيانو و **** اركستر، گريك سفرهاي متعددي به آلمان، ايتاليا، انگلستان، هلند، پاريس، پراگ و .. كرد و در جريان اين سفرها، مهمترين آهنگسازان عصر خود، به ويژه “ليست”،“واگنر“،“چايكوفسكي“،“برامس“ را ملاقات كرد.
موسيقي صحنه براي سيگور يورسالفار از بيورسن و براي پرگنيت از ايبسن كه از آن دوسوييت مشهور براي اركستر در آورده است از كارهاي مهم او است. همچنين يك كنسرتو پيانو، مشتمل بر ده جلد از قطعات غنايي كه در آن ميان ليبرسيك استيكر حاوي مهمترين آثار او است، سه سونات براي پيانو و ويلن و ملودي‌هاي بي‌شمار نيز از ديگر كارهاي گريك است
 

ashena55

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
688
لایک‌ها
2
نگاهی گذرا به زندگی راخمانینوف

شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۴ ، کاوه رهنما

می توان گفت در موسیقی افکار چایکفسکی (Tchaikovsky) را دنبال می کرد و با وجود اینکه زندگی مرفهی در قرن بیستم بدست آورد، جزو موسیقیدانان محافظه کار و سنت گرا بود. علاقه بسیاری به موسیقی شوئنبرگ (Schoenberg) و استراوینسکی (Stravinsky) داشت، گوش دادن به کارهای آنها وی را از دنیای رومانتیک بیرون می آورد.


rakhmaninof-picture[1].jpg


در اول آوریل 1873 در اسمیونوو (Semyonove) در روسیه متولد شد، دروس موسیقی را در کنسرواتوآرهای مسکو و سنت پترزبورگ طی کرد و در تمام مراحل جزو شاگران ممتاز بود. خیلی زود توانست عنوان آهنگساز، **** و یک نوازنده جوان را برای خود تهیه کند.

قد بلند راخمانینوف باعث شده بود تا علاوه بر آوازه موسیقایی اش، زبانزد عام و خاص باشد. فردی سالم بود و آنها که از نزدیک وی را می شناختند معتقد بودند که که همواره شاد و سرحال بود و از غذای خوب و سالم استفاده می کرده.

راپسودی روی تم پاگانینی

علاقه بسیاری به گشت و گذار در اطراف و حاشیه شهر محل زندگی خود یعنی ایوانوکا (Ivanovka) در جنوب شرقی مسکو داشت. برای مدت زیادی او پدر و همسر فداکار خود را در مسکو رها کرد و با قایقی که تهیه کرده بود در دریاچه نزدیک منزل خود در سوئیس قایق سواری هم می کرد. هرچند همواره مراقب بود که همسرش از این موضوع مطلع نشود، او به دوستان خود سپرده بود که مبادا در این رابطه با همسرش صحبتی بکنند.

باوجود آنکه یک نوازنده تمام عیار پیانو بود اما کارهای موسیقی اش را هم برای پیانو بود و هم برای ارکستر تصنیف می کرد. بخش زیادی از شهرت نوازندگی رخمانینوف مدیون دستهای بزرگ و انگشتان بلند او بود، بگونه ای که توانایی او در کشش انگشتان روی کلاویه های پیانو در کمتر پیانیستی وجود داشت. بسیاری از کارهای پیانویی او مخصوص خودش تنظیم شده است و کمتر نوازنده ای می تواند دقیقآ نسخه های اصل کارهایش را اجرا کند.

آکوردهای پیچیده و سریع رانهای (Run) درخشان و پرشتاب بالا و پایین رونده از خصوصیات بارز کارهای پیانویی اوست که اجرای آنها توانایی های فیزیکی خاصی را می طلبد. همه این خصیصه ها باعث می شود که او در میان مصنفان موسیقی جایگاه خاصی داشته باشد.

شاید بتوان گفت که شهرت یکشبه بدست آورد و آن هنگامی بود که در سن 19 سالگی پرلود در #C مینور را نوشت. این قطعه علاوه بر شهرتی که بدست آورد، خصوصیات روحی موسیقی او را بوضوح به نمایش گذارد. کمی تیره، غم انگیز، مالیخولیایی و حاوی درد و غم نوستالژیک.

قسمتی از پیانو کنسرت شماره 3

اولین سمفونی او در سال 1897 اجرا شد که از نظر او یک فاجعه بود و برای مدتها وی را در حالت افسردگی قرار داد. پس از آن نه تنها تا سه سال هیچ موسیقی ای تصنیف نکرد بلکه در مسکو تحت نظر چند روانپزشک به درمان خود پرداخت. درمان موفقیت آمیز بود و او توانست بالآخره اعتماد به نفس خود را پیدا کند. نتیجه آن چیزی نبود جز پیانو کنسرت شماره دو که در ابتدای قرن بیستم آنرا تهیه کرد و آنرا به دکتر روانپزشک خود یعنی داهل (Dahl) تقدیم کرد.

وی از سال 1904 تا 1906 **** اپرای بلشوی (Bolshoi) مسکو بود. انقلاب شکست خورده روسیه در سال ژانویه 1905 رخ داد، درست هنگامی که او ***** اپرای بلشوی را بر عهده داشت و او مجبور بود تا افراد تیم را در حالی که برخی طرفدار انقلاب بودند و برخی موافق **** کنونی بعهده داشته باشد. کار بسیار سختی بود و در نهایت تصمیم گرفت که آنجا را ترک کند و در اوایل سال 1906 تمام تعهدات موسیقی خود به روسیه را رها کرد و با خانواده خود به آلمان مهاجرت کرد.

راخمانینوف در سال 1909 سفری به آمریکا داشت و طی آن از اغلب شهرهای آمریکا بازدید کرد. در همین سالها بود که پیانو کنسرت شماره 3 خود را تهیه کرد. مقامات آمریکا با او برخورد مشابهی همانند اغلب موسیقیدانان و دانشمندان روسی انجام دادند و از او خواستند که در آمریکا بماند. اما او تصمیم گرفت که برای چند سالی دو باره به مسکو بازگردد.

او قسمتی از بهترین کارهای خود را در سن 44 سالگی تهیه کرد اما این دوره موفق زندگانی با وقوع انقلاب سال 1917 بلشویک ها مختل شد. چرا که مجبور شد با همسر و دو دختر خود به خارج از روسیه مهاجرت دائم نماید.

ابتدا به عنوان نوازنده پیانو در اروپا و آمریکا فعالیت می کرد، خوشبختانه توانایی بارز او در نوازندگی برای او شهرت بسیاری کسب کرد. اما از طرف دیگر زندگی در غربت و غم دوری از روسیه برایش قابل تحمل نبود بگونه ای که احساس خاصی در نوازندگی و کارهای بعدی او بوجود آورد.

دوئت پیانو و ویلن از راخمانینوف با اجرای هایفتز

راخمانینوف در نهایت منزل دائم خود را در تپه های بورلی (Beverly) آمریکا بنا نهاد و در 28 مارچ 1943 از دنیا رفت.


منیع : گفتگوی هارمونیک
http://www.harmonytalk.com/id/224
 

ashena55

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
688
لایک‌ها
2
یکشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۴

مارچ سال 1844، نیکلای ریمسکی – کورساکف در شهر کوچکی به نام تیخوین (Tikhvin) در 200 کیلومتری سنت پترزبورگ متولد شد. خانواده او از نظر سن افراد کمی غیر طبیعی به نظر می رسید چرا که در بدو تولد پدرش 60 ساله، مادرش 42 ساله و برادرش یک افسر نیروی دریایی 22 ساله بود.

rimsky-1.jpg

نیکلای کوچک نواختن پیانو را در تیخوین شروع کرد و والدینش متوجه پیشرفت شایان او وقدرت خوب شنوایی وی شدند اما هرگز توجه خاصی به آن نشان نداند. بنا به خواسته پدرو مادرش نیکلای در سن 12 سالگی وارد مدرسه دریانوردی در سنت پترسبورگ شد تا مانند برادرش دریانورد شود. از آن پس او به کنسرت های اپرا و سمفونی می رفت و بتدریج علاقه شدیدی به موسیقی پیدا کرد.

معلم جدیدش کانیل (Canille) متوجه استعداد شاگردش در زمینه موسیقی شد و به او گفت که باید آهنگسازی را شروع کند. کانیل قواعد کلی آهنگسازی را به او آموزش داده و تمریناتی برای انجام دادن در منزل به او داد. همچنین او را به آهنگ سازی به نام میلی بالاکیرف (Mily Balakirev) که رئیس حوزه موسیقی در سنت پترزبورگ بود معرفی کرد.

قسمتی از سوئیت سمفونیک شهرزاد که در سال 1888 نوشته شد

در سال آخر تحصیلاتش در مدرسه دریانوردی (سالهای 1862-1861) نیکلا شروع به ساختن موسیقی سمفونیک کرد، خوشحال بود و آرزو می کرد که روزی آهنگ ساز بزرگی شود. پدرش در مارس 1862 از دنیا رفت و مادرو برادرش او را متقاعد کردند که شغل موسیقی هیچ تضمینی برای در آمد کافی در زندگی نیست و بنابراین او باید یک افسر دریانورد شود. برای این منظور او باید عازم سفری به دور دنیا می شد. در اکتبر 1862 نیکلا ریمسکی کورساکوف عنوان یک افسر مسئول آشپزخانه در کشتی آلماز (Almaz) عازم سفر شد.

آهنگ ساز جوان با امید به اینکه می تواند در کشتی آهنگ سازی کند با والدینش موافقت کرد، اما حال و هوای موجود در کشتی برای ساخت موسیقی مناسب نبود. وظایف نظامی هیچ وقت اضافه ای برای فعالیت موسیقی باقی نمی گذاشت، نه پیانو و نه هیچ ساز دیگری در کشتی موجود بود و هیچ یک از خدمه کشتی به موسیقی علاقه ای نداشتند. و فقط توقف طولانی در انگلستان (زمستان 1863-1862) به او فرصت ساخت قسمت Andante از سمفونی مورد علاقه اش را به وی داد.

کم کم علاقه او به موسیقی از بین رفت و فکر می کرد که موسیقی هیچ نقش دیگری در زندگی او ایفا نخواهد کرد. سفر دریایی، دو سال و 8 ماه طول کشید و در طول این مدت نیکلای از آلمان، انگلستان، ایالات متحده امریکا (هنگام سفر به آبشار نیاگارا)، برزیل، فرانسه و اسپانیا دیدار کرد. او بسیاری از مناظر طبیعی به خصوص دریاهای شمال، استوای و جنوب، اقیانوس های طوفانی و آرام، آسمان پرستاره نیم کره جنوبی و ... را مشاهده کرد. این تصاویر طبیعی تأثیرات قابل توجهی بر ذهن او گذاشت بگونه ای که بعدها با استفاده از استعداد فوق العاده اش، این تصاویر و آثار طبیعی را درموسیقی اش تفسیر کرد بطوریکه نگاهی گذرا به کارهای او بوضوح تاثیر این مسافرت ها را در موسیقی وی آشکار میکند.

پس از اینکه ریمسکی کورساکوف به روسیه بازگشت (می 1865) شروع به انجام خدمات دریایی در سنت پترزبورگ کرد وتصمیم گرفت به دانشگاه دریانوردی وارد شود. اما در آنجا به دوستان قدیمی که با آنها موسیقی کار میکرد بر خورد کرد، آنها او را مجبور کردند که به کار موسیقی بازگردد و پی گیر کار ساخت سمفونی اش باشد. در همان سال، در دسامبر هزاره دوم اولین سمفونی وی برای اولین بار با ***** میلی بالا کروف (Mily Balakirev) اجرا شد و موفقیتی شگفت انگیز برای او به ارمغان آورد. بخصوص هنگامی که حاضرین متوجه شدند که سازنده این قطعه تنها یک افسر نیروی دریایی خیلی جوان است.

از این پس زندگی حرفه ای موسیقی او آغاز شد، اما هنوز مجبور بود برای امرار معاش در فعالیت های دریایی باشد و این کار را تا هشت سال در کنار آهنگسازی ادامه داد. او در 27 سالگی استاد مدرسه هنرهای زیبا بود، به مدت هفت سال مدیر مدرسه آزاد موسیقی، ده سال دستیار آهنگسازی دربار و بیش از سی سال **** ارکسترهایی چون سنت پترز بورگ، مسکو، کیف، بورکسل و پاریس بود. نیکلای ریمسکی کورساکوف در سن 64 سالگی پس از اتمام آخرین اپرای خود در خانه اش در گذشت.


منبع : گفتگوی هارمونیک
http://www.harmonytalk.com/id/298
 

ashena55

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
688
لایک‌ها
2
قدر و منزلت یک موسیقیدان

یکشنبه ۳ آبان ۱۳۸۳

بتهوون زمانی پای به عرصه هستی نهاد که تقدیر روزگار بصورت کاملا" عجیب و مرموزی افراد نابغه و تاثیر گذار تحویل جامعه می داد از ناپلئون جاه طلب گرفته تا گوس ریاضی دان، از میشل فارادی، جیمز وات و آندره آمپر فیزیکدان ولاپلاس ریاضی دان گرفته تا ژان ژاک روسو نویسنده و محقق یا آدام اسمیت تئوریسین بزرگ اقتصادی و ... در این میان قرعه بنام بتهوون افتاد که در این دوران پای به روی زمین بگذارد و بانی بسیاری تحولات در دنیای هنر موسیقی باشد.

بتهوون در 17 دسامبر 1770 در شهر بن آلمان غسل تعمید داده شد و بسیاری همین تاریخ را روز تولد او می دانند. او تنها 14 سال پس از موتزارت بدنیا آمد اما تفاوت سبکی که میان کارهای او و موتزارت وجود دارد و تغییراتی که وی در شیوه و سبک موسیقی بوجود آورد بدون وجود او ممکن بود تا 100 سال هم محقق نشود.

به جرات می توان گفت که بتهوون از جمله بانیان استفاده از بسط در موسیقی بوده است. گسترش تم های موسیقی از بعد از دوران بتهوون بعنوان یک اصل در بیشتر کارهای کلاسیک رواج پیدا کرد. بتهوون توانایی این را داشت که حتی به موتیف های کوچک از کارهایش شخصیت بخشی کند. اما همانند تمامی دوران ها هنگامی که فردی نوآوری خاصی در یک شاخه از هنر یا حتی علم انجام می دهد یقینا" مخالفانی نیز دارد.

معروف هست هنگامی که بتهوون یکی از کوراتت های زهی خود را برای عده ای فرانسوی اجرا می کرد یکی از آنها چنین گفت "بیائید قبل از اینکه شروع به بسط موسیقی کند، فورا" از اینجا برویم". واضح است که بسط موسیقی را بتهوون اختراع و به جامعه موسیقی آنرا معرفی نکرد، بلکه بتهوون از جمله اولین استفاده کننده های جدی از این تکنیک زیبا بود.

به قسمت هایی از یکی از کوارتت های زهی بتهوون گوش کنید و به توانایی این نابغه موسیقی در استفاده از امکانات سازهای زهی و همچنین ضرباتی که در قسمتهایی از قطعه آرشه به سازها میزند توجه کنید :

String quartet No. 10 in E-Flat Major

بتهوون اعتقاد داشت که موسیقی باید برق از کله مخاطب بپراند و به همین دلیل اگر به بسیاری از کارهای او گوش کنید از تکنیک های خاصی برای این منظور استفاده کرده است از زدن ضربه های محکم پیاپی توسط سازهای زهی و کوبه ای گرفته تا ملودی های پر سرعت و پیچیده برای پیانو.

از دیگر بدعت هایی که بتهوون در جامعه هنری رسم کرد این بود که یک موسیقیدان لزوما" نباید به دستور و درخواست اشراف به ساخت موسیقی بپردازد. یکبار که به یک میهمانی بزرگ اشرافی شام دعوت شده بود قبل از آغاز مراسم وی را به قسمتی که مخصوص مستخدمین بود راهنمایی کردند، جایی که قبلا" موتزارت یا هایدن هم رفته بودند! اما او نپذیرفت و خیلی زود با ترک کردن مهمانی برای هیچ کس شکی باقی نگذاشت که از نظر او قدر و منزلت موسیقی و نبوغش نباید کمتر از احترامی باشد که جامعه به اشراف گذاشته می شود.

بتهوون در سال 1827 در شهر وین درگذشت و در همانجا دفن شد، جالب است بدانید در نزدیکی مقبره بتهوون، بنای یادبود موتزارت و مقبره بزرگانی چون شوبرت، اشتراوس، برامس وجود دارد.


گفتگوی هارمونیک
http://www.harmonytalk.com/id/609
 

ashena55

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
688
لایک‌ها
2
آنتونیو ویوالدی

یکشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۸۳

در سال 1678 در ونیز متولد شد، پدر او یک نوازنده ماهر در ویلن بود. او برای فراگیری علوم مذهبی و در نهایت کشیش شدن به یکی از مدارس مذهبی فرستاده شد، مدتی درس خواند اما حاضر نشد این کار را ادامه دهد، او ادعا می کرد که مشکلی در قفسه سینه خود دارد و این باعث می شود که اغلب گلودرد و ... داشته باشد.

vivaldi.jpg

بسیاری مدعی هستند که او تمارض میکرد و اصلا" بیماری خاصی نداشت و برای همین بود که به اجبار اطرافیان بالاخره مجبور شد که کشیش شود، او در سن بیست سالگی کشیش شد. شاید به این دلیل که در آن زمان برای فردی که در خانواده فقیر زندگی می کند، تنها راه درس خواندن مجانی کشیش شدن بود، ویوالدی به سبب موی قرمزی که داشت به کشیش مو قرمز معروف بود.

قسمت ابتدایی فصل بهار، از اپوس هشت

در سال 1703 بعنوان نوازنده و معلم ویلن در یک پانسیون (Ospedale) دختران انتخاب شد. ویوالدی بیشتر عمر خود را در این مدرسه گذراند و نیز بسیاری از کارهای زیبای موسیقی خود را آنجا تهیه کرد و دختران این پرورشگاه همواره اولین کسانی بودند که کارهای او را بعنوان تمرین می نواختند. عکس دوم نمایی از یک سالن کنسرت در یک چنین پانسیونی را در زمان ویوالدی نمایش میدهد. همانطور که مشاهده میکند اشراف و نجیب زادگان در سالن نشته اند و دختران در حال اجرای موسیقی می باشند.

تا سال 1709 در Ospedale مشغول بود و هر سال قرار کاری خود را با آنها تمدید می کرد. او بین سالهای 1709 تا 1711 برای یک سالن اپرا بنام Teatro Sant' Angelo کار میکرد. او تا سال 1711 تعدادی سونات و حدود دوازده کنسرتو تهیه کرده بود که توسط ناشری در آمستردام منتشر شده بود.

قسمت ابتدایی فصل تابستان، اپوس هشت

ویوالدی در مجموع حدود 550 کنسرتو تهیه کرد که از میان آنها حدود 250 مورد از آن برای ویلن بود. او همچنین در موسیقی با صدای انسان (Vocal) مانند اپرا نیز بسیار فعال بود، Vicenza از کاهای اپرایی بسیار معروف وی بود که در سال 1713 تهیه شد. او کارهای بسیاری برای bassoon، ویلن سل، ابوا و فلوت نیز دارد. از جمله افرادی بود که موسیقی برنامه ای را – شاید نا آگاهانه – مطرح کرد، چهارفصل او که بر اساس حال و هوای فصول سال تهیه شده بود از این دسته کارهای وی بودند که در حدود سال 1725 تهیه شد.

از لحاظ سبک کاری ویوالدی به دوران پایانی باروک تعلق دارد یعنی حدودا" سالهای 1680 تا 1750. جالب است بدانید این دوره، دوره پیشرفت های بزگ در علوم ریاضی و فیزیک بود چرا که بزرگانی چون پاسکال، نیوتن و لایبنیتز در این دوران می زیستند و گرایش به سبک جدید در علم رواج داشت و یقینا" دست آورد های باخ بی تاثیر از پیشرفت های علمی آن زمان نبوده است. در هر صورت چیره دستی ویوالدی در نواختن ویلن و زیبایی بیش از حد برخی کارهای او باعث شد تا باخ برخی از کنسرتوهای او را برای سازهای جدید دوباره تنظیم کند.


گفتگوی هارمونیک
http://www.harmonytalk.com/id/506
 

ashena55

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
688
لایک‌ها
2
Tomaso Albinoni

چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۸۳

توماس آلبینونی در سال 1671 در ونیز متولد شد. او فرزند کوچک خانواده ثروتمندی بود، پدرش تاجر و ملاک بود و برخلاف نظر خانواده ترجیح داد تا در زندگی به موسیقی بپردازه تا تجارت و بازرگانی.

tomaso-abinoni.jpg

او موسیقی را از سن 9 سالگی با ساز ویلن و آواز آغاز کرد و به دلیل وضعیت خوب مالی که داشت برخلاف اغلب موسیقیدانان نیازی به کار کردن برای امرار معاش نداشت و این نقطه قوتی برای او بود چون می توانست روی موسیقی تمرکز بیش از حد داشته باشه.

قسمتی از ابتدای Adagio in G minor از آلبینونی

او هیچ علاقه ای به گوش دادن یا تحلیل کارهای سایر موسیقیدانان نداشت و به همین خاطر موسیقی او موسیقی خاصی بود بدون آنکه اثری از سایر موسیقیدانها در آن دیده شود اما در عین حال اغلب کارهای او روح باروک داشت.

کارهای Albinoni حالت دیگری هم داشت و آن تداعی کردن فضای روحانی بود، موسیقی او دارای حرکت بود، حرکت از سایه ها به سمت روشنایی، حرکتی که هرگز در آن اضطراب و تشنج دیده نمی شد و برعکس سراسر آرامش توام با اطمینان بود.

آلبینوني همانند موسیقیدانان نزدیک خود مانند آرکانجلو کورلی یا آنتونیو ویوالدی اپراهای زیادی نوشت، بیش از 50 اپرا، همچنین تعداد زیادی سونات، کنسرتو ویلن و ... با وجود آنکه کارهای اپرایی کورلی و ویوالدی شاید معروفتر باشند، اپراهای آلبینونی از نقطه قوت بالایی برخوردار بودند و آن داشتن ملودی های زیبا بود. در ارتباط با موسیقی Instrumental، او نقش مهمی در تدوین فرم و ویژگی های کنسرت داشت.

شهرت آلبینونی در دنیا بیشتر به خاطر قطعه ای است که اصلا" جزو کارهای رسمی او نبوده و در میان دست خط های او به هنگام تحقیقی که فردی بنام Remo Giazotto روی زندگی او میکرده پیدا شده است. تم قطعه Adagio in G Minor توسط Giazotto در سال 1945 میان کارهای او پیدا شد و سپس توسط او بصورت آنچه ما امروزه میشناسیم در آمد.

قسمتی از انتهای Adagio in G minor از آلبینونی

مسئله ای که جای تاسف است اینکه متاسفانه بسیاری از کارهای او به فراموشی سپرده شده اند و تعداد محدودی از آنها امروزه شناخته شده هستند، بطوریکه برخلاف بسیاری از موسیقیدانان به درستی نمی توان تعداد دقیق کارهای او را شمارش کرد، برخی از کارهای او گم شده اند و در بسیاری دیگر از کارها این شک وجود دارد که آیا متعلق به او میباشد یا خیر.

اما در مجموع محافل علمی موسیقی، حدود 300 کار موسیقی را به او نسبت می دهند. او از پیشگامان کنسرتو برای ابوا بود و اینگونه کارهای وی همواره مورد ستایش باخ بود، او در سال 1751 در همان شهر ونیز از دنیا رفت.


گفتگوی هارمونیک
http://www.harmonytalk.com/id/276
 

ashena55

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
688
لایک‌ها
2
برامس موسیقیدان فروتن ، I

یکشنبه ۱ شهریور ۱۳۸۳

یوهان برامس از دیگر نوابغ موسیقی آلمان در دوره رمانتیک بود که در سال 1833 در هامبورگ متولد شد. او مانند بسیاری از آهنگسازان بزرگ، ابتدا پیانو را بعنوان ساز خود انتخاب کرد و تصمیم گرفت که یک پیانیست درجه یک شود. خیلی زود با روبرت و کلارا شومن – هردو از موسیقیدانان بزرگ آلمانی – آشنا شد و آنها را بعنوان دوست در زندگی خود پذیرفت. این دو دوست نقش مهمی در پیشرفت موسیقی برامس داشتند و همواره کارهای برامس را می ستودند و از او حمایت میکردند.

brahms.jpg

او هرگز در نقش یک پیانیست موفقیت قابل توجه بدست نیارود اما از زمانی که در وین شروع به آهنگسازی کرد درآمد خوبی بدست آورد و زندگی نسبتا" خوب و راحتی را برای خود فراهم کرد. با موقعیتی که داشت دختران بسیاری به او ابراز علاقه میکردند اما او نیز مانند بتهوون هرگز ازدواج نکرد، حتی پس از مرگ روبرت شومان با وجود ارتباط نزدیک دوستی و علاقه ای که به کلارا شومان داشت تن به ازدواج با او نداد. به ملودی های زیبای این قطعات گوش کنید :

Andante, Concerto #2, Op 83

Hungarian Dance #5

موسیقی او تحت تاثیر شدید ایده های رمانتیک بود، اما برخلاف گذشتگان هموراه در موسیقی خود محافظه کارانه به ایده های رمانتیک نگاه میکرد و خود را کاملا" در آنها غرق نمی کرد، درست برخلاف افرادی مانند واگنر که موسیقی رمانتیک مهیجی را معرفی کرده بودند. واقعیت آن بود که هنر واقعی برامس کلاسیک بود اما نمی توانست در آن برهه زمانی کلاسیک کار کند.

برامس همواره کارهای خود را نقد میکرد، نقدی بسیار سنگین بگونه ای که تعداد زیادی از کارهای خود را پس از نوشتن پاره میکرد و به دور می انداخت، به همین دلیل کارهای او از لحاظ تعداد محدود اما از لحاظ کیفیت بهترین هستند. معروف است که چند روز پس از آنکه برامس سوناتی برای ویلن و پیانو در دو ماژور تهیه کرد، هنگامی که به همراه یکی از دوستان خود سونات ویلن باخ در همان گام را اجرا می کرد ناگهان خشمگین شد و چنین گفت : "با وجود این ، چه کسی سونات من را اجرا خواهد کرد!" و پس از آن سونات خود را پاره کرد.

در مجموع چهار سمفونی نوشت که جزو بهترین کارهای سمفونیک دنیای موسیقی می باشد، کارهای بسیاری برای کرال نوشد و همچنین قطعات زیادی برای پیانو. کارهایی مانند ویلن کنسرتو در ر ماژور یا پیانو کنسرتو در Bb ماژور او امروزه جزو جدانشدنی رپرتوارهای کنسرت در دنیا می باشد. ملودی بسیاری از کارهای برامس امروزه آشنای گوش مردم جهان بوده و فیلم سازان و خواننده های بسیاری برای کارهای خود از این ملودی ها استفاده میکنند. یکی از مشهورترین این کارها Lullaby هست که در سراسر جهان این قطعه شناخته شده می باشد.

از بزرگی برامس همینقدر کافی است که در موسیقی آلمان – به غیر از خود برامس که این حرف را هرگز قبول نداشت - همواره این سه نام در کنار یک دیگر بکار برده میشوند "باخ، بتهوون و برامس" (که به 3B مشهور شده بود.) برامس در زمینه کنترپوآن بعنوان بهترین دنباله روهای باخ مشهور شد و در ارتباط با فرم موسیقی دنباله روی کارهای بتهوون بود و حتی قسمتهایی نیز به فرم های موسیقی که بتهوون بانی آنها بود افزود.


گفتگوی هارمونیک
http://www.harmonytalk.com/id/378
 

ashena55

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
688
لایک‌ها
2
برامس موسیقیدان فروتن ، II

یکشنبه ۸ شهریور ۱۳۸۳

در فروتنی برامس همین بس که روزی در جمع بسیاری از هنرمندان گفته بود "اگر من می توانستم قطعه ای مانند Hebrides Overture تصنیف کنم حاضر بودن همه کارهایم را در ازای آن بدهم". (هبریدیز جزایری است در اسکاتلند و قطعه فوق کاری است از مندلسن).

strauss_brahms.jpg

پدر برامس کشاورز بود و خود او نیز تا پایان عمر روحیه یک کشاورز داشت و شاید به همین خاطر مردی ساده و بی پیرایه بود و هرگز جاه طلبی مانع این نشد که در پایداری بر اصول زندگیش اندکی سستی کند.

برامس در پاییز سال 1848 به هنگامی که بیش از 15 سال نداشت اولین رسیتال پیانو خود را برای مردم اجرا کرد او در این برنامه یکی از کارهای شنیده نشده باخ را اجرا کرد. اجرای چنین قطعه ای برای یک نوجوان کار سنگینی بود اما او جسارت اینکار را داشت. پس از آن اجرا خیلی زود اقدام به اجرای قطعات خود به مناسبت های مختلف در شهر هامبورگ کرد. به قسمتهایی از یک والس زیبا از این نابغه موسیقی گوش کنید.

Brahms, Waltz #15

در آن هنگام شومن فعالیت های روزنامه نگاری میکرد، و در سال 1834 نهضتی را بنام موسیقیدانهای آینده (Zukunfts Musiker) براه انداخته بود و حدود 10 سال مدیریت این نهضت را می کرد که بعد ها واگنر و لیست هدایت آنرا بعهده گرفتند. یواخیم نوازنده چیره دست ویلن و دوست نزدیک برامس (که برامس همواره آروزی داشتن توانایی او در نوازندگی پیانو را داشت) عضو فعال این نهضت بود. یواخیم برای کمک به برامس، طی یک نامه وی را به لیست که در دربار آلتن بورگ (قصری در نزدیکی Bamberg یکی از پایتخت های قدیم آلمان) کار میکرد، معرفی کرد.

برامس به آنجا رفت و لیست نتوانست از او تمجید و ستایش نکند، اما او از زرق و برق و سیاست بازی های دربار خوشش نیامد و در آنجا ماندگار نشد. به قسمتهایی از کنسرتو ویلن اپوس 77 که ویلن سلو وارد می شود گوش کنید، برامس این کار موسیقی را به یواخیم تقدیم کرده است، دقت کنید که ملودی های ویلن چقدر بدیع و در زمان خود از بهترین ها بود ه است :

Brahms, Violin Concerto, Op.77

متمرکز روی تصنیف موسیقی کار کند، همینگونه هم شد و رکوییم های آلمانی او برای وی شهرت ابدی کسب کرد. اقامت او در وین باعث شد که فرصت اتمام اولین سمفونی خود را نیز داشته باشد، سمفونی ای که حدود 10 سال نوشتن آن بطول انجامید اما سمفونی های بعدی او خیلی سریع به ترتیب در سالهای 1877، 1883 و 1885 به اتمام رسید.

او زیاد سفر میکرد، هم بعنوان **** و هم برای تفریح. تابستان فصل مسافرت او به ایتالیا بود، معمولا" نواحی روستایی را برای اقامت انتخاب میکرد تا در آرامش بیشتری بتواند به تصنیف موسیقی بپردازد. او در سال 1890 - که در این هنگام 57 ساله بود – تصمیم گرفت که آهنگسازی را کنار بگذارد. اما نتوانست بیش از یکسال موسیقی را کنار بگذارد پس از آغاز کار مجدد تا هنگام مرگ کارهای زیبایی مانند دو سونات برای کلارینت، چهار قطعه آوازی و ... را تهیه کرد.

موسیقیدانانی چون باخ، بتهوون، موتزارت و هایدن از جمله تاثیر گذارترین افراد در تفکر موسیقایی برامس بودند. برامس برای موسیقی فولک آلمان زحمات بسیاری کشید و در مجموع حدود 144 قطعه محلی را برای پیانو و آواز تهیه کرد. او همانند بتهوون علاقه زیادی به راه پیمایی در جنگل داشت و همیشه پول خورد یا شیرینی های کوچک در جیب داشت تا آنها را به فقرا یا کودکان بدهد. او در سال 1897 به علت بیماری سرطان کبد در گذشت.

همانطور که در مطلب قبلی اشاره شد قطعه Lullaby از کارهای برامس بسیار مشهور می باشد و بسیاری از خوانندگان در سبکهای مختلف از این ملودی استفاده کرده اند به قسمتی از اجرای این لالایی زیبا با صدای Celine Dion گوش کنید :

Lullaby


گفتگوی هارمونیک
http://www.harmonytalk.com/id/387
 

ashena55

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
688
لایک‌ها
2
فرانس لیست که بود

چهارشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۸۳

بدون شک نوازندگان و علاقمندان به پیانو فرانس لیست و قطعه معروف "رویای عشق" را حتمآ میشناسند و چنانچه چند سالی هم بطور جدی پیانو کلاسیک کار کرده باشند حتمآ این قطعه را در رپرتوآر خود اجرا کرده اند.

او در سال ۱۸۱۱ میلادی در شهری بنام رایدینگ (Raiding) در لهستان بدنیا آمد و بعد از حدود ۷۵ سال در سال ۱۸۸۶ از دنیا رفت.

بیشتر عمر موسیقایی خود را در پاریس و وین بسر برد، نوازنده توانای پیانو و آهنگساز بود. بدون شک راپسودی ها مجار از مشهورترین کارهای این هنرمند عصر رمانتیک به حساب می آید.

توانایی های خارق العاده ای در نواختن پیانو داشت و معروف است که می توانست تمام خطوط (Staves) یک پارتیتور را به یکباره باهم بخواند.

از سن سه سالگی برای تحصیل موسیقی به وین رفت و بعد از پنج، شش سال به پاریس عزیمت کرد.

حضور او در یکی از کنسرتهای پاگانینی باعث شد تا تصمیم بگیرد یک نوازنده حرفه ای پیانو در اندازه های پاگانینی در ویولن شود و اینگونه هم شد.

در پاریس بیش از ۱۰ ساعت در روز تمرین نوازندگی میکرد و در این دوران ۱۲ اتود نوشت که نواختن آنها کار هر کسی نیست.

دوست خوب افرادی چون فردریک شوپن یا روبرت شومان و حتی ریچارد واگنر بود، بطوری که بعد ها با دختر واگنر ازدواج کرد. در ۱۸۴۸ به آلمان رفته و چون این آلمانی ها به اپرا علاقه زیادی داشتند شروع به نوشتن اپرا میکند.

قطعه معروف رویای عشق (Dream of Love) یا به زبان آلمانی Libestraume را نیز در همان ایام تهیه کرد. لیست علاوه بر قطعات پیانوی دارای ۱۲ پویم سمفنیک و دو پیانو کنسرت و بسیاری دیگر کارهای ارکسترال نیز هست.


گفتگوی هارمونیک
http://www.harmonytalk.com/id/3
 
بالا