برگزیده های پرشین تولز

پایگاه پویای شعر کلاسیک

pilot

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
30 مارس 2005
نوشته‌ها
6,601
لایک‌ها
1,253
محل سکونت
Internet
من اندر خود نمیابم که روی از دوست برتابم ................. بدار ای دوست دست از من که طاقت رفت و پایابم

بیار ای لعبت ســـــــــاقی نگویم چند پیمانه ................. که گر جیحون بپیمایی نخواهـــــــــی یافت سیرابم

غزلیات سعدی
 

wolfskin

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
29 ژوئن 2004
نوشته‌ها
107
لایک‌ها
1
سن
38
محل سکونت
تهران
من خراباتي ام و عاشق و ديوانه و مست .......... بيشتر زين چه حكايت بكند غمازم

شاعر : سعدي

خراباتي : كسي كه به خرابات (ميخانه، محل فسق و فجور) رفت و آمد كند. در عرفان «خراباتي شدن» يعني «از خود رهايي يافتن»
غماز : سخن چين. ضمير «م» در «غمازم» ضمير مفعولي است، به معناي «از من ، درباره ي من» و معناي مصراع دوم چنين است: «سخن چين بيش از اين درباره ي من چه مي تواند بگويد؟». مي توان «غمازم» را، «غماز من» نيز معنا كرد.

منبع : غزليات سعدي (معني لغات و ابيات از كاظم برگ نيسي، بر گرفته شده از غزليات سعدي ، شركت انتشاراتي فكر روز)
 

mammad81

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
23 نوامبر 2004
نوشته‌ها
1,516
لایک‌ها
23
سن
43
من ترک عشق و شاهد و ساغر نمیکنم --------------- صد بار توبه کردم و دیگر نمیکنم
حافظ
 

wolfskin

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
29 ژوئن 2004
نوشته‌ها
107
لایک‌ها
1
سن
38
محل سکونت
تهران
من از كجا و تمناي وصل تو ز كجا .......... اگر چه آب حياتي، هلاك خود جستم

شاعر : سعدي

آب حيات : بر پايه ي آنچه در داستان ها آمده ، آب حيات چشمه يي است در ناحيه يي تاريك از شمال به نام «ظلمات» كه هر كس از آن بنوشد ، عمر جاودان پيدا مي كند.
معناي بيت : من كجا و آرزوي وصال تو كجا؟ راست است كه تو چشمه ي آب حيات هستي، اما مايه ي نابودي مني، و من با آرزوي وصال تو در پي نابودي خود بر امدم.

منبع : غزليات سعدي (معني لغات و ابيات از كاظم برگ نيسي، بر گرفته شده از غزليات سعدي ، شركت انتشاراتي فكر روز)

پ.ن : ظاهرا كسي قصد ندارد شعري ارسال كند كه به « ميم » ختم نشود. با اين شعري كه ارسال كردم، ششمين شعر پي در پي هست كه به حرف « ميم » ختم مي شود.
 

Golzarion

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
8 جولای 2006
نوشته‌ها
761
لایک‌ها
8
منکران را هم ازین می دو سه ساغر بچشان ............ وگر ایشان نستانند روانی به من آر *

سـاقیـا عشـــرت امـروز به فــــــــردا مـفـکن ........... یا ز دیوان قـضــا خط امـانی به من آر **

حافظ

* روانی = بی درنگ . زود
** معنی بیت آخر : ای ساقی خوشدلی و عیش امروز را به فردا وا مگذار یا از دفتر تقدیر الهی امان نامه ای به نام من بستان که تا روز دیگر حادثه ای ناگوار رخ ندهد. ( دیوان حافظ توضیحات دکتر خلیل خطیب ****)

قبلا لینک یه متن خوب برای آشنایی اولیه با مولانا گذاشته بودم. این هم لینک یه متن دیگه در مورد حافظ :

http://forum.p30world.com/showpost.php?p=662977&postcount=9

به خاطر طولانی بودن کل متن رو نذاشتم از طرفی خلاصه کردنشان هم جالب نیست . بنابراین علاقه مندان می تونن با کلیک روی لینکها مستقیما از منبع مطالعه کنند . این متنها مربوط به زندگی نامه شاعران هست . بعدا در مورد اندیشه و آثار و طرز فکرشان مطالبی بیان خواهم کرد.
 

pilot

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
30 مارس 2005
نوشته‌ها
6,601
لایک‌ها
1,253
محل سکونت
Internet
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست ............... آنجا جز آنکه جان بســــپارند چاره نیست

ما را ز منع عقــــــــــل مترســـان و مــی بیار ............... کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست

حافظ
 

Golzarion

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
8 جولای 2006
نوشته‌ها
761
لایک‌ها
8
تا سر نکنم در ســـرت ای مایه ی نـاز .............. کوته نکنم ز دامنت دست نیاز

هرچند که راهـم به تـو دورست و دراز .............. در راه بمیرم و نگردم ز تــو باز

شاعر : سعدی
رباعیات
 

یاشار

Registered User
تاریخ عضویت
23 آگوست 2006
نوشته‌ها
1,356
لایک‌ها
3
سن
36
محل سکونت
Atlantica
زاهد ندیده ام که تـــــرا دیــــد یک نظر ------------- وز بیخودی ز طاعــت صد ساله برنخواست
باران اشک را سبب ای ماه زلف تست ------------- آری چه فتنه ها که از این هاله برنخواست

احمد گلچین معانی
 

wolfskin

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
29 ژوئن 2004
نوشته‌ها
107
لایک‌ها
1
سن
38
محل سکونت
تهران
تا جان بودم بندگيت خواهم كرد .......... خواهي بطلب مرا و خواهي مطلب

شاعر : مولوي

منبع : ديوان شمس : رباعيات


پ . ن: دوست عزيزم Dong Fang Bobai تذكر به جايي دادند و گفتند در مشاعره اگر از رباعي استفاده بشود رسم بر اين است كه بايد كل 2 بيت آورده شود.
از آنجايي كه اگر بيت اول را اضافه كنم ترتيب شعر ها به هم مي خورد، به همين دليل كل رباعي را جداگانه اضافه مي كنم:

آني كه فلك با تو درآيد به طـرب .......... گـر آدميي شيـفته گـردد چـه عجب
تا جان بودم بندگيت خواهم كرد .......... خواهي بطلب مرا و خواهي مطلب
 

mammad81

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
23 نوامبر 2004
نوشته‌ها
1,516
لایک‌ها
23
سن
43
باز ار چه گاهگاهی بر سر نهد کلاهی -------------- مرغان قاف دانند آیین پادشاهی
حافظ
 

wolfskin

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
29 ژوئن 2004
نوشته‌ها
107
لایک‌ها
1
سن
38
محل سکونت
تهران
ياري اندر كس نمي بينم ياران را چه شد .......... دوستي كي آخر آمد دوستداران را چه شد؟

شاعر : حافظ
 

Golzarion

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
8 جولای 2006
نوشته‌ها
761
لایک‌ها
8
دلم خود را به نیـش غمـــزه ای افکــار می خواهد ........... شـکایت دارد از آســـــودگی، آزار می خواهد

بلا اینســت کاین دل بهر نــــاز و عشـوه می میرد ........... ز نیـکـویـان نه تنها خوبی رخسـار می خواهد

دل از دستــی بدر بردن نباشـــد کار هر چشـمی ........... نگاه پر تصــرف غمـــــــزه پر کــار می خواهد

بود آهـو که صیـــادش به یـک تیر افکنــــد در خون .......... . دلی را صید کردن کوشش بسیار می خواهد

غلامی هست وحشی نام و می خواهد خریداری .......... به بازار نکو رویــان که خــدمتـکــار می خواهد

شاعر : وحشی بافقی
غزلیات

یه لینک خوب برای آشتایی با وحشی بافقی : http://forum.p30world.com/showpost.php?p=662979&postcount=10

پی نوشت : در لینکهای قبلی اطلاعاتی برای آشنایی اولیه با حافظ و مولوی بود . حالا قصد دارم یک کم در مورد احوالات شخصی و اندیشه آنها مطالبی بنویسم . اما به خاطر پرهیز از طولانی شدن متنها و به هم ریختگی پستها در تاپیک و احتمالا خارج شدن از هدف تاپیک که " گرد آوری شعرهای زیبا ی کهن ( کلاسیک) " هست مطالب را ضمن جواب مشاعره و به صورت قسمتی و خیلی کوتاه عنوان می کنم . در واقع من هم با نظر wolfskin عزیز موافقم که کسانی که مطالبی مربوط به شعرها یا شاعران آماده دارن ضمن مشاعره در پست بگذارند ولی به نظرم برای حفظ نظم بهتره خیلی کوتاه باشند یا در چند قسمت قرار بگیرن . مثلا من در پست قبل مطلبی آماده نداشتم و فقط شعری برای جواب مشاعره انتخاب کردم و سعی کردم زیبا و مناسب باشه ولی در پست پیش از آن مطالبی هم آوردم و ... پیشنهاد می کنم ضمن جواب دادن مشاعره نظرتون رو هم در این مورد بیان کنید!( البته به شکل پی نوشت ) . ;) متشکرم:happy:
 

pilot

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
30 مارس 2005
نوشته‌ها
6,601
لایک‌ها
1,253
محل سکونت
Internet
در خواب بدم مرا خــردمندی گفت ................ کز خواب کسی را گل شادی نشــکفت

کاری چکنی که با اجل باشد جفت ................ می خور که به زیر خاک می باید خــفت

رباعیات خیام

پ.ن :
بدم = بودم
 

Golzarion

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
8 جولای 2006
نوشته‌ها
761
لایک‌ها
8
تو دستگیر شو , ای خضر پی خجسته که من ............... پیاده می روم و همرهان سوارانند

حافظ

اندیشه و احوالات حافظ و مولانا :

بخش 1 :

اول از همه باید بگم فقط قصد دارم از دیدگاههای مختلف در مورد این دو شاعر بنویسم و هر مطلب نگاه از یک زاویه هست و صد البته ممکنه با نظر شخصی من در تضاد هم باشه ! پس شایسته است بدون هرگونه قضاوت و پیش داوری , خونده بشن . مهمترین منبعی که ازشون بهره بردم کتابهای " از کوچه رندان " و " پله پله تا ملاقات خدا " اثر دکتر زرین کوب است . به نظر من ایشان همانقدر که سعی در کاوش در مورد حافظ داشته همانقدر سعی در توجیه مولانا داشت! و در ادامه نقل قولی از ایشان در مورد حافظ :

" در لحظه های فراغت که دانشجوی جوان (حافظ) با دفتر شعری راه صحرا می گرفت می توانست یک چند بحث کشف کشاف را کنار بگذارد و خود را با یک یا دو زیرکی که به دست می آورد به بازی سرگرم کند و شوخی. آیا در همین لحظه ها بود که با بساط شطرنج و نرد آشنایی می یافت و به مدد آواز خوشی که داشت با موسیقی آشنا می شد و با ساز و سماع ؟ در شعر او گه گاه الفاظ و اشاراتی هست که نشان می دهد شاعر نه از موسیقی بی بهره بوده است نه از نرد و شطرنج. که می تواند به جرات ادعا کند که این شاعر آسمانی , خود را هرگز تا حد تفریحات عشرتجویانه رندان تنزل داده باشد ؟ اما در شهر رندان که حتی شیوخ و مشایخ نیز گه گاه به شراب و افیون و شاهد متهم یا مبتلا بودند .... اگر شاعر جوان شیراز چنین نفس روحانی داشته است شگفت است که شعر او تا این حد به قدس و پرهیز گواهی نمی دهد ! "

نمی دونم قبلا این لینکها ( یک .. دو ) مطالعه کردین؟ ادامه مطالب در پستهای بعدی ...
 

wolfskin

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
29 ژوئن 2004
نوشته‌ها
107
لایک‌ها
1
سن
38
محل سکونت
تهران
دردا كه اسير ننگ و ناميم هنوز .......... در گفت و شنيد خاص و عاميم هنوز
شد عمر تمام و نا تماميم هنوز .......... صد بــار بسـوختـيــم و خـاميم هنوز

شاعر : هلالي جغتايي
منبع : ديوان اشعار : رباعييات
 

mammad81

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
23 نوامبر 2004
نوشته‌ها
1,516
لایک‌ها
23
سن
43
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت ----------------- گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
حافظ
 

pilot

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
30 مارس 2005
نوشته‌ها
6,601
لایک‌ها
1,253
محل سکونت
Internet
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشــــق ................. هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم

می خورد خون دلم مردمک دیده سزاست ................. که چرا دل به جگر گوشه مردم دادم

حافظ
 

Golzarion

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
8 جولای 2006
نوشته‌ها
761
لایک‌ها
8
می خـوردم بـاده با , بت آشفته ............. خـــو ا بـــم بربود حـــــال دل نـــاگفـتـه

بیدار شدم ز خواب مستی دیدم .............. دلبر شده , شمع مرده , ساقی خفته

شاعر : مولوی
منبع : رباعیات

پ . ن : دوست خوبمان تاپیک مفیدی در مورد سبکهای ادبی شعر فارسی ایجاد کرده که حتما یه سری بزنید:

http://forum.persiantools.com/showthread.php?p=944154#post944154

.
 

wolfskin

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
29 ژوئن 2004
نوشته‌ها
107
لایک‌ها
1
سن
38
محل سکونت
تهران
هـزار جهد بكـردم كـه سـر عشق بپــوشم .......... نبــود بــر سـر آتـش ميسرم كــه نجوشم
به هوش بودم از اول كه دل به كس نسپارم .......... شمايل تو بديدم نه عقل ماند و نه هوشم

شاعر : سعدي

منبع : غزليات
 

pilot

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
30 مارس 2005
نوشته‌ها
6,601
لایک‌ها
1,253
محل سکونت
Internet
مژگان تو تا تیغ جـهــــــــانگیر بر آورد ................ بس کشته دل زنده که بر یکدگر افتاد

بس تجــربه کردیم در این دیر مکافات ................ با دردکشـــــان هر که در افتاد برافتاد

گر جان بدهد سنگ سیه لعل نگردد ................ با طینت اصــلی چه کند بد گوهر افتاد

حافظ

پ.ن : دردکشان (ِDord keshan) = در لغت " دردکشان " یعنی نوشندگان می _ کسانی که می می نوشند ( از دست ساقی شراب گرفته و می نوشند ). دکتر خلیل خطیب **** عبارت جالبی به کار برده " نوشندگان باده عشق "
کل معنی که ایشان از این بیت کرده به این صورت است :
" بارها آزموده ایم که در این جهان که سرای پاداش و جزاست . هرکس با نوشندگان باده عشق به معارضه برخاست و دشمنی ورزید . بیخ وجودش برکنده و نابود خواهد شد. "

این توضیح را Dong Fang Bobai عزیز در اختیار من گذاشت. ممنون از این دوست خوبم.
 
بالا