با یک تاخیر دو ساله به این پست جواب می دم ، چون کلا خیلی فارسی خون نیستم. اخیرا " همنوایی شبانه ارکستر چوبها " رو خوندم و به نظرم عالی اومد. چاه بابل رو هم حتما خواهم خوند.
چند روز قبل هم یکی از کارهای خانم
فریبا وفی با عنوان "رویای تبت " رو خوندم که اون رو هم دوست داشتم. تصمیم دارم کارهای دیگه ی این نویسنده رو هم بخونم.
یکی دو ماه قبل هم "نگران نباش" از
مهسا محب علی رو خوندم . سوژه ی داستان خوب بود ولی وجود همون عنصر ! ( نمود شدید تازه به دوران رسیدگی در ادبیات داستانی ایرانی ،به خصوص بین نویسندگان جدید ایرانی
) توی داستان به شدت توی ذوقم زد !
"زیر آفتاب خوش خیال عصر" از
جیران گاهان هم داستان قشنگی داشت و ازش لذت بردم .
کلا داستان هایی رو انتخاب کرده بودم که جوایز ادبی رو به خودشون اختصاص داده بودن و هدفم هم این بود که با ادبیات معاصر ایران بیشتر آشنا بشم و بدونم ذائقه ی مردم و به خصوص هیات داوران جشنواره ها و بنیادهای ادبی چه جوریه :دی