خوب . همونطور که قول داده بودم امروز اومدم استراتژی سوم دولت فخیمه رو به شما معرفی کنم . این استراتژی بسیار نادره و از مفاهیم بسیار پیشرفته اقتصادی ، که همون 10 صفحه اول کتاب اقتصاد
خرد!!! (که این حقیر و دیگر دوستانی که قدر سر سوزنی هم از اقتصاد میفهمند ارتباط اون رو با سیاست های کلی اقتصادی و اقتصاد کلان در این سطح نمی فهمند )اونهم به صورت نصف نیمهاستفاده کرده!.این که چگونه سیاست های کلان اقتصادی بر پایه ساده ترین مفهوم اقتصاد خرد که عرضه و تقاضاست بنا شده جای بحث بسیار دارد اما در عین حال نکته اصلی آنست بسیاری از مفسران اعلام تعجب کرده اند که چگونه شخصی در مشاوران دولتی نفوذ کرده که دارای دانشی با این عظمت بوده و شناسایی هم نشده و توانسته این سیاست را به اجرا نزدیک کند ، انهم در دورانی که تئوری های طلائی جناب دکتر ... هر روز عرصه ای جدید از پهناور علم را به تنهایی و با یاری خداوند متعال می شکافد ! اصلا عجیب نیست که چگونه دکتر که خود مهندسی بزرگ است و آمریکا از آن ترس دارد جرات جولان دادن به این دانش آکادمیک بزرگی را در مقابل خودش داده !!
بگذریم . این تئوری قریب به اجرا از کجا اومده و چه جوری اومده بماند. اما چی هست؟
همه ما میدانیم که صندوق ذخایر ارزی چیست و به چه درد میخورد. اما شاید یه خورده توضیح واسه اونایی که زیاد با این مقوله آشنایی ندارند بد نباشه.
مطالب زیر مفاهیمی هستند که در 7 صفحه اول کتاب تئوری و سیاستهای اقتصاد کلان به طور کامل با فرمول های مربوطه توضیح داده شده اند!
در اقتصاد کلان وقتی صحبت از مدل جامعه میشه برای سادگی اول اقتصاد 2 بخشی خانوار و بنگاه در نظر گرفته میشه . بعد مدل سه بخشی میشه و دولت به میان میاد و در نهایت چهار بخشی که بانک ها هم در این چرخه قرار داده میشن. وقتی مدل کامل میشه بحث به جایی کشیده میشه که یک جامعه از کل دنیا به دور نیست و یک سری مراودات با کشور های همسایه هم داره. و یک سری صادرات و یک سری واردات حتما وجود خواهد داشت که اختلاف این دو تراز مبادلات خارجی اون کشور رو مشخص میکنه.
مثلا (اعداد کاملا خیالی) ممکنه ایران 10 میلیارد دلار صادرات و 5 میلیارد دلار واردات داشته باشه که در کل تراز مبادلات تجاری مثبت خواهد داشت.یا بالعکس که تراز مبادلات خارجی منفی خواهد داشت.
نکته ای که وجود داره اینه که در ایران و بسیاری از کشور های دیگه این مبلغ اضافی تراز مبادلات خارجی همون 5 میلیارد دلار اکثرا در اختیار دولت هست و دولت باید در موردش تصمیم بگیره که چه کنه.
تا اینجا 7 صفحه اول کتاب
از اطلاعات زیر به صورت دقیق مطمئن نیستم ، بنده در تاریخ ها و اسم ها به هیچ وجه منبع مطمئنی به حساب نمیام . اگر وقتی بود اسمها و تاریخها رو چک میکنم .
اگر اسم رو اشتباه نکنم بیماری ای به اسم تب هلندی در اقتصاد موجوده.
این بیماری چیه؟ حدود 30سال پیش با بالارفتن قیمت ذغال سنگ کشور های اصلی صادر کننده ذغال سنگ که انگلیس و هلند بودند درآمد بسیار زیادی از صادرات محصولشون به دست آوردند و تراز مبادلات خارجی بسیار مثبتی رو رقم زدند . بحث در انگلیس و هلند بالا گرفت که با این پول باد آورده چه کنیم. انگلیسی ها گفتند که این تراز مبادلات خارجی تاثیرش رو بر روی قیمت ارز انگلیس گذاشته و خرج کردن آن در کشور تنها اثر منفی بر روی اقتصاد خواهد داشت و ترجیح دادند این مبلغ رو به صورت وام (حتی به صورت بلاعوض) به کشور های دیگر (از جمله کشور های آفریقایی ) بدهند . در کل عقیده انگلیسی ها بر این بود که این پول باعث مریض شدن اقتصادی کشورشون میشه و بعد ها معلوم شد که بسیار به جا اندیشیده اند.
اما در هلند چه اتفاقی افتاد. هلندی ها که از درآمد خودشون سرخوش بودند و حاظر نبودند یک قطره از آن رو هم از دست بدهند اعلام کردند که قصد اصلاحات شدید صنعتی را دارند و تمام این پول را به پای سازندگی ریختند . اتفاقی که افتاد آن بود که دلاری که قبلا تاثیرش را گذاشته بود به جامعه واریز شد . یک دولت ممکن است 1 میلیون دلار را یک ساله خرج کند و 500 هزار دلار آن باعث افزایش تولید ناخالص داخلی شود ولی وقتی این 1 میلیون تبدیل به 100 میلیون میشود حداکثر 5 میلیون آن باعث افزایش تولید ناخالص خواهد شد و 95 میلیون دیگر به پروژه های نیمه تمامی میرسد که همه آن صرف واردات لوازم حقوق کارکنان و کارگران و کمپانی های خارجی خواهد شد. نقدینگی به شدت افزایش خواهد یافت در حالی که خانوار بخشی از این نقدینگی را صرف خرید مایحتاج اضافی خود خواهد کرد و با توجه به این که تولید ناخالص داخلی متوازن با نقدینگی رشد نداشته تورمی وحشتناک جامعه را فراخواهد گرفت و تب هلندی را رقم خواهد زد! به اصطلاح میگویند اقتصاد جامعه تب دارد و دوای دردش کمتر خوردن است . اما حالا 9 میلیارد پروژه نیمه کاره داریم که باید برای آنها خرج شود و کمتر خرج کردن ضرر روانی سیاسی اقتصادی بسیاری به جامعه خواهد زد و دولت در رکود ناشی از اخراج کارکنان و کارگران ، فروخواهد رفت و حتی این رکود گریبانگیر کارخانجات دیگری که تولیداتشان را افزایش داده اند نیز خواهد شد . در نهایت چیزی که نصیب جامعه خواهد شد 5 میلیون پروژه پایان یافته (با کلی سلام و صلوات) و 95 میلیون پروژه متوقف شده . رکود و تورم شدید و در آخر افزایش بیکاری است . این همان اتفاقی بود که سر هلندی های بدبخت افتاد!
البته متن فوق از حافظه ی 2 سال پیش بنده استخراج شده و به هیچ وجه دقیق نیست . اگر امکانش بود حتما یک مقاله راجع بهش اینجا میگذارم.
اما این چه ربطی به جراحی های دکتر محبوب ما داره؟ همونطور که میدانیم در دوره دولت خاتمی درآمد نفتی ما هم افزایش یافت و تراز مبادلات خارجی ما هم پیشرفت کرد. دولت دکتر خاتمی که از عواقب خرج کردن این دلار ها آگاه بودند صندوق ذخایر ارزی رو به راه انداختند . مشاوران آن زمان از به اصطلاح شومی این دلار ها به حد کافی مطلع بودند و ترجیح دادند این دلار ها در جایی دفن بشند تا نه تنها پشتوانه ریال های ما باشند بلکه پیشگیری از هر گونه تب اقتصادی احتمالی به عمل بیارند. حتی اگر مطالعه کرده باشید می بینید که در سال 50 تا 56 که درآمد دلاری زیادی یک دفعه به ایران برای افزایش قیمت نفت واریز شد شاه احمق این مملکت هم فهمیده بود که نباید همه پول را خرج کند و قسمتی از آنرا به کشور های دیگر به صورت وام ارائه کرد. در اصل راه حل استفاده از این وجوه آنست که اصلا وارد اقتصاد داخلی نشوند و صرف سرمایه گذاری خارجی و یا وامهای خارجی شوند و به نحوی قرنطینه شوند . یا حتی میتوان آنرا به بخش خصوصی داخلی با شرایطی عادلانه (و نه ارفاقی ) قرض داد . یا در نهایت اگر دولت شدیدا به آنها احتیاج داشت به دولت با همان شرایط قرض داده شود و بعدها با سود آن بازپس گرفته شود.
اما در دولت محبوب حسین چه شد؟
رئیس جمهور محبوب حسین بعد از تفکر بسیار حدودا کمتر از 1 ماه بعد از انتصاب خود به این فکر افتادند که چه طور ما اینقدر بدبختیم در حالی که اینقدر پول داریم !! اینها اینجا چرا بی کار افتاده ! بیایید راه هلند را برویم ببینیم چه میشود! مگر ما چی کم داریم از هلندی های خدا بی خبر و شروع به خرج کردند . این مصارف عاقلانه باعث شد که صندوق ذخایر ارزی ای که 8 سال در طول دولت خاتمی برای آن صرف شده بود تا جمع آوری گردد کمتر از 1 سال خالی شود و در طول این یک سال هر چه مفسران اقتصادی گفتند که این پول ها به جان خودمان شگون ندارد و فال گرفتیم خوش نمی آیند و ... رئیس جمهور قبول نکرد که نکرد. البته ایشان از دیدگاه مدیریت اسلامی احتمالا مدیری نمونه است چون از این دیدگاه انگیزه مدیر است که اهمیت دارد و نه نتیجه ! ولی چه بگویم از حماقت خاله خرسه و شکارچی بدبختی که به این دیدگاه اعتقادی نداشت!!
سال دوم هم به همین منوال گذشت و با وجود گرانتر شدن قیمت دلار خوشحالی دولت از اصلاحات اقتصادی فرهنگی بیشتر قوت گرفت و تب ای که هیچ یک از مسئولان به خود زحمت چک کردنش را نمی داد بالا گرفت. در سال سوم داد نمایندگان مجلس هم درآمد که شما شورش را درآورده اید ... و دولت قبول کرد که کمتر خاله خرسه بازی در آورد و تورم وحشتناک حداقل باعث شد که برای جلوگیری از عابرو ریزی و بالاگرفتن چرایی و چگونگی حداقل شده یک مدتی بیخیال بخشی از این صندوق شود و حالا میبینیم که این صندوق جانی دوباره گرفته اما با 100 دلار قیمت نفت رقم فعلی خیلی پایین است!!
حالا ما دوباره قلکی داریم که کودکی 3-4 ساله بالای آن ایستاده و این دست و آندست میکند با چکشی که دارد آنرا بشکند و ببیند چقدر پول داخلش هست و برود با آن پول آدامس خرسی بخرد . اما از ترس مادرش فعلا کاری از دستش بر نمی آید و منتظر بهانه ای برای انجام نقشه ی خویش است!!
حالا که مشکل تورم و این تب بالا گرفته این کودک سعی میکند با یک تیر 2 نشان بزند .اول بگوید ببینید که چه فکر قشنگی کرده ام که این تب را پایین بیاورم و دوم آنکه این صندوق را بشکند که دیگر اینقدر نگران مصرف کردنش نباشد!!
نقشه چیست؟
طرح بسیار بزرگ اقتصادی رئیس جمهور آنست که دلار های موجود در صندوق را در جامعه بریزد. همانطور که در نیم فصل اول هر کدام از کتاب های کلاسیک اقتصاد خرد میدانیم قیمت از تقاطع منحنی های عرضه و تقاضا مشخص می شود و در صورتی که عرضه زیاد و یا تقاضا کم شود قیمت کاهش خواهد یافت . البته این رویداد به شرط عمودی نبودن هر کدام از منحنی های فوق در 2 صفحه بعد و بسیاری از مفاهیم پیشرفته تر در هر کدام از فصل های بعدی این کتاب هم هست که به آن توجهی نشده است .
حال رئیس جمهور ادعا میکند اگر این دلار ها را در جامعه بریزیم و تا سنت آخر آن در کشور عزیزمان عرضه شود با ثابت بودن عرضه و یا افزایش کم آن قیمت دلار پایین خواهد آمد و پیش بینی کرده از 900 دلار به رقمی در حدود 700 دلار خواهد رسید. این 700 دلار به معنی این است که پول ما ارزش پیدا کرده و مردم نسبت به قبل پولدار تر شده اند و با توجه به این افزایش 30 درصدی ثروت جامعه (که خیلی کودکانه است اگر فکر کنیم به طور متوسط در همه سطح پخش خواهد شد) نه تنها تورم 20 درصدی خنثی خواهد شد بلکه 10% هم اضافه خواهد آمد که تمامی آحاد جامعه حالش را برده و دوباره به رئیس جمهور محبوبشان رایشان را خواهند داد!!
اما رئیس جمهور ما به خیلی چیزها فکر نکرده . از جمله اینکه قیمت 910 تا 940 تومانی دلار به صدقه سری همین صندوق ذخایر ارزی است که بوجود آمده و این دلار ها تاثیرشان را کاملا بر روی قیمت ریال گذاشته اند (تئوری آربیتاژ در علوم اقتصادی و مالی) به علاوه احمقانه است که فکر کنیم که تقاضای این دلار تنها در داخل ایران است و هیچ شرکتی از این اختلاف مصنوعی استفاده نکرده و دست به تجارت نزده و دوباره این قیمت را به 910 تومان یا بیشتر نخواهد رساند ( همان بحث تقسیم این ثروت!! که معلوم است سهم بزرگ آن نصیب چه کسی می شود) و در نهایت همه این ها را هم اگر بخواهیم فراموش کنیم و همانطور که همیشه امام حسین و حضرت ابولفضل پشتمان بوده اند حالا هم منتظر حمایت آنها باشیم و مطمئن باشیم که هیچکدام از این تئوری های اقتصادی کار ساز نخواهد بود و بنشینیم و این جراحی را نگاه کنیم و همه چیز خوب پیش برود ایرانی خواهیم داشت با همان تولید ناخالص داخلی با ثروت داخلی بیشتر دست مردمی که میخواهند بیشتر خرج کنند! وقتی تولید ناخالص بالا نرفته این بندگان خدا چاره ای جز خرید لوازمات خارجی ندارند . البته با توجه به اینکه قیمت ریال بالا رفته قیمت این لوازمات نسبت به مدل ایرانی بسیار به صرفه تر هم خواهد بود که باعث بر شکستگی این کارخانجات هم در حداکثر یک سال آتی خواهد شد . این کارخانجات راهی جز کاهش هزینه ها و کاهش درآمد کارگران و کاهش تولید ندارند و بعید است اکثر آنها از این بحران بتوانند کمر راست کنند . در کنار این شرایط افزایش واردات باعث خواهد شد که قیمت دلار به خاطر افزایش تقاضا و کاهش عرضه افزایش یابد (همان نیم فصل اول) و وقتی افزایش یافت از آنجا که تولیداتمان هم کم شده و بی کاری زیاد شده این افزایش قیمت دلار را در بهترین حالت به بیشتر از 910-40 دلار قبلی خواهد رسانید و در کنار آن کاهش تولید ناخالص داخلی باعث کاهش هر چه بیشتر ارزش ریال خواهد شد.
در نهایت در یکی دوسال آینده قیمت دلار بیش از حالت فعلی افزایش یافته ، کارخانجات برشکست شده ، تورم به خاطر بالاتر رفتن قیمت دلار به شدت افزایش پیدا کرده، درصد بیکاری هم به میزان بسیار ارتقا یافته و البته رئیس جمهور محبوب حسین در همین یک سال احتمالا از آب گل آلود ماهی گرفته و از کاهش قیمت دلار موقتی رای خوبی نصیب خود کرده و در سال اول ریاست جمهوری جدید خود خبر از جراحی های جدید اقتصادی ای میزند که مصوبش را مسئولان زیر دست خود و رئیس جمهور قبلی خود می داند و حسین هم طبق معمول از ایشان دفاع کرده و باز هم مسائل اقتصادی و سیاسی را با هم قاطی میکند.
مثل اینکه خیلی زیاد شد امیدوارم حوصله خوندنش رو داشته باشین