خاطرات فروشگاه داران اینترنتی از فروشگاه داریشون

[dreamypixy]

اخه من چمیدونستم هی از من میپرسیدن
چون باید صبر میکردن بهشون زنگ میزدن

شوخی کردم داداش شما که همیشه کار مارو راه انداختی آقای الهی عزیز:thumbsup:

 

[elahi43]

شوخی کردم داداش شما که همیشه کار مارو راه انداختی آقای الهی عزیز:thumbsup:

عزیزی. وظیفس
ولی فروشگاه بدردبخور بخای بزنی
باید خودت برا هر محصول توضیح بزنی و کلمات کلیدی و اینا
ک قشنگ تو گوگل ایندکس بشه
این پارک دامین ها رو براشون باید تبلیغ کرد هی
اخرشم فایده ندارن
اگه کسی پایه بود بگه یکی بزنیم اشتراکی

 

[erfan.clapton]

خیلی اتفاقای جالبی داشتید ...

منم خودم فروشگاه دارم و این اواخر اصلا دیگه مشتری ندارم ...

از برج 6 شروع کردم ... قبلا هفته ای 2 یا 3 تا حداقل مشتری بود ولی الان نیست اصلا ...

به نظرتون چیکار کنم ؟؟؟

 

[peymaniran]

من یه زمانی سایت فروش فیلم داشتم ، یه دختره بهم سفارش داده بود دیدم همه فیلم هایی که پر از صحنه مورد دار بود و انتخاب کرده خلاصه رایت کردم چون تهران بود خودم بردم سمت میدون ولیعصر بود رسیدم دم در شرکت طرف، زنگ زدم که بسته تون و آوردم بیاید بگیرید. همین جوری که وایستاده بودم انتظار یه دختر سانتی مانتال امروزی و می کشیدم یه هو دیدم یکی از این خواهرای سیبیلو اومد دنبال بسته آقا من و میگی تونبونم خیس شد که این چی میگه ؟ خلاصه هیچی بسته رو دادم بهش پولش و گرفتم. بعد که انداختم اومدم تو راه برگشت کودک درونم هی قلقلکم میداد یه پیامک زدم بهش که خواهر اون فیلم ها سانسور نشده است فکر کنم اشتباه سفارش دادید میخواید بیام بگیرم پولتون و پس بدم ؟ یه هو بعد چند دقیقه پاسخ آمد : برو کی بابا حال نداریم بچه قرتی. این واقعا خاطره جالبی برای من بود که دید من و نسبت به محیط پیرامونم تغییر داد.

 

[sajjad432100]

من یه زمانی سایت فروش فیلم داشتم ، یه دختره بهم سفارش داده بود دیدم همه فیلم هایی که پر از صحنه مورد دار بود و انتخاب کرده خلاصه رایت کردم چون تهران بود خودم بردم سمت میدون ولیعصر بود رسیدم دم در شرکت طرف، زنگ زدم که بسته تون و آوردم بیاید بگیرید. همین جوری که وایستاده بودم انتظار یه دختر سانتی مانتال امروزی و می کشیدم یه هو دیدم یکی از این خواهرای سیبیلو اومد دنبال بسته آقا من و میگی تونبونم خیس شد که این چی میگه ؟ خلاصه هیچی بسته رو دادم بهش پولش و گرفتم. بعد که انداختم اومدم تو راه برگشت کودک درونم هی قلقلکم میداد یه پیامک زدم بهش که خواهر اون فیلم ها سانسور نشده است فکر کنم اشتباه سفارش دادید میخواید بیام بگیرم پولتون و پس بدم ؟ یه هو بعد چند دقیقه پاسخ آمد : برو کی بابا حال نداریم بچه قرتی. این واقعا خاطره جالبی برای من بود که دید من و نسبت به محیط پیرامونم تغییر داد.

هر هر هر

 

[varenagames]

خاطرات که زیاد هست. یکی از مواردی که یادمه یک روز طبق معمول همیشه سفارشات رو آماده کردم. شروع کردم بسته بندی و فاکتور زدن.

یکی کی سفارشات رو داخل بسته گذاشتم و فاکتور ها رو منگنه کردم به بسته. نوبت چسبوندن آدرس رسید. شروع کردم آدرس ها رو چسبودن که یهو یه چیزی تو تضیحات دیدم هنگ کردم :blink:

خریدار توی توضیحات نوشته بود " ساعت 3 بیا چهار راه فلان " :blink: بنده خدا فکر کردم بود من خودم بسته ها رو توزیع میکنم !! هیچی دیگه مجبور شدیم انصراف بزنیم.

یه مورد دیگه همین چند وقت پیش بود. من فروشگاهم کلا پرداخت آنلاینه

طبق معمول سفارشات رو آماده کردم و خارج از سیستم ارسال کردم. بعد نامه زدم به شرکت واسطه که سفارشات رو ارسال کردم و کد رهگیری بسته ها رو بهشون دادم. گفتم مبلغ سفارشات رو به حساب فروشگاه بزنید.

یه ساعت بعد حساب فروشگاه رو چک کردم دیدم مبلغ یه سفارش رو نزدن به حساب فروشگاه !! منم رفتم چک کردم دیدم جواب دادن فلان سفارش پرداخت نقدی نبوده و پرداخت در محل بوده !!

چه حالی میکنه پستچی البته رقمش خیلی پایین بود

 

[sinaazizi]

منم یه چند تایی بگم
من تو کار محصولات مجازیم مثل سرور طراحی سایت و کارت شارژ و اینا
---------------
یه چند وقت پیش یه سفارش هاست داشتم پرداخت شده بود
یه چند روزی گذشت یه اقا صدا گنده زنگ زد
سلام محصول ما چرا نرسیده دستمون
گفتم چه محصولی درست گرفتین
گفت اره دیگه یک هوست خریداری کردیم نرسیده شکایتم کردیم
منم گفتم هاست تون تحویل داده شده هاست که نمیشه بیایم دم در منزل
بعد پیگیر شدم یکی به اسم طراح بهش گفته هاست بخر تحویل گرفتی بده برات سایت بزنم
بعدش کلی معذرت خواهی کرد خودم براش ساختم

 

[sinaazizi]

پارسال بود یک طرح گذاشته بویدم سایت هارو تو گوگل میارودیم صفحات 1 و سایتشون شلوغ میشد
یک مشتری چت روم داشتم قرار شد تا کار اوکی میشه ماهی ...واریز کنه ماهم براش بکنیم 150 کاربر
یه هفته نگذشته بود زنگ زد با کلی فحش دهنمون رو سرویس کرد میگفت چرا تغیر نکرده رومم و ا زاین حرفا
گفتم عزیز وایسا تو گوگل بیاد بالا بعد چشم تغیرم میکنه کاربرم میاد خودش
گفت باشه
یه هفته دیگه زنگ زد بازم عصبی شده بود این شد دو هفته کوو انلایانم کو صفحه 1 گوگل کو کلمات کلیدی منم کلمات کلیدی رو بهش نشون دادم انلایناشم از 5 رفته بود 25 اونم نشون دادم تو گگل از 25 اورده بودم 12 باز قبول کرد و رفت
بعد یکم رومش رو سرو سامون دادیم و کارمون تموم شد گفت سئو هم یکم یادم بدید و شیوه کارتون ماهم پول کمی گرفتیم و بهش یاد دادیم
بعد یه هفته ای دقیق رفته بود ادرس شبیه مال ما خریده بود مال ما که ....ادس بود اون ادس.... گرفته بود بعد هی مسخره میکرد یه ماه نشده بود زنگ زد اقا به دادم برسید یک مشتری گرفتم نستونم کارش رو تموم کنم الان شکایت میکنه و چی و چی ما هم گفتیم چشت دراد انجام نمیدیم ..دی

 

[juik]

پارسال بود یک طرح گذاشته بویدم سایت هارو تو گوگل میارودیم صفحات 1 و سایتشون شلوغ میشد
یک مشتری چت روم داشتم قرار شد تا کار اوکی میشه ماهی ...واریز کنه ماهم براش بکنیم 150 کاربر
یه هفته نگذشته بود زنگ زد با کلی فحش دهنمون رو سرویس کرد میگفت چرا تغیر نکرده رومم و ا زاین حرفا
گفتم عزیز وایسا تو گوگل بیاد بالا بعد چشم تغیرم میکنه کاربرم میاد خودش
گفت باشه
یه هفته دیگه زنگ زد بازم عصبی شده بود این شد دو هفته کوو انلایانم کو صفحه 1 گوگل کو کلمات کلیدی منم کلمات کلیدی رو بهش نشون دادم انلایناشم از 5 رفته بود 25 اونم نشون دادم تو گگل از 25 اورده بودم 12 باز قبول کرد و رفت
بعد یکم رومش رو سرو سامون دادیم و کارمون تموم شد گفت سئو هم یکم یادم بدید و شیوه کارتون ماهم پول کمی گرفتیم و بهش یاد دادیم
بعد یه هفته ای دقیق رفته بود ادرس شبیه مال ما خریده بود مال ما که ....ادس بود اون ادس.... گرفته بود بعد هی مسخره میکرد یه ماه نشده بود زنگ زد اقا به دادم برسید یک مشتری گرفتم نستونم کارش رو تموم کنم الان شکایت میکنه و چی و چی ما هم گفتیم چشت دراد انجام نمیدیم ..دی

عاغا به مام یاد بده

 

[cinemaamooz]

بنده فروشگاه دار بودم ... .
کارت بنده به دلایلی مفقود شد بعد هم کارت رو سوزوندم و حدود 2 روز طول می کشید که کارت جدید بدن. ما هم به همه زنگ می زدیم ، شماره کارت مادرمون رو می گفتیم. موبایل هم ایرانسل و بد آنتن می داد. با یکی داشتم حرف می زدم ؛ گفتم به ایران شماره کارت واریز کنید ( قطع و وصل می شد ) ، گفت چشم ؛ فقط این شماره خواهرتون یا چیزی هست ؟ ( قطع و وصل می شد ) ؛ من هم که متوجه حرفش نشدم به خاطر قطع و وصل گفتم : جان ؟! ( یه جوری گفتم که طرف بد بخت ترسید و فکر کرد غیرتی شدم =)) ) گفت ببخشید ، ببخشید ، خدافظ. قطع کرد =))

در ضمن ؛ خاطره @peymaniran خیلی باحال بود

 

[blue-panther]

دوستان من دارم یک فروشگاه اینترنتی راه اندازی میکنم که برای شروع محصولات گرافیکی هست که محصولات رو هم خودم آماده میکنم.. برای فروش اینترنتی محصولات نرم افزاری و گرافیکی (برای سایت نه , برای خود محصول منظورمه..)که مجوزی نیاز نیست؟
و اینکه چون اولین فروشگاه ارنترنتی من هست.. محصولات رو باید خودم توی پاکت بزارم و روش فاکتور رو بچسبونم؟

اگه میشه یکی مفصلا من رو روشن کنه ممنون میشم..

 

[kiazad]

دوستان من دارم یک فروشگاه اینترنتی راه اندازی میکنم که برای شروع محصولات گرافیکی هست که محصولات رو هم خودم آماده میکنم.. برای فروش اینترنتی محصولات نرم افزاری و گرافیکی (برای سایت نه , برای خود محصول منظورمه..)که مجوزی نیاز نیست؟
و اینکه چون اولین فروشگاه ارنترنتی من هست.. محصولات رو باید خودم توی پاکت بزارم و روش فاکتور رو بچسبونم؟

اگه میشه یکی مفصلا من رو روشن کنه ممنون میشم..

منم همین مشکل رو دارم

 

[sinaazizi]

عاغا به مام یاد بده

چشم در خدمتم

 

[sepehri302]

خوش ترین خاطره من 4 ماه پیش بود تو یک روز 230 هزار تومان کسب کردیم دیگه همچین اتفاقی نیفتاد خخخخخخ

 

[msd2011]

منم حدود 4 سال پیش یک فروشگاه به صورت تفریحی کنار کارم زدم و بدون حتی 1 ریال سرمایه اولیه شروع کردم ، کم کم رشد کرد و الان با فروش ماهانه بالای 100 میلیون همراهه و نزدیک به 17 نفر کارمند داره...
بهترین خاطراتم حدود 3 سال پیش بود که یکی از چهره های سر شناس ازم خرید کرد که باعث شد انرژی بیشتری بگیرم و کارم رو هم جدی تر بگیرم و خدا رو شکر کار رو به اینجا برسوم.

همیشه کارتون رو دوست داشته باشد و جدی بگیرید قطعا موفق می شید! شک نکنید!

 

[linkoln]

اگه اشتباه نکنم تاپیک مخصوص خاطرات هست نه تخیلات و تراوشات ذهنی

 

[tshirt1]

فروشگاه چاپ عکس روی تی شرت دارم یک بار یک خانمی عکس دختر کوچیکش رو ایمیل کرد تا روی تی شرت براش چاپ کنم بعد از تموم شدن کار تی شرت زنگ زدم تا آدرسش رو بگیرم آدرس رو داد و تشکر کرد و گفت دخترم بیمارستان بستری هست سرطان مغز استخوان داره مشهدی هستید پیش آقا امام رضا براش دعا کنید گوشی رو که گذاشتم ناخود گریه م گرفت و یک راست رفتم حرم برای همه مریض ها و خودم دعا کردم.

بعد از اتصال پنل پستی به فروشگاهم یکی که اتفاقا مشهدی هم بود تو توضیحات ارسال زده بود >>یعنی مو خام یک چیز مشتی بزنی ها که فقط بشورومش بپوشوم خراب نره دمت قیژ << یک فایل هم آپلود کرده بود آدرسشو گذاشته بود بازش کردم کروکی منزلشو کشیده بود ! رو عکس نوشته بود: کوچه فلانی ر میای تو 5 قدم که آمدی میپیچی دست چپ زنگ دوم ر مزنی زنگ اول ر نزنی ساب خانمان موجیه
خودم شخصا بسته رو بردم تحویلش دادم یک دل سیر خندیدم چند تا سفارش دیگه هم داد.

 

[Cyber.Back]

همه خاطراتتون رو خوندم کلی خندیدم )))


اقا ما قسمت نشد فروشگامون سرو سامون بگیره

تو سال 2006 یا 2007 بود دقیقا یادم نیست چه سالی بود که یه دامین ثبت کردم ب نام ShopTak.com شاپ تک و چون کارم هاستیگ و این کارا بود زیاد نمیرسیدیم و اصن نتونستم درست و حسابی راش بندازم!!! اینقد پروژه دامین و سایت داشتم که این توش گم بوددد خلاصه بعد از 2-3 سال یه چند مدت نت نبودم بخاطر اتفاقاتی و هرچی دامین داشتم اون موقع همه پریدن این اوایل پارک بود و بعد ی ایرانی خرید و الانم یه خارجی فک کنم صاحبشه و راش انداخته



وای خدا چه دامین هایی من داشتم الان ک فکر میکنم مخم سووووت میکشه !! (

 

[hwt]

والا خاطره زیاده.
یکیش جالب بود.
یک بنده خدایی از جنوب کشور هر ماه متوسط 2 ماژول رم 2 گیگ سفارش میداد. همیشه هم ادرس رو اداره پست منطقه اشون میداد.
خلاصه 6 7 ماهی همینجوری ما خوشحال که عجب مشتری باحالیه که فقط رم سفارش میده . عجیبتر که نمیزنگه و بگه مثلا من همکاری چیزی هستم .
گذشت و یه مدت دیگه خرید نکرد و اخرین خریدش هم برگشت خورد.
چند وقت بعد یکی زنگ زد و گفت من ازم دزدی اینترنتی شده اما حدس میزنم آشنا ازم دزدی کرده.کلی چونه زد که کار به پلیس نکشه و ما فقط یک اسم بهش بدیم کفایت میکنه.
ماهم گفتیم ما اطلاعات مشتری در اختیار ناآشنا نمیدیم. اما یک اسم کوچیک میدیم و 4 رقم اخر کد ملی. دیگه شما پیدا کن پرتغال فروشو.
تا اسم کوچیکو دادیم. خودش فامیل رو گفت و گفت که دامادمه.ظاهرا با دخترش هم دست به یکی کرده بودند.

 

[senator@]

منم حدود 4 سال پیش یک فروشگاه به صورت تفریحی کنار کارم زدم و بدون حتی 1 ریال سرمایه اولیه شروع کردم ، کم کم رشد کرد و الان با فروش ماهانه بالای 100 میلیون همراهه و نزدیک به 17 نفر کارمند داره...
بهترین خاطراتم حدود 3 سال پیش بود که یکی از چهره های سر شناس ازم خرید کرد که باعث شد انرژی بیشتری بگیرم و کارم رو هم جدی تر بگیرم و خدا رو شکر کار رو به اینجا برسوم.

همیشه کارتون رو دوست داشته باشد و جدی بگیرید قطعا موفق می شید! شک نکنید!

کی ازت خرید کرد