برگزیده های پرشین تولز

بدترین خاطره دوران مدرست چی بوده؟

ansar

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
16 فوریه 2010
نوشته‌ها
393
لایک‌ها
247
آغاز سال نو.....با شادی و سرور....هم دوش و هم زبان....حرکت به سوی نور
آغاز مدرسه....فصل شکفتن است.....در زنگ مدرسه .......بیداری من است
در دل دارم امید...بر لب دارم پیام
همشاگردی سلام....همشاگردی سلام
مهر از افق دمید...فصلی دگر رسید.....فصل کلاس و درس...ما را دهد نوید
در دل دارم امید...بر لب دارم پیام
همشاگردی سلام...همشاگردی سلام
ای در کنار ما٬آموزگار ما.......چون شمع روشنی در روزگار ما
روشن زنور توست٬کاشانه ی دلم......در کار من توئی حلال مشکلم
در دل دارم امید...بر لب دارم پیام
همشاگردی سلام...همشاگردی سلام
فردا از آن توست٬ ای نسل چاره ساز....با یاری خدا آینده را بساز
فردای روشن است٬ با وحدت کلام......از ما تورا درود....از ما تورا سلام
همشاگردی سلام...هم شاگردی سلام
 

azad_67

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 سپتامبر 2013
نوشته‌ها
1
لایک‌ها
0
معمولا وقتی تایم صبح بودیم دیر از خواب بلند میشدم اون روز رو خدا نیاره دیگه خودمون رو باید آماده میکردیم واسه کتک,اونم تو سرما با دست خیس
:(
 

ali.ahvaz

Registered User
تاریخ عضویت
1 آگوست 2012
نوشته‌ها
475
لایک‌ها
63
محل سکونت
شیراز
مگه مدرسه خاطره خوب هم داره که حالا بداش رو بگم
آخ آخ سال سوم هنرستان که بودم از شنبه صبح تا جمعه عصر کلاس داشتیم
یعنی بدتر از این نمیشد
 

Saeid Hosseini

Registered User
تاریخ عضویت
11 آپریل 2013
نوشته‌ها
1,507
لایک‌ها
1,161
محل سکونت
Kermanshah
کلاس اول ابتدایی. جثه من حتی ریزتر از بقیه بچه ها بود

اگر خوب درس جواب نمیدادیم معلممون با یه چوب نیم متری کلفت، چند سری محکم میزد روی دستامون. حتی دیگه اون روز مداد هم نمیتونستیم دستمون بگیریم از بس ورم میکرد و قرمز میشد :(

کلاس دوم ابتدایی شکنجه گاه بود. بچه ها رو میزاشتن روی میز معلم. دستگاه فلک رو میاوردن. لنگاشو هوا میکردن و کفش و جوراب رو در میاوردن. و دستگاه فلک رو به پاهاش میبستن و محکم میزدنش. صدای زجه های بچه ها هنوز توی گوشمه. تازه به خاطر موارد انضباطی اصلا نبود. فقط به این دلیل که طرف خنگ بود درس به خوبی توی کله اش نمیرفت.

داداش مگه کشتار گاهه ژوراسیکه؟
 

Unforgiv3N

کاربر فعال سخت افزار
کاربر فعال
تاریخ عضویت
25 اکتبر 2004
نوشته‌ها
2,493
لایک‌ها
627
سن
38
محل سکونت
Zombieland
هندسه -3- آوردم :'(
 

mr.s3ri0s

فروشنده معتبر
فروشنده معتبر
تاریخ عضویت
17 نوامبر 2012
نوشته‌ها
1,429
لایک‌ها
402
محل سکونت
تهـــــران
دعوا با دبیر
 

aminvet

Registered User
تاریخ عضویت
29 اکتبر 2012
نوشته‌ها
393
لایک‌ها
310
محل سکونت
ارومیه
از مدرسه دزدی کردن افتاد گردن من ولی آخرش تبرئه شدم
 

somayeh60

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 ژانویه 2013
نوشته‌ها
1,443
لایک‌ها
4,740
اینجا چقدر خاطره بد نوشته شده آدم ناراحت میشه به خدا من دیدم بچه ها رو میزدن اما نه اینجوری که دوستان گفتن نهایتش با خط کش بود...
اتفاقا معلم های مرد با دخترا خوب بودن ولی نمیدونم چطور میزدن بچه ها رو اونم اینجوری که دوستان گفتن! مگه مدرسه آلکاتراز بوده آخه!
منکر عقده ای بودن بعضی از معلم ها نیستم ولی خوب همه مثل هم نیستن الانم که بچه ها توی مدرسه خدایی میکنن به نوعی اصلا برعکس شده معلم ها می ترسن از بچه ها
رفتار یه معلم میتونه در سرنوشت یه انسان تاثیر گذار باشه مثلا یکی از دوستان گفتن ترک تحصیل کردن به نظرم گناهش گردن اون معلمه.
من خودم تقریبا خاطره بدی ندارم الا :
کلاس اول ابتدایی بودم روز معلم یه گلدون قشنگ واسه معلمم خریده بودم که تزئینی بود روی میز بود یکی از بچه ها دستش خورد افتاد شکست خیلی گریه کردم اما معلمم کار قشنگی کرد همونو برد خونه روز بعدشم اومد گفت چسبوندمش خوب شد گذاشتم توی خونم الان فهمیدم واسه خاطر دل من گفته ولی کار قشنگی بود که انجام داد واسه این معلمم و معلم ادبیات راهنماییم مسیر زندگیم عوض شد و مسیر کاریم هم همینطور
از تنها معلمی هم که بدم میومد معلم فیزیک اول دببرستانم بود و معلم چهارم ابتداییم که بچه هارو با خط کش میزد
 

freidoon

Registered User
تاریخ عضویت
31 آگوست 2005
نوشته‌ها
221
لایک‌ها
21
محل سکونت
Tehran
اگه خوب درس نمی خوندیم یه فیلمی برامون بازی می کردن که الان پرونده تون رو میذاریم زیر بغلتون برین. ما هم طفل معصوم باور می کردیم و چه گریه ها که نمی کردیم. انقدر اشکمون رو در آوردن. یه پرونده هم گرفته بود دستشون که مثلا این پرونده ته که الان می خوام بذارم زیر بغلت!! آخرش هم یه خانوم معلم دیگه پیدا می شد که شفاعتمونو می کرد و می بخشیدنمون!!
 

.:smr:.

Registered User
تاریخ عضویت
22 آگوست 2012
نوشته‌ها
3,133
لایک‌ها
4,964
محل سکونت
tehran
کلاس سوم بودم یه معلم داشتیم زن بود

هر روز تکالیف رو نیگاه میکرد و هر روز به من میگفت دفتر های بچه ها رو جمع کن بیار

منم دو هفته اول همه دفتر ها رو میبردم

هفته سوم دفترام رو یادم رفت بیارم دل غافل یهو دیدیم معلمه نفهمید

ما هم همین منوال رو تا سه ماه پیاده کردیم

چشتون روز بد نبیده !

یه از خدا بی خبری ما رو لو داد

چه کتکی خوردم :دی
 

kingmori

Registered User
تاریخ عضویت
4 جولای 2013
نوشته‌ها
287
لایک‌ها
34
محل سکونت
ارومیه
به خاطر اینکه معلم منو از کلاس بیرون کرده بود ، مدیر جلوی همه یه سیلی ه شیرین در گوشم نواخت که هنوز که هنوزه سوزشو حس میکنم، و هیچوفت نمی بخشمش
 

differentboy1994

کاربر فعال موبایل و اسمارت فون ها
کاربر فعال
تاریخ عضویت
16 سپتامبر 2012
نوشته‌ها
4,184
لایک‌ها
2,260
محل سکونت
اصفهان
رفتیم میدون تیر یارو از من گوشی دوربین دار گرفت میخواست بفرستدم زندان:(
 

persian-internet

Registered User
تاریخ عضویت
11 فوریه 2013
نوشته‌ها
179
لایک‌ها
117
من هیکلم درشت بود. سال دوم دبستان بودم. گفتن بچه های کلاس دوم برن سر کلاس باقی بمونن منم رفتم. بعد ناظم جا...ش منو گرفت به چک و لگد خوار...ده . میگفت تو کلاس سومی چرا با دومیا میری.
مادر----ده بعدش که فهمید من دومم حتی عذر خواهی نکرد. منم اون گیر و داد سرم خورده بود به دیوار باد کرده بود.
رفتم خونه گریه زاری . خانواده اول فک کردن دعوا کردم توپیدن. بعدش که گفتم فرداش بابام اومد مدرسه پروندمو گرفت رفتیم یه جا دیگه. در همون حین ناظمه که اومد جلو اومد یه چیزی بگه بابام اونچنان جلو همه با پشت دست زد تو دهنش که خون راه افتاد. یادم نمیره هنوز. هیچکی ت-خ-م نمیکرد بیاد جلو ناظمه رو جمع کنه. منم کلی حال کردم بعد اون خاطره بد.

دمش بابت هزار درجه گرم دادا
حسابی حال کردم
 

persian-internet

Registered User
تاریخ عضویت
11 فوریه 2013
نوشته‌ها
179
لایک‌ها
117
سميه خانم بله برخی مدارس واقعا معلم ها کتک میزدن ها
من خودم دوران دبستان کتک خوردم
ولی راهنمایی و مخصوصا دبیرستان که شد وضع بهتر شده بود
دبستان ناظم های ما شلنگ و اینا داشتن
یادم نمیره کلاس پنجم دبستان یک معلم عقده ای داشتیم برداشته بود سیم برق را سه تایی بافته بود بعد میزد رو دست بچه ها و پدرشون در میومد
من از ترسم با اینکه داییم اونجا ناظم بود رفتم یه مدرسه دیگه
 

persian-internet

Registered User
تاریخ عضویت
11 فوریه 2013
نوشته‌ها
179
لایک‌ها
117
یکبار هم کلاس سوم راهنمایی یک معلم داشتیم اونهایی که نمره شون زیر 10 شد بوده ( حدود 90 درصد بچه ها )
قشنگ میگفت دست پایین بعد چنان شترق میزد تو صورت اینها که بیچاره ها کم مونده خودشون را خیس کنن
یادم نمیره رو صورت یکی از بچه ها تا چند روز جای سیلی مونده بود !!!
 

persian-internet

Registered User
تاریخ عضویت
11 فوریه 2013
نوشته‌ها
179
لایک‌ها
117
جالب اینکه هیچوقت ندیدم والدین یکی بیاد به این معلم ها یک تذکر جدی بده
میرفتی میگفتی بابا کتک خوردم میگفت اشکال نداره سعی کن نخوری
الان پدر و مادرها زرنگ شدن
معلم تخم نمیکنه بخاد بچه را بزنه
پدرش را در میارن
شانس ما اون موقع از ترس درس میخوندیم نه به خاطر علاقه
میدیدی رفتی پای تخته سیاه بلد نیستی یک هویی شترق معلم میزد تو گوشت که یک دفعه هوری دلت می ریخت
معلم های ما بلد نبودن که بچه باید علاقه مند بشه به درس خوندن
 

persian-internet

Registered User
تاریخ عضویت
11 فوریه 2013
نوشته‌ها
179
لایک‌ها
117
البته نا گفته نماند که معلم های بسیار نازنینی داشتیم که وقتی یادشون میکنیم واقعا احساس خوبی به ما دست میده
 

persian-internet

Registered User
تاریخ عضویت
11 فوریه 2013
نوشته‌ها
179
لایک‌ها
117
هی هی هی چی بگم والا هر چی بگم کم گفتم
این نیز بگذرد ...
 
بالا