برگزیده های پرشین تولز

جـــــــــن چگونــــه موجودی است؟+ تصاویر

وضعیت
موضوع بسته شده است.

soheyl14

Registered User
تاریخ عضویت
15 نوامبر 2013
نوشته‌ها
1,476
لایک‌ها
1,239
محل سکونت
کرج
شما بهتره اصلا به مغزت فشار نیاری بازم میگم شما تو جاهلیت خودت بمون بهتره دیگه من با شما بحث نمیکنم چون ارزش وقت تلف کردن نداره امثال شما زیاد هستن
بله ، بالاخره شما هم New User هستی و باید رعایت حالت رو کرد :D

من به حرفام اعتقاد دارم و میتونم هر زمان ک بخواید اون هارو ب اثبات برسونم :)



نقل است که جناب مولوی از کوچه ای می گذشت دو نفر غریبه با هم دعوا می کردند. یکی از آنها به دیگری گفت: والله والله که اگر یک فحش به من بدهی هزار تا بشنوی!
مولوی پیش آمد و گفت: نی، نی، بیا هر چه گفتنی داری، به من بگو، که اگر هزار بگویی، یکی هم نشنوی.
آن دو نفر سرشان را پایین انداختند و باهم صلح کردند.


مـــوفق باشید :D
 

azfandak

کاربر فعال موسیقی
تاریخ عضویت
25 دسامبر 2009
نوشته‌ها
372
لایک‌ها
801
:general304::general304:





خب تا اینجـا میخواستم با کلمه "خورشید" و ارتباط اون با خانم و زن و مادر آشنا شـی
در زمان های قدیم ، در شهرستانی از ایران (فک میکنم کرمانشاه ) به خانوم میگفتن <ژن> و همونطور ک در بالا اشاره کردم خانوم لقب خورشید بوده و هست (خورشید خانم)و اعراب همیشه تقلید کـار چون "ژ" ندارن بجای "ژ" میگـن "ج" در نتیجه ب کلمه ی "ژن"میگن "جــن" !!



دوست گرامی این مطلب شما مصداق بارز پیوند دادن گودرز و شقایق بود . واقعا در عجبم که این مطالب بی پایه و اساس چطور به ذهن شما اومده!o_O
 

soheyl14

Registered User
تاریخ عضویت
15 نوامبر 2013
نوشته‌ها
1,476
لایک‌ها
1,239
محل سکونت
کرج
دوست گرامی این مطلب شما مصداق بارز پیوند دادن گودرز و شقایق بود . واقعا در عجبم که این مطالب بی پایه و اساس چطور به ذهن شما اومده!o_O
شقایق و گودرز:general304::general304:
من اینارو ک از خودم نمیگم ://
اون تبدیل ژن ب جن رو یک دکترای زبان فارسی بهم گفت حالا شما فک میکنی بی پایه اساس ، دیگه ب خودت بستگی داره :)
 

mobomas

Registered User
تاریخ عضویت
24 می 2011
نوشته‌ها
2,533
لایک‌ها
1,185
محل سکونت
مشهد
در مطالعه‌های علمی گفته شده است که جن از پلاسما تشکیل شده است
خنده دارترین نوشته سال

واقعا نویسنده مهملاتی اینچنینی در چه فازی بسر میبرن ؟
اونم در عصری که حتی نوجوونها مشغول ساخت ایده و اختراعات و استآرتاپهای خلاقانه هستن و دارن دنیا رو متحول میکنن . اونوقت یه عده میشینن مزخرف بافی میکنن !
 

davodmg

Registered User
تاریخ عضویت
27 جولای 2014
نوشته‌ها
1,151
لایک‌ها
1,311
محل سکونت
تهران

Mohammad Star

Registered User
تاریخ عضویت
11 آگوست 2013
نوشته‌ها
1,074
لایک‌ها
1,674
محل سکونت
تهران
یه خاطره هست راجب خودم که زیادم از این مبحث دور نیست:

خانواده ی پدر بنده اصالتا اهل روستایی نزدیک شاهرود هستند ... فاصله ی اون روستا تا روستای مجاور حدود 1 کیلومتر بود که بینش هیچ چیز وجود نداشت فقط یه جاده بود ( این که میگم هیچی یعنی نه اب نه برق نه چراغ ... )
یه شب حدود 4 سال پیش با یکی از فامیلا مردی مردی کردیم و اون طرف گفت اگه ساعت 1 شب بری اون روستای مجاور و زنگ بزنی ما با ماشین بیایم دنبالت و ببینم که پیاده رفتی اونجا 1 تومن بهت میدم ( از این ادمایی نبود که حرف بزنه عمل نکنه اگه چیزی میگفت پاش وای میستاد ) اون روستا هم شدیدا به جن و این داستانا معروف بود و چند نفر هم میگفتن سر همین داستان جن مردند یا دیوونه شدن...
خلاصه منم کم نیاوردم و شب ساعت 1 یه چاقو و یه چراغ قوه برداشتم ... اومدم که برم دم در دیدم چاقوم گم شده (احتمالا برای ترسوندن من ازم کش رفتن دیگه هم پیدا نشد ... ) به جای چاقو یه میله ی اب زنگ زده برداشتم و راه افتادم چون اون منطقه گرگ و سگ ولگرد زیاد داشت...
از شانس بد من وسطای راه چراغ قوه شروع کرد به چشمک زدن و باتریش داشت تموم میشد منم با اینکه ترسیده بودم ولی راهمو ادامه دادم .. یکم دیگه که راه رفتم دیدم یه صدای عجیب میاد یکم که صبر کردم و دقت کردم دیدم صدای نایلونه که باد داره تکونش میده دوباره خیالم راحت شد و رفتم ... نزدیک اون روستا یه خط راه اهن هست وقتی رسیدم نزدیک اونجا دیدم یه صدا شبیه صدای کمین کردن و اماده شدن یه گرگ برای حملست این دفعه واقعا دیگه ترسیده بودم ... هی شروع کردم دور و برم رو نگاه کردن اخر بعد کلی ترس و تمرکز متوجه شدم کابل فشار قوی نزدیکه و اون صدا از دور اینطوری به نظر میومد ...
با این همه اخرم از خط رد نشدم به خاطر مسایلی که تو راه پیش اومده بود و از همون جا زنگ زدم اومدن و برگشتم...

امیدوارم اگه قلم خوبی نداشتم دوستان ببخشند و خودشون اصلاح کنن چون سریع نوشتم..

این مطلبو ننوشتم که فقط داستانی باشه و دوستان بخونن ... اصل حرفم اینه که من نمیگم جن اصلا هست یا نه ولی اتفاقاتی پیرامون ما میوفته که باعث ترس ما میشه ... شاید اگه من حرفی راجب جن نمیشنیدم و یا اطلاعی راجب وجود گرگ و سگ ولگرد نداشتم راحت راهمو ادامه میدادم و به اون صدا ها اهمین نمیدادم...
هر ادمی یه ظرفیتی داره برای ترسیدن اگه توی اون شرایط رفیق من ماسک وحشتناک میزد و از پشت منو میترسوند 100 درصد یا سکته میزدم یا دوونه میشدم ... خیلی از ادما سر همین شوخیا یا شرط بندیای احمقانه به مشکل خوردن و یکسری ادم سود جو سریع این مطالبو به ادیان و مذهب ربط دادن...
من میگم به جای انتشار این عکسها که همشون کارای گرافیکی و دروغ هستند ( چون اگه جن وجود داشته باشه و انقدر از ادم سر تر باشه نمیذاره ازش عکس یادگاری بگیرن ) یا مطالب وحشتناک سعی کنید این باور رو حذف کنید از ذهنتون یا کلا مطلبی راجبش انتشار ندید که باعث ترس بقیه بشه ...
موفق باشید
 

vernes

Registered User
تاریخ عضویت
8 ژانویه 2016
نوشته‌ها
184
لایک‌ها
56
سن
36
محل سکونت
مشهد
ببینید من نمیخاستم چیزی بنویسم ولی بزارین یک چیزی بگم ما نمیدونیم این موجودات چه جور موجوداتی هستن پس بیخیال بشید یک سری هم منو مسخره میکردن که اونم ایراد نداره چون افرادی مثل من که اطلاعات بیشتر و تجربیات بیشتر تسبت به بغیه دارند یک عده پیدا میشن هزار جور حرف میزنن به ادم خوب حقم دارند چون سطح اطلاعاتشون کمه من الان بهتون بگم تو سن 7 سالگی جن به دیدم شاید هزار حرف پیش بیاد ولی واغعا دیدم و تا الان که سنم 28 ساله تا همین تقریبا 5 ماه قبل نمیدونستم همزاد دارم حالا همزاد جن چیه چرا هست اینارو وارد بحثش نمیشم ولی اتفاغ که افتاد برام افتادم تو این خط ها من ادمی بودم که لز تاریکی میترسیدم اما الان ترسم کم شده چون میدونم جن تو تاریکی شاید باشه اما به این راحتیا احضار نمیشه حالا اگر در مورد جن میخاهید بیشتر بدونین من پاسخ گوی سوالاتون هستم اما اگر کسی بیاد سوال های بیخودی یا منو به تمسخر بگیره جوابی دریافت نمیکنه چون وقتم رو برای اینجور ادما تلف نمیکنم بعضیا باید تو ظلمت خودشون بمونن به هر حال من در خدمتم
 

F-May5th

کاربر فعال بخش پاتوق
تاریخ عضویت
5 می 2016
نوشته‌ها
1,045
لایک‌ها
10,542

ehsanservat

Registered User
تاریخ عضویت
8 جولای 2013
نوشته‌ها
3,589
لایک‌ها
2,509
محل سکونت
دیار دور درست ها
دنبال این چیزا نرید بهتره
دیدن این چیزا از روی کنجکاوی و علاقه و ..... عواقب خوبی در آینده نداره
تجربه جالبی نیست
 

hkhafan

Registered User
تاریخ عضویت
15 جولای 2010
نوشته‌ها
2,217
لایک‌ها
1,341
ببینید من نمیخاستم چیزی بنویسم ولی بزارین یک چیزی بگم ما نمیدونیم این موجودات چه جور موجوداتی هستن پس بیخیال بشید یک سری هم منو مسخره میکردن که اونم ایراد نداره چون افرادی مثل من که اطلاعات بیشتر و تجربیات بیشتر تسبت به بغیه دارند یک عده پیدا میشن هزار جور حرف میزنن به ادم خوب حقم دارند چون سطح اطلاعاتشون کمه من الان بهتون بگم تو سن 7 سالگی جن به دیدم شاید هزار حرف پیش بیاد ولی واغعا دیدم و تا الان که سنم 28 ساله تا همین تقریبا 5 ماه قبل نمیدونستم همزاد دارم حالا همزاد جن چیه چرا هست اینارو وارد بحثش نمیشم ولی اتفاغ که افتاد برام افتادم تو این خط ها من ادمی بودم که لز تاریکی میترسیدم اما الان ترسم کم شده چون میدونم جن تو تاریکی شاید باشه اما به این راحتیا احضار نمیشه حالا اگر در مورد جن میخاهید بیشتر بدونین من پاسخ گوی سوالاتون هستم اما اگر کسی بیاد سوال های بیخودی یا منو به تمسخر بگیره جوابی دریافت نمیکنه چون وقتم رو برای اینجور ادما تلف نمیکنم بعضیا باید تو ظلمت خودشون بمونن به هر حال من در خدمتم
«قاف» کیبوردتو عوض کن
 

sisaco

Registered User
تاریخ عضویت
17 فوریه 2013
نوشته‌ها
2,521
لایک‌ها
839
محل سکونت
Ahwaz
دوستان من یک ساعت دیگه میرسم خونه. هر کسی سوالی چیزی داره بنو.یسه میالم جواب میدم.
 

forsoh

Registered User
تاریخ عضویت
31 جولای 2012
نوشته‌ها
1,051
لایک‌ها
3,203
محل سکونت
پشت پی سی
من گمان می کنم ما هنوز ظرفیت دیدن چیزهای ماوراءالطبیعه رو نداریم. غرق در مسایل جهان شدیم، اونی که پولدار هست همش فکر می و پول و دختر، اونی هم که بی پوله در اندیشه ی در آوردن یه لقمه نون! نتیجش این میشه که ما نتونیم از بُعد جسمانی بیرون بیاییم.

چند سال پیش در یک برنامه مذهبی در تلویزیون یکی از مدرسان حوزه رو آورده بودن و در مورد جن ازش می پرسیدن، این فرد می گفت موضوع دیدن جن نیست موضوع این هست که ما ظرفیت این دیدن رو نداریم.

ایشون تعریف می کرد که یک شخصی بسیار علاقمند به دیدن امام زمان بود، بهش میگن 40 روز چنین دعاهایی رو بخونی می تونی امام زمان رو ببینی. این شخص میگه من تمامی این کارها رو انجام دادم و میگه حس کردم نوری میخواد به من نزدیک بشه. میگه از بس ترسیده بودم که همون جا گفتم یا امام زمان من اصلا نمیخوام ببینمت!

جن هم همینه. من چیزی که میدونم این هست که ما از جن برتریم، اگه بر نفس خودمون امیر باشیم می تونیم این موجود رو تحت اختبار خودمون در بیاریم. اما اگه شهوت رانی ما رو فراگرفته باشه این آقا جنه هست که بر ما مسلط میشه.
 

ehsanservat

Registered User
تاریخ عضویت
8 جولای 2013
نوشته‌ها
3,589
لایک‌ها
2,509
محل سکونت
دیار دور درست ها
من گمان می کنم ما هنوز ظرفیت دیدن چیزهای ماوراءالطبیعه رو نداریم. غرق در مسایل جهان شدیم، اونی که پولدار هست همش فکر می و پول و دختر، اونی هم که بی پوله در اندیشه ی در آوردن یه لقمه نون! نتیجش این میشه که ما نتونیم از بُعد جسمانی بیرون بیاییم.

چند سال پیش در یک برنامه مذهبی در تلویزیون یکی از مدرسان حوزه رو آورده بودن و در مورد جن ازش می پرسیدن، این فرد می گفت موضوع دیدن جن نیست موضوع این هست که ما ظرفیت این دیدن رو نداریم.

ایشون تعریف می کرد که یک شخصی بسیار علاقمند به دیدن امام زمان بود، بهش میگن 40 روز چنین دعاهایی رو بخونی می تونی امام زمان رو ببینی. این شخص میگه من تمامی این کارها رو انجام دادم و میگه حس کردم نوری میخواد به من نزدیک بشه. میگه از بس ترسیده بودم که همون جا گفتم یا امام زمان من اصلا نمیخوام ببینمت!

جن هم همینه. من چیزی که میدونم این هست که ما از جن برتریم، اگه بر نفس خودمون امیر باشیم می تونیم این موجود رو تحت اختبار خودمون در بیاریم. اما اگه شهوت رانی ما رو فراگرفته باشه این آقا جنه هست که بر ما مسلط میشه.

reb1il6ldhkektjtgddg.jpg
 

sisaco

Registered User
تاریخ عضویت
17 فوریه 2013
نوشته‌ها
2,521
لایک‌ها
839
محل سکونت
Ahwaz
دوستان شما تحت هیچ شرایطی تا ظرفیتش رو نداشته باشید نمیتونید جن ها رو ببینید. حتی اگر خود اونها هم بخوان به این سادگی ها نمیتونید ببینیدشون !
 

ehsanservat

Registered User
تاریخ عضویت
8 جولای 2013
نوشته‌ها
3,589
لایک‌ها
2,509
محل سکونت
دیار دور درست ها
دوستان شما تحت هیچ شرایطی تا ظرفیتش رو نداشته باشید نمیتونید جن ها رو ببینید. حتی اگر خود اونها هم بخوان به این سادگی ها نمیتونید ببینیدشون !

همونطور که تو نظر بالاترم گفتم :
دنبال این چیزا نرید بهتره
دیدن این چیزا از روی کنجکاوی و علاقه و ..... عواقب خوبی در آینده نداره
تجربه جالبی نیست

خود من از بچگی گاهی برای چند ثانیه یه چیزا غیر واضحی میدیدم که میگفتم حتما اسکول شدم , یه بار پسر عموم اومد خونمون همون چیزا دیدم به پسر عموم گفتم اونجا چی میبینی؟
گفت هیچی بعد از 1 دقیقه گفت اینا چین فرار کرد , بار ها خونمونو عوض کردیم دیگه از این چیزا خبری نبود
تا سال آخر سال 84 رفتیم پشت چیتگر خونه گرفتیم , دوباره اونجا همین چیزا غیر واضح شروع شد حتی گاهی شبا خود گوشی ها شروع میکردن به پخش آهنگ و ......
تا اینکه خانواده رفته بدن خلخال من یک هفته تنها بودم از آشپزخونه اومدم بیرون ( املت زده بودم :p) تو حال خودم به به میگفتم به املت که دیدم در اتاق خواب جیر جیر کرد نگاه کردم دیدم داره باز میشه یه چیز خاکستری سرش تا نزدیک تاق در بود اومد بیرون سرشو چرخوند منو نگاه کرد انگار خودشم ترسید بعد دیگه هیچی نبود
الان جا دیگه زندگی میکنیم

من که همیشه یه حس بودن چیز دیگه و دیدن ها غیر واضح داشتم دهنم صاف شده وای به حال کسی که واقعا ببینه و به دنیا اونا وارد بشه
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا