ctcn8311885
Registered User
بیست سال در رنج و عذاب بودم تمام توان بدم از بین رفته بود با این
بیماری کاملا شده بود مثل یک معتاد تزریقی، بیماری من حساسیت شدید و انحراف و
پولیپ بینی، استخوان اضافی و سینوزیت بود. در این بیست سال تا قبل از عمل کردن
حتی یک بار هم نتونستم با بینی باز و آزاد نفس بکشم، اکسیژن خونم پایین اومده
بود، بیشتر وقت ها با دهنم نفس می کشیدم پولیپ بینی به حدی بود که حتی در آینه
هم آن را می دیدم. این بیماری ها هیچ گونه درمان دارویی هم ندارند فقط حساسیت
درمان دارویی دارد آن هم اگر انحراف بینی و... وجود نداشته باشد. تنها راه عمل
است آن هم بعد از 18 سالگی، هیچ کسی حاضر هست که حتی یک زخم داشته باشد؟ حالا
کسی مایل به عمل جراهی خواهد بود؟ و دردناک تر از همه من فیلم های عمل جراهی
بینی را قبل از عمل در یوتیوب دیده بودم(اگر انگلیسی سرچ کنید می بینید منابع
فارسی برای این فیلم ها وجود ندارد) دیده بودم که تیغه بینی را می برند و...
ولی با این وجود تن به عمل جراحی دادم بعد از بیست سال به خط پایان رسیدم
نمیتونستم یک مزاحم بیگانه(پولیپ) را تحمل کنم، در فیلم های عمل جراحی را دیده
بودم که با ماسک بیهوش می کنند اگر می دانستم که با سرنگ بیهوش می کنند و بعد
از عمل هم یک سرنگ دیگر(سوند) وصل می کنند اصلا عمل نمی کردم یعنی حاضر بودم
تن به تیغ جراحی بدم ولی آمپول به من نزنند وقتی وارد اتاق عمل شدم تا اومدم
بگم که لطفا با ماسک بیهوش کنید اصلا نفهمیدم چه جوری بیهوشم کردن درد سرنگ
بیهوشی را حس نکردم تا فهمیدم که با سرنگ بیهوشم کردن کلا بیهوش شدم و وقتی
بیدار شدم روی تخت اتاق بیمارستان بودم دردی داشتم که بدتر از مرگ بود از روز
دوم عمل مرخص شدم و تا پنج شبانه روز با دهان باز نفس کشیدم روز ششم دکتر چسپ
ها باند ها را از بینی من باز کرد و در هفت ساعت بعد از باز کردن باند ها سرم
رو یه لحظه پایین آوردم یه دفه چنان خونی ازم اومد که مثل شیر آب بود و پایانی
نداشت با زیر شیر رفتن و با دستمال کاغذی چنین خونی بند نمی آمد خونریزی شدید
و پی پایان، فهمیدن که فاصله زندگی تا مرگ فقط در یک پلک بهم زدنه، خون بند
نمی آمد تا سرم رو کاملا بالا گرفتم و به همین شکل رفتم خوابیدم و بالش زیر
گردنم بود و سرم بالا بود تا خون نیاد، دو روز بعد که رفتم معاینه دکتر دوتا
لخته خون بیرون آورد که طول و ضخامت هر کدومشون بیشتر از اندازه یه انگشت بود
تا چند روز همین طوری عادت کرده بودم و سرم رو بالا میگرفتم. چی بگم همش درد
بود و بدبختی... فقط این رو بدونید که دکتر فقط قرض و دارو نیست مگرنه اطاری
هم دارو میده، هیچ عملی آسون و بدون درد نیست حتی اگه عمل ناخون باشه حالا فکر
کنید عمل قلب و... چه سختی و بدبختی هایی داره. بیشتر مریض های دکتر برای عمل
زیبایی آمده بودند! هم اتاقی من یک پسر بود که عمل زیبایی بینی انجام داده
بود! عمل زیبایی بینی خیلی بدتر از عمل انحراف بینی است و عوارض و مشکلات
بیشتری دارد، در تعجب هستم که چرا افرادی که کاملا سالم هستند چنین مشکلاتی را
برای خودشان ایجاد می کنند.
قدر و ارزش سلامتی خودتون رو بدونید
فاصله زندگی و مرگ فقط در یک پلک بهم زدنه
همیشه سلامت و پیروز باشید.
بیماری کاملا شده بود مثل یک معتاد تزریقی، بیماری من حساسیت شدید و انحراف و
پولیپ بینی، استخوان اضافی و سینوزیت بود. در این بیست سال تا قبل از عمل کردن
حتی یک بار هم نتونستم با بینی باز و آزاد نفس بکشم، اکسیژن خونم پایین اومده
بود، بیشتر وقت ها با دهنم نفس می کشیدم پولیپ بینی به حدی بود که حتی در آینه
هم آن را می دیدم. این بیماری ها هیچ گونه درمان دارویی هم ندارند فقط حساسیت
درمان دارویی دارد آن هم اگر انحراف بینی و... وجود نداشته باشد. تنها راه عمل
است آن هم بعد از 18 سالگی، هیچ کسی حاضر هست که حتی یک زخم داشته باشد؟ حالا
کسی مایل به عمل جراهی خواهد بود؟ و دردناک تر از همه من فیلم های عمل جراهی
بینی را قبل از عمل در یوتیوب دیده بودم(اگر انگلیسی سرچ کنید می بینید منابع
فارسی برای این فیلم ها وجود ندارد) دیده بودم که تیغه بینی را می برند و...
ولی با این وجود تن به عمل جراحی دادم بعد از بیست سال به خط پایان رسیدم
نمیتونستم یک مزاحم بیگانه(پولیپ) را تحمل کنم، در فیلم های عمل جراحی را دیده
بودم که با ماسک بیهوش می کنند اگر می دانستم که با سرنگ بیهوش می کنند و بعد
از عمل هم یک سرنگ دیگر(سوند) وصل می کنند اصلا عمل نمی کردم یعنی حاضر بودم
تن به تیغ جراحی بدم ولی آمپول به من نزنند وقتی وارد اتاق عمل شدم تا اومدم
بگم که لطفا با ماسک بیهوش کنید اصلا نفهمیدم چه جوری بیهوشم کردن درد سرنگ
بیهوشی را حس نکردم تا فهمیدم که با سرنگ بیهوشم کردن کلا بیهوش شدم و وقتی
بیدار شدم روی تخت اتاق بیمارستان بودم دردی داشتم که بدتر از مرگ بود از روز
دوم عمل مرخص شدم و تا پنج شبانه روز با دهان باز نفس کشیدم روز ششم دکتر چسپ
ها باند ها را از بینی من باز کرد و در هفت ساعت بعد از باز کردن باند ها سرم
رو یه لحظه پایین آوردم یه دفه چنان خونی ازم اومد که مثل شیر آب بود و پایانی
نداشت با زیر شیر رفتن و با دستمال کاغذی چنین خونی بند نمی آمد خونریزی شدید
و پی پایان، فهمیدن که فاصله زندگی تا مرگ فقط در یک پلک بهم زدنه، خون بند
نمی آمد تا سرم رو کاملا بالا گرفتم و به همین شکل رفتم خوابیدم و بالش زیر
گردنم بود و سرم بالا بود تا خون نیاد، دو روز بعد که رفتم معاینه دکتر دوتا
لخته خون بیرون آورد که طول و ضخامت هر کدومشون بیشتر از اندازه یه انگشت بود
تا چند روز همین طوری عادت کرده بودم و سرم رو بالا میگرفتم. چی بگم همش درد
بود و بدبختی... فقط این رو بدونید که دکتر فقط قرض و دارو نیست مگرنه اطاری
هم دارو میده، هیچ عملی آسون و بدون درد نیست حتی اگه عمل ناخون باشه حالا فکر
کنید عمل قلب و... چه سختی و بدبختی هایی داره. بیشتر مریض های دکتر برای عمل
زیبایی آمده بودند! هم اتاقی من یک پسر بود که عمل زیبایی بینی انجام داده
بود! عمل زیبایی بینی خیلی بدتر از عمل انحراف بینی است و عوارض و مشکلات
بیشتری دارد، در تعجب هستم که چرا افرادی که کاملا سالم هستند چنین مشکلاتی را
برای خودشان ایجاد می کنند.
قدر و ارزش سلامتی خودتون رو بدونید
فاصله زندگی و مرگ فقط در یک پلک بهم زدنه
همیشه سلامت و پیروز باشید.