دوران مدرسه تقلب می کردی؟

[hoorsa]

آره دیگه.
همین رو بگید.:lol:
آدم بدش نمیاد وقتی 18 میشه.
حالا یه سوالم از رو دوستش بنویسه که 20 بشه.
چی میشه مگه !!!!

ولی کلا اصلا دوست نداشتم تو برگه کسیو نگاه کنم .یعنی اصلا نمیتونستم

 

[balabala]

من تقلب نکردم و چوبشو خوردم عبرت بگیرید تقلب کنید

 

[p30doc]

ولی کلا اصلا دوست نداشتم تو برگه کسیو نگاه کنم .یعنی اصلا نمیتونستم

نه شوخی کردم.
میدونم چی میگید.
من خودمم تقریبا چیزی بودم در مایه های شما .
البته بعضی مواقع هم حرکت هایی میکردیم.

من تقلب نکردم و چوبشو خوردم عبرت بگیرید تقلب کنید

به این میگن راهنمایی دوستانه و راهگشا.

 

[hoorsa]

نه شوخی کردم.
میدونم چی میگید.
من خودمم تقریبا چیزی بودم در مایه های شما .
البته بعضی مواقع هم حرکت هایی میکردیم.

به این میگن راهنمایی دوستانه و راهگشا.

خدا خیرت بده یکی پیدا شد منظور مارو درک کنه الان چند روزه از بس تو این تاپیکها بحث شدم واقعا خسته شدم:دی

 

[mohsen25]

من خودم تقلب میرسوندم به بقیه، تقلب هم زیاد نمیگرفتم چون معمولا به جوابای خودم مطمئن بودم.

 

[p30doc]

من خودم تقلب میرسوندم به بقیه، تقلب هم زیاد نمیگرفتم چون معمولا به جوابای خودم مطمئن بودم.

آره دیگه برنامه نویس و اطمینان از جواب.

 

[xboy2008]

من هر بار میرفتم و میرم که تقلب کنم استرس تمام وجودمو میگیره،قرمز میکنمو اصا یه وضی آخرش به زور بتونم یکی دو نمره از کتاب بزنم البته رفیق بامعرفتی داشتم بهم 5 نمره 5 نمره می رسوند! :happy:

 

[ITI]

بارها ولی در حد رفع حاجت , اسراف نمیکردم

 

[Altair]

تو دبیرستان سالهای اول اوج بی عرضه بودم، یه تقلب با خودم میبردم تا بازش کنم سکته میکردم:lol: دست و پام میلرزید!
ولی سوم و پیش دانشگاهی یه خرده ارتقاع دادم خودمو:lol:
یه پسره بود دوران ما استــــــاد تقلب! اندازه نخود هم سواد نداشت ولی همه درسا رو عین بنز قبول میشد!
کنکور دانشگاه آزاد افتاده بود پشته یه نفر خرخون، همشو مو به مو زده بود از روش!
تراز آورد خدا تا! الان هم اطراف تهران مهندسی میخونه!مشاهده پیوست 130615

 

[MD66]

یه خاطره بگم دوران کارشناسی
امتحان یه جایی مثل زیر زمین بود که آخر کلاس شیشه داشت و میخورد به حیاط
آقا ما هم ته کلاس بودیم من نوشتم بعد یکی از بچه ها که تو حیاط بود میخواست عکس بگیره از برگم که بلوتوث کنه به بقیه هیچی برگرو گرفتم که عکس بگیره حساب کنین کلاس ساکت یه دفعه صدای شاتر دوربین اومد:دی خیلی باحال بود مارو میگی نیشمون باز :دی استاده به من گفت موبایلت رو بده :دی هر چی گفتم من نبودم قبول نکرد و تا آخر امتحان موبایلم رو نگه داشت
خیلی تابلو بود

 

[persianm]

p30doc عزیز دقت کردی که تاپیک 2009 رو اوردی بالا ؟

 

[MD66]

سینا تو پست 26 اورده بالا نه اون

p30doc عزیز دقت کردی که تاپیک 2009 رو اوردی بالا ؟

 

[persianm]

سینا تو پست 26 اورده بالا نه اون

آره درسته. حواسم به پست اول نبود :ی

 

[imaneln]

بعضی وقتا خدا (!؟) رو شکر می کنم که در بچگی و گاها در بزرگسالی یه آدم خجالتی بودم . حتی اگه دلمم میخواست تقلب کنم چون روشُ نداشتم بعد یه مدت بیخیالش میشدم .

 

[falang]

توی امتحانات نهایی سال سوم متوسطه تقلب در حد المپیک انجام دادم در آخرین لحظه مارو گرفتن اون امتجان بهم دادن صفر
باری اولین بار رفتم شهریور امتحان دادم یادش بخیر عجب دورانی بود این موضوع برای 7 سال پیش بود

 

[Javad-ht]

دوران دبستان خرخون بودم و اصلا تقلب نکردم،ولی راهنمایی خیلی خیلی تقلب میکردم!
یادش بخیر دوم راهنمایی ترم دوم با یکی از بچه ها که پشتم بود کل جواب ها رو share میکردیم،مراقب ها هم خیلی گیر میدادن به ما 2 تا ولی خوب باز کارمون رو میکردیم!

اول دبیرستان رفتم سر اولین امتحان که شیمی بود و نسبتا خوب دادم،اومدم بیرون یکی از بچه ها گفت اوسکلی میشینی میخونیا!!!من همه رو روی یه کاغذ مینویسم میام سر امتحان!
منم که تا حالا تجربه همچین تقلبی نداشتم برای امتحان بعد که زبان فارسی بود هر چی بود تو چند تا کاغذ نوشتم رفتم سر جلسه!
همه چیز خوب پیش میرفت تا وقتی که جلوییم پرسید جواب این سوال این میشه؟اومدم بهش بگم نه جوابش اینه که معاون پایه دوم که اون حوالی بود من رو دید.اومد برگه هامون رو گرفت و گفت برید بیرون.منم دستپاچه که چه غلطی بکنم با این تقلب هایی که لای برگه هاست.هیچی دیگه فهمید تقلب آوردم و گفت همه جیب هات رو خالی کن.بعد از اون دیگه پیگیر قضیه نشدم و فکر نمیکردم کاری بکنن!
منم وقتی دبیرستان بودم مامان بابام نمیرفتن کارنامه هام رو بگیرن خدا رو شکر:lol:
خوشحال و خندان امتحانا هم تموم شد و رفتم که یه تابستون دیگه رو تلف کنم.
آخرای شهریور یه روز تو خیابون ولیعصر بودم که معلم زبان فارسیم رو دیدم :wacko: بعد برگشت گفت تو چرا نیومدی شهریور امتحان بدی.منو میگی خودم رو خیس کردم :blink:
فرداش رفتم مدرسه پیش یکی از معاونا (از همه کاره های مدرسه) که برگشت گفت شما اخراجی.دیگه داشتم دیوونه میشدم. (اونم از حلی تهران)
اومدم خونه و مونده بودم چه غلطی بکنم،برگشتم با کلی ترس و لرز به بابام گفتم که یه درسی رو افتادم و چون شما نرفتین کارنامه بگیرید الان میگن مهلت امتحان شهریور گذشته.بابامم یه دعوای کوچیک راه انداخت مثل همه وقتهایی که نمره های افتضاحم رو میدید.
فرداش با مامانم رفتم و مامانم کلی باهاشون حرف زد و حتی یادمه یه نامه نوشت که از کارش پشیمونه و درس عبرت گرفته و اینا.بعد چند روز که زنگ زدیم گفتن بیا امتحان بده،امتحان دادم و با 12 قبول شدم خدا رو شکر.

از اون به بعد تا حد خیلی خیلی زیادی تقلب رو کنار گذاشتم و به جز چند مورد دیگه تقلب نکردم!(اون چند مورد هم هیچ تاثیری توی رتبه و اینا نداشته)
ببخشید اگه جالب نبود :blush:.اینم بگم تا حالا این خاطره تلخ رو به هیچ کسی نگفتم.

 

[Nima_20]

اواخر دبیرستان یه نفر چک نویس رو مینوشت کل کلاس استفاده میکردن

 

[atabak.dillon]

اول دبیرستان که بودم تو کلاس زیست کلی تقلب میکردیم.معلم هم اصلا کاری نداشت در حدی که راحت از صندلی بلند میشدیم ورقه همدیگه رو میدیدیم.امتحانا همیشه تستی بودن ولی انقد سخت بودن که با اون همه تقلب بجز 2,3 نفر همه 15,16 میشدن. یادش به خیر...

 

[rezavahdani]

من فقط تقلب میرسوندم.

یا جلوی دستم رو باز میذاشتم بغل دستیم ببینه.

بهانه هم داشتم: آقا من چپ دستم!

دست چپم رو میذاشتم سمت چپ برگه

کل برگه قابل دیدن بود.

 

[AR4SH66]

واقعا پشیمونم :blush:، خیلی تقلب میکردم ولی مطمئنم شیطنت بچگی بوده