برگزیده های پرشین تولز

شعرها و نثرهای کوتاه و زیبا

پرنیان

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 دسامبر 2009
نوشته‌ها
3,343
لایک‌ها
13,020
سن
32
محل سکونت
shangri
دلم برایت تنگ می شود
وقتی قرار است جنگ
به خاور میانه کشیده شود
کشیده شود به انگشت های تو
به موهای عاشقم
و قرارگاه کوچکی که چهارشنبه است!
****************************
این روزها در بطنِ من
زنی سکته میکند
که در هر نفس
زندگی را سخت تپیده است....
تمامِ وجودم قلبی شده که درد میکند ...
****************************
انگـــار قـــانــونــ شبـــ سکــوتــ استــــ . . .
حـتـــی آنهـــایـــی کـه بیــدارنـــد،
بــی صــدا گــریــه میکنـــد !
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
میان خواب و بیداری
سمند خاطراتم پای می کوبد

به سوی روزگار کودکی

دورانِ شور و شادمانی ها

خوشا آن روزگار کامرانی ها...



"حمید مصدق"
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
در فرو بسته ترین دشواری

در گرانبارترین نومیدی،

بارها بر سر خود بانگ زدم:

"هیچت ار نیست مخور خون جگر، دست که هست!"

بیستون را یاد آر، دستهایت را بسپار به کار

کوه را چون پَرِ کاه از سر راه بردار!

وَه چه نیروی شگفت انگیزیست

دستهایی که به هم پیوسته ست...!



"فریدون مشیری"
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
آری

خورشید ثابت کرد:

حتی طولانی ترین شب نیز

با اولین تیغ درخشان نور به پایان می رسد

حتـــــــــــی اگر به بلندای یلــــــــــــــدا باشد...

بیدار و امیدوار باش

خورشیدی در راه است...
 

پرنیان

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 دسامبر 2009
نوشته‌ها
3,343
لایک‌ها
13,020
سن
32
محل سکونت
shangri
اسفند که عاشق شوی
سال را با بوسه تحویل می کنی
حتی اگر سال نو،
نیمه شب از راه برسد
شاید تلفنت
عاشقانه تر از همیشه زنگ بزند
کسی با یک سلام
قبل از سپیدهء سال بعد
دیوانه ات کند
اسفند که عاشق شوی
تمام دروغ ها را باور می کنی
و دلت غنج می زند.
می دانم که در روزهای آخر سال
دسته کلیدت را گم می کنی
گوشی ات را جا می گذاری
و احساس می کنی که کسی
با لحن عاشقانه من
صدایت می زند.
تو عاشقم بودی
در اسفندی که هرگز
از تقویمت پاک نمی شود...
 

mamad_j_k

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
16 نوامبر 2003
نوشته‌ها
204
لایک‌ها
2,222
محل سکونت
طهران
اینو برای 4شنبه سوری نوشتم:


دیشب به روی آتش پرواز کرده بودی . . . . گلواژه های رنگین آوازکرده بودی
پروانه وار دیشب تن میزدی به آتش . . . . رقصی زمایه جان، موّاج و شاد و سرکش
در میهن قدیمی شب زیر نور گم شد . . . . ساقی به وجد آمد، خالی هزار خُم شد
شیخ فریب و تزویر فریاد زد "حرام است!" . . . . در محضر فقیهان، اشک و فقان مرام است
لبخند کفرِ محض است، رقص است کفر اکبر . . . . پرواز روی آتش، جرم است نزد داور
نشنیده مطهر، گفتا که این حرام است . . . . هرکو پلید ذاتش با راس قعر چاه است
نشنیدی که احمد، در روز جمعه فرمود . . . . فرجام هرکه رقصد، گرز است و نار نمرود
آتش چقدر خوب است، در دوزخ الهی . . . . بیرون ولی حرام است، خواهی اگر نخواهی
ما عالمان آگاه، ما کاشفان اسرار . . . . از مجلسی شنیدیم، نار حلال گلنار
با جلوه بهشتی بر زانویم بشینید . . . . آتش زنید به جانم، پرواز من ببینید
جز شعله های گلنار، هر شعله ای فنا باد . . . . تا روز حشر عشقش، در سینه ام بجا باد​
 

Faridbahrami

Registered User
تاریخ عضویت
15 نوامبر 2012
نوشته‌ها
164
لایک‌ها
144
محل سکونت
Wherever I May Roam
آن روز
از بسکه زیبا بودی ،
از بسکه شیرین و دلپذیر،
دانستم .
دشوار و تلخ دانستم
که دیگر باز نخواهی گشت ،
دیگر نخواهی آمد پیشم .
آن روز
چسبیده بر سینه ام
چونان کبوتری پرپر می زد
دل مردد گمراهت .
دید آشیانه اش انگاری
بایسته نیست .
دل بر دلم نهاده پچپچه می کردی
( نه ، این شایسته نیست .
من ، طوق ِ دیگری به گردن دارم ،
دست از من بدار ! )
و من به خاطر تو
از خود گذشتم
و کفتر طوقی من
از آشیانه ی ویرانم
پرید .
پرواز کرد و رفت
آن روز دانستم
چه دردناک !
فهمیدم آن روز که نوبتم تمام شده ست ،
و خانه ی دلم برای همیشه
خالی خواهد بود
از فیض ِ حضور عشق.
دست مریزاد !
بانوی خجسته ی میلادی ام !
چه خوشبوست گیسوانت
نوش ِ جان ِ مشام ِ آن روزم !
چه زشت و تلخ
جامه بر تن می درد
” دیوانه ”
و آفتابگردانی پیر و سرسنگین
آنک !
تا سر بر افرازد
از خورشیدی دوباره
در اشراق
و سفسطه شاعر
در ناتوانی ِ کلام ، شعر و ترانه ای …
هیهات !
هیهات !


ابراهيم منصفى
بندرعباس ،
۶/۲/۱۳۷۶

به ياد دختر فرهاد
 

Faridbahrami

Registered User
تاریخ عضویت
15 نوامبر 2012
نوشته‌ها
164
لایک‌ها
144
محل سکونت
Wherever I May Roam
ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺎ ﺻﺪاى ﺑﻠﻨﺪ نمى خندم
ﺑﺎ ﺻﺪاى ﺑﻠﻨﺪ ﺣﺮﻑ ﻧمى ﺯﻧﻢ ﺩﻳﮕﺮ ﮔﻮﺵ ﻧمى ﺩﻫﻢ
ﺑﻪ ﺻﺪاى ﺑﺎﺩ
ﺩﺭﻳﺎ
ﭘﺮﻧﺪﻩ
ﭘﺎﻭاﺭاتى
ﭘﺎﻭﺭﭼﻴﻦ ﭘﺎﻭﺭﭼﻴﻦ مى ﺁﻳﻢ و
مى ﺭﻭﻡ.
بى ﺳﺮ و ﺻﺪا ﺯﻧﺪگى مى ﻛﻨﻢ
ﺗﻮ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺧﻮاﺏ ﺭﻓﺘﻪ اى...

- ﺭﺳﻮل ﻳﻮﻧﺎﻥ


فردا... مگر وقوع معحزتى
يا اتفاق ساده اى
يا طلعت ستاره ى اقبالى
شايد...
فردا...!!!!
 

farshad10

کاربر فعال بازیهای کامپیوتری
کاربر فعال
تاریخ عضویت
19 جولای 2012
نوشته‌ها
5,809
لایک‌ها
4,842
سن
33
محل سکونت
ارومیه
اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی
و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد،

و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد،
و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی…

آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد،
بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی…

برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی،
از جمله دوستان بد و ناپایدار،

برخی نادوست، و برخی دوستدار
که دست کم یکی در میانشان

بی‌تردید مورد اعتمادت باشد…
و چون زندگی بدین گونه است،

برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی،
نه کم و نه زیاد، درست به اندازه،

تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد،
که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد،

تا که زیاده به خودت غرّه نشوی…
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
تنهایی
شاخه ی درختی ست پشت پنجره ام

گاهی لباس برگ می پوشد

گاهی لباس برف

اما همیشه هست...



"رضا کاظمی"
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
نه از رومم، نه از زنگم

همان بیــرنگ بیــرنگم...

بیا بگشای

در بگشــــای

دلتنگـــــــــــــــم



"مهدی اخوان ثالث"
 

Q__Q

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2012
نوشته‌ها
569
لایک‌ها
3,306
وقتی تو نیستی، چه بهاری؟ چه سبزه ای؟
این عید هم مبارک آنها که با تو اند!

مجتبی صادقی
:D
 

پرنیان

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 دسامبر 2009
نوشته‌ها
3,343
لایک‌ها
13,020
سن
32
محل سکونت
shangri
از بهار تقویم می ماند
از من ،
استخوانهایی که روزی تو را دوست داشتند ...
****************************
سبزه، سفره ی هفت سین
گُل، ماهیِ قرمز ؛...
این ها به تنِ بهار وصله های ناجورند؛
تو که نباشی!
****************************
غم ها
معشوقه های نجیب روزگارمان اند!
با غم هایمان می خوابیم
بیدار میشویم
زندگی میکنیم
عاشقانه می بافیم و
میمیریم!
ایمان بیاوریم
هیچ کس تنها نیست . . .
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
چتری برایـــــم بگیر حتــــی خیالے . . . خیس دلتنگـــے شده امــ
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
هر چقدر هم که در فهماندن خودت به دیگران تلاش کنی . . .
باز هم تو را آنطوری که خودشان دوست دارند می فهمند!
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
کاش میشد:
بچگی را زنده کرد
کودکی شد،
کودکانه گریه کرد
شعر ” قهر قهر تا قیامت” را سرود
آن قیامت، که دمی بیش نبود

فاصله با کودکی هامان چه کرد ؟
کاش میشد ،
بچگانه خنده کرد . .
 

Milad88

Registered User
تاریخ عضویت
21 اکتبر 2007
نوشته‌ها
105
لایک‌ها
51
ساحر عشق كه شد ورد زبانهاي زمين
در طلسمات هياهوي زمان افسون شد
آنهمه چون و چرا در دل دريايي ما
موج كف كرده ساحل زده بي چون شد
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
روزگاریست یارم نیست
جهنمی شدم کسی کنارم نیست

نهال بودم درحسرت درخت!

درخت می شوم شوق برگ بارم نیست

به این نتیجه رسیدم که سجده نکردنم

بجز مبارزه با آفریدگارم نیست...... علی قهرمانی
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
چه گویمت؟ که تو خود با خبر ز حال منی
چو جان، ‌نهان شده در جسم پر ملال منی
چنین که می‌گذری تلخ بر من، از سر قهر
گمان برم که غم‌انگیز ماه و سال منی
خموش و گوشه نشینم، مگر نگاه توام
لطیف و دور گریزی، مگر خیال منی ... سیمین بهبهانی
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
عیش امروز علاج غم فردا نکند
مستی شب ندهد سود به خمیازه صبح

صائب تبریزی
 
بالا