برگزیده های پرشین تولز

مارسل پروست_ در جست و جوی زمان از دست رفته

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
خیلی ممنون

قبل از این چند پست آخرتون این ذهنیت داشتم که متن خیلی سنگین باشه نتونم لذت کامل از این کتاب ببرم

ولی هر بار این تاپیک باز میکنم دوباره این قسمتهایی که از کتاب را گذاشتید میخونم خیلی لذت بخش هست

می دونید ! سنگین بودن متن "جستجو"تا حد زیادی به خاطر جمله های طولانی اونه که اگر اشتباه نکنم به جمله های پروستی هم معروف هستن. گاهی این جمله ها خودشون پاراگرافی هستند ، شامل هزارتویی از جمله ها ! سر فرصت می گردم یه نمونه ی تیپیک از این جمله ها پیدا می کنم !

________________________________

... سوان شگفت زده گفت :"مخالف نیستم اما ایرادی که من به روزنامه ها می گیرم این است که هر روز توجه ما را به یک مشت چیزهای بی اهمیت جلب می کنند ، در حالی که کتاب هایی را که چیزهای اساسی در آنها نوشته شده بیشتر از سه چهار بار در زندگی نمی خوانیم . از آنجا که ما هر روز صبح با شور و علاقه به سراغ روزنامه می رویم حق این است که به این وضع تغییر داده شود و در روزنامه ها ، چه می دانم ، مثلا ... اندیشه های پاسکال را چاپ کنند!" (پاسکال را با لحنی هزل آمیز گفت که مبادا به نظر رسد که خودنمایی می کند) .

پ.ن: این قسمت رو انتخاب کردم تا یه گوشه ی کوچیک از توجه ویژه ی خاص پروست به رفتار انسان ها ( که من عاشق این ویژگی پروستم !) رو نشون بدم .
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
قسمتی ازمقاله "دومین رمان بزرگ غرب"

نوشته : یی.ام.فارستر/ برگردان:ﻋﺰﺕ ﺍﷲ ﻓﻮﻻﺩﻭﻧﺪ (منتشر شده در شماره 76 مجله فرهنگی هنری بخارا )

کسی که با پروست دست و پنجه نرم می کند، مهم است که تیزهوشی و صبر به خرج دهد. پروست به کندذهن ها و خنگ ها ارفاق نمی کند.بعضی از نویسندگان و حتی نویسندگان بزرگ مانند دیکنز و تالستوی ، چنین ارفاقی نشان می دهند. پروست نمی دهد. انتظار دارد که ذهن و حواس خواننده پیوسته تیز باشد...
 

فایل های ضمیمه

  • دومین-رمان-بزرگ-&#.pdf
    615.4 KB · نمایش ها: 9

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
درود

این قسمت ، یکی از قسمت های مورد علاقه ی من در جستجو هست و اون قدر روم تاثیر گذاشت که تو تربیت پسر خودم که از نظر احساسی یه مقدار پروستیه :)دی) توی بعضی موارد زیاد بهش سخت نگیرم! فقط ببخشید که کیفیت عکس ها خوب نیست. بین دو قسمتی که علامت زدم رو بخونید.

24042012318.JPG

24042012319.JPG
 

hossein137

مدیر انجمن عکس و عکاسی
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
10 جولای 2009
نوشته‌ها
9,400
لایک‌ها
10,757
سن
34
محل سکونت
Isfahan
سلام
راستش من الان دو صفحه ی این تایپیک رو خوندم و سرم درد گرفت :)
فکر میکنم باید کم کم فکری بکنم برای خوندن این کتاب :دی
واقعا" بعضی از جاها خاص و شگفت انگیز بود.و نمیدونم چرا تا حالا به این تایپیک سر نزده بودم :eek:
لیلی رز عزیز: از این کتاب فقط یک ترجمه هست؟ یا چند تا؟
و خودتون کدوم یکی رو دارید(در صورت چند تایی بودن )؟ و کدوم رو پیشنهاد میدید؟
باید یک برنامه ریزی بلند مدت بکنم برای خوندن این رمان
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
سلام
راستش من الان دو صفحه ی این تایپیک رو خوندم و سرم درد گرفت :)
فکر میکنم باید کم کم فکری بکنم برای خوندن این کتاب :دی
واقعا" بعضی از جاها خاص و شگفت انگیز بود.و نمیدونم چرا تا حالا به این تایپیک سر نزده بودم :eek:
لیلی رز عزیز: از این کتاب فقط یک ترجمه هست؟ یا چند تا؟
و خودتون کدوم یکی رو دارید(در صورت چند تایی بودن )؟ و کدوم رو پیشنهاد میدید؟
باید یک برنامه ریزی بلند مدت بکنم برای خوندن این رمان

سلام حسین جان. این مجموعه 8 جلدی رو زنده یاد "مهدی سحابی" ترجمه کرده و در حال حاضر و تا جایی که من اطلاع دارم تنها ترجمه ی موجود در بازار ایرانه.

متن کتاب سخته ؛ احتمالا هم به خاطر سنگین بودن متن داستان و هم احتمالا اشکالاتی که در ترجمه ممکنه وجود داشته باشه و ما ازش بی خبریم! کتاب از زبان فرانسه (زبان نویسنده) به پارسی برگردانده شده . به ترجمه ی کتاب زیاد ایراد وارد می کنن ولی نظر شخصی خود من اینه که به منتقدان ایرانی که بعضا از روی حب و بغض نقد می کنن ، نمی شه اعتماد کرد و اگر خیلی راست می گن :)دی) بیان و خودشون این کتاب رو ترجمه کنن ، ببینیم چی از آب درمیارن !

در باره ی مترجم که انسان بسیار فرهیخته ای بودند : مهدی سحابی - ویکی‌پدیا

%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C_%D8%B3%D8%AD%D8%A7%D8%A8%DB%8C


سال گذشته به مناسبت سالروز درگذشت ایشون از بی * بی * سی ، مستندی پخش شد که شوربختانه من اواخرش رو دیدم . نام فیلم : "زندگی در زمان حال" ساخته "علیرضا میر اسدالله" است.

این توضیحات در مورد این فیلمه ، از وبسایت ذکر شده :

سال گذشته همین روزها بود که "مهدی سحابی" در غربت چشمانش را بست و به خیل از دست رفته های ادبیات ایران در این سال ها پیوست.

این هفته به مناسبت اولین سال درگذشت "مهدی سحابی" مترجم، نقاش و مجسمه ساز ایرانی فیلم "زندگی در زمان حال" ساخته "علیرضا میر اسدالله" در آپارت به نمایش در می آید.
درباره فیلم
مهدی سحابی در نمایی از فیلم "زندگی در زمان حال" ساخته "علیرضا میراسداله"



"زندگی در زمان حال"، فیلمی است از زندگی، ویژگی های منحصر به فرد شخصیتی و دیدگاه های "مهدی سحابی" در آخرین سال های زندگیش.

او قرار بود سینماگر شود ولی نشد. قرار شد بازیگر شود ولی نشد. بعد سراغ روزنامه نگاری رفت. ۷ –۸ سالی هم روزنامه نگاری کرد ولی هم اکنون، کسی او را به اسم روزنامه نگار نمی شناسد. مهدی سحابی سر انجام نویسنده و مترجم شد _ و چه مترجم خوبی هم شد_ مهدی سحابی یازده سال از زندگی اش را فقط به روی ترجمه یک کتاب گذاشت. کسی که حالا همه "مارسل پروست"، یکی از بزرگترین نویسندگان قرن بیستم، را در ایران با نام او می شناسند. او به جز ترجمه مجسمه می ساخت و نقاشی هم می کرد. مترجمی که با ترجمه آثار نویسندگانی مثل سلمان رشدی، ایتالو کالوینو، گوستاو فلوبر، سلین و دیگران کتابخوان ها را در ایران به ادبیات غرب نزدیک تر کرد.

در این فیلم لحظاتی از زندگی و سفرهای مهدی سحابی ، و دیدگاه های او درباره موضوعات مختلف در تهران و پاریس به تصویر کشیده شده است.
ویژگی فیلم

فیلم، حس و حال لطیفی دارد و برش هایی از زندگی و دیدگاه های مهدی سحابی را در معرض دید مخاطب قرار می دهد. مهدی سحابی از جمله کسانی بود که کمتر مقابل دوربین قرار می گرفت و فیلم اگرچه ما را درجریان جزئیات زندگی این مترجم پر کار قرار نمی دهد، اما همین هم غنیمتی است. علاوه بر همه اینها، شخصیت بارز و چند وجهی سحابی که ارزش ترجمه و نویسندگی و مجسمه سازی را به همان اندازه پخت یک آبگوشت در نظر می گیرد وجه متمایز این فیلم نیز هست.

تصویرها متنوع هستند، اما منسجم و یک دست نیستند. فیلم صدا برداری خوبی ندارد و به نظر نمی آید که کارگردانی برنامه ریزی شده ای هم داشته است. با این حال با یک تدوین مناسب حس و حال فیلم خوب از کار در آمده. طوری که بیننده از این تک نگاری خسته نمی شود.
درباره کارگردان
علیرضا میراسداله کارگردان فیلم "زندگی در زمان حال"

علیرضا میراسداله

"علیرضا میر اسدااله "متولد ۱۳۵۲ در تهران است. او به نقاشی، عروسک سازی، نویسندگی و ساخت فیلم مستند و انیمیشن می پردازد. حاصل این سالها برگزاری چندین نمایشگاه نقاشی داخل و خارج از ایران، چاپ چندین کتاب شعر و قصه و ساخت انیمیشنی به نام "زنگ انشاء" است. او در اواخر حضورش در ایران نویسنده مقالات هنری درنشریات چلچراغ، شرق و اعتماد بود. وی یکی از دوستان مهدی سحابی بود و یک کتاب مشترک هم با او منتشر کرده است.
نگاه کارگردان:

فیلم "زندگی در زمان حال" تصویرگر لحظاتی از آخرین سالهای زندگی "مهدی سحابی"، نویسنده، مترجم، نقاش و مجسمه ساز است. سحابی متعلق به نسلی است که دوره های مختلفی را در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران تجربه کرده است و خواسته یا ناخواسته بازتاب این وقایع در کارهایش نمود دارد.

سحابی با اشراف به چندین زبان زنده دنیا از جمله فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی و انگلیسی، آثار متعددی را از نوشته های سرشناسترین نویسندگان معاصر جهان به فارسی برگردانده که مهمترین آنها بدون شک ترجمه "در جستجوی زمان از دست رفته" اثر عظیم "مارسل پروست" است.

یک روز با آقای سحابی حرف می زدیم، گفتم این همه بازیگر و آدم معروف توی دنیا هست که علاوه بر اینکه رو صحنه هستند و مردم می بینندشان و از حال آنها باخبرند با این حال باز از زندگی خصوصی آنها فیلم می سازند. چرا نباید از زندگی خصوصی نویسنده ها و مترجم هایی که عمری را در این کار بوده اند فیلم ساخت؟ و گفتم که من این کار را می کنم و از شما فیلم می سازم. آقای سحابی حرف مرا به شوخی گرفت ولی من در هر موقعیتی که پیش می آمد و به دیدارشان می رفتم دوربینی با خود می بردم و گاه دوست دیگری نیز برای کمک می آمد. ایشان در مقابل این عمل من بی تفاوت بود. گاه که وی را برای یک صحنه مجبور به آمدن و رفتن به این سو و آن سو می کردم زیر لب می گفت: "آخرش می خواد چی از ما در بیاره؟"
و این در آمد که می بینید. تولید این فیلم قرار بود پنج سال به طول بکشد که سر سال اول ایشان رفت. الآن ایشان، چهار سال به من بدهکار است.

من توصیه می کنم که جلد اول رو از کتابخونه بگیر و بخون. اگر تونستی با اثر ارتباط برقرار کنی ، بقیه ی جلدها رو بخون ؛اگر نه ، بذارش برای چند سال دیگه.

پ.ن: اگر دوست عزیزی هست که لینکی از فیلم "زندگی در زمان حال" داره ، لطف کنه به من اطلاع بده. سپاس
 

metamorphosis_h

Registered User
تاریخ عضویت
13 آگوست 2009
نوشته‌ها
341
لایک‌ها
433
محل سکونت
هر جا باشيم شب نشينيم
متن کتاب سخته ؛ احتمالا هم به خاطر سنگین بودن متن داستان و هم احتمالا اشکالاتی که در ترجمه ممکنه وجود داشته باشه و ما ازش بی خبریم! کتاب از زبان فرانسه (زبان نویسنده) به پارسی برگردانده شده . به ترجمه ی کتاب زیاد ایراد وارد می کنن ولی نظر شخصی خود من اینه که به منتقدان ایرانی که بعضا از روی حب و بغض نقد می کنن ، نمی شه اعتماد کرد و اگر خیلی راست می گن :)دی) بیان و خودشون این کتاب رو ترجمه کنن ، ببینیم چی از آب درمیارن !

با سلام.
واقعا باید به آقای سحابی بابت ترجمه ی این اثر یک دست مریزاد اساسی گفت، زمانی واقعا به ارزش کار ایشون پی بردم که متوجه شدم این مارسل پروست عجب قلم وسبک منحصر به فردی داره، حتی برای یک فرانسوی زبان. به طوری که سبک خاص این نویسنده، یک خواننده ی فرانسوی آثار پروست رو هم گیج می کنه، چه برسه به یک خواننده ای که با زبان اصلی اثر بیگانست و مجبوره ترجمه ی اثرو بخونه.
با توجه به رشته ی تحصیلیم، می دونم که حتی بین مترجمانی که آثار پروست رو از فرانسه به انگلیسی ترجمه کردند، جر و بحث عمیق و اساسی وجود داره. و اصلا به نوعی چندین نظریه ی ترجمه بابت بررسی ترجمه ی آثار پروست رشد و نمو پیدا کردند.

برای نمونه دو نظر (تفریبا متضاد با یکدیگر) از ویراستاران و مترجمان آثار پروست درمورد چگونگی قلم وسبک پروست که تو مقدمه ی ترجمه هاشون بیان کردن رو اینجا میذارم: ( ببخشید کیفیت عکس ها خوب نیست،از کتاب عکس گرفتم، ریسایز کردم و گذاشتم اینجا:)

نظر Christopher Prendergast (ویراستار) و Lydia Davis (مترجم، ایشون خودشون نویسنده ی داستان های کوتاه هم هستند.)

مشاهده پیوست 138344


این هم عقیده ی Terence Kilmartin، مترجم ایرلندی درباره ی ترجمه ی آثار پروست:

مشاهده پیوست 138345

این ها رو اینجا گذاشتم تا دوستان بهتر درک کنند که چه قدر ترجمه ی آثار پروست سخت و قابل بحث هست.


این هم قسمتی از مصاحبه با مهدي سحابي درباره ی ترجمه ی "در جستجوي زمان از دست رفته":

- ترجمه "در جستجوي زمان از دست رفته" چندسال طول كشيد؟

ترجمه پروست از شروع تا پايان ده يازده سالي طول كشيد. البته لابه‌لاي آن كتاب‌هاي كوچكي هم در آوردم اما خود پروست مرا ده يازده سالي مشغول كرد.

- پيدا كردن زبان پروست لابد كار ساده‌اي نبوده است. به ياد دارم همان موقع‌ها اين بحث خيلي جدي مطرح بود كه ترجمه پروست كاري نشدني است. مي‌گفتند جملات پروست طولاني است و گاه يك صفحه تمام طول مي‌كشد و ترجمه ناپذير است.

به نظر من اين قضيه نيمش واقعي و نيم ديگرش افسانه است. در مورد افسانه بايد بگويم كساني مي‌گفتند اين كتاب غير قابل ترجمه است كه يا خودشان نخواسته بودند، يا وقت و سوادش را نداشتند. اگرچه كتاب سنگيني است، كتاب مشكلي است كه ممكن است اجر دنيوي هم نداشته باشد. كمتر مي‌خوانند كه به فرض به به و چه چه بگويند. كما اينكه نكردند و تازه شروع كرده‌اند به به به گفتن. با وجود اين كتاب در ايران به چاپ هشتم رسيده كه خود فرانسوي‌ها هم باور نمي‌كنند. به هر حال اين بخش افسانه قضيه است كه يك نوع بازدارندگي در آن بوده است. قسمت ديگر كه مقداري واقعيت دارد اين است كه اين كتابي است بسيار پيچيده اما با نثر روان و زلال و البته با جمله‌هايي كه پايان ندارد. جمله‌هايي كه مدام از درون آنها جمله‌هاي ديگري مي‌جوشد و خواندن كتاب را بسيار مشكل مي‌كند. چون خواندن كتاب مشكل است به طريق اولي ترجمه آن هم مشكل است. مشكل ديگر مشكل ترجمه زبان فرانسه پروست به فارسي است كه داراي جنبه‌هاي فني است.ما در زبان فارسي به جمله‌هاي كوتاه عادت داريم كه شايد يكي از دلايلش اين است كه ما پرورده شعر عروضي هستيم. مشكل دوم اين است كه ما به دلايل همان جملات كوتاه عادت داريم متن را بشكنيم و با موصول به هم ربط بدهيم. اين درست خلاف آن چيزي است كه پروست كرده است، دليل هم دارد. نوشته پروست به اصطلاح بازي اسلوبي نيست؛ نوعي درون نگاري است. مقدار بسيار زيادي ايده است و وقايعي كه در يك جمله - جمله‌اي كه هنوز به پايان نرسيده، پي در پي مي‌آيد؛ يا چون دارد به صورت دروني روايت مي‌شود احتياج به قطع كردن آن نيست. ما وقتي حرف مي‌زنيم دايم جمله‌هاي معترضه در داخل جمله‌هاي خودمان مي‌گنجانيم. از اين طرز نوشتن يك مجموعه‌اي ساخته مي‌شود كه البته بسيار روشن است اما بسيار طولاني است و اگر به عادت زبان فارسي آن را بشكنيد، تقريبا چيزي ازش نمي‌ماند. پس ترجمه آن به نوعي بند بازي نياز دارد. ولي چون در عمل اين كار را نكرده بودند مي‌گفتند اين نشدني است در حالي كه اگر مي‌كردند شدني بود. بايد مي‌گشتي و قلق آن را پيدا مي‌كردي؛ قلقي كه در قاموس زبان فارسي هست. از نظر ساختار زبان هم شايد بشود گفت زبان فرانسه و زبان فارسي قرينه يكديگرند. در ساختار فارسي فعل و اجزاي مهم جمله به آخر جمله مي‌رود. در زبان فرانسه عناصر مهم مثل فعل اول جمله مي‌آيد. پس يك تفاوت ساختاري هم در زبان فارسي وجود دارد. بنابراين دو مشكل در ترجمه پروست وجود دارد؛ يكي عادت زبان فارسي به جملات كوتاه، ديگر تفاوت ساختاري.
 

hossein137

مدیر انجمن عکس و عکاسی
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
10 جولای 2009
نوشته‌ها
9,400
لایک‌ها
10,757
سن
34
محل سکونت
Isfahan
سلام دوباره.ممنونم لیلی عزیز
راستش من ارتباطی با کتاب خونه ها ندارم و از این بابت باید بگم بیشتر کتاب هایی رو که دوست دارم میخرم.به نوعی این جوری راحت تر هم هستم.
برنامه ی بلند مدتم ممکنه یکی دو سال طول بکشه :دی و برای همین زیاد نگران حجم کتاب نیستم.با سختی اش هم یک جوری کنار میام.نهایتش اینه که مجبور میشم بارها بخونمش و از این بابت هم مشکلی ندارم.فکر اصلی اش هم از اون جایی برام مهم شد که شما گفتید تا چند وقت توقعتون از کتاب ها زیاد شده بود.و من عاشق این جور کتاب ها هستم :blush:
همچنین از توضیحات دوست خوبم metamorphosis_h بسیار استفاده کردم
باز هم ممنونم.
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
سلام دوباره.ممنونم لیلی عزیز
راستش من ارتباطی با کتاب خونه ها ندارم و از این بابت باید بگم بیشتر کتاب هایی رو که دوست دارم میخرم.به نوعی این جوری راحت تر هم هستم.
برنامه ی بلند مدتم ممکنه یکی دو سال طول بکشه :دی و برای همین زیاد نگران حجم کتاب نیستم.با سختی اش هم یک جوری کنار میام.نهایتش اینه که مجبور میشم بارها بخونمش و از این بابت هم مشکلی ندارم.فکر اصلی اش هم از اون جایی برام مهم شد که شما گفتید تا چند وقت توقعتون از کتاب ها زیاد شده بود.و من عاشق این جور کتاب ها هستم :blush:
همچنین از توضیحات دوست خوبم metamorphosis_h بسیار استفاده کردم
باز هم ممنونم.

این که کتابی که دوست داری رو می خری ، از نظر من قابل تحسینه ، چون من هم همین طوری فکر می کنم :دی به خصوص که وجود بعضی از کتاب ها توی کتابخونه های خونه هامون ، بدجوری وزن و اعتبار میدن به کتابخونه مون !

از این نظر گفتم از کتابخونه بگیری چون قیمت مجموعه ی 8 جلدی جستجو در حال حاضر در حدود 100 تومنه ، گفتم یه وقت هزینه نکنی و از اون طرف این اثر رو دوست نداشته باشی.

______________________

... باورم نمی شد که شصت دقیقه در آن قوس کوچک آبی میان دو عدد طلایی بگنجد.


24042012327.JPG
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
آنچه ما از عشق یا حسادت خود می پنداریم شوری یکسان و پیوسته و بخش ناپذیر نیست . عشق و حسادت از بی نهایت عشق های پیاپی و حسادت های گوناگون ساخته شده اند که همه گذرایند، اما بسیاری و به هم پیوستگی شان احساس تداوم و توهم یگانگی را پدید می آورد.

طرف خانه ی سوان/ص 490

___________________

چند قسمت هست که طولانی هستن و باید عکس بذارم از صفحاتش. تنبلی بد دردیه !
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
درود

قبلا اشاره کرده بودم که با داستان "صومعه پارم" اثر "استاندال" ، توی جستجو آشنا شدم و از این بابت از مارسل عزیزم بسیار سپاسگزارم !

بارها در این اثر ، به صومعه پارم اشاره میشه. یکی از این قسمت ها :

از آنجا که نام پارم ، یکی از شهرهایی که پس از خواندن صومعه بیش از همه آرزوی دیدنشان را داشتم به چشمم منسجم ، هموار، بنفش گون و نرم و شیرین می آمد ، اگر از خانه ای در شهر پارم سخن گفته می شد که مرا در آن می پذیرفتند ، دستخوش لذت این فکر می شدم که در خانه ای با دیوارهای صاف ، منسجم ، بنفش گون و نرم جا می گیریم که ربطی به خانه های هیچکدام از شهرهای ایتالیا ندارد ، چون من فقط آن را به یاری هجای سنگین نام پارم مجسم می کردم که در آن هیچ هوایی نمی چرخد ، و به یاری همه ی آن چه خودم از نرمی استاندالی و بازتاب بنفشه ها با آن آمیخته بودم.
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
یه آنتراکت بدیم :دی

چاپ جدید جستجو ، توی یه همچین بسته بندی ای ارائه میشه :

10052012355.JPG

این هم قسمتی از کتابخانه ی ما که کلی بهش افتخار می نماییم :دی

مارسل و آنتون در کنار هم !

15052012367-001.jpg
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
مارسل جان بیا بالا ببینم :دی

________________________

خوبی های ما ، به خودی خود چیزی آزاد و سیال نیستند که ما همواره در اختیار داشته باشیم ؛ بلکه رفته رفته در ذهن ما چنان پیوندی با کارهایی می یابند که هنگام انجامشان کاربست آن خوبی ها را وظیفه ی خود کرده ایم ، که اگر فعالیتی از گونه ای دیگر برایمان پیش آید ، غافلگیرمان می کند و حتی به فکرمان هم نمی رسد که شاید انجامش کاربرد همان خوبی ها را ایجاب می کند.آن گونه که سوان به آشنایی های تازه اش پایند بود و با غرور از آن ها سخن می گفت به هنرمندان بزرگِ فروتن یا گشاده دستی می مانست که اگر در آخرهای زندگی به آشپزی یا باغبانی بپردازند ، در برابر ستایش هایی که از خوراکی ها یا گل کاریشان بشود رضایتی ساده لوحانه از خود نشان می دهند و تاب انتقادی را ندارند که اگر درباره ی شاهکارهای هنرشان باشد به آسانی می پذیرند ؛ یا این که ، یکی از تابلوهایشان را رایگان می دهند اما اگر در بازی دومینو چهل سو ببازند رو ترش می کنند.

در سایه ی دوشیزگان شکوفا / ص 37
 

Faridbahrami

Registered User
تاریخ عضویت
15 نوامبر 2012
نوشته‌ها
164
لایک‌ها
144
محل سکونت
Wherever I May Roam
عزیز انتشارات نیلوفر یه کتابی داره از الن دوباتن به اسم "چگونه پروست زندگی شما را تغییر خواهدداد" درباره نویسنده و رمان قطورش
البته اگه از پنج سال پیش تاحالا نخوندین عرض کردم
درضمن ببخشید منو زیاد به فروم وارد نیستم :)
 

siavash20

Registered User
تاریخ عضویت
29 ژانویه 2012
نوشته‌ها
1,989
لایک‌ها
3,301
محل سکونت
تهران

زنان ِ زیبا را برای مردان ِ بی تخیّل بگذاریم.


__ مارسل پروست، کتاب ِ در جستجوی زمان از دست رفته، جلد ششم، ترجمه مهدی سحابی، صفحه 27 __
 
بالا