برگزیده های پرشین تولز

داروویی برای فراموشی.... ؟!؟!؟!!؟

من

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
18 مارس 2005
نوشته‌ها
1,402
لایک‌ها
167
با عرضی مغذرت هر چی راه حل توی این تاپیک بود کلا غیر علمی هست . اگر افسردگی دارید حتما به دکتر مراجعه کنید . سی دی و کتاب هم در مورد افسردگی هست بخونید و گرنه این مرض لعنتی به این آسونی ها شرش رو از سرتون کم نمی کنه . دارو رو هم دکتر میده نه خودتون .


در ضمن در مورد روانشناس بدبین نباشید . به هر حال تنها راه همینه ! شما خوبش رو پیدا کنید . مثلا از دیگران بپرسیدن . در ضمن اگه مطالعه روانشناسی داشته باشد هم خودتون به راحتی تشخیص بدین که کدوماشون کار بلدن.
 
Last edited:

من

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
18 مارس 2005
نوشته‌ها
1,402
لایک‌ها
167
روانپزشک ؟!

واسه من جواب نداد
با اون همه دارویی که طی 7 - 8 سال مصرف کردم
فقط کبدمو خراب کرد
داروهارو گذاشتم کنار

حالم اصلا خوب نیست

به روانشناسا و روانپزشکا اعتماد نکنید

البته مشکل من با شما فرق داره
من کلا قاطی ام
ولی خاطرات شما سیاهه
این خیلی فرق میکنه

درمان افسردگی شامل مراحل دارو درمانی و روان درمانی تواما با هم هست . دارو فقط یک مسکن هست که موجب میشه روان درمانی راحت تر و سریع تر انجام بشه و بعد از ترک دارو در صورتی که روان درمانی فراموش شده باشه همه چیز به حال اول بر می گرده .

در ضمن اینکه شما می گی به روانشناس اعتماد نکنید اصلا درست نیست . به هر حال پیدا کردن روانشناس خوب کاری نداره. :wub:
 

ms368

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2009
نوشته‌ها
4,012
لایک‌ها
8,736
درمان افسردگی شامل مراحل دارو درمانی و روان درمانی تواما با هم هست . دارو فقط یک مسکن هست که موجب میشه روان درمانی راحت تر و سریع تر انجام بشه و بعد از ترک دارو در صورتی که روان درمانی فراموش شده باشه همه چیز به حال اول بر می گرده .

در ضمن اینکه شما می گی به روانشناس اعتماد نکنید اصلا درست نیست . به هر حال پیدا کردن روانشناس خوب کاری نداره. :wub:

من دیگه به اون هیولاها اعتمادی ندارم
زندگیمو سیاه کردن
الان حتی نمیتونم تو چش آدما نگاه کنم
واقعا نمیتونم ، برام سخته
فک نکنید دکو پز درست حسابی یا پول و مایه پایه ندارم
یا اینکه آدمای دورو برم از من بالاترن
اتفاقا برعکس
کمتر آدمی توی سطح خودم دیدم

ولی میدونید چیه
من درمان بشو نیستم
شاید تلقین باشه
میتونی بری p30 پستهای منو دنبال کنی
من از خیلی وقت پیش دنبال راه حلی واسه این موضوع هستم

توی دانشگاه هم عین برج زهر مار میمونم
دست خودم نیست

شاید مقصر اون دکتر اولم بود
شایدم خودم

به هر حال خوشحال شدم که شما نیم نگاهی به پست بنده کردید
 

mohsen25

همکار بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
17 می 2007
نوشته‌ها
7,716
لایک‌ها
4,116
محل سکونت
Hell
من دیگه به اون هیولاها اعتمادی ندارم
زندگیمو سیاه کردن
الان حتی نمیتونم تو چش آدما نگاه کنم
واقعا نمیتونم ، برام سخته
فک نکنید دکو پز درست حسابی یا پول و مایه پایه ندارم
یا اینکه آدمای دورو برم از من بالاترن
اتفاقا برعکس
کمتر آدمی توی سطح خودم دیدم

ولی میدونید چیه
من درمان بشو نیستم
شاید تلقین باشه
میتونی بری p30 پستهای منو دنبال کنی
من از خیلی وقت پیش دنبال راه حلی واسه این موضوع هستم

توی دانشگاه هم عین برج زهر مار میمونم
دست خودم نیست

شاید مقصر اون دکتر اولم بود
شایدم خودم

به هر حال خوشحال شدم که شما نیم نگاهی به پست بنده کردید

منم همینجوریم دقیقا
تازه میخواستم منم برم دکتر ولی با این پست یکم دلسرد شدم :(
 

من

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
18 مارس 2005
نوشته‌ها
1,402
لایک‌ها
167
من دیگه به اون هیولاها اعتمادی ندارمزندگیمو سیاه کردنالان حتی نمیتونم تو چش آدما نگاه کنمواقعا نمیتونم ، برام سختهفک نکنید دکو پز درست حسابی یا پول و مایه پایه ندارمیا اینکه آدمای دورو برم از من بالاترناتفاقا برعکسکمتر آدمی توی سطح خودم دیدمولی میدونید چیهمن درمان بشو نیستمشاید تلقین باشهمیتونی بری p30 پستهای منو دنبال کنیمن از خیلی وقت پیش دنبال راه حلی واسه این موضوع هستمتوی دانشگاه هم عین برج زهر مار میمونمدست خودم نیستشاید مقصر اون دکتر اولم بودشایدم خودمبه هر حال خوشحال شدم که شما نیم نگاهی به پست بنده کردید
واقعا ببخشی که توی کارت فوضولی کردم . اما توی حرف های شما چیز هایی بود که به نظرم رسد که کاری برای شما انجام نشده . توی همین پستت هم نشونه های خاصی رو دیدم .......... یه دکتر کارکشته پیدا کن . :heart:
 

alonestboy

Registered User
تاریخ عضویت
28 دسامبر 2009
نوشته‌ها
16
لایک‌ها
2
برای فراموش کردن خیلی چیزا باید خودتو فراموش کنی ... خود الکی تُ ... و بشی خودت ... خود واقعیت

بازم حرفای کلیشه.... :(
خود من تغییری نکرده... فقط یه سری رسوب بهش جسبیده... اینا رو میخوام پاکش کنم... همین....!
 

Roham_06

Registered User
تاریخ عضویت
31 جولای 2006
نوشته‌ها
423
لایک‌ها
49
محل سکونت
..::تهران::..
سلام دوست عزیز!
به نظر من باید به روانپزشک و روانشناس ( مشاوره ) مراجعه کنی!
هر کی یه مشکلی داره( چه جسمی ، چه روحی ).. دوستان درست میگن حتی اون مشاور و دکتر هم مشکل روحی دارن اما میتونن راجع به مشکل شما بهتون کمک کنن ، چون اونا دارن از بیرون به داستان شما نگاه میکنن، پس میتونن تصمیم منطقی تری بگیرن ، ولی چون شما دائما باهاش درگیری نمیتونی عکس العمل خوبی نشون بدی... پس حتما پیش یکی برو، باهاش حرف بزن، هرچی تو دلت داری بریز بیرون...میخوای گریه کنی ...گریه کن....
اما....
اما خودت رو برای مدت طولانی تو این وضعیت قرار نده ، چون بیشتر مشکلات حاد روانی از یه مشکل کوچیک به وجود اومدن، که بیمار اونقدر بهشون فکر کرده فکر اونقدر تو ذهنش بزرگش کرده که آخرش از پا درش آورده...

این داستان کوتاه هم بخونی بد نیست:


معلم لیوان پر از آب را به دست گرفت و پرسید: به نظر شما وزن این چقدر است؟

بعضی از شاگردان جواب دادند:

- پنجاه گرم.

- صد گرم.

- و ...

معلم گفت: من هم نمی‌دانم دقیقاً وزنش چقدره، اما سوال من این است اگر لیوان را چند دقیقه نگه‌ دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟

گفتند: هیچ اتفاقی.

معلم پرسید: خوب، اگر یک ساعت، همین طور نگه دارم، چی؟

یکی گفت: دست‌تان کم کم درد می‌گیرد.

معلم گفت: حق با توست. حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم، چه؟

دیگری گفت: دست‌تان بی‌حس می‌شود. عضلات به شدت فشرده و کم کم فلج می‌شوند.

- مطمئناً کارتان به بیمارستان خواهد کشید.

همه خندیدند. معلم گفت: خیلی خوب؛ ولی آیا در این مدت، وزن لیوان تغییر کرده است؟

دانش آموزان جواب دادند: نه.

- چه چیزی باعث درد و فشار بر عضلات می‌شود؟

شاگردان گیج شدند. یکی از آنها گفت: لیوان را زمین بگذارید!

معلم گفت: دقیقاً مشکلات زندگی هم این طور است. اگر آنها را چند دقیقه در ذهن‌ نگه‌ دارید، اشکالی ندارد، اما اگر مدت طولانی‌تری به آنها فکر کنید، به درد خواهند آمد.

یکی از دانش آموزان ادامه داد: اگر آن را زیاد نگه‌ داریم، فلج‌مان می‌کند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهیم بود.

معلم گفت: فکر کردن به مشکلات زندگی مهم است، اما مهم‌تر آن است که در پایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید. به این ترتیب تحت فشار قرار نمی‌گیرید. هرروز صبح سرحال و قوی بیدار می‌شوید و قادر خواهید بود از عهده هر مسئله و چالشی که برایتان پیش می‌آید، برآیید.
 

alonestboy

Registered User
تاریخ عضویت
28 دسامبر 2009
نوشته‌ها
16
لایک‌ها
2
زمــــــــــــــــان دارویی برای فراموشیه فقط صبر کن همین

اصلا موافق نیستم.... اولا که با گذر زمان فراموش نمیشن... فقط کم رنگ میشن....
دوما تا اون روزی که بخوام صبر کنم که فراموش بشه دیگه چیزی ازم نمونده.... من میخوام برگردم به زندگی عادی.. در سریع ترین زمان که نیازمند بهترین راه حله....
 

alonestboy

Registered User
تاریخ عضویت
28 دسامبر 2009
نوشته‌ها
16
لایک‌ها
2
سیــگار با مشــــروب با طــعــم هم آغوشی؛ یعنی فراموشی فراموشی فراموشی
gusch.gif

drug.gif
+
oregonian_winesmiley.gif
+
13321350672.gif


:blush::blink::eek::wacko::eek:hno:
 

alonestboy

Registered User
تاریخ عضویت
28 دسامبر 2009
نوشته‌ها
16
لایک‌ها
2
شما دقیقا چی آزارات میده ؟ با کسی بودی و به هم خورده و خاطرات اون هست .. یا یک اتفاق هایی برات افتاده که الان یادت میاد ناراحت میشی ؟

یه رابطه ناموفق هم تو کارنامم هست !! ولی تمام چیزی نیست که ازش فراریم....
 

alonestboy

Registered User
تاریخ عضویت
28 دسامبر 2009
نوشته‌ها
16
لایک‌ها
2
با عرضی مغذرت هر چی راه حل توی این تاپیک بود کلا غیر علمی هست . اگر افسردگی دارید حتما به دکتر مراجعه کنید . سی دی و کتاب هم در مورد افسردگی هست بخونید و گرنه این مرض لعنتی به این آسونی ها شرش رو از سرتون کم نمی کنه . دارو رو هم دکتر میده نه خودتون .


در ضمن در مورد روانشناس بدبین نباشید . به هر حال تنها راه همینه ! شما خوبش رو پیدا کنید . مثلا از دیگران بپرسیدن . در ضمن اگه مطالعه روانشناسی داشته باشد هم خودتون به راحتی تشخیص بدین که کدوماشون کار بلدن.

روانشناس یا روانپزشک ؟!؟! دقیقا واسه همین که مطالعه داشتم قبلا به روانشناس معتقد نیستم... چیزایی که اون میخواد بگه رو خودم بهترشو بلدم...!!
 

من

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
18 مارس 2005
نوشته‌ها
1,402
لایک‌ها
167
اصلا موافق نیستم.... اولا که با گذر زمان فراموش نمیشن... فقط کم رنگ میش....
دوما تا اون روزی که بخوام صبر کنم که فراموش بشه دیگه چیزی ازم نمونده.... من میخوام برگردم به زندگی عادی.. در سریع ترین زمان که نیازمند بهترین راه حله....

اتفاقا هیچ خاطره ای با گذشت زمان کمرنگ نمی شن بلکه **** استدلال و نتیجه گیری مغز میانی بر اساس خاطرات و حوادث قبلی هست و مشکل هم همینه که درمقابل شما باید عقل کامل و دانایی کاملی داشته باشین تا در موقع وقوع هر حادثه ای سم و انرژی حوادث رو بگیرید و درست استدلال کنید که متاسفانه کمتر کسی از اون برخوردار هست

احمقانه ترین جمله ای که شنیدم = صبر
 

dedboy

Registered User
تاریخ عضویت
7 جولای 2007
نوشته‌ها
654
لایک‌ها
102
محل سکونت
TEHROON !
اصلا موافق نیستم.... اولا که با گذر زمان فراموش نمیشن... فقط کم رنگ میشن....
دوما تا اون روزی که بخوام صبر کنم که فراموش بشه دیگه چیزی ازم نمونده.... من میخوام برگردم به زندگی عادی.. در سریع ترین زمان که نیازمند بهترین راه حله....

سلام دوباره
دوست گرامی ، من و دیگر دوستان در حد تجربه خودمون میتونیم کمکت کنیم . بعضی از ماها خودمون درگیر مشکلات عدیده هستیم . بهر حال هنوز رفتن پیش مشاور باتجربه و باسواد ( مشاور اگر لازم باشه شمارو به روانپزشک ارجاع میده ) و مطرح کردن مشکل در همدردی رو توصیه میکنم .
اما چیزی که الان خیلی کمکت میکنه دست و پا کردن یک فعالیت هست . مثل کار یا ورزش و ...
بهتره این فعالیت در جهت پیشرفتت باشه مثل یاد گیری زبان یا فعالیت در زمینه رشته تحصیلیت و ...
باور کن مشغله روزانه مثل معجزه میمونه .
موفق باشی
 

alonestboy

Registered User
تاریخ عضویت
28 دسامبر 2009
نوشته‌ها
16
لایک‌ها
2
سلام دوست عزیز!
به نظر من باید به روانپزشک و روانشناس ( مشاوره ) مراجعه کنی!
هر کی یه مشکلی داره( چه جسمی ، چه روحی ).. دوستان درست میگن حتی اون مشاور و دکتر هم مشکل روحی دارن اما میتونن راجع به مشکل شما بهتون کمک کنن ، چون اونا دارن از بیرون به داستان شما نگاه میکنن، پس میتونن تصمیم منطقی تری بگیرن ، ولی چون شما دائما باهاش درگیری نمیتونی عکس العمل خوبی نشون بدی... پس حتما پیش یکی برو، باهاش حرف بزن، هرچی تو دلت داری بریز بیرون...میخوای گریه کنی ...گریه کن....
اما....
اما خودت رو برای مدت طولانی تو این وضعیت قرار نده ، چون بیشتر مشکلات حاد روانی از یه مشکل کوچیک به وجود اومدن، که بیمار اونقدر بهشون فکر کرده فکر اونقدر تو ذهنش بزرگش کرده که آخرش از پا درش آورده...

این داستان کوتاه هم بخونی بد نیست:


معلم لیوان پر از آب را به دست گرفت و پرسید: به نظر شما وزن این چقدر است؟
.
.
.

بعضی از شاگردان جواب دادند:معلم گفت: فکر کردن به مشکلات زندگی مهم است، اما مهم‌تر آن است که در پایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید. به این ترتیب تحت فشار قرار نمی‌گیرید. هرروز صبح سرحال و قوی بیدار می‌شوید و قادر خواهید بود از عهده هر مسئله و چالشی که برایتان پیش می‌آید، برآیید.


ممنون...داستان مرتبط و قشنگی بود..... ولی من الان ساعت هاس که این لیوانو نگه داشتم... زمین گذاشتنش به این راحتی نیست واسم... اگه بتونم بزارمش زمین خیلی خوشحال میشم... دنبال روش میگردم...



چون اونا دارن از بیرون به داستان شما نگاه میکنن، پس میتونن تصمیم منطقی تری بگیرن ، ولی چون شما دائما باهاش درگیری نمیتونی عکس العمل خوبی نشون بدی.
دمت گرم... قشنگ بود اینجاش...:)
 

من

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
18 مارس 2005
نوشته‌ها
1,402
لایک‌ها
167
روانشناس یا روانپزشک ؟!؟! دقیقا واسه همین که مطالعه داشتم قبلا به روانشناس معتقد نیستم... چیزایی که اون میخواد بگه رو خودم بهترشو بلدم...!!


معمولا روانپزشک ها دارو درمانی رو انجام می دن و روانشناس ها روان درمانی . پس باید به هر دوشون مراجعه کرد. البته در صورتی که روانپزشک دوره های رواندرمانی رو دیده باشه می تونه کار رواندرمانی رو هم انجام بده . البته این نکته خیلی مهمه که اگر پیش روانشناسی می رید باید رشتش روانشناسی بالینی باشه و نه مثلا روانشناسی تربیتی و گرنه کار درمان رو نباید انجام بدن . یک رشته هم هست به نام مشاور خانواده و ازدواج که اونها هم درس های روانشناسی می خونن و می تونن مشاوره بدن امام بیماری ها رو نمی تونن درمان کنن .که البته رشته با ارزی هست که خیلی هم لازمه !
 

alonestboy

Registered User
تاریخ عضویت
28 دسامبر 2009
نوشته‌ها
16
لایک‌ها
2
سلام دوباره
دوست گرامی ، من و دیگر دوستان در حد تجربه خودمون میتونیم کمکت کنیم . بعضی از ماها خودمون درگیر مشکلات عدیده هستیم . بهر حال هنوز رفتن پیش مشاور باتجربه و باسواد ( مشاور اگر لازم باشه شمارو به روانپزشک ارجاع میده ) و مطرح کردن مشکل در همدردی رو توصیه میکنم .
اما چیزی که الان خیلی کمکت میکنه دست و پا کردن یک فعالیت هست . مثل کار یا ورزش و ...
بهتره این فعالیت در جهت پیشرفتت باشه مثل یاد گیری زبان یا فعالیت در زمینه رشته تحصیلیت و ...
باور کن مشغله روزانه مثل معجزه میمونه .
موفق باشی

ممنون از راهنماییتون...:)
 

من

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
18 مارس 2005
نوشته‌ها
1,402
لایک‌ها
167
alonestboy خیلی تند پست میزنی وایسا بهت برسیم :D


شما هرچی هم که مطالعه کنی نمی تونی با کسی که عمرش رو توی کار روانپزشکی یا روانشناسی گذاشته رقابت کنی . البته اینکه شما میگی مطالعه باید کرد رو جدا تایید می کنم
 
بالا