• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

آشنايي مختصر با دوره آموزشي خدمت سربازي

kurosh87

Registered User
تاریخ عضویت
15 نوامبر 2010
نوشته‌ها
19
لایک‌ها
1
تا زمانی که رسما نگفتن 24 ماهه شامل کسی نمیشه.
 

kh.farshad

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2009
نوشته‌ها
493
لایک‌ها
6
محل سکونت
(اورمیـــه) Azərbaycan - Urmia
با سلام و درود تشکر از شما کاربر گرامی kh.farshad
بنده از پلیس +10 امروز کپی مکانی که برای آموزشی افتاده ام را گرفتم که در آن نوشته "نیروی هوایی ارتش گروه پدافند مشهد"
برای امریه اصولا ازمایشات و غیره قبل از اعزام گرفته نمی شود؟


سلام ارادت دارم
منظورت رو از ازمایشات و ... نفهمیدم
 

hasan6666

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2011
نوشته‌ها
16
لایک‌ها
0
دوستم رفته بود براي معافيتش پليس+10 ميگفت چه خبر بود از كسانيكه ميخواستن سربازيشون يا جلو بندازن يا كسانيكه حالا تازه ميخواستن دفترچه پست كنن كه اينطرف سال(بخاطرتصويب نهايي 24 ماه خدمت) برن سربازي:D

ما هم كه 10/1 ان شاالله 01:rolleyes:
 

em_developer

Registered User
تاریخ عضویت
16 دسامبر 2011
نوشته‌ها
35
لایک‌ها
0
سلام ارادت دارم
منظورت رو از ازمایشات و ... نفهمیدم
با سلام خدمت شما دوست بزرگوار
به عنوان مثال برخی ادارات آزمایش های عدم اعتیاد و عدم سوپیشینه را قبل از اعزام میگیرند
چطور میتوان از قطعی بودن امریه اطمینان حاصل کرد؟
با تشکر
 

em_developer

Registered User
تاریخ عضویت
16 دسامبر 2011
نوشته‌ها
35
لایک‌ها
0
احتمالاً مستحضرید که بنده از ابتدای تیر ماه 88 به دوره آموزشی سربازی اعزام شدم و اکنون که می‌نویسم، دقیقاً 30 روز از آن تاریخ می‌گذرد و در مرخصی میان‌دوره به سر می‌بریم. در مطلب "چطور امریه آموزش و پرورش بگیریم؟ یا چطور «سرباز معلم» شویم؟" گفته بودم که بنده سرباز معلم خواهم بود و فقط دوره آموزشی دو ماهه را می‌گذرانم و بعد در خدمت آموزش و پرورش هستم.
گفتم حالا که ما این پی را به بدنمان مالیده‌ایم، بگذار از تجربیاتمان از این مدت بگوییم که به احتمال بسیار زیاد برای دوستانی که در آینده اعزام خواهند شد، مفید خواهد بود.

صحبت شاید کمی به درازا بکشد، اما نکات مهمی است که برای افرادی که عازم هستند، خیلی خیلی لازم است.


مهم‌ترین سؤال این است که در دوره آموزشی به انسان سخت می‌گذرد یا خوش؟
واضح است که پاسخ به این سؤال، غیرممکن است! چون به عوامل بسیاری بستگی دارد. از جمله اینکه شما در ارتش خواهید بود یا در نیروی انتظامی و یا در ****؟ و یا اینکه تحصیلات شما چطور است؟ و یا اینکه پیش از این چطور زندگی کرده‌اید، دور از خانواده یا اینکه تنگ دل پدر و مادر؟
من مطالبم را طبق تجربه خودم می‌نویسم. یعنی یک سرباز که در نیروی زمینی **** در پادگانی در یزد دوره می‌بیند. اما در شرایط مختلف، تقریباً این مطالب یکسان است.
چیزی که همگان به آن معترفند، این است که در روزهای اول دوره آموزشی، به شما خوش نخواهد گذشت! پس همین الان خیالتان را راحت کنم که باید خودتان را برای محیطی آماده کنید که پیش از این هرگز تجربه نکرده‌اید!
من دفتر خاطرات دوستان زیادی را با اجازه آن‌ها مطالعه می‌کردم. اکثراً در اوائل دفترچه خاطرات، جملاتی با این مضمون نوشته بودند:
دنیا را می‌بینی؟ آدمی مثل من که در محله و خانواده کسی جرأت نداشت بگوید بالای چشمت ابروست، حالا هر وقت می‌گویند "بشین" می‌نشیند، می‌گویند "پاشو" پا می‌شود، می‌گویند "بدو" می‌دود، می‌گویند "سینه خیز برو" جرأت ندارد اعتراض کند و در کمال خفت، سینه خیز می‌رود و ...
بله، دقیقاً همینطور است! پس نکته اول:
قبل از اعزام، شخصیت قبلی خود را کاملاً فراموش کنید! القاب زیبایی که به شما می‌داده‌اند، احتراماتی که به شما می‌گذاشته‌اند، همه و همه را فراموش کنید وگرنه بدترین دوران عمرتان را خواهید گذراند!
اگر مدرس دانشگاه بوده‌اید و شما را "استاد" خطاب می‌کرده‌اند، اگر مهندس بوده‌اید و شما را "مهندس" خطاب می‌کرده‌اند، اگر دکتر بوده‌اید و شما را "دکتر" خطاب می‌کرده‌اند، اگر مدیر بوده‌اید و شما را Admin خطاب می‌کرده‌اند، اگر پهلوان بوده‌اید و شما را "پهلوان" خطاب می‌کرده‌اند و خلاصه اگر هر لقب قشنگی داشته‌اید، التماس می‌کنم آن‌ها را فراموش کنید. در دوران آموزشی، شما همچون هزاران جوان دیگر خواهید بود که فرماندهان معمولاً شما را به دید یک جوان شرور می‌بینند که باید از شما ضرب چشم گرفته شود تا غرور و صدایتان بخوابد! پس هرگز نخواهند گفت: "جناب استاد! لطفاً چند قدم بدوید!" منتظر لحنی باشید که نوعی توهین به شما حساب می‌آید، اما به هر حال، باید تحمل کنید.
شما در همان روز اول با کچل کردن موهایتان، کاملاً شوکه خواهید شد! مخصوصاً اگر خیلی به موهایتان حساس باشید.
icon_razz.gif



35384_791.jpg



نکته دوم: احتمالاً سخت‌ترین دوران عمرتان را همان دو هفته اول آموزشی می‌دانید. اما بعد از دو هفته، همه چیز عادی می‌شود و طوری خواهد شد که بعد از سربازی، معتقد می‌شوید که دوران آموزشی بهترین دوران عمرتان بوده است!
پس چند روز اول را به این امید شاد باشید و لذت ببرید که به زودی همه چیز برایتان لذت بخش می‌شود.
در روزهای بعد، دیگر از آن لحن‌های خشن از آن توجیهات تکراری و مسخره، از آن بشین و پاشوها خبری نیست و یا اینکه کمتر خبری هست.

توجه: ببینید! هیچ کس در دوران آموزشی از اینکه می‌دود یا می‌نشیند و پا می‌شود خسته نمی‌شود، بلکه این نوعی اجبار و لحن گفتن است که او را از این کار بیزار می‌کند!
شما شاید بارها در عمرتان بیش از دویدن‌های دوره آموزشی دویده باشید و سختی کشیده باشید، اما چیزی که مثلاً برای من سخت بود این بود که یک فرمانده گروهان که فوق دیپلم هم ندارد و پر است از غرور و خودخواهی بخواهد با آن لحن امری به من بگوید مثلاً بدو یا بشین و پاشو.
اما همانطور که گفتم این برداشت‌ها برای روزهای اول است. شما دلتان می‌خواهد مدام از زیر بار فرمان‌های او فرار کنید، اما کم کم متوجه می‌شوید که آن‌ها برای ضرب چشم گرفتن بوده است و چهره دوست داشتنی فرمانده‌تان دارد کم کم ظاهر می‌شود، طوری که احتمالاً مثل من عاشق اخلاق و روان‌شناسی فرمانده گروهانتان می‌شوید. (روزهای اول می‌گفتم اگر به من تفنگ بدهند، اولین نفری که می‌کشم این فرمانده گروهانمان است که اینقدر مغرورانه دستور می‌دهد. اما الان من و کل بچه‌ها آنقدر عاشقش شده‌ایم که جریمه‌هایش مثل سبو شکستن لیلی برای مجنون لذت بخش است و هر وقت جریمه‌مان می‌کند با عشق می‌دویم... باور کردنش سخت است)
پس، طی روزهای اول، هرگز تفکرات منفی به خودتان راه ندهید. درست است که ساعت‌ها سخت و دیر می‌گذرد، اما به امید روزهایی باشید که این سختی‌ها بسیار عادی خواهد بود.

نکته سوم: یک چیز را همه کسانی که دوره آموزشی را گذرانده‌اند قبول دارند و آن اینکه: شاید شما سخت‌ترین کارها و شدیدترین تنبیهات را داشته باشید، اما ده دقیقه بعد از آن، انگار نه انگار که شما آن همه سختی کشیده‌اید و تنبیه شده‌اید!!! من بارها خدا را به خاطر نعمت "فراموشی" در این دوران شکر کرده‌ام. اگر با این دیدگاه به کلاس‌ها نگاه کنید، هیچ کدامشان برای شما سخت نیست.
توجه: طی یکی دو هفته اول، شما مدام صف می‌شوید و در آفتاب داغ و یا سرمای شدید، در اصطلاح، "توجیه" می‌شوید. اینکه چطور لباس بپوشید، چطور تختتان را آنکادر کنید (مرتب کنید)، چطور و کی غذا بخورید، چطور راه بروید و غیره، این‌ها می‌شود توجیهات. شما طی این مدت احساس خستگی می‌کنید، چون مدام برای شما تکرار می‌کنند! یعنی هر وقت اسم "توجیهات" می‌آید شما حالتان به هم می‌خورد، اما از هفته دو به بعد، کلاس‌های آموزشی شما شروع می‌شود. کلاس‌های سلاح، احکام، قرآن، اخلاق، تاکتیک، صف جمع، تربیت بدنی و از این جور کلاس‌ها.
معمولاً سخت‌ترین کلاس‌ها، کلاس صف جمع و تاکتیک است که البته بستگی دارد با توجه به شرایط شما، کدام درس را سخت‌تر بگیرند یا مثلاً مثل ما، به خاطر گرمی هوا، کلاس تاکتیک را کلاً تئوری کنند! اما برای شخص بنده سخت‌ترین کلاس، کلاس تربیت بدنی بود! :) چهار دور، دور میدان صبحگاه دویدن و بیش از نیم ساعت نرمش تکراری که یک ساعت قبل، یعنی بعد از نماز صبح انجام داده‌اید و باید دوباره انجام دهید، خیلی سخت به نظر می‌رسد، اما باز هم می‌گویم که چند جلسه اول سخت است. بعد از آن دیگر کسی نظارت نمی‌کند و کلاس تربیت بدنی ماست مالی می‌شود و می‌گذرد!
icon_wink.gif


نکته چهارم: سعی کنید خیلی به حرف‌هایی که این و آن می‌زنند دقت نکنید، حتی صحبت‌های من را به عنوان خاطره بخوانید نه اینکه همین‌ها برای شما هم اتفاق می‌افتد! هیچ چیز قابل پیش‌بینی نیست. صبور باشید و اجازه دهید تا خودتان تجربه کنید. من روال کلی را گفتم. روال کلی این است که روزهای اول به شما سخت می‌گذرد، اما کم کم عادی می‌شود. از کلماتی مثل "تنبیه"، "پست" و این جور چیزها هرگز نترسید. واقعاً خنده‌دار است که بخواهم در مورد آن‌ها صحبت کنم، چون واقعاً چیز خاصی نیست. شما در کل دوره آموزشی‌تان شاید سه بار بخواهید پست بدهید، آن هم دو ساعت که شاید لذت‌بخش‌ترین ساعت باشد، چون با دوستتان حسابی گپ می‌زنید...
یکی از دوستان که در شرف اعزام است، دیشب از شنیدن نام "پست" وحشت کرد، این‌ها را گفتم که خیالتان راحت باشد.

نکته پنجم: سعی کنید مثل یک بچه آدم رفتار کنید تا با شما مثل بچه آدم رفتار کنند. گفتم که شخصیت قبلی خود را فراموش کنید. هرگز نخواهید زرنگ بازی در بیاورید، چون بیشترین ضرر را متحمل خواهید شد. هر چه گفتند، با کمال میل گوش کنید، چون راه دومی وجود ندارد. همیشه منظم باشید. مثلاً اگر می‌گویند همین امشب برچسب‌ها را روی لباستان بدوزید، نگویید چون وقت کم ما را در نظر نمی‌گیرند، من به نشانه اعتراض، نمی‌دوزم و از این جور قرطی بازی‌ها! آنجا جای شاخ و شانه کشیدن نیست. باید مطیع باشید. اصلاً سربازی یعنی تمرین مطیع بودن. بعداً از اینکه اطاعت امر می‌کنید و با این مطیع بودن، عزیزتر می‌شوید، لذت می‌برید. بعضی‌ها معتقدند آمده‌ایم یاد بگیریم که در برابر فرمانده عالم مطیع باشیم و با این اطلاعت امر، نزد او عزیزتر شویم.

نکته ششم: سربازی یعنی تمرین صبر. صبر در برابر سختی‌ها. یکی از سختی‌ها می‌تواند اوامر مافوق باشد. یکی از سختی‌ها می‌تواند در صف ماندن برای غذا گرفتن و دستشویی رفتن و ... باشد. بعضی‌ها هم معتقدند سربازی یعنی "تمرین در صف ماندن". یکی از پیشنهادات اکید من این است که اگر صبرتان کم است، پیش از اعزام، به شلوغ‌ترین نانوایی‌ها مراجعه کنید و سعی کنید نان تهیه کنید! تا می‌توانید به روش‌های مختلف، صبر خود را افزایش دهید...

نکته هفتم: راه‌کارهایی برای دوری از تفکرات منفی:
بخواهید یا نخواهید، در روزهای اول احساس دلتنگی می‌کنید، وقتی با خانه تماس می‌گیرد و با مادرتان صحبت می‌کنید، بغضتان می‌ترکد و گریه‌تان می‌گیرد، مدام به یاد لحظات شیرین در خانه بودن فکر می‌کنید و از این جور مسائل.
باید روش‌هایی یاد بگیرید که این تفکرات کمتر به سراغتان بیاید که بخواهد آزارتان بدهد.
من شخصاً طی این سی روز، چنین روش‌هایی را به کار بستم:
1- هرگز بیکار نشینید! یا بخوابید و یا اینکه خودتان را به کاری مشغول کنید. مثلاً می‌توانید در گروهان یک مسؤولیت قبول کنید که شما را درگیر کارهای گروهان کند که کمتر به مسائل فکر کنید. بعداً متوجه می‌شوید که یک گروهان آنقدر مسؤولیت‌های متعددی دارد که به هر حال یکی از آن‌ها با سلایق شما می‌خواند. مثلاً مسؤول فرهنگی گروهان شوید، یا دفتردار گروهان یا منشی گروهان یا حتی ارشد گروهان که کاری بسیار سخت و دائمی دارد، یا حتی مسؤول نظافت (باور نمی‌کنید که به خاطر برخی شرایط، اکثر افراد دوست دارند مسؤول نظافت گروهان شوند!).
2- سعی کنید تمرین خطاطی کنید. یک خودکار یا مداد بردارید و خط تحریری (نوشتار) خودتان را خوب کنید. سعی کنید برای تمرین، جملاتی که به شما امید می‌دهد را بنویسید. مثلاً آیاتی از قرآن درباره صبر و استقامت:
إن مع العسر یسراً : همانا به دنبال هر سختی، آسانی است.
إلهی! أفرغ علینا صبراً : خداوندا! به ما صبر عنایت کن.

من عادت دارم که در مواقعی که نیاز باشد، یک کلمه خاص را از بالا تا پایین یک برگه دفتر بنویسم. مثلاً سر یکی از کلاس‌هایم در دانشگاه، احساس کردم که بیش از حد معمول صحبت کردم، طوری که دانشجوها احساس خستگی کردند. همان شب، یک صفحه کامل کلمه "سکوت" را نوشتم الان هم آن برگه را دارم، اما وقت اسکن کردن ندارم :( در دوره آموزشی، صفحات زیادی را با کلماتی مثل "آسانی"، "شادی" و ... پر کردم.
حتی در یک صفحه، صدها شکلک خنده رسم کردم، به این صورت :)

برای اینکه از سربازی یک یادگاری تحفه برایم بماند، در اکثر مواقع، به خصوص وقتی استاد احکام و سلاح و ... داشتند تکراری حرف می‌زدند، شروع می‌کردم به تمرین نوشتن با دست چپ! اینطوری می‌توانم در کلاس‌های انگلیسی‌ام، با دست چپ، انگلیسی بنویسم و با دست راست، فارسی‌اش را.

3- سعی کنید کتاب‌های داستان و کتاب‌هایی که شامل جملات روان‌شناسی شده و آرامش بخش هستند با خود ببرید. من کتاب "لطفاً گوسفند نباشید" را بردم و چقدر برایم امیدبخش و شادی آفرین بود.
کتاب‌هایی که نیاز به پردازش فکری دارند با خود نبرید. مثلاً آنجا شما هرگز حوصله ندارید یک داستان انگلیسی بخوانید، حتی اگر انگلیسی‌تان بسیار قوی باشد و نیاز به پردازش زیاد نداشته باشید. اما کتاب‌هایی که داستان‌های روان فارسی دارند، بسیار به شما آرامش می‌دهند. اگر دفترچه خاطرات از زمان‌های گذشته دارید، ببرید و دوره کنید، بسیار مفید است. (من هر روز یک خاطره از دوران جوانی و نوجوانی‌ام که در یک سررسید ثبت کرده‌ام را برای یکی از دوستان می‌خواندم، باور کنید آنقدر می‌خندیدیم که اشک‌هامان در می‌آمد!! تا فردای آن روز شاد بودیم!! یکی من تعریف می‌کردم، او هم یادش می‌آمد و یکی او تعریف می‌کرد و خلاصه حسابی گپ می‌زدیم)
4- برای خود یک برنامه ریزی خوب و دقیق داشته باشید. باور کنید در سربازی به خاطر آزاد بودن فکرتان، فرصتی باورنکردنی خواهید داشت برای انجام کارهایی که در دنیای پرآشوب خارج از آن نمی‌توانید انجام دهید.
مثلاً برنامه روزانه و شخصی من از صبح زود، قبل از اذان صبح تا شب، اینطور بود:
من روزانه تا بخواهیم از جلو گروهان تا نمازخانه بروید که تقریباً ده دقیقه طول می‌کشید، یک بار زیارت عاشورا را که قبلاً حفظ کرده بودم می‌خواندم.
دعای عهد را در فرصت‌های پیش از نماز صبح حفظ کردم.
توانستم در فرصت‌های بسیاری که بین کلاس‌ها، زمان طولانی بین به صف شدن‌ها و ... وجود دارد، جزء سی‌ام قرآن را حفظ کنم. (البته دو سه سوره مانده که طی چند روز باقیمانده حفظ خواهم کرد)
طی چند سال، مقالات خوب مجلات کامپیوتری را که فرصت خواندن نداشتم، جدا کرده بودم، بعد از مرخصی اول، همه را با خودم به پادگان بردم و هر صبح و عصر یکی را در جیبم می‌گذاشتم و موقع بیکاری بین کلاس‌ها می‌خواندم.
قلم و دوات و کاغذ گلاسه با خودم برده‌ام. بعد از ظهرها نزدیک به یک ساعت از زمان بیکاری‌ام را به تمرین خطاطی با قلم اختصاص می‌دادم (و تا آخر دوره می‌دهم) چیزی که سال‌هاست کامپیوتر به من اجازه انجام آن را نمی‌دهد!
یک ساعت دیگر در عصرها مجلاتی که قاچاقی وارد پادگان کرده‌ام(!) را می‌خوانم و یا کتاب شعر و ... (اینکه می‌گویم قاچاقی، چون هفدهم که آمدم شهرمان، کلی کتاب و مجله و ... بردم که احتمال داشت گیر بدهند، اما وقتی می‌خواستم وارد پادگان شوم، به طور معجزه آسایی، از جلو سه دژبان رد شدم و در صف افرادی قرار گرفتم که ساکشان را گشته بودند، اما هیچ کدامشان ندیدند و متوجه نشدند و من با کیفی پر از وسایل مشکوک که احتمال داشت گیر بدهند وارد پادگان شدم.)

می‌توانید هر دو روز، یک جزء قرآن بخوانید تا یک دور کامل قرآن را خوانده باشید. (توجه کنید که هیچ چیز مثل ذکر خدا به شما آرامش نمی‌دهد، می‌روید و می‌فهمید که چه می‌گویم! افرادی را می‌دیدم که به قیافه‌شان نمی‌خورد، اما عصرها قرآن برمی‌داشتند و قرآن می‌خواندند که آرام شوند)
نکته ارزشمند: در مورد کتاب‌های ادبی، بهترین گزینه، کتاب‌های درسی ادبیاتی در دوران دانشگاه است که شامل متون و اشعار برگزیده است. (مثلاً کتاب پنج استاد. که بسیار غنی است)
توجه کنید که بردن کتاب به هیچ وجه مشکلی ندارد. شما دو ساعت در بعد از ظهر، وقت مطالعه و استراحت دارید، پس برای این دو ساعت که معمولاً بیشترین افکار منفی در این زمان به شما هجوم می‌آورد، برنامه ریزی کنید. به انضمام روزهای تعطیل که اگر بیکار باشید، اوج دل‌گرفتگی است.


نکته هفتم: چه وسایلی با خودمان ببریم؟
پاسخ به این سؤال بستگی به این دارد که شما سرباز امریه هستید یا سرباز عادی.
خوب دقت کنید! اینجای بحث خیلی مهم است!
همان روزهای اول به شما "جیره" می‌دهند. این جیره دو نوع است: یکی برای افرادی که فقط دو ماه خدمت نظامی دارند یعنی امریه‌ای‌ها و یکی هم برای افرادی که 18 ماه را در **** هستند.
کسانی که سرباز عادی هستند، جیره‌شان اگر اشتباه نکنم، شامل 30 قلم می‌شود، اما امریه‌ای‌ها فکر می‌کنم 12 قلم.
افراد امریه، تقریباً هیچ چیز به جز یک دست لباس و پوتین تحویل نمی‌گیرند! اما سربازان عادی جیره کاملی دارند.
به وسایلی که به یک سرباز امریه می‌دهند دقت کنید:
1- لباس 1 عدد
2- شلوار 1 عدد
3- کمربند 1 عدد
4- جوراب 1 عدد
5- پوتین 1 عدد
6- تاید
7- صابون
8- فرچه برای واکس زدن (بدون واکس!!)
9- پتو 1 عدد
10- ملحفه 1 عدد
یکی دو وسیله دیگر می‌دهند که یادم نیست و مهم هم نیست.
اما سربازان عادی، از این‌ها همه 2 عدد دریافت می‌کنند به انضمام حوله، زیرپوش، شورت، واکس، کیف سربازی، خمیردندان، مسواک، اورکت و خیلی وسایل دیگر.
پس اگر امریه هستید، باید همه چیز با خودتان ببرید! مثل من نشوید که از هر کس پرسیدم، گفتند: همه چیز به‌تان می‌دهند، هیچی نبر! من حتی حوله هم نبردم! اما وقتی جیره دادند، دیدیم هیچی به ما تعلق نمی‌گیرد!!! شاید هم به همین دلیل بود که روزهای اول که هیچ چیز نداشتیم بهمان سخت گذشت.
من طبق تجربه، یک لیست از وسایلی که به شدت به آن‌ها نیاز داشتم تهیه کردم:
اگر سرباز عادی 18 ماه خدمت هستید، به این وسایل نیاز پیدا خواهید کرد که به شما نخواهند داد و باید خودتان داشته باشید:
- شامپو و لیف
- دربازکن
- حدود نیم متر کش برای مرتب کردن پاچه‌های شلوارتان
- سوزن و نخ‌های مشکی و سفید برای دوختن برچسب نام و رمان مشخص کننده گروهان.
- به تعدادی سوزن ته گرد و پونس برای آنکادر کردن تختتان نیاز خواهید داشت.
- ناخن گیر (شاید هم بخواهید از یکی که آورده قرض کنید، اما اگر داشته باشید منت نمی‌کشید!)
- بشقاب، قاشق، چاقوی میوه خوری، لیوان فلزی یا پلاستیکی (چاقوی میوه خوری ایرادی ندارد، چیزی که غیرمجاز است، جاقوهای ضامن‌دار است) (لیوان هم اگر شیشه‌ای باشد به شما گیر نمی‌دهند، اما مطمئناً خیلی زود خواهد شکست!)
- ترجیحاً یک ساعت مچی زنگ‌دار تهیه کنید که از وقتتان بهتر استفاده کنید و خواب نمانید که جریمه شوید.
- اگر شد، یک فلاکس یک نفره که بتواند حداقل 8 ساعت آب را یخ یا آب جوش را داغ نگه دارد، با خودتان ببرید.
- من پیشنهاد می‌کنم یک قرآن کوچک جیبی که شامل عم جزء (جزء سی) است تهیه کنید که معنی هم داشته باشد و در جیب لباستان داشته باشید. به محض اینکه بیکار شدید، سوره‌های جز سی‌ام را بخوانید. آنقدر یک سوره را تکرار کنید تا حفظ شوید. باور کنید حفظ کردن جزء سی‌ام، یک خاطره شیرین از دوران سربازی خواهد بود! اینطوری، وقتتان را بیهوده هدر نداده‌اید.
- تا می‌توانید تنقلات با خودتان ببرید. پسته، بادام، مغز گردو برای خوردن با پنیر صبحانه، نخودچی-کشمش، تخمه ژاپنی و ... (هیچ کدام ایرادی ندارند، نگران نباشید) همان اول صبح، روز را با خوردن این تنقلات مقوی آغاز کنید تا برای دویدن‌ها و رژه رفتن‌ها انرژی کافی داشته باشید.

و اما اگر امریه هستید، علاوه بر موارد بالا، به این‌ها هم نیاز خواهید داشت:
- حوله (اگر جایی مثل یزد افتادید، ان هم در فصل گرما، یک حوله کوچک کفایت می‌کند، اما در مراکز سردسیر، حتماً حوله بزرگ ببرید)
- مسواک و خمیردندان
- مهر
- رو انداز (بسته به مکان و فصل، انتخاب کنید)
- زیرپوش یقه گرد سفید رنگ که یقه آن خیلی به گردنتان نچسبد که از زیر لباس نظامی بیرون بزند، چون جریمه می‌شوید.

نکته هشتم: چقدر پول با خودمان ببریم؟
خیلی‌ها با این موضوع به مشکل بر می‌خورند. فکر می‌کنند هیچ هزینه‌ای نخواهند پرداخت و با یک جیب خالی می‌آیند، یا به امید عابربانک!!
ببینید! شما پادگانتان را در یک نقطه بسیار دورتر از شهر تصور کنید (وسط بیابان!) طوریکه تا چند هفته اول هرگز به شهر و عابربانک دسترسی نخواهید داشت! چون به شما مرخصی نخواهند داد که بخواهید بروید به شهر. اگر هم بخواهید به مرخصی داخل شهری بروید، کرایه راه شما سنگین خواهد بود.
هزینه‌ای که همراه می‌برید، بستگی به این دارد که آدم ولخرجی باشید یا خیر.
کلاً سعی کنید بیش از 40 هزار تومان همراه داشته باشید به همراه یک کارت عابربانک که مبلغ بیشتری در آن باشد.
شاید شنیده باشید که سربازی هزینه ندارد. اما اینطور نیست. شما یک کارت تلفن مخصوص پادگان که بخواهید بخرید، حداقل 4000 تومان باید بدهید. وسوسه می‌شوید که از بوفه پادگان خوراکی بخرید و بخورید.
من به طور متوسط، روزی یک رانی و دو بیسکوئیت می‌خوردم که می‌شد هزار تومان.
یعنی شما طی دوره آموزشی، فقط 60 هزار تومان خورد و خوراک اضافه دارید. کرایه‌های راه مربوط به مرخصی‌ها را هم که حساب کنید، کل دوره آموزشی سربازی چیزی حدود 100 هزار تومان هزینه دارد.

نکته نهم: وضعیت خواب چطور است؟
نگران نباشید! حتی در بدترین شرایط که ما الان در آن به سر می‌بریم، یعنی زمانی که به دلیل کوتاه بودن شب‌ها فقط 5 ساعت بین زمان خاموشی و اذان صبح فرصت است، اما باز هم فرصت کافی برای خواب وجود دارد. البته پیشنهاد من این است که عادت به کم‌خوابی کنید. سعی کنید ساعت خوابتان را کم کنید تا با مشکل مواجه نشوید. اینطور که من حساب کردم، در شرایط ما هم حتی 8 ساعت وقت برای خوابیدن طی 24 ساعت وجود دارد.
پس نگران خواب نباشید.
نگران خوراکتان هم نباشید. آنقدر اضافه می‌ماند که همه دنبال یکی می‌گردند که اضافات را بخورد که دور نریزند. (البته باز هم بستگی به پادگان شما دارد، برای ما که به هتل خاتمی مشهور است، اینگونه است)


صحبت پایانی:
صحبت در مورد این دوره، واقعاً سخت و طولانی است. باید خودتان بروید و تجربه کنید.
من مواردی که بیشتر لازم بود و برای همه یکسان بود را در این فرصت گفتم. بقیه موارد چیزی نیست که بخواهد شما را آزار روحی دهد.
به خدا توکل کنید. اینکه دوره به شما خوش بگذرد یا خیر، به دیدگاه شما بستگی دارد.
من قبل از اعزام، از دو نفر از دوستان که دوره را در همین پادگان آیت الله خاتمی یزد گذرانده بودند در مورد وضعیت آنجا سؤال کردم. یکی گفت: برو لذت ببر! هتل که می‌گن همونجاست. اصلاً به هتل خاتمی مشهوره.
دومی گفت: بدترین دوران عمر من دوران آموزشی من بود!!!
کاملاً واضح بود که شرایط برای هر دو تقریباً یکی بود، اما یکی با دید مثبت به محیط نگاه کرده بود و یکی با دید منفی.
پس سختی‌های این دوره را یک فرصت بدانید. یاد بگیرید که احساساتتان را در این شرایط کنترل کنید. اگر توانستید بدون گلایه و با روحیه‌ای شاد از این دوران خارج شوید، مطمئناً در شرایط سخت زندگی کم نخواهید آورد.

مطمئناً وقتی در زندگی در شرایط سخت قرار می‌گیرید، با خود خواهید گفت: از سربازی که سخت‌تر نیست! من آن را با موفقیت پشت سر گذاشتم...


این را باور کنید که بعدها از دوران آموزشی به عنوان "بهترین دوران عمر" یاد خواهید کرد.
من در هر تاکسی‌ای که نشستم، راننده با دیدن کله کچلم شروع کرد به تعریف از دوران خدمتش و دقیقاً معتقد بود که دوران آموزشی، بهترین دوران عمر است.



امیدوارم به سلامتی این دوران را پشت سر بگذارید و لذت ببرید.
اگر هر سؤالی در این مورد بود، در بخش نظرات همین مطلب بپرسید، من سعی می‌کنم در اسرع وقت پاسخ دهم و شما را از طریق ایمیل آگاه کنم.
اگر نکاتی از جا افتاده، دوستانی که این دوران را پشت سر گذاشته‌اند، در بخش نظرات بگویند.

موفق باشید؛

لینک منبع:http://aftab.cc/article/819
 

kh.farshad

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2009
نوشته‌ها
493
لایک‌ها
6
محل سکونت
(اورمیـــه) Azərbaycan - Urmia
با سلام خدمت شما دوست بزرگوار
به عنوان مثال برخی ادارات آزمایش های عدم اعتیاد و عدم سوپیشینه را قبل از اعزام میگیرند
چطور میتوان از قطعی بودن امریه اطمینان حاصل کرد؟
با تشکر

من تا بحال چنین چیزی نشنیدم ولی از اونجایی که پدافند هوایی مشهد افتادی میشه حدس زد امریت قبول شده. اینو میگم چون برای امریه اقدام کردی. قبلا هم گفتم یه تعداد از اونایی که این مرکز میفتن امریه هستند منتهی نه 100% بلکه بیش از 50% امریتون قبول شده شایدم خیلی بد شانس باشید که اتفاقی افتادید اونجا
 

em_developer

Registered User
تاریخ عضویت
16 دسامبر 2011
نوشته‌ها
35
لایک‌ها
0
من تا بحال چنین چیزی نشنیدم ولی از اونجایی که پدافند هوایی مشهد افتادی میشه حدس زد امریت قبول شده. اینو میگم چون برای امریه اقدام کردی. قبلا هم گفتم یه تعداد از اونایی که این مرکز میفتن امریه هستند منتهی نه 100% بلکه بیش از 50% امریتون قبول شده شایدم خیلی بد شانس باشید که اتفاقی افتادید اونجا
نه انشاالله، امکان دارد خواهش کنم منبع اطلاعاتی خود را ذکر کنید؟یعنی به چه احتمالی نکاتی که ذکر کردید صحت دارد؟
دوست گرامی شما در مورد پدافند هوایی مشهد اطلاعاتی ندارید که چطور جایی هست؟
1-آیا شرایط سختی دارد یا خیر؟
2-آیا مرخصی میان دوره یا مرخصی آخر هفته ای میدهند ؟
3-وضعیت غذا چطور است؟
و .....
 
Last edited:

AmirArsalaan

Registered User
تاریخ عضویت
8 آپریل 2010
نوشته‌ها
266
لایک‌ها
68
محل سکونت
تهران
نوشته اصلی توسط portfo_forex نمایش نوشته ها
1: اینکه چقدر کچل کنیم؟
2: مرخصی روزانه میدن یا نه!؟ اگه میدن از چه ساعتی مثلا 2 یا 4 تا فردا صبح ؟
3: اگه رفتی خود پادگان بشون بگو که تهران هستی میتونی خودتو معرفی کنی همون روز؟ یا باید برگردی شهرتون و جایی که گفتن واسه اعزام!؟

من امروز رفتم 01 یه سر، متروی شهید کلاهدوز نزدیکه این پادگانست، تا کلاهدوز هیچ مشکلی نیست اما از کاهدوز که تو خیابون افسریه هست تا سه راه تختی که 01 اونجاست ( درسته که یه نیم کورس بیشتر راه نیست اما کار سخت میشه الان میگم چرا )
کلاهدوز دوتا خروجی داره یکیش شهید دوران شمال یکی هم از زیر خیابون افسریه میگذره تا لاین اینطرفی
اون خروجی که نوشته شهید دوران شمال در حقیقت مسیر شمالی افسریه هست و برای گذر به مسیر جنوب ( که ما میریم ) هیچ پلی وجود نداره تا 1 کیلومتر بعدش :(
اون یکی خروجیه که یادم نیست اسمش چیه دقیقن می فرستت مسیر جنوبی البته حتمن اونجا باید یه ماشین سوار شی دیگه اما دست نزار رو دلم که خونه اول که گفتم میخواهم برم سه راه تختی یارو تخم سگ حرومزاده گفت باید دربست بری بعد هم کلی اطلاعات اشتباه داد منم یه ... نشونش دادم تا بزاره فلان جاش
به اون یکی گفتم اونم گفت میشه ... تومن ( فهمیده بودند که من راه رو بلد نیستم ) خلاصه یه جوری ما خودمونو رسوندیم اونجا حالا باید دنبال یه راه حلی بگردم که با این پوفیوزا چه جوری باید برم تا اونجا
دم در پادگان دوتا دژبان و چند تا افسر بودن که مخشونو گرفتم به کار سوالات رو هم ازونها پرسیدم

اما در جواب دوست خوبمون:
1 باید کچل کنی با 4 راه هم نداره :D
2 شما تا ساعت 5 فیکس پادگان تشریف داری بعدش واسه خودتی :cool:
3 هیچ اجباری نیست که از محل تقسیمتون با اتوبوس بیای منتها همونطور که استحضار دارید روز 1 دی شما رو یکم توجیح میکنن بعد برمی گردی تا یکی دو روز شایدم بیشتر مرخصی میری یعنی همون اتوبوسی که شمارو میاره همون روز برتون می گردونه. پس چه کاریه که خودت تکی بیای؟

در مورد روز اول هم لازم نیست حتمن کچل باشی :D
 

amin42

Registered User
تاریخ عضویت
8 دسامبر 2010
نوشته‌ها
9
لایک‌ها
0
سلام.خدا رو شکر که بالاخره یکی پیدا شد به ما از عجب شیر بگه.اگه میشه یه خورده از سرما و مشکلات اونجا بگو.
وضعیت حمام چجوری بود؟
چقدر لباس بیاریم؟
واسه چی نباید بارمون سنگین باشه؟
صبح ساعت چند بیدار باش بود؟
فرق استوار با ستوان 3 چیه؟چرا بعضی از دوستان میگن که درجه هارو کم کردن؟از روی چه استنادی این حرف رو میزنند.
آخه من از یکی از دوستام که اعزام اول شهریور بود،پرسیدم و گفت که به همشون ستوان 3 دادند.و اعزام برج 8 هم که هنوز آموزشی شون تموم نشده که بخوان به کسی درجه ای بدن.حالا اگر هم بخوان درجه ها رو کم کنن،عدالت چی میشه؟تفاوت دو تا سرباز فقط در اینه که یکی زودتر از دیگری دفترچه رو پست کرده؟

خوب دوست عزیز ، در مورد سرما بگم که خیلی سرد بود و دما تا -25 هم رسید، پس لباس گرم یادت نره،( دست کش محصوصا و جوراب پشمی) حتما یک ماسک هم ببر. موقع رفتن به میدون تیر باید تو سرما مسیر یک ساعت و نیم رو برید و نفس کشیدن سخت میشه.
خوب حمام خوب نیست ، سهمیه ما کم بود و هما هم سرد بود و بعد حموم شانس میاوردیم تا سرما نخوریم.
وسیله اضافه اصلا نبر چون جایی نداری که نگهشون داری و میشه برات دردسر و بار اضافه.
اولین روز ها ساعت 4 هست ، و بعد ها 5 صبح.
ارتش اصلا به وظیفه ها درجه استواری نمیده ، پس لیسانس ها شانس آوردن که ستوان 3 میشن و اگه میرفتن **** می شدن استوار.
حتما بیسکوییت و مخصوصا شکلات ببرید، در ضمن غذا هاش هم افتضاحه.
لباس هم دو دست میدن (لباس آموزشی و استتار) و مقداری وسایل که استحقاق هست.
 

adoh

Registered User
تاریخ عضویت
7 دسامبر 2011
نوشته‌ها
17
لایک‌ها
0
بچه ها من یه نذر حضرت ابوالفضل می کنم واسه کسی که یه راهی به من نشون بده که اعزامم بیافته عقب.یک دی اعزامم الان یه اتفاقی افتاده که حاضرم هرکاری بکنم تا یه دوره عقب بیافته جون هرکی دوس دارید یه راه نشون بدید ناسلامتی شما اساتید سربازی هستیدااااا
 

kh.farshad

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2009
نوشته‌ها
493
لایک‌ها
6
محل سکونت
(اورمیـــه) Azərbaycan - Urmia
بچه ها من یه نذر حضرت ابوالفضل می کنم واسه کسی که یه راهی به من نشون بده که اعزامم بیافته عقب.یک دی اعزامم الان یه اتفاقی افتاده که حاضرم هرکاری بکنم تا یه دوره عقب بیافته جون هرکی دوس دارید یه راه نشون بدید ناسلامتی شما اساتید سربازی هستیدااااا

داداش شما قدم در راهی گذاشتی ( البته به اختیار خودت) که بازگشت ازش ...
اگه خیلی حیاتیه شما میتونی نری در عوضش 3 ماه اضافه رو به جون بخری
اگه خیلی خیلی حیاتیه مسئله مرگ و زندگیه میتونی یه بلایی سر خودت بیاری تا قانونا و با مدرک پزشکی موقتا لغو اعزام بشی
الان نه تنها کد خوردید بلکه کمتر از یه هفته به اعزام وقت دارید بهیچ وجه بغیر از روشهای فوق نمیشه اعزام رو به تعویق انداخت بنحوی میشه گفت که پرونده دی ماه بسته شده
 

adoh

Registered User
تاریخ عضویت
7 دسامبر 2011
نوشته‌ها
17
لایک‌ها
0
داداش شما قدم در راهی گذاشتی ( البته به اختیار خودت) که بازگشت ازش ...
اگه خیلی حیاتیه شما میتونی نری در عوضش 3 ماه اضافه رو به جون بخری
اگه خیلی خیلی حیاتیه مسئله مرگ و زندگیه میتونی یه بلایی سر خودت بیاری تا قانونا و با مدرک پزشکی موقتا لغو اعزام بشی
الان نه تنها کد خوردید بلکه کمتر از یه هفته به اعزام وقت دارید بهیچ وجه بغیر از روشهای فوق نمیشه اعزام رو به تعویق انداخت بنحوی میشه گفت که پرونده دی ماه بسته شده


نه داداش اینا که شما گفتی خطریه ولی میگم یکی بهم گفت اگه روز اعزام مدرک واکسنتو نبری و بگی نزدم میگن برو دوره بعد بیا نظرت چیه؟؟؟شعر گفته؟؟
 

jujushow

Registered User
تاریخ عضویت
27 آپریل 2007
نوشته‌ها
2,465
لایک‌ها
1,108
کسی میدونه حقوق امریه قرارگاه خاتم النبیاء چقدره ؟ چند نفر بهم گفتند حدود 300-350 ولی یه نفر بهم گفت بعیده حقوق بدند . کسی از شرایط و حقوقش اطلاع داره ؟
 

morteza_civil

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
3 ژوئن 2010
نوشته‌ها
4
لایک‌ها
0
کسی میدونه حقوق امریه قرارگاه خاتم النبیاء چقدره ؟ چند نفر بهم گفتند حدود 300-350 ولی یه نفر بهم گفت بعیده حقوق بدند . کسی از شرایط و حقوقش اطلاع داره ؟
من امروز قرب کربلا بودم، گفتن فقط همون حقوق سربازی رو میدن!!! ولی اگه جای بد آب و هوا بیوفتی، یه مبلغی هم به خاطر این شرایط اضافه میشه! خلاصه دلت رو به حقوقش خوش نکن ;)
 

kh.farshad

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2009
نوشته‌ها
493
لایک‌ها
6
محل سکونت
(اورمیـــه) Azərbaycan - Urmia
نه داداش اینا که شما گفتی خطریه ولی میگم یکی بهم گفت اگه روز اعزام مدرک واکسنتو نبری و بگی نزدم میگن برو دوره بعد بیا نظرت چیه؟؟؟شعر گفته؟؟


اینم میشه ولی بعداً که برگه واکسن بردی تاریخش معلوم میشه آخه!!! بابا برو شر اعزام رو بکن بیخیال دنیا
 

hasan6666

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2011
نوشته‌ها
16
لایک‌ها
0
بچه ها من یه نذر حضرت ابوالفضل می کنم واسه کسی که یه راهی به من نشون بده که اعزامم بیافته عقب.یک دی اعزامم الان یه اتفاقی افتاده که حاضرم هرکاری بکنم تا یه دوره عقب بیافته جون هرکی دوس دارید یه راه نشون بدید ناسلامتی شما اساتید سربازی هستیدااااا

سلام دوست عزيز
من از يك نفر ( ازيك نفر كه نه از چند نفر) شنيدم كه دفترچه رو دوباره پست كني دوباره برات برگه سبز مياد يعني تو اگر الان پست كني به احتمال خيلي خيلي زياد 12/1 يا اونور سال ميخوري
ريسكش بالاست ولي بهتر ازاينه كه نري 3 ماه اضاف بخوري
راستي اگه مشكلت حاد نيست بيخيال شو برو چون معلوم نيست اگه عقب بندازي 24 ماه خدمت كني
 

is_omid

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
8 دسامبر 2011
نوشته‌ها
5
لایک‌ها
0
ای بابا مثل اینکه ما جامون از همه بدتره تو آموزشی...1 دی
بیرجند,محمد رسوال الله (جهنم سبز) کسی نیست؟این همه آدم کسی اونجا نیافتاده!!!
 

hasan6666

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2011
نوشته‌ها
16
لایک‌ها
0
من امروز رفتم 01 یه سر، متروی شهید کلاهدوز نزدیکه این پادگانست، تا کلاهدوز هیچ مشکلی نیست اما از کاهدوز که تو خیابون افسریه هست تا سه راه تختی که 01 اونجاست ( درسته که یه نیم کورس بیشتر راه نیست اما کار سخت میشه الان میگم چرا )
کلاهدوز دوتا خروجی داره یکیش شهید دوران شمال یکی هم از زیر خیابون افسریه میگذره تا لاین اینطرفی
اون خروجی که نوشته شهید دوران شمال در حقیقت مسیر شمالی افسریه هست و برای گذر به مسیر جنوب ( که ما میریم ) هیچ پلی وجود نداره تا 1 کیلومتر بعدش :(
اون یکی خروجیه که یادم نیست اسمش چیه دقیقن می فرستت مسیر جنوبی البته حتمن اونجا باید یه ماشین سوار شی دیگه اما دست نزار رو دلم که خونه اول که گفتم میخواهم برم سه راه تختی یارو تخم سگ حرومزاده گفت باید دربست بری بعد هم کلی اطلاعات اشتباه داد منم یه ... نشونش دادم تا بزاره فلان جاش
به اون یکی گفتم اونم گفت میشه ... تومن ( فهمیده بودند که من راه رو بلد نیستم ) خلاصه یه جوری ما خودمونو رسوندیم اونجا حالا باید دنبال یه راه حلی بگردم که با این پوفیوزا چه جوری باید برم تا اونجا
دم در پادگان دوتا دژبان و چند تا افسر بودن که مخشونو گرفتم به کار سوالات رو هم ازونها پرسیدم

اما در جواب دوست خوبمون:
1 باید کچل کنی با 4 راه هم نداره :D
2 شما تا ساعت 5 فیکس پادگان تشریف داری بعدش واسه خودتی :cool:
3 هیچ اجباری نیست که از محل تقسیمتون با اتوبوس بیای منتها همونطور که استحضار دارید روز 1 دی شما رو یکم توجیح میکنن بعد برمی گردی تا یکی دو روز شایدم بیشتر مرخصی میری یعنی همون اتوبوسی که شمارو میاره همون روز برتون می گردونه. پس چه کاریه که خودت تکی بیای؟

در مورد روز اول هم لازم نیست حتمن کچل باشی :D

مرسي اميرارسلان جون زحمت كشيدي
پس گفتي نزديكترين ايستگاه كلاهدوزه فقط آخرش بخواهيم بريم پادگان از ايستگاه با ماشين هاي مسير گفتي نميشه رفت يا بايد دربست گرفت؟
 
Last edited:

AmirArsalaan

Registered User
تاریخ عضویت
8 آپریل 2010
نوشته‌ها
266
لایک‌ها
68
محل سکونت
تهران
مرسي اميرجون زحمت كشيدي
پس گفتي نزديكترين ايستگاه كلاهدوزه فقط آخرش بخواهيم بريم پادگان از ايستگاه با ماشين هاي مسير گفتي نميشه رفت يا بايد دربست گرفت؟
سلام خواهش می کنم عزیزم
چرا با ماشین میشه رفت. من تجربمو از راننده های دندون گردش گفتم، گاف ندین که نابلدین. هر روز بخوایم دربست بگیریم که پنچریم :lol:
ایستگاه کلاهدوز، اون یکی خروجی که طولانیه.
 

em_developer

Registered User
تاریخ عضویت
16 دسامبر 2011
نوشته‌ها
35
لایک‌ها
0
دوست گرامی شما در مورد پدافند هوایی مشهد اطلاعاتی ندارید که چطور جایی هست؟
1-آیا شرایط سختی دارد یا خیر؟
2-آیا مرخصی میان دوره یا مرخصی آخر هفته ای میدهند ؟
3-وضعیت غذا چطور است؟
و .....
 
بالا