O_o O_O o_O
Registered User
من دوره 147 که میشد دی 87 خاتمی یزد بودمبچه ها کسی خاتمی یزد نبود بیاد توضیح بده چه جور جاییه اکثراً کیارو میفرستن اونجا سخت میگیرن نمیگیرن والا میگفتن ساترش چند کیلومتر دوره از آسایشگاه دمارت در میاد تا بری-- آسایشگاه دیپلمی ها دستشوییش و حموم بیرونه --کلاً آب حموم ها سرده --صبح ها بهار ظهرها جهنم غروب پاییزه شب قطب جنوب-- وقتی آفتاب ضله آسمونه میبرن رژه --- تلفن کیوسکی نداره فقط داخلیه که اونم شارژش 4 هزار تومن صفشم 140 نفره--- تو مرخصی دادن خسیس--- دزبان تا جایه ناموسیتم میگرده فکر وسایل ممنوع رو باید بیخیال شد --- و از این حرفا این دیگه چه هتلیه
از نظر مکانی که 15 کیلومتر قبل از یزده ، یه جائی بین یزد و تفت در دامنه شیرکوه ، اگه به سمت شرق باشی سمت راستت میشه تفت و سمت چپت میشه یزد
از نظر سختی که ما از شنبه تا پنجشنبه صف جمع که همون تمرین رژه باشه داشتیم ، هر دو روز یکبار تاکتیک ، هر دو روز یکبار ورزش صبحگاهی ، هر روز کلاس ، هر روز صبحگاه گروهانی یا گردانی ، 2شنبه ها صبحگاه مشترک ، از پنجشنبه ساعت دو تا 4 صبح شنبه کاری باهات ندارن ، ساتر که درست میگی و یه 2 کیلومتری راه هست و فکر کن اون همه وسایل و خرت و پرت رو باید بیاری تا آسایشگاه ، آسایشگاه دیپلمه ها دستشوئیش بیرونه و زمان ما آسایشگاه فوق دیپلم به بالاها هم حموم نداشت یا اگه داشت هم سرد بود ولی حموم پادگان هم صبح ها هست و هم عصرها به مدت 7 دقیقه از لحظه لخت شدن تا لحظه لباس پوشیدن و هر روز هم بری هیچکی بهت چیزی نمیگه فقط حواست باشه که اول شروع بکار حموم آبش فوق العاده داغه در حد جوش که مواظب باش نسوزی که از بچه های ما دو نفری بدجوری سوختن ، دی ماه که صبح ها از گرما پختیم ، هوای عصرش خوب بود ولی شباش از سوز سرما استخون میترکید ، تلفن تو هر گروهان 2 تا بیشتر نبود که اونم شارژی بود و باید نوبت میگرفتی و من هر 4 روز یکبار زنگ میزدم خونه ، مرخصی که یه تاسوعا عاشورا به مدت 5 روز میان دوره دادن و پنجشنبه جمعه ها به بچه های یزد مرخصی میدادن و به بچه های متاهل هم چند نوبت مرخصی دادن ، مرخصی توشهری که بد نبود و تو کل دوره 4 بار رفتم داخل شهر ، دژباناش مثل سگ تازی میمونن و بی ادب و اولش مثلا میخوان گربه رو دم حجله بکشن که تا اونجارو هم میگردن و احتمالش ضعیفه که چیزی بتونین ببرین ولی من گوشی بردم با یه باطری اضافه ولی با هزار زور و زر ، تو دوره 3 بار نظافت آسایشگاه داشتم و 2بار نظافت دستشوئی ، 4بار پست آسایشگاه خوردم ، 2بار پست موتوری ، یکبار پست میدون صبحگاه ، یکبار پست ساختمون فرماندهی ، 2 بار میدون تیر کلاشینکف رفتیم ، یکبار میدون تیر کلاشینکف مشقی تو همون کلاس آموزش تیراندازی و اسلحه ، یکبار میدون تیر شبانه ، یکبار پرتاب نارنجک ، یکبار پیاده روی شبانه ، دوبار نظافت حسینیه ، 4 دی رفتیم و بی شرف ها تا 30 بهمن که مموتی نژاد میخواست بیاد یزد مارو نگه داشتن تو پادگان ، دوره ما رژه آخر دوره نداشتیم و پایان دوره 2 شب بیشتر نبودیم ، نکته خاصی هم هست بگو تا بگم ، همینا یادم بود