• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

آشنايي مختصر با دوره آموزشي خدمت سربازي

Space_boy74

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
14 آپریل 2012
نوشته‌ها
51
لایک‌ها
3
محل سکونت
Tehran
من نیستم؛رو من حساب نکن:D
:lol:
ما که کف کردیم ، اولش که دنبال اعزامی 05 از تهران بودیم نبود، نا امید شدیم گفتم حداقل از جای دیگه تو این فروم پیدا شه.. که اونم انگار کسی نیست..

05 کرمان اعزام 2/2 نبوووووووود؟:wacko:
 

ATR

Registered User
تاریخ عضویت
25 ژانویه 2009
نوشته‌ها
344
لایک‌ها
9
محل سکونت
ایران ویچ
من که اسم سربازی به گوشم می خوره دپرس میشم دو سال پیش دانشجو بودم بابام گفت مرخصی بگیر برو سربازی 6 ماهه تمومه من که اون موقع گرم بودم و منتظر معافیت کفالت به خاطر تک پسریم بودم نرفتم سال بعدش شد 11 ماه گفتم سال دیگه حتما قانون بر میگرده که 5 سال به شرایط سنی اضافه کردند و الان من احمق بیشعور باید 21 ماه برم الافی :( تازه اگر امریه بگیرم 24 ماه باید برم یعنی 4 برابر بیشتر
 

arvin_666

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
8 فوریه 2007
نوشته‌ها
4
لایک‌ها
0
ما که کف کردیم ، اولش که دنبال اعزامی 05 از تهران بودیم نبود، نا امید شدیم گفتم حداقل از جای دیگه تو این فروم پیدا شه.. که اونم انگار کسی نیست..

05 کرمان اعزام 2/2 نبوووووووود؟

سلام من و دوستم متاسفانه اینجا افتادیم از تهران ، لیسانس عمران
----------------------

دوستان این سوال هایه منم پاسخ بدید ممنون میشم

اول اینکه من که ارتشم و رشتم عمرانه
می تونم از وزارت مسکن امریه بگیرم؟؟
یا فقط اونایی که تو **** هستن می تونن امریه این مدلی بگیرن؟؟؟

دوم اینکه

من که کرمان افتادم و 2/2 اعزامم باید قبل اعزام مو هارو بزنم یا می تونم بعد اینکه رفتیم اونحا کوتاه کنم
چون اینجور که من خوندم میریم اونجا لباسارو میدن 3 روز مرخصی میدن که بریم اوکیشون کنیم
بعد چون 4شنبه تعطیله کلا فکر کنم کله هفته رو بپیچونن بعد اگه من الان کوتاه کنم تا اون موقع احتمالا بلند شده و بازم گیر میدن که کوتاه کنم
 

Space_boy74

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
14 آپریل 2012
نوشته‌ها
51
لایک‌ها
3
محل سکونت
Tehran
سلام آروین،
منم الکترونبک از تهران، خوشحالم از آشناییت
این که لباس میدن و 3 روز مرخصی فکر نمی کنم همه جا اینطور باشه.. تو برگه مث اینکه نوشته با 4 بزنین بیاین آره ؟ ( میپرسم چون برگمو هنوز ندیدم)
خدا از دهنت بشنوه که کل هفته پیچ بخوره..
 

delkhamosh

Registered User
تاریخ عضویت
3 مارس 2012
نوشته‌ها
63
لایک‌ها
0
دوست عزیز نمی خوام مازاد بیفتم آخه میگن مازاد معلوم نیست کدوم ارگان **** یا ارتش یا نیروی انتظامی می افتم !!
دامادمون سرهنگ **** بوده و الان بازنشست شده و یه جورایی می خواد یه کاری کنه بعد آموزشی بیام تهران بقیه خدمت رو بگذرونم و ساعت 2 بعدازظهر بیام خونه ! با این مقوله باید چیکار کنم ؟؟ نمی خوام انقدر زود یعنی به گفته شما 18 اردیبشهت برم خدمت استرس دارم اصلا نمی تونم به این زودیا برم . فقط نمی دونم اگه قبلش دامادمون بخواد اونجوری تو **** برام ردیف کنه آموزشی هم میافتم **** حتما ؟؟ خواهشا یه راه دیگه بهم نشون بدین ؟؟ با این مقوله دانشگاه چیکار کنم ؟؟؟

داداش تو همینطوری یه چیزی میگی به حرف ما هم گوش نمیکنی فردا ضرر میکنی بعد میگی خدا منو دوست نداره هرچی بدبختیه مال منه خدایا چرا منو تو آمریکا نیافریدی که برم دیسکو عشق و حال کنم اومدی اد تو ایران آفریدی که الان برم خدمت به مشت آدم عوضی احترام بزارم ، میشی آیه یئس--- غیبت که داری اونم زیاد 4 سال کم نیست دیپلمم که هستی لیسانسه هاش دیگه ارجو قربی ندارن به لیسانس قبلاً ستوان دو میدادن الان استوار یکم نهایت بچه خوبی باشی ستوان 3، میخوای هم غیبتت بخشیده بشه هم **** بیفتی ساعت 2 هم خونه باشی اونم با دیپلم؟ اینم از اون حرفا بود برای پذیرش تو **** حداقل 45 روز قبل اعزام باید اقدام کنی که از خردادم رد میشه داداش توقعت رو بیار پایین اینطوری نمیشه خودم با اینکه بابام سرهنگه از این ادعاها ندارم انتظار ندارم بعد آموزشی جای خوبی بیفتم **** شوخی بردار نیست مثل بچه آدم 1 روز بعد از دریافت فارغ التحصیلی دفترچمو فرستادم خم به ابرو نیوردم میتونستم معافیت پزشکی بگیرم سر مسائلی نگرفتم استرس چیه مگه میخوان اعدامت کنند مگه بچه مردم، رفیقت، فامیلت، همشهریت، آدم نبود که رفتن سربازی به نظرم منم سربازی چیز خوبی نیست ولی اجباریه الان بخوای بری اونورم زندگی کنی باید خدمتتو رفته باشی تا پاسپورتو ویزا بگیری بدبختی قانوناً همه چیز در گرو خدمته
 
Last edited:

bh.azizi

Registered User
تاریخ عضویت
6 آپریل 2010
نوشته‌ها
39
لایک‌ها
0
برنامه سین
از اون جایی که وحشتناک ترین قسمت سربازی آموزشی است و از اون جایی که عموم ترس آدمی به خاطر ندونستنه؛ تصمیم گرفتم برنامه یک روز از آموزشی رو که معمولا برای همه افراد از مدرک دانشگاهی دار تا بی سواد و در همه ارگان ها یکجور است رو براتون بنویسم.
برنامه سین، برنامه زمانبندی است که در یک یگان نظامی توسط فرمانده اون یگان ترتیب داده میشه. (این که کلمه سین دقیقاً مخفف چه کلماتی است رو یادم نیست ولی باید یه چیزی تو مایه های "ساعت های یگان نظامی" باشه.)
*برنامه سین جزو اسرار نظامی یک یگان نظامی است.
برنامه با بد ترین قسمتش یعنی بیدارباش آغاز میشه که با توجه به فصل و موقعیت جغرافیایی و موارد دیگه مثل ماه رمضان و ساعت اذان صبح متغیره ولی میشه گفت حدود 3.5 تا 4.5 صبحه.
معمولا فردی که آخرین پست نگهبانی از آسایشگاه رو به عهده داره راس ساعت مقرر چراغ آسایشگاه رو روشن میکنه (فکر کن! نصف شبه هنوز) پس از اون نوای دل انگیز برپا برپا از ایشان و ارشد آسایشگاه در دستگاه عربده، به همراه مقادیری لگد به در و تخت و پنجره و... به گوش خواهد رسید.
بد ترین قسمت روز گذشت!
پس از اون سیل سربازان کج و کوله با البسه شل و ول رو شاهد خواهید دید که به سمت سرویس بهداشتی روانه خواهند شد. (پنج دقیقه زود تر اگه از خواب بلند شید نه صدار عرعر برپا رو میشنوید نه نصفه شبی تو صف توالت میمونید)
پس از قضای حاجت و مسواک و وضو همه سربازان با کمال میل (!) در نمازخانه به انجام فریضه نماز صبح (کله ملق) خواهند پرداخت همچنین در روز های (فکر کنم) چها شنبه دعا (نمیدونم چی) هم خوانده میشود که شرکت در اون هم کاملا اختیاریه (!) بعد از نماز و دعا و سنا و خدایا خدایا تا انقلاب مهدی... و فحش دادن به تمام کشور های دنیا، سربازان می بایست با لباس کامل جهت اخذ آمار و صرف صبحانه حاضر شوند. (صبحانه بهترین وعده غذایی روزه. که معمولا شامل کره و عسل، پنیر، تخم مرغ آبپز، خامه و عسل، کره و مربا، عدسی، لوبیای پخته و امثال این ها میشود). پس از صرف صبحانه و اخذ آمار و تا قبل از شروع ساعت اداری نضافت عمومی انجام میشود (آسایشگاه و توالت و محوطه و...) با شروع ساعت اداری برنامه اصلی روزانه هم آغاز میشود.
معمولا یک یا دو روز در هفته (دوشنبه ها و چهار شنبه ها) برنامه صبحگاه برگذار میشود.
برنامه صبحگاه با تمرین صف جمع و بدو روی هر گروهان تا میدان صبحگاه و استقرار آن در محل مخصوص به خود در آن میدان آغاز میشود.
در ابتدا قرآن خوانده میشود، سپس سرود جمهوری اسلامی و بالا بردن پرچم و بعد از آن سرود سازمانی که توسط همه افراد میبایست حفظ و خوانده شود و بعد از آن دعا و دستور و ... و در مواردی فرمانده پادگان هم کمی سخنرانی خواهد کرد.
تا این جای مراسم صبح گاه بسیار زیبا و دیدنی و فرح بخش بود ولی از این جا به بعد نه!
سپس کل گردان، گروهای به گروهان از جلوی جایگاه و فرمانده و یا جانشین او رژه میروند. شخص ناظر با توجه به کیفیت رژه هر گروهان کلماتی از قبیل خوب، خیلی خوب، خیلی بد و... به زبان می آورد.
پس از مراسم صبح گاه کلاس های روزانه آغاز میشوند، کلاس ها به دودسته عملی و تئوری تقسیم میشوند که عملی ها شامل: صف جمع (همون رژه و به چپ، چپ به راست، راست و ...)، دفاع شخصی، اسلحه شناسی عملی (باز و بسته کردن اسلحه) و امثال این ها میشود. و کلاس های تئوری شامل: تاکتیک و بهداشت، اسلحه شناسی تئوری (مثلا خشاب کلاش چند تیره است و اینا)، احکام و... و کلاس هایی که به ارگان خدمتی شما مربوط می شود (مثلا اگر نیروی انتظامی باشید نحوه دستگیری مجرم و ...).
کلاس ها معمولا تا اذان ظهر هستند و پس از اذان ظهر و نماز و دعا و باقی ماجرا ها(حتی اگر تا دو بعد از ظهر هم طول بکشه، اول نمازه بعد ناهار!) دوباره سربازان با لباس کامل، یقلوی (یا بشقاب) به دست در صف ناهار قرار میگیرند(سعی کنید اگر غذای اونجارو میخورید لااقل در ابتدای صف قرار بگیرید چون معمولا زمان صرف ناهار کمه و اگر آخرای صف هستید زمانی برای خوردنن و استراحت براتون باقی نمیمونه).
پس از صرف ناهار کلاس ها از سر گرفته می شوند و تا پایان ساعت اداری ادامه دارند.
پس از پایان ساعت اداری ( حدود 4 بعد از ظهر) عملا شما در اختیار خودتون هستید. البته اگر کمک مربی قصد آزار شما رو نداشته باشه. (کمک مربی سربازی است که در یگانی که شما مشغول آموزش دیدن هستید خدمت میکند و نه تنها پایه خدمتی اش از شما بالا تر است بلکه از لحاظ درجه به شما یی که حتی سردوشی هم ندارید ارشدیت دارد و از همه این ها گذشته ماموریت دارد تا در طول روز به عنوان کمک و پس از ساعت اداری به عنوان همه کاره به شما امر و نهی کند، دستور بدهد، تنبیه کند، تمرین بدهد و از این دست امور.
تا نماز مغرب و عشا شما در اختیار خودتان هستید (ضل الطاف کمک مربی) ومیتوانید هرکاری که دلتان خواست(بخوابید، تنقلات بخورید، عکس یادگاری بگیرید، تلویزیون ببینید، خرید کنید، تلفن کنید، با هم خدمتی های خود یک گوشه بنشینید و تریپ دپ بزنید و مدام چشم یکیتان پر اشک بشود، سیگار بکشید، قرص بیندازید، و از این قبیل کارهای خیلی معمولی!) انجام دهید. پس از اذان و نماز و ماجراهای دیگر؛ باز هم میبایست بالباس کامل جهت اخذ آمار، خواندن لوحه نگهبانی (برگه ای که در اون پست های نگهبانی تا صبح به علاوه ساعات و افراد نگهبان و پاسبخش مشخص شده است) و صرف شام بروید.
پس از صرف شام و اخذ آمار توسط کمک مربی؛ مجدد در اختیار خودتان هستید تا به امور شخصی از قبیل واکس زدن پوتین، مسواک، مطالعه کتابچه دانستنیهای سرباز و... بپردازید.
قبل از ساعت خاموشی که فکر کنم 9.5 شب باشه حدود نیم ساعت قرقه ، یعنی اینکه هیچ کس حق عبور و مرور در محوطه و... نداره و همه میبایست داخل آسایشگاه باشند. (اگر کسی در محوطه یا توالت و ... باشه دستگیرو به بازداشتگاه منتقل میشه)
در این زمان افسر نگهبان شب و دژبان ها به همه سر میزندد و همه جا چیز رو بازرسی میکنند. (حتی ممکن است افسر نگهبان به آسایشگاه هم سر بزند و از واکس پوتین ها و وضعیت پوشش افراد و این که کسی با رکابی و شرت و یا تیشرت مایکل جکسون نخوابیده باشه، بازدید کنند)
پس از آن خاموشی است و همه چراغ های داخل آسایشگاه ها خاموش میشوند و شاید شما مثل من در این زمان پادشاه هفتم رو هم خواب دیده باشید و شاید هم مثل خیلیای دیگه در حال پچ پچ و حرف زدن و تو سر و کله هم زدن تا پاسی از شب باشید.

دیدید ترس نداشت!


و اما درمورد این که گذشته از این گفته بودم سعی کنید معاف از رزم باشید و به سربازی بروید هم در این جا کمی توضیح میدم:
برخلاف تصور عموم معافیت از رزم در سربازی بسیار سودمنده، البته این مزیت تنها در صورتی موثر خواهد بود که خود شما هم تلاش خودتون رو بکنید.
برای توضیح در مورد فواید معاف از رزمی به خواندن ماجرای خودم دعوتتون میکنم:
من در ابتدا اعزام شهریور 89 بودم بیست روز مانده به اعزام متوجه شدم شاید بتونم معافیت پزشکی بگیرم به همین خاطر ابتدا به پزشک شخصی متخصص مراجعه کردم و پس از پر کردن برگه مربوط به بیماری (چون قبلا دفتر چه پست کرده بودم یکی دیگه خریدم) در دفترچه اعزام به خدمت به **** وظیفه مراجعه کردم و درخواست شورای پزشکی دادم، روند لغو اعزام به خدمت و اجرای اعزام به بیمارستان بسیار سریع بود. (سه هفته میرفتم میومدم!) پس از معاینه در بیمارستان، در روز اعلام شده جهت شورای پزشکی در **** وظیفه حاظر شدم که بعد از معاینه مجدد و خواندن نظر پزشک بیمارستان (همه چیز بستگی به نظر پزشک بیمارستان داره) معاف از رزم شدم. چند مدت بعد تاریخ اعزام بعدی که 5 ماه بعد از اعزام قبلی بود و در یک ارگان دیگه در منزل به دستم رسید.
از مواردی که عقل کردم! این بود که از برگه سبزم که داخل اون معافیت از رزم و ماده معافی نوشته شده بود تعدادی کپی گرفتم. از اون جایی که برگه سبز رو در ابتدای اعزام از من گرفتند کپی ها در جاهای مختلف جهت اثبات معاف از رزم بودم بسیار کارآمد بودند.
روز اول که وارد پادگان شدیم و گروهان ها در حال تشکیل بودند اعلام کردند که کسانی که معاف از رزم هستند هم یک صف را تشکیل بدهند (بگذریم که چقدر راجع به این که ایها کارشون از همه سخت تره و خودشون پشیمون میشن و... گفتند). من هم مثل تعدادی دیگه با ترس و لرز و ناامیدی و امید وارد این صف شدیم. از بین 1000 نفر ورودی ما حدود 80-90 نفر که بعد به 120 نفر رسید معاف از رزم پیدا شد که خودش یک گروها بود! و به این ترتیب گروهان چپر چلاقا تشکیل شد!
بعد ها متوجه شدیم که خیلی ها واقعا معاف از رزم هم نبودند!
اوایل سعی کردند با ما مثل بقیه گروهان ها رفتار کنند (و مدام به ما میگفتند که شما هیچ فرقی با بقیه ندارید) اما کم کم (پس از این که بعضی ها به خاطر پا درد و دیسک کمر و مو درد و ... حتی از بشین پاشو هم سر باز زدند... و پس از این که دو نفر که مبتلا به صرع بودند یکی دوباری حمله بهشون دست داد و چند نفر پا و دستشون رو که توش پین و پلاتین بود مثل گدا های سر چهار راه نشون دادند و کمی گریه زاری و از این قضایا)
کم کم از موضع قبلی پایین اومدن وکار به جایی رسیده بود که تمرینات صف جمع ما از همه گروهان ها کمتر بود و حتی در مراسم صبح گاه گروهان ما رژه نمیرفت! و در کل هرجا که مسئله فعالیت فیزیکی بود ما معذور بودیم!
حتی در روزهای بارونی هم ما رو داخل آسایشگاه نگه میداشتند که حالمون بد نشه یه وقت!
در کل در دوران آموزشی نعمت بزرگی رو به دست آورده بودیم به لطف معاف از رزمی و پر رویی!
نکته ای که در مورد معافیت های پزشکی باید بهتون بگم اینه که معافیت دایم پزشکی قبل از سربازی بسیار سخت داده میشه و حتی افرادی هستند که واقعا بیمارن ولی حد اکثر معاف از رزم میشن و به خدمت اعزام. در عوض معافیت دایم پزشکی در حین خدمت (البته بعد از آموزشی) بسیار ساده است و در صورتی که شما معاف از رزم قبلی هم داشته باشید ساده تر هم خواهد شد.


دو نکته هم لازمه که ذکرکنم:
1- غلط های املایی و دستوری که در متن هست رو به بزرگواری خودتون ببخشید.
2- تمام چیزهایی که نوشتم تجربه شخصی بنده بود و در هیچ موردی نه غلو کردم و نه کوتاهی، بنا بر این اگر شمایی که قبلا به خدمت رفته اید و شرایط تان طور دیگری بوده است بفرمایید.
 
Last edited:

atrebehesht

Registered User
تاریخ عضویت
22 اکتبر 2008
نوشته‌ها
107
لایک‌ها
0
محل سکونت
بچه محل امام رضا
برنامه سین
از اون جایی که وحشتناک ترین قسمت سربازی آموزشی است و از اون جایی که عموم ترس آدمی به خاطر ندونستنه؛ تصمیم گرفتم برنامه یک روز از آموزشی رو که معمولا برای همه افراد از مدرک دانشگاهی دار تا بی سواد و در همه ارگان ها یکجور است رو براتون بنویسم.
برنامه سین، برنامه زمانبندی است که در یک یگان نظامی توسط فرمانده اون یگان ترتیب داده میشه. (این که کلمه سین دقیقاً مخفف چه کلماتی است رو یادم نیست ولی باید یه چیزی تو مایه های "ساعت های یگان نظامی" باشه.)
*برنامه سین جزو اسرار نظامی یک یگان نظامی است.
برنامه با بد ترین قسمتش یعنی بیدارباش آغاز میشه که با توجه به فصل و موقعیت جغرافیایی و موارد دیگه مثل ماه رمضان و ساعت اذان صبح متغیره ولی میشه گفت حدود 3.5 تا 4.5 صبحه.
معمولا فردی که آخرین پست نگهبانی از آسایشگاه رو به عهده داره راس ساعت مقرر چراغ آسایشگاه رو روشن میکنه (فکر کن! نصف شبه هنوز) پس از اون نوای دل انگیز برپا برپا از ایشان و ارشد آسایشگاه در دستگاه عربده، به همراه مقادیری لگد به در و تخت و پنجره و... به گوش خواهد رسید.
بد ترین قسمت روز گذشت!
پس از اون سیل سربازان کج و کوله با البسه شل و ول رو شاهد خواهید دید که به سمت سرویس بهداشتی روانه خواهند شد. (پنج دقیقه زود تر اگه از خواب بلند شید نه صدار عرعر برپا رو میشنوید نه نصفه شبی تو صف توالت میمونید)
پس از قضای حاجت و مسواک و وضو همه سربازان با کمال میل (!) در نمازخانه به انجام فریضه نماز صبح (کله ملق) خواهند پرداخت همچنین در روز های (فکر کنم) چها شنبه دعا (نمیدونم چی) هم خوانده میشود که شرکت در اون هم کاملا اختیاریه (!) بعد از نماز و دعا و سنا و خدایا خدایا تا انقلاب مهدی... و فحش دادن به تمام کشور های دنیا، سربازان می بایست با لباس کامل جهت اخذ آمار و صرف صبحانه حاضر شوند. (صبحانه بهترین وعده غذایی روزه. که معمولا شامل کره و عسل، پنیر، تخم مرغ آبپز، خامه و عسل، کره و مربا، عدسی، لوبیای پخته و امثال این ها میشود). پس از صرف صبحانه و اخذ آمار و تا قبل از شروع ساعت اداری نضافت عمومی انجام میشود (آسایشگاه و توالت و محوطه و...) با شروع ساعت اداری برنامه اصلی روزانه هم آغاز میشود.
معمولا یک یا دو روز در هفته (دوشنبه ها و چهار شنبه ها) برنامه صبحگاه برگذار میشود.
برنامه صبحگاه با تمرین صف جمع و بدو روی هر گروهان تا میدان صبحگاه و استقرار آن در محل مخصوص به خود در آن میدان آغاز میشود.
در ابتدا قرآن خوانده میشود، سپس سرود جمهوری اسلامی و بالا بردن پرچم و بعد از آن سرود سازمانی که توسط همه افراد میبایست حفظ و خوانده شود و بعد از آن دعا و دستور و ... و در مواردی فرمانده پادگان هم کمی سخنرانی خواهد کرد.
تا این جای مراسم صبح گاه بسیار زیبا و دیدنی و فرح بخش بود ولی از این جا به بعد نه!
سپس کل گردان، گروهای به گروهان از جلوی جایگاه و فرمانده و یا جانشین او رژه میروند. شخص ناظر با توجه به کیفیت رژه هر گروهان کلماتی از قبیل خوب، خیلی خوب، خیلی بد و... به زبان می آورد.
پس از مراسم صبح گاه کلاس های روزانه آغاز میشوند، کلاس ها به دودسته عملی و تئوری تقسیم میشوند که عملی ها شامل: صف جمع (همون رژه و به چپ، چپ به راست، راست و ...)، دفاع شخصی، اسلحه شناسی عملی (باز و بسته کردن اسلحه) و امثال این ها میشود. و کلاس های تئوری شامل: تاکتیک و بهداشت، اسلحه شناسی تئوری (مثلا خشاب کلاش چند تیره است و اینا)، احکام و... و کلاس هایی که به ارگان خدمتی شما مربوط می شود (مثلا اگر نیروی انتظامی باشید نحوه دستگیری مجرم و ...).
کلاس ها معمولا تا اذان ظهر هستند و پس از اذان ظهر و نماز و دعا و باقی ماجرا ها(حتی اگر تا دو بعد از ظهر هم طول بکشه، اول نمازه بعد ناهار!) دوباره سربازان با لباس کامل، یقلوی (یا بشقاب) به دست در صف ناهار قرار میگیرند(سعی کنید اگر غذای اونجارو میخورید لااقل در ابتدای صف قرار بگیرید چون معمولا زمان صرف ناهار کمه و اگر آخرای صف هستید زمانی برای خوردنن و استراحت براتون باقی نمیمونه).
پس از صرف ناهار کلاس ها از سر گرفته می شوند و تا پایان ساعت اداری ادامه دارند.
پس از پایان ساعت اداری ( حدود 4 بعد از ظهر) عملا شما در اختیار خودتون هستید. البته اگر کمک مربی قصد آزار شما رو نداشته باشه. (کمک مربی سربازی است که در یگانی که شما مشغول آموزش دیدن هستید خدمت میکند و نه تنها پایه خدمتی اش از شما بالا تر است بلکه از لحاظ درجه به شما یی که حتی سردوشی هم ندارید ارشدیت دارد و از همه این ها گذشته ماموریت دارد تا در طول روز به عنوان کمک و پس از ساعت اداری به عنوان همه کاره به شما امر و نهی کند، دستور بدهد، تنبیه کند، تمرین بدهد و از این دست امور.
تا نماز مغرب و عشا شما در اختیار خودتان هستید (ضل الطاف کمک مربی) ومیتوانید هرکاری که دلتان خواست(بخوابید، تنقلات بخورید، عکس یادگاری بگیرید، تلویزیون ببینید، خرید کنید، تلفن کنید، با هم خدمتی های خود یک گوشه بنشینید و تریپ دپ بزنید و مدام چشم یکیتان پر اشک بشود، سیگار بکشید، قرص بیندازید، و از این قبیل کارهای خیلی معمولی!) انجام دهید. پس از اذان و نماز و ماجراهای دیگر؛ باز هم میبایست بالباس کامل جهت اخذ آمار، خواندن لوحه نگهبانی (برگه ای که در اون پست های نگهبانی تا صبح به علاوه ساعات و افراد نگهبان و پاسبخش مشخص شده است) و صرف شام بروید.
پس از صرف شام و اخذ آمار توسط کمک مربی؛ مجدد در اختیار خودتان هستید تا به امور شخصی از قبیل واکس زدن پوتین، مسواک، مطالعه کتابچه دانستنیهای سرباز و... بپردازید.
قبل از ساعت خاموشی که فکر کنم 9.5 شب باشه حدود نیم ساعت قرقه ، یعنی اینکه هیچ کس حق عبور و مرور در محوطه و... نداره و همه میبایست داخل آسایشگاه باشند. (اگر کسی در محوطه یا توالت و ... باشه دستگیرو به بازداشتگاه منتقل میشه)
در این زمان افسر نگهبان شب و دژبان ها به همه سر میزندد و همه جا چیز رو بازرسی میکنند. (حتی ممکن است افسر نگهبان به آسایشگاه هم سر بزند و از واکس پوتین ها و وضعیت پوشش افراد و این که کسی با رکابی و شرت و یا تیشرت مایکل جکسون نخوابیده باشه، بازدید کنند)
پس از آن خاموشی است و همه چراغ های داخل آسایشگاه ها خاموش میشوند و شاید شما مثل من در این زمان پادشاه هفتم رو هم خواب دیده باشید و شاید هم مثل خیلیای دیگه در حال پچ پچ و حرف زدن و تو سر و کله هم زدن تا پاسی از شب باشید.

دیدید ترس نداشت!


و اما درمورد این که گذشته از این گفته بودم سعی کنید معاف از رزم باشید و به سربازی بروید هم در این جا کمی توضیح میدم:
برخلاف تصور عموم معافیت از رزم در سربازی بسیار سودمنده، البته این مزیت تنها در صورتی موثر خواهد بود که خود شما هم تلاش خودتون رو بکنید.
برای توضیح در مورد فواید معاف از رزمی به خواندن ماجرای خودم دعوتتون میکنم:
من در ابتدا اعزام شهریور 89 بودم بیست روز مانده به اعزام متوجه شدم شاید بتونم معافیت پزشکی بگیرم به همین خاطر ابتدا به پزشک شخصی متخصص مراجعه کردم و پس از پر کردن برگه مربوط به بیماری (چون قبلا دفتر چه پست کرده بودم یکی دیگه خریدم) در دفترچه اعزام به خدمت به **** وظیفه مراجعه کردم و درخواست شورای پزشکی دادم، روند لغو اعزام به خدمت و اجرای اعزام به بیمارستان بسیار سریع بود. (سه هفته میرفتم میومدم!) پس از معاینه در بیمارستان، در روز اعلام شده جهت شورای پزشکی در **** وظیفه حاظر شدم که بعد از معاینه مجدد و خواندن نظر پزشک بیمارستان (همه چیز بستگی به نظر پزشک بیمارستان داره) معاف از رزم شدم. چند مدت بعد تاریخ اعزام بعدی که 5 ماه بعد از اعزام قبلی بود و در یک ارگان دیگه در منزل به دستم رسید.
از مواردی که عقل کردم! این بود که از برگه سبزم که داخل اون معافیت از رزم و ماده معافی نوشته شده بود تعدادی کپی گرفتم. از اون جایی که برگه سبز رو در ابتدای اعزام از من گرفتند کپی ها در جاهای مختلف جهت اثبات معاف از رزم بودم بسیار کارآمد بودند.
روز اول که وارد پادگان شدیم و گروهان ها در حال تشکیل بودند اعلام کردند که کسانی که معاف از رزم هستند هم یک صف را تشکیل بدهند (بگذریم که چقدر راجع به این که ایها کارشون از همه سخت تره و خودشون پشیمون میشن و... گفتند). من هم مثل تعدادی دیگه با ترس و لرز و ناامیدی و امید وارد این صف شدیم. از بین 1000 نفر ورودی ما حدود 80-90 نفر که بعد به 120 نفر رسید معاف از رزم پیدا شد که خودش یک گروها بود! و به این ترتیب گروهان چپر چلاقا تشکیل شد!
بعد ها متوجه شدیم که خیلی ها واقعا معاف از رزم هم نبودند!
اوایل سعی کردند با ما مثل بقیه گروهان ها رفتار کنند (و مدام به ما میگفتند که شما هیچ فرقی با بقیه ندارید) اما کم کم (پس از این که بعضی ها به خاطر پا درد و دیسک کمر و مو درد و ... حتی از بشین پاشو هم سر باز زدند... و پس از این که دو نفر که مبتلا به سرع بودند یکی دوباری حمله بهشون دست داد و چند نفر پا و دستشون رو که توش پین و پلاتین بود مثل گدا های سر چار راه نشون دادند و کمی گریه زاری و از این قضایا)
کم کم از موضع قبلی پایین اومدن وکار به جایی رسیده بود که تمرینات صف جمع ما از همه گروهان ها کمتر بود و حتی در مراسم صبح گاه گروهان ما رژه نمیرفت! و در کل هرجا که مسئله فعالیت فیزیکی بود ما معذور بودیم!
حتی در روزهای بارونی هم ما رو داخل آسایشگاه نگه میداشتند که حالمون بد نشه یه وقت!
در کل در دوران آموزشی نعمت بزرگی رو به دست آورده بودیم به لطف معاف از رزمی و پر رویی!
نکته ای که در مورد معافیت های پزشکی باید بهتون بگم اینه که معافیت دایم پزشکی قبل از سربازی بسیار سخت داده میشه و حتی افرادی هستند که واقعا بیمارن ولی حد اکثر معاف از رزم میشن و به خدمت اعزام. در عوض معافیت دایم پزشکی در حین خدمت (البته بعد از آموزشی) بسیار ساده است و در صورتی که شما معاف از رزم قبلی هم داشته باشید ساده تر هم خواهد شد.

داداش خیلی حال کردم
خیلی آقای به مولا
سر صبح داشتم از خنده ریسه میرفتم
من هم خودم میدونم سربازی خبری نیست
یکم بچه ها جو سازی می کنند یک بیدار باش... بدو .....بخواب ساده است
 

microsaaft.com

Registered User
تاریخ عضویت
10 می 2011
نوشته‌ها
1,106
لایک‌ها
104
محل سکونت
ii^lll~G E R M A N Y~lll^ii
بچه ها سلام من دیروز آموزشیم تمام شد !!!!! هتل مالک اشتر اراک :D جای هم شما خالی....اینقدر خوش گذشت که نگو.....ولی باید زرنگ باشی و کار بلد هرکسی دوست داشت کم میتونم در خصوص دوران آموزشی در مالک اشتر و کلیه فرماندهان و نحوه استفاده از موقعیت ها بهش توصیه کنم ....شماره تماسم رو میزارم ... 09366359636
همه بچه ها تقریبا استان خودشون افتادن.
 

microsaaft.com

Registered User
تاریخ عضویت
10 می 2011
نوشته‌ها
1,106
لایک‌ها
104
محل سکونت
ii^lll~G E R M A N Y~lll^ii
برنامه سین
از اون جایی که وحشتناک ترین قسمت سربازی آموزشی است و از اون جایی که عموم ترس آدمی به خاطر ندونستنه؛ تصمیم گرفتم برنامه یک روز از آموزشی رو که معمولا برای همه افراد از مدرک دانشگاهی دار تا بی سواد و در همه ارگان ها یکجور است رو براتون بنویسم.
برنامه سین، برنامه زمانبندی است که در یک یگان نظامی توسط فرمانده اون یگان ترتیب داده میشه. (این که کلمه سین دقیقاً مخفف چه کلماتی است رو یادم نیست ولی باید یه چیزی تو مایه های "ساعت های یگان نظامی" باشه.)
*برنامه سین جزو اسرار نظامی یک یگان نظامی است.
برنامه با بد ترین قسمتش یعنی بیدارباش آغاز میشه که با توجه به فصل و موقعیت جغرافیایی و موارد دیگه مثل ماه رمضان و ساعت اذان صبح متغیره ولی میشه گفت حدود 3.5 تا 4.5 صبحه.
معمولا فردی که آخرین پست نگهبانی از آسایشگاه رو به عهده داره راس ساعت مقرر چراغ آسایشگاه رو روشن میکنه (فکر کن! نصف شبه هنوز) پس از اون نوای دل انگیز برپا برپا از ایشان و ارشد آسایشگاه در دستگاه عربده، به همراه مقادیری لگد به در و تخت و پنجره و... به گوش خواهد رسید.
بد ترین قسمت روز گذشت!
پس از اون سیل سربازان کج و کوله با البسه شل و ول رو شاهد خواهید دید که به سمت سرویس بهداشتی روانه خواهند شد. (پنج دقیقه زود تر اگه از خواب بلند شید نه صدار عرعر برپا رو میشنوید نه نصفه شبی تو صف توالت میمونید)
پس از قضای حاجت و مسواک و وضو همه سربازان با کمال میل (!) در نمازخانه به انجام فریضه نماز صبح (کله ملق) خواهند پرداخت همچنین در روز های (فکر کنم) چها شنبه دعا (نمیدونم چی) هم خوانده میشود که شرکت در اون هم کاملا اختیاریه (!) بعد از نماز و دعا و سنا و خدایا خدایا تا انقلاب مهدی... و فحش دادن به تمام کشور های دنیا، سربازان می بایست با لباس کامل جهت اخذ آمار و صرف صبحانه حاضر شوند. (صبحانه بهترین وعده غذایی روزه. که معمولا شامل کره و عسل، پنیر، تخم مرغ آبپز، خامه و عسل، کره و مربا، عدسی، لوبیای پخته و امثال این ها میشود). پس از صرف صبحانه و اخذ آمار و تا قبل از شروع ساعت اداری نضافت عمومی انجام میشود (آسایشگاه و توالت و محوطه و...) با شروع ساعت اداری برنامه اصلی روزانه هم آغاز میشود.
معمولا یک یا دو روز در هفته (دوشنبه ها و چهار شنبه ها) برنامه صبحگاه برگذار میشود.
برنامه صبحگاه با تمرین صف جمع و بدو روی هر گروهان تا میدان صبحگاه و استقرار آن در محل مخصوص به خود در آن میدان آغاز میشود.
در ابتدا قرآن خوانده میشود، سپس سرود جمهوری اسلامی و بالا بردن پرچم و بعد از آن سرود سازمانی که توسط همه افراد میبایست حفظ و خوانده شود و بعد از آن دعا و دستور و ... و در مواردی فرمانده پادگان هم کمی سخنرانی خواهد کرد.
تا این جای مراسم صبح گاه بسیار زیبا و دیدنی و فرح بخش بود ولی از این جا به بعد نه!
سپس کل گردان، گروهای به گروهان از جلوی جایگاه و فرمانده و یا جانشین او رژه میروند. شخص ناظر با توجه به کیفیت رژه هر گروهان کلماتی از قبیل خوب، خیلی خوب، خیلی بد و... به زبان می آورد.
پس از مراسم صبح گاه کلاس های روزانه آغاز میشوند، کلاس ها به دودسته عملی و تئوری تقسیم میشوند که عملی ها شامل: صف جمع (همون رژه و به چپ، چپ به راست، راست و ...)، دفاع شخصی، اسلحه شناسی عملی (باز و بسته کردن اسلحه) و امثال این ها میشود. و کلاس های تئوری شامل: تاکتیک و بهداشت، اسلحه شناسی تئوری (مثلا خشاب کلاش چند تیره است و اینا)، احکام و... و کلاس هایی که به ارگان خدمتی شما مربوط می شود (مثلا اگر نیروی انتظامی باشید نحوه دستگیری مجرم و ...).
کلاس ها معمولا تا اذان ظهر هستند و پس از اذان ظهر و نماز و دعا و باقی ماجرا ها(حتی اگر تا دو بعد از ظهر هم طول بکشه، اول نمازه بعد ناهار!) دوباره سربازان با لباس کامل، یقلوی (یا بشقاب) به دست در صف ناهار قرار میگیرند(سعی کنید اگر غذای اونجارو میخورید لااقل در ابتدای صف قرار بگیرید چون معمولا زمان صرف ناهار کمه و اگر آخرای صف هستید زمانی برای خوردنن و استراحت براتون باقی نمیمونه).
پس از صرف ناهار کلاس ها از سر گرفته می شوند و تا پایان ساعت اداری ادامه دارند.
پس از پایان ساعت اداری ( حدود 4 بعد از ظهر) عملا شما در اختیار خودتون هستید. البته اگر کمک مربی قصد آزار شما رو نداشته باشه. (کمک مربی سربازی است که در یگانی که شما مشغول آموزش دیدن هستید خدمت میکند و نه تنها پایه خدمتی اش از شما بالا تر است بلکه از لحاظ درجه به شما یی که حتی سردوشی هم ندارید ارشدیت دارد و از همه این ها گذشته ماموریت دارد تا در طول روز به عنوان کمک و پس از ساعت اداری به عنوان همه کاره به شما امر و نهی کند، دستور بدهد، تنبیه کند، تمرین بدهد و از این دست امور.
تا نماز مغرب و عشا شما در اختیار خودتان هستید (ضل الطاف کمک مربی) ومیتوانید هرکاری که دلتان خواست(بخوابید، تنقلات بخورید، عکس یادگاری بگیرید، تلویزیون ببینید، خرید کنید، تلفن کنید، با هم خدمتی های خود یک گوشه بنشینید و تریپ دپ بزنید و مدام چشم یکیتان پر اشک بشود، سیگار بکشید، قرص بیندازید، و از این قبیل کارهای خیلی معمولی!) انجام دهید. پس از اذان و نماز و ماجراهای دیگر؛ باز هم میبایست بالباس کامل جهت اخذ آمار، خواندن لوحه نگهبانی (برگه ای که در اون پست های نگهبانی تا صبح به علاوه ساعات و افراد نگهبان و پاسبخش مشخص شده است) و صرف شام بروید.
پس از صرف شام و اخذ آمار توسط کمک مربی؛ مجدد در اختیار خودتان هستید تا به امور شخصی از قبیل واکس زدن پوتین، مسواک، مطالعه کتابچه دانستنیهای سرباز و... بپردازید.
قبل از ساعت خاموشی که فکر کنم 9.5 شب باشه حدود نیم ساعت قرقه ، یعنی اینکه هیچ کس حق عبور و مرور در محوطه و... نداره و همه میبایست داخل آسایشگاه باشند. (اگر کسی در محوطه یا توالت و ... باشه دستگیرو به بازداشتگاه منتقل میشه)
در این زمان افسر نگهبان شب و دژبان ها به همه سر میزندد و همه جا چیز رو بازرسی میکنند. (حتی ممکن است افسر نگهبان به آسایشگاه هم سر بزند و از واکس پوتین ها و وضعیت پوشش افراد و این که کسی با رکابی و شرت و یا تیشرت مایکل جکسون نخوابیده باشه، بازدید کنند)
پس از آن خاموشی است و همه چراغ های داخل آسایشگاه ها خاموش میشوند و شاید شما مثل من در این زمان پادشاه هفتم رو هم خواب دیده باشید و شاید هم مثل خیلیای دیگه در حال پچ پچ و حرف زدن و تو سر و کله هم زدن تا پاسی از شب باشید.

دیدید ترس نداشت!


و اما درمورد این که گذشته از این گفته بودم سعی کنید معاف از رزم باشید و به سربازی بروید هم در این جا کمی توضیح میدم:
برخلاف تصور عموم معافیت از رزم در سربازی بسیار سودمنده، البته این مزیت تنها در صورتی موثر خواهد بود که خود شما هم تلاش خودتون رو بکنید.
برای توضیح در مورد فواید معاف از رزمی به خواندن ماجرای خودم دعوتتون میکنم:
من در ابتدا اعزام شهریور 89 بودم بیست روز مانده به اعزام متوجه شدم شاید بتونم معافیت پزشکی بگیرم به همین خاطر ابتدا به پزشک شخصی متخصص مراجعه کردم و پس از پر کردن برگه مربوط به بیماری (چون قبلا دفتر چه پست کرده بودم یکی دیگه خریدم) در دفترچه اعزام به خدمت به **** وظیفه مراجعه کردم و درخواست شورای پزشکی دادم، روند لغو اعزام به خدمت و اجرای اعزام به بیمارستان بسیار سریع بود. (سه هفته میرفتم میومدم!) پس از معاینه در بیمارستان، در روز اعلام شده جهت شورای پزشکی در **** وظیفه حاظر شدم که بعد از معاینه مجدد و خواندن نظر پزشک بیمارستان (همه چیز بستگی به نظر پزشک بیمارستان داره) معاف از رزم شدم. چند مدت بعد تاریخ اعزام بعدی که 5 ماه بعد از اعزام قبلی بود و در یک ارگان دیگه در منزل به دستم رسید.
از مواردی که عقل کردم! این بود که از برگه سبزم که داخل اون معافیت از رزم و ماده معافی نوشته شده بود تعدادی کپی گرفتم. از اون جایی که برگه سبز رو در ابتدای اعزام از من گرفتند کپی ها در جاهای مختلف جهت اثبات معاف از رزم بودم بسیار کارآمد بودند.
روز اول که وارد پادگان شدیم و گروهان ها در حال تشکیل بودند اعلام کردند که کسانی که معاف از رزم هستند هم یک صف را تشکیل بدهند (بگذریم که چقدر راجع به این که ایها کارشون از همه سخت تره و خودشون پشیمون میشن و... گفتند). من هم مثل تعدادی دیگه با ترس و لرز و ناامیدی و امید وارد این صف شدیم. از بین 1000 نفر ورودی ما حدود 80-90 نفر که بعد به 120 نفر رسید معاف از رزم پیدا شد که خودش یک گروها بود! و به این ترتیب گروهان چپر چلاقا تشکیل شد!
بعد ها متوجه شدیم که خیلی ها واقعا معاف از رزم هم نبودند!
اوایل سعی کردند با ما مثل بقیه گروهان ها رفتار کنند (و مدام به ما میگفتند که شما هیچ فرقی با بقیه ندارید) اما کم کم (پس از این که بعضی ها به خاطر پا درد و دیسک کمر و مو درد و ... حتی از بشین پاشو هم سر باز زدند... و پس از این که دو نفر که مبتلا به سرع بودند یکی دوباری حمله بهشون دست داد و چند نفر پا و دستشون رو که توش پین و پلاتین بود مثل گدا های سر چار راه نشون دادند و کمی گریه زاری و از این قضایا)
کم کم از موضع قبلی پایین اومدن وکار به جایی رسیده بود که تمرینات صف جمع ما از همه گروهان ها کمتر بود و حتی در مراسم صبح گاه گروهان ما رژه نمیرفت! و در کل هرجا که مسئله فعالیت فیزیکی بود ما معذور بودیم!
حتی در روزهای بارونی هم ما رو داخل آسایشگاه نگه میداشتند که حالمون بد نشه یه وقت!
در کل در دوران آموزشی نعمت بزرگی رو به دست آورده بودیم به لطف معاف از رزمی و پر رویی!
نکته ای که در مورد معافیت های پزشکی باید بهتون بگم اینه که معافیت دایم پزشکی قبل از سربازی بسیار سخت داده میشه و حتی افرادی هستند که واقعا بیمارن ولی حد اکثر معاف از رزم میشن و به خدمت اعزام. در عوض معافیت دایم پزشکی در حین خدمت (البته بعد از آموزشی) بسیار ساده است و در صورتی که شما معاف از رزم قبلی هم داشته باشید ساده تر هم خواهد شد.


بچه ها سلام من دیروز آموزشیم تمام شد !!!!! هتل مالک اشتر اراک :D جای هم شما خالی....اینقدر خوش گذشت که نگو.....ولی باید زرنگ باشی و کار بلد هرکسی دوست داشت کم میتونم در خصوص دوران آموزشی در مالک اشتر و کلیه فرماندهان و نحوه استفاده از موقعیت ها بهش توصیه کنم ....شماره تماسم رو میزارم ... 09366359636
همه بچه ها تقریبا استان خودشون افتادن.در ضمن خدمت اینطور هم که دوستمون گفتند نیست اما در مورد معاف از رزم ها تقریبا درسته سخت گیری ها کمتره
 

microsaaft.com

Registered User
تاریخ عضویت
10 می 2011
نوشته‌ها
1,106
لایک‌ها
104
محل سکونت
ii^lll~G E R M A N Y~lll^ii
برنامه سین
از اون جایی که وحشتناک ترین قسمت سربازی آموزشی است و از اون جایی که عموم ترس آدمی به خاطر ندونستنه؛ تصمیم گرفتم برنامه یک روز از آموزشی رو که معمولا برای همه افراد از مدرک دانشگاهی دار تا بی سواد و در همه ارگان ها یکجور است رو براتون بنویسم.
برنامه سین، برنامه زمانبندی است که در یک یگان نظامی توسط فرمانده اون یگان ترتیب داده میشه. (این که کلمه سین دقیقاً مخفف چه کلماتی است رو یادم نیست ولی باید یه چیزی تو مایه های "ساعت های یگان نظامی" باشه.)
*برنامه سین جزو اسرار نظامی یک یگان نظامی است.
برنامه با بد ترین قسمتش یعنی بیدارباش آغاز میشه که با توجه به فصل و موقعیت جغرافیایی و موارد دیگه مثل ماه رمضان و ساعت اذان صبح متغیره ولی میشه گفت حدود 3.5 تا 4.5 صبحه.
معمولا فردی که آخرین پست نگهبانی از آسایشگاه رو به عهده داره راس ساعت مقرر چراغ آسایشگاه رو روشن میکنه (فکر کن! نصف شبه هنوز) پس از اون نوای دل انگیز برپا برپا از ایشان و ارشد آسایشگاه در دستگاه عربده، به همراه مقادیری لگد به در و تخت و پنجره و... به گوش خواهد رسید.
بد ترین قسمت روز گذشت!
پس از اون سیل سربازان کج و کوله با البسه شل و ول رو شاهد خواهید دید که به سمت سرویس بهداشتی روانه خواهند شد. (پنج دقیقه زود تر اگه از خواب بلند شید نه صدار عرعر برپا رو میشنوید نه نصفه شبی تو صف توالت میمونید)
پس از قضای حاجت و مسواک و وضو همه سربازان با کمال میل (!) در نمازخانه به انجام فریضه نماز صبح (کله ملق) خواهند پرداخت همچنین در روز های (فکر کنم) چها شنبه دعا (نمیدونم چی) هم خوانده میشود که شرکت در اون هم کاملا اختیاریه (!) بعد از نماز و دعا و سنا و خدایا خدایا تا انقلاب مهدی... و فحش دادن به تمام کشور های دنیا، سربازان می بایست با لباس کامل جهت اخذ آمار و صرف صبحانه حاضر شوند. (صبحانه بهترین وعده غذایی روزه. که معمولا شامل کره و عسل، پنیر، تخم مرغ آبپز، خامه و عسل، کره و مربا، عدسی، لوبیای پخته و امثال این ها میشود). پس از صرف صبحانه و اخذ آمار و تا قبل از شروع ساعت اداری نضافت عمومی انجام میشود (آسایشگاه و توالت و محوطه و...) با شروع ساعت اداری برنامه اصلی روزانه هم آغاز میشود.
معمولا یک یا دو روز در هفته (دوشنبه ها و چهار شنبه ها) برنامه صبحگاه برگذار میشود.
برنامه صبحگاه با تمرین صف جمع و بدو روی هر گروهان تا میدان صبحگاه و استقرار آن در محل مخصوص به خود در آن میدان آغاز میشود.
در ابتدا قرآن خوانده میشود، سپس سرود جمهوری اسلامی و بالا بردن پرچم و بعد از آن سرود سازمانی که توسط همه افراد میبایست حفظ و خوانده شود و بعد از آن دعا و دستور و ... و در مواردی فرمانده پادگان هم کمی سخنرانی خواهد کرد.
تا این جای مراسم صبح گاه بسیار زیبا و دیدنی و فرح بخش بود ولی از این جا به بعد نه!
سپس کل گردان، گروهای به گروهان از جلوی جایگاه و فرمانده و یا جانشین او رژه میروند. شخص ناظر با توجه به کیفیت رژه هر گروهان کلماتی از قبیل خوب، خیلی خوب، خیلی بد و... به زبان می آورد.
پس از مراسم صبح گاه کلاس های روزانه آغاز میشوند، کلاس ها به دودسته عملی و تئوری تقسیم میشوند که عملی ها شامل: صف جمع (همون رژه و به چپ، چپ به راست، راست و ...)، دفاع شخصی، اسلحه شناسی عملی (باز و بسته کردن اسلحه) و امثال این ها میشود. و کلاس های تئوری شامل: تاکتیک و بهداشت، اسلحه شناسی تئوری (مثلا خشاب کلاش چند تیره است و اینا)، احکام و... و کلاس هایی که به ارگان خدمتی شما مربوط می شود (مثلا اگر نیروی انتظامی باشید نحوه دستگیری مجرم و ...).
کلاس ها معمولا تا اذان ظهر هستند و پس از اذان ظهر و نماز و دعا و باقی ماجرا ها(حتی اگر تا دو بعد از ظهر هم طول بکشه، اول نمازه بعد ناهار!) دوباره سربازان با لباس کامل، یقلوی (یا بشقاب) به دست در صف ناهار قرار میگیرند(سعی کنید اگر غذای اونجارو میخورید لااقل در ابتدای صف قرار بگیرید چون معمولا زمان صرف ناهار کمه و اگر آخرای صف هستید زمانی برای خوردنن و استراحت براتون باقی نمیمونه).
پس از صرف ناهار کلاس ها از سر گرفته می شوند و تا پایان ساعت اداری ادامه دارند.
پس از پایان ساعت اداری ( حدود 4 بعد از ظهر) عملا شما در اختیار خودتون هستید. البته اگر کمک مربی قصد آزار شما رو نداشته باشه. (کمک مربی سربازی است که در یگانی که شما مشغول آموزش دیدن هستید خدمت میکند و نه تنها پایه خدمتی اش از شما بالا تر است بلکه از لحاظ درجه به شما یی که حتی سردوشی هم ندارید ارشدیت دارد و از همه این ها گذشته ماموریت دارد تا در طول روز به عنوان کمک و پس از ساعت اداری به عنوان همه کاره به شما امر و نهی کند، دستور بدهد، تنبیه کند، تمرین بدهد و از این دست امور.
تا نماز مغرب و عشا شما در اختیار خودتان هستید (ضل الطاف کمک مربی) ومیتوانید هرکاری که دلتان خواست(بخوابید، تنقلات بخورید، عکس یادگاری بگیرید، تلویزیون ببینید، خرید کنید، تلفن کنید، با هم خدمتی های خود یک گوشه بنشینید و تریپ دپ بزنید و مدام چشم یکیتان پر اشک بشود، سیگار بکشید، قرص بیندازید، و از این قبیل کارهای خیلی معمولی!) انجام دهید. پس از اذان و نماز و ماجراهای دیگر؛ باز هم میبایست بالباس کامل جهت اخذ آمار، خواندن لوحه نگهبانی (برگه ای که در اون پست های نگهبانی تا صبح به علاوه ساعات و افراد نگهبان و پاسبخش مشخص شده است) و صرف شام بروید.
پس از صرف شام و اخذ آمار توسط کمک مربی؛ مجدد در اختیار خودتان هستید تا به امور شخصی از قبیل واکس زدن پوتین، مسواک، مطالعه کتابچه دانستنیهای سرباز و... بپردازید.
قبل از ساعت خاموشی که فکر کنم 9.5 شب باشه حدود نیم ساعت قرقه ، یعنی اینکه هیچ کس حق عبور و مرور در محوطه و... نداره و همه میبایست داخل آسایشگاه باشند. (اگر کسی در محوطه یا توالت و ... باشه دستگیرو به بازداشتگاه منتقل میشه)
در این زمان افسر نگهبان شب و دژبان ها به همه سر میزندد و همه جا چیز رو بازرسی میکنند. (حتی ممکن است افسر نگهبان به آسایشگاه هم سر بزند و از واکس پوتین ها و وضعیت پوشش افراد و این که کسی با رکابی و شرت و یا تیشرت مایکل جکسون نخوابیده باشه، بازدید کنند)
پس از آن خاموشی است و همه چراغ های داخل آسایشگاه ها خاموش میشوند و شاید شما مثل من در این زمان پادشاه هفتم رو هم خواب دیده باشید و شاید هم مثل خیلیای دیگه در حال پچ پچ و حرف زدن و تو سر و کله هم زدن تا پاسی از شب باشید.

دیدید ترس نداشت!


و اما درمورد این که گذشته از این گفته بودم سعی کنید معاف از رزم باشید و به سربازی بروید هم در این جا کمی توضیح میدم:
برخلاف تصور عموم معافیت از رزم در سربازی بسیار سودمنده، البته این مزیت تنها در صورتی موثر خواهد بود که خود شما هم تلاش خودتون رو بکنید.
برای توضیح در مورد فواید معاف از رزمی به خواندن ماجرای خودم دعوتتون میکنم:
من در ابتدا اعزام شهریور 89 بودم بیست روز مانده به اعزام متوجه شدم شاید بتونم معافیت پزشکی بگیرم به همین خاطر ابتدا به پزشک شخصی متخصص مراجعه کردم و پس از پر کردن برگه مربوط به بیماری (چون قبلا دفتر چه پست کرده بودم یکی دیگه خریدم) در دفترچه اعزام به خدمت به **** وظیفه مراجعه کردم و درخواست شورای پزشکی دادم، روند لغو اعزام به خدمت و اجرای اعزام به بیمارستان بسیار سریع بود. (سه هفته میرفتم میومدم!) پس از معاینه در بیمارستان، در روز اعلام شده جهت شورای پزشکی در **** وظیفه حاظر شدم که بعد از معاینه مجدد و خواندن نظر پزشک بیمارستان (همه چیز بستگی به نظر پزشک بیمارستان داره) معاف از رزم شدم. چند مدت بعد تاریخ اعزام بعدی که 5 ماه بعد از اعزام قبلی بود و در یک ارگان دیگه در منزل به دستم رسید.
از مواردی که عقل کردم! این بود که از برگه سبزم که داخل اون معافیت از رزم و ماده معافی نوشته شده بود تعدادی کپی گرفتم. از اون جایی که برگه سبز رو در ابتدای اعزام از من گرفتند کپی ها در جاهای مختلف جهت اثبات معاف از رزم بودم بسیار کارآمد بودند.
روز اول که وارد پادگان شدیم و گروهان ها در حال تشکیل بودند اعلام کردند که کسانی که معاف از رزم هستند هم یک صف را تشکیل بدهند (بگذریم که چقدر راجع به این که ایها کارشون از همه سخت تره و خودشون پشیمون میشن و... گفتند). من هم مثل تعدادی دیگه با ترس و لرز و ناامیدی و امید وارد این صف شدیم. از بین 1000 نفر ورودی ما حدود 80-90 نفر که بعد به 120 نفر رسید معاف از رزم پیدا شد که خودش یک گروها بود! و به این ترتیب گروهان چپر چلاقا تشکیل شد!
بعد ها متوجه شدیم که خیلی ها واقعا معاف از رزم هم نبودند!
اوایل سعی کردند با ما مثل بقیه گروهان ها رفتار کنند (و مدام به ما میگفتند که شما هیچ فرقی با بقیه ندارید) اما کم کم (پس از این که بعضی ها به خاطر پا درد و دیسک کمر و مو درد و ... حتی از بشین پاشو هم سر باز زدند... و پس از این که دو نفر که مبتلا به سرع بودند یکی دوباری حمله بهشون دست داد و چند نفر پا و دستشون رو که توش پین و پلاتین بود مثل گدا های سر چار راه نشون دادند و کمی گریه زاری و از این قضایا)
کم کم از موضع قبلی پایین اومدن وکار به جایی رسیده بود که تمرینات صف جمع ما از همه گروهان ها کمتر بود و حتی در مراسم صبح گاه گروهان ما رژه نمیرفت! و در کل هرجا که مسئله فعالیت فیزیکی بود ما معذور بودیم!
حتی در روزهای بارونی هم ما رو داخل آسایشگاه نگه میداشتند که حالمون بد نشه یه وقت!
در کل در دوران آموزشی نعمت بزرگی رو به دست آورده بودیم به لطف معاف از رزمی و پر رویی!
نکته ای که در مورد معافیت های پزشکی باید بهتون بگم اینه که معافیت دایم پزشکی قبل از سربازی بسیار سخت داده میشه و حتی افرادی هستند که واقعا بیمارن ولی حد اکثر معاف از رزم میشن و به خدمت اعزام. در عوض معافیت دایم پزشکی در حین خدمت (البته بعد از آموزشی) بسیار ساده است و در صورتی که شما معاف از رزم قبلی هم داشته باشید ساده تر هم خواهد شد.


بچه ها سلام من دیروز آموزشیم تمام شد !!!!! هتل مالک اشتر اراک :D جای هم شما خالی....اینقدر خوش گذشت که نگو.....ولی باید زرنگ باشی و کار بلد هرکسی دوست داشت کم میتونم در خصوص دوران آموزشی در مالک اشتر و کلیه فرماندهان و نحوه استفاده از موقعیت ها بهش توصیه کنم ....شماره تماسم رو میزارم ... 09366359636
همه بچه ها تقریبا استان خودشون افتادن.در ضمن خدمت اینطور هم که دوستمون گفتند نیست اما در مورد معاف از رزم ها تقریبا درسته سخت گیری ها کمتره
 

manager_66

Registered User
تاریخ عضویت
9 نوامبر 2008
نوشته‌ها
349
لایک‌ها
1,573
محل سکونت
مشــهد
سلام . من چطور میتونم معاف از رزم بگیرم ؟ چون اگه واسه معافیت اقدام کنم صد در صد معاف میشم (کامل) . حالا میخام فقط معاف از رزم بشم . چه کنم ؟ :blush:
 

badchans

Registered User
تاریخ عضویت
4 آپریل 2012
نوشته‌ها
68
لایک‌ها
0
محل سکونت
Prison
بچه ها سلام من دیروز آموزشیم تمام شد !!!!! هتل مالک اشتر اراک :D جای هم شما خالی....اینقدر خوش گذشت که نگو.....ولی باید زرنگ باشی و کار بلد هرکسی دوست داشت کم میتونم در خصوص دوران آموزشی در مالک اشتر و کلیه فرماندهان و نحوه استفاده از موقعیت ها بهش توصیه کنم ....شماره تماسم رو میزارم ... 09366359636
همه بچه ها تقریبا استان خودشون افتادن.در ضمن خدمت اینطور هم که دوستمون گفتند نیست اما در مورد معاف از رزم ها تقریبا درسته سخت گیری ها کمتره

سلام آقا خوبی؟والا برا شما بایدم خوش بگذره ،تو حساب کن تو این آموزشی 4 ماه اضاف میخوردی اونوخ چه حسی میشدی؟
ماکه حتی آموزشی نرفته 4 ماه اضاف خوردیم خدا بعدش رو به خیر کنه.
 

masoud_k4chal

Registered User
تاریخ عضویت
24 می 2009
نوشته‌ها
14
لایک‌ها
0
بچه ها سلام من دیروز آموزشیم تمام شد !!!!! هتل مالک اشتر اراک :D جای هم شما خالی....اینقدر خوش گذشت که نگو.....ولی باید زرنگ باشی و کار بلد هرکسی دوست داشت کم میتونم در خصوص دوران آموزشی در مالک اشتر و کلیه فرماندهان و نحوه استفاده از موقعیت ها بهش توصیه کنم ....شماره تماسم رو میزارم ... 09366359636
همه بچه ها تقریبا استان خودشون افتادن.در ضمن خدمت اینطور هم که دوستمون گفتند نیست اما در مورد معاف از رزم ها تقریبا درسته سخت گیری ها کمتره

سلام دوست عزیز خسته نباشید ! من هم دو ماه اونجا خدمت کردم ! به علت قبولی در دانشگاه دوباره2/2 باید برم اونجا !! چند سوال داشتم !
خدمت کرده ها رو چه تاریخی مرخص کردن ؟؟؟
هنوز سرهنگ قجری فرمانده پادگانه ؟؟
اوله دوره واسه اتیکت فرستادن برین خونه ؟؟؟
با تشکر !
 
بالا