Hamid_KK
Registered User
- تاریخ عضویت
- 23 ژوئن 2015
- نوشتهها
- 560
- لایکها
- 6,722
لعنت خدا و بنچی بر توقبر توی امامزاده پنج تن لویزان دارم
اون بنده خدا دستش از این فروم کوتاهه. این کارها چیست که می کنی
لعنت خدا و بنچی بر توقبر توی امامزاده پنج تن لویزان دارم
دستش کوتاه شده، پاهاش هنوز توی فرومنلعنت خدا و بنچی بر تو
اون بنده خدا دستش از این فروم کوتاهه. این کارها چیست که می کنی
الان افتکیان به من گوشزد کردن که تفکر افتکی مهم هست و نه شخص منصوب به افتک و هر کس که افتک وار زندگی کند افتک هستدستش کوتاه شده، پاهاش هنوز توی فرومن
:general503::general503::general503::general503:افتک هویت خودش رو نمیفروشه
مگر به یورو
ای افتک ما را پندی دهافتک هویت خودش رو نمیفروشه
مگر به یورو
بگیر بخواب
افتک بک نفر نیست و تنها بعد جسمانی نداره ، افتک یک تفکره ، افتک الهام بخش جهانیانهمن بالاخره نفهمیدم افتک الان تو فرومه یا روحش اینجاست؟
با لاگین بی لاگین؟
با وجود یه سری آدما دلم براش تنگ شده....
درسته گاهی شعر میگفت اما لااقل وزن و قافیه رو رعایت میکرد...
اینکه اصلانهافتک هویت خودش رو نمیفروشه
مگر به یورو
لینک یوزر رو بدهتفاوت بین کاربر عظیم زاده ی قدیم و افتک رو هرکسی فهمید خرگوشم در باید ها و نباید هاش
لینک یوزر رو بده
این داستان جعلیه. در داستان اصلی اسم استاد دمو ذکر شده، مردی هم که از ایشون سوال میکرده، اینشتین بودهروزی مردی افتک را که لباس های ژنده ای پوشیده بود در سوئیس دید
مرد گفت ای دکتر افتک! شایسته نیست انسان فقیهی چون شما چنین لباس های داغانی بپوشد
افتک تبسمی کرد و گفت مگر مردم این شهر مرا میشناسند؟
مرد گفت نشناسند ولی انسان با فهم به شکل مرتب و آراسته از خانه بیرون می آید شما در تهران هم همینجوری میگشتید؟
افتک تبسمی دیگر کرد و گفت در تهران که همه مرا میشناختن نیازی به پوشیدن لباس خوب نبود