lilyrose
مدیر بازنشسته
از توپ مرواری اثر صادق هدایت
... یک مرتبه دری به تخته خورد : یک شب مردم از همه جا بیخبر خوابیدند و هفت پادشاه را
در خواب دیدند .صبح که پاشدند , خد ایک پادشاه قدر قدرت برمامگو... تمام عیار ,که با نیزه
ده ذرعی نمیشد سنده زیر دماغش گرفت ,بهشان عطا کرد که کسی نمی توانست فضولی بکند و
بهش بگوید :" بالای چشمت ابروست" فورا جمعی تازه به دوران رسیده و نوکیسه و رند و
اوباش دورش را گرفتند و به او خرفهم کردند که: سلطان سایه ی خداست و این مرتیکه ی
برمامگو... هم مثل پلنگ که چشم ندارد ماه را روی آسمان بالای سر خودش ببیند ,به زبان
الهام بیانش گذرانید که : عرصه ی ربع مسکون, آنقدر وسیع نیست که در وی دو پادشاه
بگنجد
جهان را پسند است یک شهریار
زنی را دو شوهر نیاید بکار
حالا ما کار نداریم که این عقیده ی تمام زن ها نیست و گوینده اش حتما مرد حقه بازی بوده است و ...
... یک مرتبه دری به تخته خورد : یک شب مردم از همه جا بیخبر خوابیدند و هفت پادشاه را
در خواب دیدند .صبح که پاشدند , خد ایک پادشاه قدر قدرت برمامگو... تمام عیار ,که با نیزه
ده ذرعی نمیشد سنده زیر دماغش گرفت ,بهشان عطا کرد که کسی نمی توانست فضولی بکند و
بهش بگوید :" بالای چشمت ابروست" فورا جمعی تازه به دوران رسیده و نوکیسه و رند و
اوباش دورش را گرفتند و به او خرفهم کردند که: سلطان سایه ی خداست و این مرتیکه ی
برمامگو... هم مثل پلنگ که چشم ندارد ماه را روی آسمان بالای سر خودش ببیند ,به زبان
الهام بیانش گذرانید که : عرصه ی ربع مسکون, آنقدر وسیع نیست که در وی دو پادشاه
بگنجد
جهان را پسند است یک شهریار
زنی را دو شوهر نیاید بکار
حالا ما کار نداریم که این عقیده ی تمام زن ها نیست و گوینده اش حتما مرد حقه بازی بوده است و ...