DIXIE CHICKS
Registered User
- تاریخ عضویت
- 8 می 2007
- نوشته‌ها
- 1,124
- لایک‌ها
- 661
فکر کنم همون بوف کور خوب همه هم خوندنش .
-
پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است
تالار گفتگو در مورد کتابهای که با هم می خوانیم(در غرب خبری نیست)
- شروع کننده موضوع F A R A M A R Z
- تاریخ شروع
فکر کنم همون بوف کور خوب همه هم خوندنش .
پس بقیه هم نظرشون رو بگن که مایلند کدوم کتاب خونده بشه ،بین بوف کور و پیکر فرهاد،تا یکی رو انتخاب کنیم ...
De Monarch
کاربر تازه وارد
بوف کور ... خیلی مطالب هست که خیلی ها واسشون مطرح بود . صرف گفتن اون مطالب خودش خیلی خوبه . منم با بوف کور موافقم . البته من فعلا دارم یه کتاب رو می خونم که خب اگه کتاب جدیدی برای خوندن تعیین کنید من نمی تونم بهتون ملحق بشم
DIXIE CHICKS
Registered User
- تاریخ عضویت
- 8 می 2007
- نوشته‌ها
- 1,124
- لایک‌ها
- 661
بچه ها تکلیف تاپیک رو مشخص کنین
بوف کور قبول ؟
بوف کور قبول ؟
قبول 
پس بوف کور رو تا هفته ی دیگه میخونیم ...
چشم خانوم مدیرhttp://************/files/ph2hy9ql22iakn53jtfu.gif
تاييد ميشه:blush:
خوشحال میشیم که بیاین:happy:اوپس !
جدا مرسي بابت اين تاپيك و باز مرسي بابت اين پيشنهاد آخري ...
فكر كنم 3 يا 4 سال قبل بوف رو خوندم
عمري بود ميام در موردش وراجي مي كنم
وای!!! خوش به حالتون....من که امسال نهایی دارم و ....
پس ایشالا سال دیگه :دی
دوستان کسی کتاب بوف کور رو شروع کرده؟ من امروز میخوام شروع کنم.
قرار بود آخر همین هفته در موردش صحبت بشه،اما چون کسی نیومده چیزی بگه ،احتمالا هنوز کسی شروع نکرده باشه...
من چند هفته پیش خوندمش..منتظرم دوستان بخونن و بحث رو شروع کنن...نمی خوام آغزگر حرف من باشم:blush:چون بیشتر دوست دارم نظرهای دوستان رو بدونم:blush:
De Monarch
کاربر تازه وارد
خب ظاهرا کسی شروع نکرده / بوف کور برای من همون چیزی ه که دمیان ه هرمان هسه بود . یه اثر با زبان گرم و گیرا و فوق العاده جذب کننده که نهایتا چیزی ازش عایدم نشد . نفهمیدمش . به همین سادگی . بوف کور رو دوبار خوندم و از کتاب های مرتبط هم اختصاصا زندگی , عشق و مرگ از دیدگاه هدایت (نوشته ی شاپور جورکش / موسسه ی انتشارات آگاه) که یه بخش مجزا به اسم مضمون بوف کور داره ولی باز هم ...
شاید به خاطر این باشه که اصولا با آثار سوررئالیستی / سمبولیک ارتباط برقرار نمی کنم . نمادهای موجود در متن بوف کور اونجور که گفته میشه نمادهای شخصی , که از غامض ترین نمادها محسوب میشن , هست . یعنی هیچ منطقی در روساخت و زیر ساخت کلام نمیشه پیدا کرد (که ما رو به "واقعیت" ه اثر راهنمایی کنه که خب این البته صد در صد در جهت اهداف فراواقع گرایی و سمبولیسم هست) مگر یه سری نظر شخصی. اما بحث زبان جداست . اینقدر زبان هدایت توی این اثر گرمه که بدون اغراق میشه از "در زندگی زخم هایی هست ..." تا "و وزن مرده ای روی سینه ام فشار می داد " رو بدون وقفه و استراحت خوند . دقیقا همون چیزی که من توی هرمان هسه دیدم . شاید زبان ه هیچ نویسنده ای به اندازه زبان هرمان هسه روی من تاثیر نذاشته . بارها شده که رفتم دمیان یا گرگ بیابان ش رو از قفسه بیرون کشیدم و هیمنطوری به صورت تصادفی بخش هاییش رو خوندم . تنها اتفاق خجسته ای که در مورد بوف کور برای من افتاد همین بود وگرنه از نظر محتوا هیچ چیزی دستگیرم نشد که صد در صد این به دلیل تعلق مستقیم یا غیر مستقیم این داستان به مکاتب سوررئالیسم و سمبولیسم هست .
یه اثر ه کاملا منطبق بر استانداردهای سوررئالیسم . حتما می دونید کهآندره برتون از بنیان گذاران سوررئالیسم پس از خوندن ترجمه ی فرانسوی بوف کور گفته : "کتاب هدایت جزو بیست کتاب شاهکار قرن بیستم هست" که این خودش بخشی از حرفهای من رو تایید میکنه .
در هر حال از معدود کتابهای شناخته شده ی ادبیات داستانی این مملکت در سطح جهان هست که ارزش خوندن داره ...
شاید به خاطر این باشه که اصولا با آثار سوررئالیستی / سمبولیک ارتباط برقرار نمی کنم . نمادهای موجود در متن بوف کور اونجور که گفته میشه نمادهای شخصی , که از غامض ترین نمادها محسوب میشن , هست . یعنی هیچ منطقی در روساخت و زیر ساخت کلام نمیشه پیدا کرد (که ما رو به "واقعیت" ه اثر راهنمایی کنه که خب این البته صد در صد در جهت اهداف فراواقع گرایی و سمبولیسم هست) مگر یه سری نظر شخصی. اما بحث زبان جداست . اینقدر زبان هدایت توی این اثر گرمه که بدون اغراق میشه از "در زندگی زخم هایی هست ..." تا "و وزن مرده ای روی سینه ام فشار می داد " رو بدون وقفه و استراحت خوند . دقیقا همون چیزی که من توی هرمان هسه دیدم . شاید زبان ه هیچ نویسنده ای به اندازه زبان هرمان هسه روی من تاثیر نذاشته . بارها شده که رفتم دمیان یا گرگ بیابان ش رو از قفسه بیرون کشیدم و هیمنطوری به صورت تصادفی بخش هاییش رو خوندم . تنها اتفاق خجسته ای که در مورد بوف کور برای من افتاد همین بود وگرنه از نظر محتوا هیچ چیزی دستگیرم نشد که صد در صد این به دلیل تعلق مستقیم یا غیر مستقیم این داستان به مکاتب سوررئالیسم و سمبولیسم هست .
یه اثر ه کاملا منطبق بر استانداردهای سوررئالیسم . حتما می دونید کهآندره برتون از بنیان گذاران سوررئالیسم پس از خوندن ترجمه ی فرانسوی بوف کور گفته : "کتاب هدایت جزو بیست کتاب شاهکار قرن بیستم هست" که این خودش بخشی از حرفهای من رو تایید میکنه .
در هر حال از معدود کتابهای شناخته شده ی ادبیات داستانی این مملکت در سطح جهان هست که ارزش خوندن داره ...
DIXIE CHICKS
Registered User
- تاریخ عضویت
- 8 می 2007
- نوشته‌ها
- 1,124
- لایک‌ها
- 661
البر کامو هم گفته بود که بوف کور هدایت سوررئال ترین کتابی که تا به حال خونده.
حتما یه پست اماده می کنم در موردش می ذارم
ممنون از مانرک و آزاده ی عزیز که نظرشون رو گفتند،امیدوارم دوستان دیگه هم کم کم بیان و شرکت کنند در بحث...
کتابی که فضاهایی ترسیم کرده که توی یه غبار و ماتی هستن..یه جورایی انگار توی خواب هستیم...
شاید اخر کتاب بگیم خوب چی شد...ولی همین که لحظاتی رو ترسیم می کنه که جدا قابل فکر و لمس هست..(حداقل برای من)فکر می کنم کافی و لذت بخش باشه....
شخصیت های داستانش ادم های معمولی ولی عجیب...فضاها کاملا دچار یه غبار هستن که یه جورایی شاید ترسناک هم باشه...
پیرمرد خنزر پنزری
در کل دوست داشتم کتاب رو و ذهنم رو درگیر کرد..این کتاب نماد روحیات کلی صادق هدایت بود از دید من...و جذاب..در نوع اینکه اصلا توی طول داستان منتظر حادثه ای نبودم و همین غرق شدن توی فضا و واژه ها برام لذت بخش بود
شاید اخر کتاب بگیم خوب چی شد...ولی همین که لحظاتی رو ترسیم می کنه که جدا قابل فکر و لمس هست..(حداقل برای من)فکر می کنم کافی و لذت بخش باشه....
شخصیت های داستانش ادم های معمولی ولی عجیب...فضاها کاملا دچار یه غبار هستن که یه جورایی شاید ترسناک هم باشه...
پیرمرد خنزر پنزری
در کل دوست داشتم کتاب رو و ذهنم رو درگیر کرد..این کتاب نماد روحیات کلی صادق هدایت بود از دید من...و جذاب..در نوع اینکه اصلا توی طول داستان منتظر حادثه ای نبودم و همین غرق شدن توی فضا و واژه ها برام لذت بخش بود