برگزیده های پرشین تولز

تا نفس باقی است غلط بنویسیم !!!!

mori.54

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
1 می 2006
نوشته‌ها
2,599
لایک‌ها
4,675
سن
48
محل سکونت
Tehran

De Monarch

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
11 آگوست 2007
نوشته‌ها
2,707
لایک‌ها
17
محل سکونت
Minas Tirith
صلام دوصت ازیز . عمیدوارم ناراهط نشید ولی این یه مشکل عصاصیه که نمیشه کارش کرد. یعنی حیچ راح کاری وجود نداره که بخاید درستش کنید . اگه چیزی حصت به صواد کاربر حا بر می گرده که چاره ای نداره .
 

mori.54

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
1 می 2006
نوشته‌ها
2,599
لایک‌ها
4,675
سن
48
محل سکونت
Tehran
صلام دوصت ازیز . عمیدوارم ناراهط نشید ولی این یه مشکل عصاصیه که نمیشه کارش کرد. یعنی حیچ راح کاری وجود نداره که بخاید درستش کنید . اگه چیزی حصت به صواد کاربر حا بر می گرده که چاره ای نداره .

می شود کاری کرد، اگر بخواهیم و برای خود و مخاطبانمان ارزش بیشتری قایل باشیم.
 

De Monarch

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
11 آگوست 2007
نوشته‌ها
2,707
لایک‌ها
17
محل سکونت
Minas Tirith
من حاضرم با شما بحث کنم . هیچ کاری نمیشه کرد. اینو قول میدم . مگر اینکه .....
 

mori.54

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
1 می 2006
نوشته‌ها
2,599
لایک‌ها
4,675
سن
48
محل سکونت
Tehran
من حاضرم با شما بحث کنم . هیچ کاری نمیشه کرد. اینو قول میدم . مگر اینکه .....

شما می توانید و مختارید هیچ کاری نکنید، کسی ایراد نمی گیرد، اما هرگز نگویید هیچ کاری نمی شود، این یعنی انکار فعالیت ها و تلاش یک عده ای که (شاید فراوان نباشند) اما بی خیال و بی تفاوت نبوده و نیستند.
 

De Monarch

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
11 آگوست 2007
نوشته‌ها
2,707
لایک‌ها
17
محل سکونت
Minas Tirith
شما می توانید و مختارید هیچ کاری نکنید، کسی ایراد نمی گیرد، اما هرگز نگویید هیچ کاری نمی شود، این یعنی انکار فعالیت ها و تلاش یک عده ای که (شاید فراوان نباشند) اما بی خیال و بی تفاوت نبوده و نیستند.
دوست عزیز تا جایی که به من مربوطه ( دانشجوی ادبیات ) کاری نمیشه کرد مگر اونکه کاری بشود کارستان نه توسط تو و من که توسط فرهنگسرای ما که در این گیر و دار ناشایسته سالاری وضعش معلومه ... اگه هم منظورت اینکه که در این تاپیک و این فروم این مشکل حل بشه که من فقط با اجازت یه کم می خندم و بعد فراموشش می کنم...

امیدوارم موفق باشی
 

mori.54

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
1 می 2006
نوشته‌ها
2,599
لایک‌ها
4,675
سن
48
محل سکونت
Tehran
دوست عزیز تا جایی که به من مربوطه ( دانشجوی ادبیات ) کاری نمیشه کرد مگر اونکه کاری بشود کارستان نه توسط تو و من که توسط فرهنگسرای ما که در این گیر و دار ناشایسته سالاری وضعش معلومه ... اگه هم منظورت اینکه که در این تاپیک و این فروم این مشکل حل بشه که من فقط با اجازت یه کم می خندم و بعد فراموشش می کنم...

امیدوارم موفق باشی

بحث را به جایی رساندید که ناچار به قلمفرسایی شدم. اما پیش از ورود به بحث بگویم که اگر چه اخلاق من این نیست که تند و تیز سخن بگویم و معمولا بیشتر شنونده هستم، اما بنا به دلیایلی که توضیح خواهم داد، این بار قدری تعارفات و ملاحظات را کنار می گذارم تا معلوم شود حدود مسؤولیت ما چقدر است.

1- از فحوای کلام شما این طور بر می آید که چون دانشجوی ادبیات هستید، پس تنها خودتان صلاحیت دارید در مورد اشکال اشتباه نویسی و شلختگی های ادبیات محاوره ای و مباحث مرتبط صحبت کنید؟ آیا اصولا همه باید ادبیات تخصصی دانشگاهی خوانده باشند تا در این باب حق اظهار نظر داشته باشند؟ یا این که لابد اگر کسی در حال خواندن رشته ی ادبیات در دانشگاه است و بگوید هیچ کاری نمی شود کرد دیگر فصل الخطاب را بیان کرده و بی برو برگرد حرف حساب همان است که او گفته است؟

2- آیا اصولا حوزه ی ادبیات یک حوزه ی اختصاصی است و به قشر تحصیل کرده ی آن تعلق دارد؟ اگر این طور بوده چرا از کودکی و دبستان آن همه املا نوشتیم و بعدها نیز در درس ادیبات در دوره ی دبیرستان آن قدر در مورد قواعد و قوانین نگارش تاکید شد؟ آیا دادن ضریب 4 به درس ادبیات در کنکور جز این بوده که داوطلبان - ولو آن که در آن لحظه متوجه نباشند- اهمیت بیشتری به خواندن متون ادبی و مسایل نگارشی بدهند و دست کم در مدت زمانی که قصد دارند وارد دانشگاه شوند با یک توفیق اجباری، ناگزیر شوند مطالبی یاد بگیرند؟

3- همه ی ما به زبان فارسی سخن می گوییم؛ پس باید یاد بگیریم چگونه سخن بگوییم، چه کلماتی درست است و چه کلماتی نادرست؟ همه ی ما در زمان هایی - که البته برای بعضی بنا به شغلی که دارند بیش تر پیش می آید و برای برخی کم تر- ناگزیر به نوشتن هستیم؛ در نتیجه لازم است قبلا مبانی نگارش را یاد گرفته باشیم تا بتوانیم دو خط نامه بنویسیم. البته بعید می دانم کسی منکر این مطالب باشد.

4- اما محل اصلی نزاع و اختلاف بنده با شما جای دیگری است: بنا به قول شما ما در یک آشفته بازاری گرفتار شده ایم که هر کسی هر کاری دلش می خواهد در حوزه ی ادبیات انجام می دهد در نتیجه بهتر است خودمان را خسته نکنیم و پی کار خودمان برویم.
من با این حرف مشکل دارم. از شما سوال می کنم: اگر در جامعه ای همه به دست کجی عادت کرده باشند، آیا اصل مطلب و صورت مساله یعنی زشت و قبیح بودن دست کجی هم پاک می شود و ما هم باید هم رنگ جماعت شویم؟ اگر همه رشوه بگیر باشند، ما هم بگیریم؟ اگر همه بد دهن باشند، بد دهنی برای ما جایز می شود؟ و ؟؟؟... یا باید بی تفاوت شویم و بگوییم کاری از دست ما ساخته نیست؟!

5- حالا من عقیده ی خودم را می گویم:
هر کس در هر اندازه و مرتبه ای که هست در جامعه ای که در آن زندگی می کند نقش و در نتیجه مسؤولیت دارد. راه فراری برای احدی نیست. متاسفانه غالب مردم عادت کرده اند به این که ببینند نفر بغل دستی چه می کند تا همان کار را انجام دهند. مدت هاست در مورد قانون کپی رایت دارد بحث می شود و بنده هم در یک تاپیکی که در این مورد زده شده بود تقریبا همین حرف ها را زدم و گفتم من نمی گویم این مشکل پیچیده و فراگیر از طریق یک تاپیک و در یک فورم که در بهترین حالت ممکن حداکثر 70- 80 هزار نفر آن را می بیند حل می شود، که در این صورت کاملا حق به جانب شما خواهد بود که این حرف مضحک و مسخره است. عرض من این است که فارغ از بحث ناشایسته سالاری در فرهنگستان که شما اشاره کرده اید و حرف درستی هم هست، هر کس به اندازه ی موجودیت خود در جامعه مسؤولیت دارد و کار از دستش بر می آید که اگر به همین مقدار دقت نظر و عمل صحیح انجام می شد و افراد به جای نگاه کردن به همسایه و فرافکنی، از خودشان شروع می کردند، اوضاعی بهتر از وضعیت کنونی را مشاهده می کردیم.

بی شبهه ما در این زمینه ضعف داریم، چون به تنبلی و روزمرگی عادت کرده ایم. حالا من از خودم مثال می زنم ( گرچه خودم هم باید بیشتر مطالعه و کار کنم و اطلاعاتم در زمینه ی ادبیات و نگارش خیلی ناقص است):

شغل من کارشناسی و ارائه ی مشاوره ها ی تغذیه ای در زمینه ی تمام مقوله های تغذیه ای و همین طور **** درمانی، در یکی از ارگان های مهم دولتی است. بنا به حرفه و سمت و عنوان شغلی ام، باید به دفعات در طول ماه نامه نگاری و اظهار نظرهای تخصصی داشته باشم. این تعریف را حمل بر خودستایی نکنید، اما من هر بار 4-5 برابر همکارانم برای نوشتن گزارشات و نامه هایم وقت می گذارم و چندین بار متنی که نوشته ام را می خوانم تا بهترین تاثیر را در مخاطبانم داشته باشد. این دقت و وسواس تا آنجا تاثیر داشته که خود مسؤولان تلویحا به من گفته اند ما برای گزارشات شما ارزش دیگری قایل هستیم و با دقت بیشتری آنها را می خوانیم.

این یک نمونه از کارهایی است که هر کس می تواند انجام دهد. به شرط آن که به این کار اعتقاد داشته باشیم نه این که به اصطلاح فیلم بازی کنیم! نمونه های دیگری هم حتما هست که لابد دیگران می توانند ذکر کنند. بله، اگر تصور کنیم در این فورم می شود همه ی مشکلات مملکت را در زمینه ی درست نویسی حل کرد، با شما موافق خواهم بود که این یک شوخی خنده دار است؛ اما عرض من این است که اینجا فقط محلی است برای این که تلنگری بزنیم و به تعدای از دوستانمان درست نویسی را یادآوری کنیم.

سخن پایانی:
بر این باورم که شما هم به عنوان یک دانش آموخته ی ادبیات (که امیدوارم با علاقه این رشته را انتخاب کرده باشید) از وضعیت فعلی ادبیات در جامعه رضایت ندارید و مسلما بیشتر از بنده که حرفه ی اصلی ام چیز دیگری است، نابسامانی ها را لمس کرده اید و حتما به واسطه ی بازگو کردن بیشتر استادان، آگاهی بیشتری به این اوضاع دارید. من هم قبول دارم که رسالت اصلی به دوش فرهنگستان و متولیان عرصه ی ادبیات است؛ اما قبول کنید اگر مطبوعاتی های ما برای نوشتن مقالات خود و نویسنده ها در نوشته ها و تالیفات خود و مترجمان در ترجمه های خود بیشتر به ادبیات پالایش شده بها بدهند، این امر به تدریج به جامعه و مردم عادی نیز سرایت خواهد کرد. یک مثال دیگر که الان یادم آمد: من چند سالی را هم در موسسه ی گل آقا سپری کردم و در آنجا می دیدم که صاحب امتیاز این مؤسسه چقدر اهتمام به درست نویسی دارد و چیزهای زیادی را از مرحوم کیومرث صابری یاد گرفتم که مهم ترین آن همین دقت موشکفانه نسبت به آن چه می نویسیم بود و خیلی حرف های دیگر که فعلا لزومی به طرح شان نمی بینم.

حالا بر ماست که با عنایت به آنچه که به تفصیل گفته شد، باز ناامیدانه بگوییم این حرف ها خوش خیالی و ساده دلی است یا این که از هم اکنون آستین همت بالا بزنیم و دست کم قدری بیشتر نسبت به روز قبل به آنچه رخ داده است فکر کنیم و نسبت به نوشته های خود حساست به خرج دهیم.

تمام آنچه گفتم و وقتی را که از خودم برای نوشتن و از شما برای خواندن صرف کردم، برای این بود که دیگرانی هم که می آیند اینجا به قضاوت بنشینند و شاید تجدید نظری در دیدگاه شان حاصل شود.
با آروزی توفیق برای شما دوست گرامی
 

De Monarch

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
11 آگوست 2007
نوشته‌ها
2,707
لایک‌ها
17
محل سکونت
Minas Tirith
بحث را به جایی رساندید که ناچار به قلمفرسایی شدم. اما پیش از ورود به بحث بگویم که اگر چه اخلاق من این نیست که تند و تیز سخن بگویم و معمولا بیشتر شنونده هستم، اما بنا به دلیایلی که توضیح خواهم داد، این بار قدری تعارفات و ملاحظات را کنار می گذارم تا معلوم شود حدود مسؤولیت ما چقدر است.

1- از فحوای کلام شما این طور بر می آید که چون دانشجوی ادبیات هستید، پس تنها خودتان صلاحیت دارید در مورد اشکال اشتباه نویسی و شلختگی های ادبیات محاوره ای و مباحث مرتبط صحبت کنید؟ آیا اصولا همه باید ادبیات تخصصی دانشگاهی خوانده باشند تا در این باب حق اظهار نظر داشته باشند؟ یا این که لابد اگر کسی در حال خواندن رشته ی ادبیات در دانشگاه است و بگوید هیچ کاری نمی شود کرد دیگر فصل الخطاب را بیان کرده و بی برو برگرد حرف حساب همان است که او گفته است؟

2- آیا اصولا حوزه ی ادبیات یک حوزه ی اختصاصی است و به قشر تحصیل کرده ی آن تعلق دارد؟ اگر این طور بوده چرا از کودکی و دبستان آن همه املا نوشتیم و بعدها نیز در درس ادیبات در دوره ی دبیرستان آن قدر در مورد قواعد و قوانین نگارش تاکید شد؟ آیا دادن ضریب 4 به درس ادبیات در کنکور جز این بوده که داوطلبان - ولو آن که در آن لحظه متوجه نباشند- اهمیت بیشتری به خواندن متون ادبی و مسایل نگارشی بدهند و دست کم در مدت زمانی که قصد دارند وارد دانشگاه شوند با یک توفیق اجباری، ناگزیر شوند مطالبی یاد بگیرند؟

3- همه ی ما به زبان فارسی سخن می گوییم؛ پس باید یاد بگیریم چگونه سخن بگوییم، چه کلماتی درست است و چه کلماتی نادرست؟ همه ی ما در زمان هایی - که البته برای بعضی بنا به شغلی که دارند بیش تر پیش می آید و برای برخی کم تر- ناگزیر به نوشتن هستیم؛ در نتیجه لازم است قبلا مبانی نگارش را یاد گرفته باشیم تا بتوانیم دو خط نامه بنویسیم. البته بعید می دانم کسی منکر این مطالب باشد.

4- اما محل اصلی نزاع و اختلاف بنده با شما جای دیگری است: بنا به قول شما ما در یک آشفته بازاری گرفتار شده ایم که هر کسی هر کاری دلش می خواهد در حوزه ی ادبیات انجام می دهد در نتیجه بهتر است خودمان را خسته نکنیم و پی کار خودمان برویم.
من با این حرف مشکل دارم. از شما سوال می کنم: اگر در جامعه ای همه به دست کجی عادت کرده باشند، آیا اصل مطلب و صورت مساله یعنی زشت و قبیح بودن دست کجی هم پاک می شود و ما هم باید هم رنگ جماعت شویم؟ اگر همه رشوه بگیر باشند، ما هم بگیریم؟ اگر همه بد دهن باشند، بد دهنی برای ما جایز می شود؟ و ؟؟؟... یا باید بی تفاوت شویم و بگوییم کاری از دست ما ساخته نیست؟!

5- حالا من عقیده ی خودم را می گویم:
هر کس در هر اندازه و مرتبه ای که هست در جامعه ای که در آن زندگی می کند نقش و در نتیجه مسؤولیت دارد. راه فراری برای احدی نیست. متاسفانه غالب مردم عادت کرده اند به این که ببینند نفر بغل دستی چه می کند تا همان کار را انجام دهند. مدت هاست در مورد قانون کپی رایت دارد بحث می شود و بنده هم در یک تاپیکی که در این مورد زده شده بود تقریبا همین حرف ها را زدم و گفتم من نمی گویم این مشکل پیچیده و فراگیر از طریق یک تاپیک و در یک فورم که در بهترین حالت ممکن حداکثر 70- 80 هزار نفر آن را می بیند حل می شود، که در این صورت کاملا حق به جانب شما خواهد بود که این حرف مضحک و مسخره است. عرض من این است که فارغ از بحث ناشایسته سالاری در فرهنگستان که شما اشاره کرده اید و حرف درستی هم هست، هر کس به اندازه ی موجودیت خود در جامعه مسؤولیت دارد و کار از دستش بر می آید که اگر به همین مقدار دقت نظر و عمل صحیح انجام می شد و افراد به جای نگاه کردن به همسایه و فرافکنی، از خودشان شروع می کردند، اوضاعی بهتر از وضعیت کنونی را مشاهده می کردیم.

بی شبهه ما در این زمینه ضعف داریم، چون به تنبلی و روزمرگی عادت کرده ایم. حالا من از خودم مثال می زنم ( گرچه خودم هم باید بیشتر مطالعه و کار کنم و اطلاعاتم در زمینه ی ادبیات و نگارش خیلی ناقص است):

شغل من کارشناسی و ارائه ی مشاوره ها ی تغذیه ای در زمینه ی تمام مقوله های تغذیه ای و همین طور **** درمانی، در یکی از ارگان های مهم دولتی است. بنا به حرفه و سمت و عنوان شغلی ام، باید به دفعات در طول ماه نامه نگاری و اظهار نظرهای تخصصی داشته باشم. این تعریف را حمل بر خودستایی نکنید، اما من هر بار 4-5 برابر همکارانم برای نوشتن گزارشات و نامه هایم وقت می گذارم و چندین بار متنی که نوشته ام را می خوانم تا بهترین تاثیر را در مخاطبانم داشته باشد. این دقت و وسواس تا آنجا تاثیر داشته که خود مسؤولان تلویحا به من گفته اند ما برای گزارشات شما ارزش دیگری قایل هستیم و با دقت بیشتری آنها را می خوانیم.

این یک نمونه از کارهایی است که هر کس می تواند انجام دهد. به شرط آن که به این کار اعتقاد داشته باشیم نه این که به اصطلاح فیلم بازی کنیم! نمونه های دیگری هم حتما هست که لابد دیگران می توانند ذکر کنند. بله، اگر تصور کنیم در این فورم می شود همه ی مشکلات مملکت را در زمینه ی درست نویسی حل کرد، با شما موافق خواهم بود که این یک شوخی خنده دار است؛ اما عرض من این است که اینجا فقط محلی است برای این که تلنگری بزنیم و به تعدای از دوستانمان درست نویسی را یادآوری کنیم.

سخن پایانی:
بر این باورم که شما هم به عنوان یک دانش آموخته ی ادبیات (که امیدوارم با علاقه این رشته را انتخاب کرده باشید) از وضعیت فعلی ادبیات در جامعه رضایت ندارید و مسلما بیشتر از بنده که حرفه ی اصلی ام چیز دیگری است، نابسامانی ها را لمس کرده اید و حتما به واسطه ی بازگو کردن بیشتر استادان، آگاهی بیشتری به این اوضاع دارید. من هم قبول دارم که رسالت اصلی به دوش فرهنگستان و متولیان عرصه ی ادبیات است؛ اما قبول کنید اگر مطبوعاتی های ما برای نوشتن مقالات خود و نویسنده ها در نوشته ها و تالیفات خود و مترجمان در ترجمه های خود بیشتر به ادبیات پالایش شده بها بدهند، این امر به تدریج به جامعه و مردم عادی نیز سرایت خواهد کرد. یک مثال دیگر که الان یادم آمد: من چند سالی را هم در موسسه ی گل آقا سپری کردم و در آنجا می دیدم که صاحب امتیاز این مؤسسه چقدر اهتمام به درست نویسی دارد و چیزهای زیادی را از مرحوم کیومرث صابری یاد گرفتم که مهم ترین آن همین دقت موشکفانه نسبت به آن چه می نویسیم بود و خیلی حرف های دیگر که فعلا لزومی به طرح شان نمی بینم.

حالا بر ماست که با عنایت به آنچه که به تفصیل گفته شد، باز ناامیدانه بگوییم این حرف ها خوش خیالی و ساده دلی است یا این که از هم اکنون آستین همت بالا بزنیم و دست کم قدری بیشتر نسبت به روز قبل به آنچه رخ داده است فکر کنیم و نسبت به نوشته های خود حساست به خرج دهیم.

تمام آنچه گفتم و وقتی را که از خودم برای نوشتن و از شما برای خواندن صرف کردم، برای این بود که دیگرانی هم که می آیند اینجا به قضاوت بنشینند و شاید تجدید نظری در دیدگاه شان حاصل شود.
با آروزی توفیق برای شما دوست گرامی

دوست عزیز سلام
همه ی متنتون رو خوندم
من در هیچ جای صحبت هام نگفتم من به عنوان دانشجوی ادبیات حق دارم اظهار نظر بکنم اما شما ندارید. استدلال هاتون منطقی و قشنگه اما به درد دنیای ما نمی خوره

مگر انکه کاری شود کارستان .... باز هم این جمله رو تکرار کردم چون عقیده دارم درست ترین استدلاله ....

می دونی چیه ؟ مثلا همون خواهشا که نوشتی غلطه بذار من بگم حرف شما غلط اندر غلطه .... خواهش یه کلمه ی فارسیه تنوین نمی گیره شما اومدی گفتی که باید نوشت خواهشن ... اخه دوست من از کی تا حالا قواعد عربی رو وارد ساخت زبان فارسی میکنن .... تا اینجا رو داشته باش: این نظر من بود و چیزی که از فحوای کتاب های دانشگاهی برمی اد ( زبان فارسی دکتر انوری و گیوی ) اما ممکنه یه استاد هم پیدا بشه که بگه نه . همون خواهشن درسته ( که البته هیچ استادی چنین چیزی رو نمیگه چون به طور واضحی این حرف غلطه ). کمااینکه سیروس شمیسا یه بازکاوی در علوم بلاغی کرد و خیلی از نظرهای پیش از خودش رو رد کرد و حالا ما در دانشگاه داریم نظریات ایشون رو یکی بعد از دیگری رد می کنیم. امیدوارم منظورم رو متوجه شده باشی.

می خام بگم یه بخشی از مشکلات بر می گرده به ارا گونانون اساتید!!!! بخش دیگه بر میگرده به فرهنگسرای زبان ما که اقای حبیبی( یه سیاستمدار سیاست باز) رئیسش بودن یا شاید هم هستن .... در مجموع باز هم سر حرف خودم هستم با این جور تذکرها کاری پیش نمیره ...
 

mori.54

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
1 می 2006
نوشته‌ها
2,599
لایک‌ها
4,675
سن
48
محل سکونت
Tehran
همه ی متنتون رو خوندم
من در هیچ جای صحبت هام نگفتم من به عنوان دانشجوی ادبیات حق دارم اظهار نظر بکنم اما شما ندارید.
اتفاقا خود من هم می دانستم که دقیقا این حرف رو نزدید، اما خواستم یک وقت این حاشیه ی امنیت ایجاد نشود که پس من دانشجوی ادبیات می دانم مشکلات چیست. فقط قدری روی این نکته مانور دادم.

استدلال هاتون منطقی و قشنگه اما به درد دنیای ما نمی خوره
اگر استدلالی منطقی باشد، باید بتوان راهی را هم پیدا کرد که در همین دنیا قابلیت اجرا پیدا کند (کما این که اگر دقت کرده باشید راه هایی را اشاره کردم.)


می دونی چیه ؟ مثلا همون خواهشا که نوشتی غلطه بذار من بگم حرف شما غلط اندر غلطه .... خواهش یه کلمه ی فارسیه تنوین نمی گیره شما اومدی گفتی که باید نوشت خواهشن ... اخه دوست من از کی تا حالا قواعد عربی رو وارد ساخت زبان فارسی میکنن ....

من هرگز یادم نمی آید جایی گفته باشم خواهشاً درست است! :blink: تذکر خود من به کاربر محترم Fandogh این بود که خواهش تنوین نمی گیرد و حالا شما دارید آن را به من نسبت می دهید؟!


تا اینجا رو داشته باش: این نظر من بود و چیزی که از فحوای کتاب های دانشگاهی برمی اد ( زبان فارسی دکتر انوری و گیوی ) اما ممکنه یه استاد هم پیدا بشه که بگه نه . همون خواهشن درسته ( که البته هیچ استادی چنین چیزی رو نمیگه چون به طور واضحی این حرف غلطه ). کمااینکه سیروس شمیسا یه بازکاوی در علوم بلاغی کرد و خیلی از نظرهای پیش از خودش رو رد کرد و حالا ما در دانشگاه داریم نظریات ایشون رو یکی بعد از دیگری رد می کنیم. امیدوارم منظورم رو متوجه شده باشی.

بله کاملا منظور شما را متوجه شدم. درست است، نمونه های زیادی وجود دارد که به قول معروف بین علما لختلاف نظر وجود دارد؛ اما این موضوع اصل مطلب را جلوگیری از شلختگی در گویش و نوشتار باشد را زیر سوال نمی برد. باز هم قواعد و اصولی - به صورت مشترک- وجود دارد که می توان به آنها عمل کرد.


ببخشید رفیق، اما از شما به عنوان دانشجوی ادبیات انتظار می رود که شما چنین اشتباهاتی را مرتکب نشوید. این یعنی همان دقت و توجه و نهایتا احترامی که می گویم باید برای خود و مخاطبان مان قایل باشیم.

در مجموع باز هم سر حرف خودم هستم با این جور تذکرها کاری پیش نمیره ...

اگر جور دیگر ببینید (=از خودتان شروع کنید) اوضاع بهتر می شود.
این نوع تاپیک ها محلی برای یاد آوری این نکات به ظاهر بی اهمیت به سایرین است و این که نباید نسبت به آن چه پیرامون مان می گذرد بی تفاوت باشیم و بگوییم خوب، کاری که از دست من یک لا قبا بر نمی آید پس بی خیال!

یا حق
 

De Monarch

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
11 آگوست 2007
نوشته‌ها
2,707
لایک‌ها
17
محل سکونت
Minas Tirith
اگر استدلالی منطقی باشد، باید بتوان راهی را هم پیدا کرد که در همین دنیا قابلیت اجرا پیدا کند

من حرف های شما رو قبول دارم اما بذار در این یه مورد سر حرف خودم باشم . اصلا موضوع بحث ما مشخص هست ؟ سوال چیه ؟ من میگم اگه قرار باشه کاری کرد این من و تو نیستیم دوست عزیز .... مساله خیلی ساده است ... باور کن این قضیه اینقدر روشنه که من نمی تونم بفهمم برای چی ما داریم بحث می کنیم .... مسوول این بخش از معضلات در درجه ی اول فرهنگسرا و بعد صدا و سیماست ....

من هرگز یادم نمی آید جایی گفته باشم خواهشاً درست است

خطا از من بود. اشتباه دید بود



ببخشید رفیق، اما از شما به عنوان دانشجوی ادبیات انتظار می رود که شما چنین اشتباهاتی را مرتکب نشوید

دوست من. فکر کنم وقتی داریم محاوره می نویسیم دیگه حتما احتیاج نیست قواعد زبان معیار رعایت بشه ... من خیلی جاها دیدم واو و الف این دست کلمات با الف نشون داده میشن ...


نسبت به آن چه پیرامون مان می گذرد بی تفاوت باشیم و بگوییم خوب، کاری که از دست من یک لا قبا بر نمی آید پس بی خیال

من فکر می کنم شما ذهن حقیقت جو و خیال پردازی داری . جدا از این بحث خیلی دوست دارم بدونم به چه جور داستان هایی علاقه مندی . خیلی آرمانی فکر می کنی و نوع تفکرت ادم رو به یاد شخصیت دکتر توی داستان طاعون میندازه ....:) ( اینکه هر کس باید به سهم خودش باری رو برداره)

در مجموع فکر کنم اساس اندیشه ی من و شما متفاوته ... موفق باشی
 

mori.54

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
1 می 2006
نوشته‌ها
2,599
لایک‌ها
4,675
سن
48
محل سکونت
Tehran
من حرف های شما رو قبول دارم اما بذار در این یه مورد سر حرف خودم باشم .
بسیار خوب بنده به شخص شما بیشتر اصرار نمی کنم، اما من هم هم چنان بر روی مواضع خودم هستم.

دوست من. فکر کنم وقتی داریم محاوره می نویسیم دیگه حتما احتیاج نیست قواعد زبان معیار رعایت بشه ... من خیلی جاها دیدم واو و الف این دست کلمات با الف نشون داده میشن ...
با شما موافق نیستم، حتی نثر شکسته هم برای خودش قواعدی دارد.

من فکر می کنم شما ذهن حقیقت جو و خیال پردازی داری . جدا از این بحث خیلی دوست دارم بدونم به چه جور داستان هایی علاقه مندی . خیلی آرمانی فکر می کنی و نوع تفکرت ادم رو به یاد شخصیت دکتر توی داستان طاعون میندازه ....:) ( اینکه هر کس باید به سهم خودش باری رو برداره)

احتمالا درست تشخیص داده ای رفیق. من ذهنی حقیقت جو و تا حدی آرمان گرا دارم (البته خیال پرداز نیستم) و شاید اگر بیشتر با من دمخور بودی می دیدی که همین روحیه و نگرش گاهی دردسرهایی هم برایم داشته است. من داستان طاعونی که ذکر کردید را نخوانده ام ولی دقیقا به همان جمله ای که از این شخصیت نقل کردید اعتقاد دارم. به نظر من ساده اندیشی است اگر همه ی تقصیرها (در زمینه ی هر نوع مشکل اجتماعی و فرهنگی) را به گردن دیگران بیندازیم و خودمان بنشینیم کنار و بگوییم به ما چه مربوط است؟

شما هم موفق باشی دوست من.
 

انسانه خوب

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
14 ژانویه 2008
نوشته‌ها
297
لایک‌ها
3
اینم خودم کشف کردم

"سپارش" درسته از مصدره "سپردن" نه "سفارش"
 

پسرِ انسان

Registered User
تاریخ عضویت
11 می 2007
نوشته‌ها
125
لایک‌ها
2
محل سکونت
کاخ سفید

پسرِ انسان

Registered User
تاریخ عضویت
11 می 2007
نوشته‌ها
125
لایک‌ها
2
محل سکونت
کاخ سفید
گفتم که یاد آوری شه

چون میبینم هنوز همه جا زارتو زورت میگید "سفارش"

"سفارش" همونقدر غلطه که "سفردن" و "بسفار" غلطه

اگه همه مبلغان درست نوشتن زبان فارسی مثل شما بخواهن درست نوشتن را اموزش بدن بهتر از این هم نمی شه :lol:


چیزی که مانع از فارسی یا پارسی شدن کلمات می شه اینکه باید به حفظ امانت داری در جابجایی کلمات هم توجه کرد یا معادل اونو نوشت به جای غلط نوشتن
 

pooya007

Registered User
تاریخ عضویت
29 جولای 2005
نوشته‌ها
3,833
لایک‌ها
13
محل سکونت
آخر خط
خوب تو این اواخر یه غلط بسیار فاحش رو میبینم که نه تنها تو پی تی ، تو جاهای دیگه هم بوفور استفاده میشه:

"زمینه" درسته نه " ضمینه"!
 

Sir Pendar

Registered User
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
3,152
لایک‌ها
2,560
محل سکونت
192.168.1.1
مورد دوم رو به کرات مشاهده کردم که عزیزان اشتباه استفاده می کنند.

مذبور یا مزبور ؛

مزبور => نوشتار صحیح است به معنای نوشته شده - ذکر شده

حوزه یا حوضه ؛

حوزه=> ناحیه - مراکز علمی ؛ حوزه علمیه

حوضه=> برگرفته از حوض به معنای محل جمع شدن آب ؛ حوضه آبریز
 
بالا