hossein137
مدیر بازنشسته
خیلی خوشحالم در کل.از این که با اون نقد تند من بحثی پیش نیومد و از این که میبینم این جا داره شلوغ میشه.و حتی از این که لااقل چند نفر هستند که چیزی نمینویسند ولی متن ها رو میخونند.
فکر میکنم بر خلاف نظر خودم که احساس میکردم این تاپیک نمیتونه زیاد پیش بره و من بیشتر وقت ها تنهام.این جا داره حسابی شلوغ میشه.و این واقعا" خوشحال کننده است.
امیداورم این اخلاق من رو یه ذره تحمل کنید.به هر حال این شما بودید که باعث شدید من چیزی بنویسم.به اوایل اون تاپیک بداهه نویسی اگه دقت کنید میبینید چقر مدیونتون هستم.
حالا احساس میکنم یه ذره پیشرفت داشتم.احساس میکنم بهتر میتونم بنویسم.چیزی که آرزوش رو داشتم.و دوست دارم بعد از این روند داستان نویسی رو تا جایی که بتونم پیش ببرم.و انتظار داشته باشید بعد از این از شما بخوام که داستان بلندی بنویسید.چون واقعیتش از این خاکی که آروم آروم داره بخش داستان رو میگیره زیاد خوشحال نیستم.از این که خودم خیلی وقته نتونستم متن خوبی رو (در حدی که بیش از حد راضی ام کنه) بنویسم همینطور.
نیما جان فکر کنم تاپیک رو برای نوشته ات اشتباه انتخاب کردی.باید میرفتی تاپیک بداهه به ظاهر
اگر دوستان موافق باشند محدودیت یک متن رو برداریم و تا میتونیم صحنه های بیشتری از یه موضوع خلق کنیم
پ.ن: این که میگید نوشته هات رو از رو تمش میشه فهمید مال خودته هم خوشحالم کرده و هم ناراحت.از یه طرف به خودم میگم خوب این طور یه طرز نوشتنی داره که مخصوص خودته.و از ایه طرف با خودم میگم نکنه پس فردا نتونم با یه تم دیگه بنویسم
پ.ن 2: ربطی به این جا نداره اغلب چرندهایی که میگم.ولی یه موضوعی هست که چند روزه بهش رسیدم.ما یه فامیل داریم که هیچ وقت نمیتونه یه پرتقال رو به صورت مساوی 4 قسمت کنه.همیشه یا کج میبره و یا یه قسمت خیلی بزرگتر از اون یکی میشه.یه سری جلوی خودم رو گرفتم و دستش ننداختم.فهمیدم اگه این کار اون درست نیست آیا من با این ادعام میتونم مثل اون یه پرتقال رو قاچ کنم؟ میتونم کج ببرم؟بعد به خودم گفتم از کجا معلوم که کار من درست و کار اون غلطه؟ به اون عکس ها/نوشته ها و نقاشی ها و موسیقی ای که تو زمان خودشون هیچ حمایتی ازش نشده و به صورت کار آماتور شناخته شده دقت کن.اونا هم آدمایی بودند که بر خلاف بقیه کار اشتباه رو میکردند ولی کسی نمیتونست اون اشتباه رو بکنه.و همین باعث شده بود خیلی از زمان خودشون جلوتر باشند.یه سبک خاص رو به وجود آوردند.
حالا هم فهمیدم درکم از هنر فقط قسمت منطقی اون هست.و این اصلا" خوب نیست.
از دعا کردن خوشم نمیاد ولی لااقل بیاید امیدوار باشیم هیچ کدوم از ما دیدی رو مثل من نداشته باشه.
شبتون خوش
فکر میکنم بر خلاف نظر خودم که احساس میکردم این تاپیک نمیتونه زیاد پیش بره و من بیشتر وقت ها تنهام.این جا داره حسابی شلوغ میشه.و این واقعا" خوشحال کننده است.
امیداورم این اخلاق من رو یه ذره تحمل کنید.به هر حال این شما بودید که باعث شدید من چیزی بنویسم.به اوایل اون تاپیک بداهه نویسی اگه دقت کنید میبینید چقر مدیونتون هستم.
حالا احساس میکنم یه ذره پیشرفت داشتم.احساس میکنم بهتر میتونم بنویسم.چیزی که آرزوش رو داشتم.و دوست دارم بعد از این روند داستان نویسی رو تا جایی که بتونم پیش ببرم.و انتظار داشته باشید بعد از این از شما بخوام که داستان بلندی بنویسید.چون واقعیتش از این خاکی که آروم آروم داره بخش داستان رو میگیره زیاد خوشحال نیستم.از این که خودم خیلی وقته نتونستم متن خوبی رو (در حدی که بیش از حد راضی ام کنه) بنویسم همینطور.
نیما جان فکر کنم تاپیک رو برای نوشته ات اشتباه انتخاب کردی.باید میرفتی تاپیک بداهه به ظاهر
اگر دوستان موافق باشند محدودیت یک متن رو برداریم و تا میتونیم صحنه های بیشتری از یه موضوع خلق کنیم
پ.ن: این که میگید نوشته هات رو از رو تمش میشه فهمید مال خودته هم خوشحالم کرده و هم ناراحت.از یه طرف به خودم میگم خوب این طور یه طرز نوشتنی داره که مخصوص خودته.و از ایه طرف با خودم میگم نکنه پس فردا نتونم با یه تم دیگه بنویسم
پ.ن 2: ربطی به این جا نداره اغلب چرندهایی که میگم.ولی یه موضوعی هست که چند روزه بهش رسیدم.ما یه فامیل داریم که هیچ وقت نمیتونه یه پرتقال رو به صورت مساوی 4 قسمت کنه.همیشه یا کج میبره و یا یه قسمت خیلی بزرگتر از اون یکی میشه.یه سری جلوی خودم رو گرفتم و دستش ننداختم.فهمیدم اگه این کار اون درست نیست آیا من با این ادعام میتونم مثل اون یه پرتقال رو قاچ کنم؟ میتونم کج ببرم؟بعد به خودم گفتم از کجا معلوم که کار من درست و کار اون غلطه؟ به اون عکس ها/نوشته ها و نقاشی ها و موسیقی ای که تو زمان خودشون هیچ حمایتی ازش نشده و به صورت کار آماتور شناخته شده دقت کن.اونا هم آدمایی بودند که بر خلاف بقیه کار اشتباه رو میکردند ولی کسی نمیتونست اون اشتباه رو بکنه.و همین باعث شده بود خیلی از زمان خودشون جلوتر باشند.یه سبک خاص رو به وجود آوردند.
حالا هم فهمیدم درکم از هنر فقط قسمت منطقی اون هست.و این اصلا" خوب نیست.
از دعا کردن خوشم نمیاد ولی لااقل بیاید امیدوار باشیم هیچ کدوم از ما دیدی رو مثل من نداشته باشه.
شبتون خوش