جناب اسفنديار و رضا جان کاملا واگن تاپيک رو از ريل خارج کردن ... دوباره رسيديم به همون بحث هاي تکراري که تو عمرمون 100 تا نمونه ازش ديديم ... :hmm:
شرح وضعيت موجود : دو نفر ( در اينجا اسفندیارخان و رضا جان به نمايندگي از طرفين ! ) دارن با هم بحث مي کنن ، يعني در حقيقت سروکله مي زنن ... ولي دو تا مشکل وجود داره :
1. اصلا سرچي دارين بحث مي کنيد ؟ ( ظاهرا قرار بوده سر اين بحث کنيد که حجاب خوبه يا بد ؟ :happy: ) اما شما يکي دو صفحه آخر رو بخونيد مي بينيد که فقط داريد به هم گير ميديد ... ( البته بجز robot7 جان )
2. وقتي شما دو تا فرض و برداشت مختلف از مساله داريد ... چطور انتظار داريد طرف مقابل قانع بشه ؟.... حالا قانع شدن رو بي خيال ... چطور انتظار داريد کوتاه بياد ؟... تفسیر رضا جان اينه که "ذات و فطرت انسان حجاب نمي خواد ... زور نمي خواد ... مي خواد آزاد باشه ... پس حجاب بده " - نویرجان ( به نمايندگي از اون طيف ! ) ميگه "ما مسلمونيم و بايد طبق اسلام عمل کنيم ... اونم که ميگه حجاب واجبه ... پس تموم شد و رفت ... "
مي بينيد که دو طرف با مواد اوليه متفاوت وارد بحث شدن ... همون فلاسفه بزرگ هم اينطوري با هم بحث نمي کردن ... يعني وقتي مي ديدن از يه جاي ديگه ( يه جاي بالاتر ) با هم اختلاف نظر دارن ، ميرفتن سراغ همون ... مثل اينه که رضا جان طبقه 6 وايساده باشه و نوبرجان طبقه 7 ، حالا دارن با هم دعوا مي کنن که کف این طبقه رو بايد پارکت کنيم يا موزائيک !!!
شرح وضعيت موجود : دو نفر ( در اينجا اسفندیارخان و رضا جان به نمايندگي از طرفين ! ) دارن با هم بحث مي کنن ، يعني در حقيقت سروکله مي زنن ... ولي دو تا مشکل وجود داره :
1. اصلا سرچي دارين بحث مي کنيد ؟ ( ظاهرا قرار بوده سر اين بحث کنيد که حجاب خوبه يا بد ؟ :happy: ) اما شما يکي دو صفحه آخر رو بخونيد مي بينيد که فقط داريد به هم گير ميديد ... ( البته بجز robot7 جان )
2. وقتي شما دو تا فرض و برداشت مختلف از مساله داريد ... چطور انتظار داريد طرف مقابل قانع بشه ؟.... حالا قانع شدن رو بي خيال ... چطور انتظار داريد کوتاه بياد ؟... تفسیر رضا جان اينه که "ذات و فطرت انسان حجاب نمي خواد ... زور نمي خواد ... مي خواد آزاد باشه ... پس حجاب بده " - نویرجان ( به نمايندگي از اون طيف ! ) ميگه "ما مسلمونيم و بايد طبق اسلام عمل کنيم ... اونم که ميگه حجاب واجبه ... پس تموم شد و رفت ... "
مي بينيد که دو طرف با مواد اوليه متفاوت وارد بحث شدن ... همون فلاسفه بزرگ هم اينطوري با هم بحث نمي کردن ... يعني وقتي مي ديدن از يه جاي ديگه ( يه جاي بالاتر ) با هم اختلاف نظر دارن ، ميرفتن سراغ همون ... مثل اينه که رضا جان طبقه 6 وايساده باشه و نوبرجان طبقه 7 ، حالا دارن با هم دعوا مي کنن که کف این طبقه رو بايد پارکت کنيم يا موزائيک !!!