دانشکده فني دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران جنوب

[ahrad]

دقیقا چن تا؟؟

عاقا یکی یا 10تا شما مگه میخوای حل کنی ؟والا

 

[alexp2]

عاقا یکی یا 10تا شما مگه میخوای حل کنی ؟والا

روکی گول نخور .این تکنیک رو روی من انجام دادن .یه سوال پرسیدم یکی گفت تو مگه می خوای جواب بدی منم گفتم از کجا می دونیو رفتم انجام دادم تو مواظب باش تلس .
(شوخی کردمااون مسئله تاثیری نداشت بیشتر دوست داشتم به بچه ها کمک کنم وگرنه اصلا اون سوال رو مطرح نمی کردم .)

 

[ahrad]

روکی گول نخور .این تکنیک رو روی من انجام دادن .یه سوال پرسیدم یکی گفت تو مگه می خوای جواب بدی منم گفتم از کجا می دونیو رفتم انجام دادم تو مواظب باش تلس .
(شوخی کردمااون مسئله تاثیری نداشت بیشتر دوست داشتم به بچه ها کمک کنم وگرنه اصلا اون سوال رو مطرح نمی کردم .)

دروغ چرا؟دقیقا با همین هدف پست زدم!
حالا که تله مارو پکوندی،من دیگه حرفی ندارم

 

[david21]

خب اومدم دو صفحه خوندم لایکامم کردم خدافظ
اصن راجع به چیزی صحبت نمیکنید کشش بحث(اسپم) داشته باشه خیلی ...

 

[amirshakoori]

دقیقا چن تا؟؟

تاش که خیلی زیاده
ولی هر چند تا رو که لطف کنین حل کنین ممنونتون می شم
http://forum.persiantools.com/index.php?threads/528970/

Sent from my ASUS Padfone Infinity using tapatalk

 

[Rookie]

دروغ چرا؟دقیقا با همین هدف پست زدم!
حالا که تله مارو پکوندی،من دیگه حرفی ندارم

خوب شد به موقع به نیات خبیثانه تون پی بردم!!و از همه ی کسانی که چشم منو به روی حقیقت گشودند مچکرم!:خخخخ
ولی سوال خوبی پرسیدما.500تا معادله س!! ایشالا که همون متخصصین تو انجمن ریاضی فیزیک پاسخگو خواهند بود

 

[k-boy]

ما یه قراردادی به صورت مخفی و دور از چشم خونواده با یکی امضا کرده بودیم و منم کلی قایمش کرده بودم و 2 روز بود گمش کرده بودم و داشتم دیوونه میشدم!
یکم پیش مامانم به صورت غیر مستقیم داشت از زیر زبونم حرف میکشید که جریان اون قرارداد چیه؟ مثل اینکه دست خودشه :|
از بچگی هر وقت نمره بد میگرفتمو قایم میکردم فرداش دستش بود

 

[takesh]

ما یه قراردادی به صورت مخفی و دور از چشم خونواده با یکی امضا کرده بودیم و منم کلی قایمش کرده بودم و 2 روز بود گمش کرده بودم و داشتم دیوونه میشدم!
یکم پیش مامانم به صورت غیر مستقیم داشت از زیر زبونم حرف میکشید که جریان اون قرارداد چیه؟ مثل اینکه دست خودشه :|
از بچگی هر وقت نمره بد میگرفتمو قایم میکردم فرداش دستش بود

کلیت رو فروختی ؟ خخخخخخخخخخخخخخ

 

[lordesiah]

ما یه قراردادی به صورت مخفی و دور از چشم خونواده با یکی امضا کرده بودیم و منم کلی قایمش کرده بودم و 2 روز بود گمش کرده بودم و داشتم دیوونه میشدم!
یکم پیش مامانم به صورت غیر مستقیم داشت از زیر زبونم حرف میکشید که جریان اون قرارداد چیه؟ مثل اینکه دست خودشه :|
از بچگی هر وقت نمره بد میگرفتمو قایم میکردم فرداش دستش بود

نگو که اتاقتو سپردی دست مامانت برای تمیر کردن !!! اگه اره که شک نکن دست خودشه البته شایدم تو سطل اشغاله
استرس بدیه

 

[F A R Z A D]

ما یه قراردادی به صورت مخفی و دور از چشم خونواده با یکی امضا کرده بودیم و منم کلی قایمش کرده بودم و 2 روز بود گمش کرده بودم و داشتم دیوونه میشدم!
یکم پیش مامانم به صورت غیر مستقیم داشت از زیر زبونم حرف میکشید که جریان اون قرارداد چیه؟ مثل اینکه دست خودشه :|
از بچگی هر وقت نمره بد میگرفتمو قایم میکردم فرداش دستش بود

صندوق امانت بانک رو برای چی اختراع کردند ؟

 

[ahrad]

ما یه قراردادی به صورت مخفی و دور از چشم خونواده با یکی امضا کرده بودیم و منم کلی قایمش کرده بودم و 2 روز بود گمش کرده بودم و داشتم دیوونه میشدم!
یکم پیش مامانم به صورت غیر مستقیم داشت از زیر زبونم حرف میکشید که جریان اون قرارداد چیه؟ مثل اینکه دست خودشه :|
از بچگی هر وقت نمره بد میگرفتمو قایم میکردم فرداش دستش بود

خخخخخخخ قرارداد ازدواج نباشه!بقیش حله.باید یه دوره بیای تا بگم چی کار کنی!

 

[k-boy]

نگو که اتاقتو سپردی دست مامانت برای تمیر کردن !!! اگه اره که شک نکن دست خودشه البته شایدم تو سطل اشغاله
استرس بدیه

اتفاقا امسال کل اتاقو اعم از درو دیوار و فرش و غیره خودم تمیز کردم , فکر کنم شک کرده بود!
دیگه نمیخواد استرس بدین چون لو دادم

 

[lordesiah]

اتفاقا امسال کل اتاقو اعم از درو دیوار و فرش و غیره خودم تمیز کردم , فکر کنم شک کرده بود!
دیگه نمیخواد استرس بدین چون لو دادم

: ))) زود وااا دادی ... اینقدر زود که لوو نمیدن بعدشم اینقدرم تابلو نمیکنن که میخوای اتاق تمیز کنی دیگه نه اینقدر همون میزتو تمیز کنی کافیه

 

[k-boy]

: ))) زود وااا دادی ... اینقدر زود که لوو نمیدن بعدشم اینقدرم تابلو نمیکنن که میخوای اتاق تمیز کنی دیگه نه اینقدر همون میزتو تمیز کنی کافیه

من اصولا در مواقع خالی بستن خیلی تابلو میشم :دی
بعدشم خونه تکونی بود خیر سرم :|

 

[k-boy]

اینم از امروز ما :|
لینک

 

[lordesiah]

من اصولا در مواقع خالی بستن خیلی تابلو میشم :دی
بعدشم خونه تکونی بود خیر سرم :|

منم تابلو میشم ناراحت نشو تنها نیستی
خونه تکونی بودد تابلو تکونی که نبود ... منم بودم شک میکردم
کابوی لینکی که دادی سوتیتت خیلییییییی نابود کننده بود متنو خوندم موندم اصن !!!

 

[ahrad]

: ))) زود وااا دادی ... اینقدر زود که لوو نمیدن بعدشم اینقدرم تابلو نمیکنن که میخوای اتاق تمیز کنی دیگه نه اینقدر همون میزتو تمیز کنی کافیه

ماشاالله !معلومه حرفه ای هستیا!
بدبخت بچت !اگه شیشه عینکشم تمیز کنه.میری فردا اتاقشو میریزی به هم.

من اصولا در مواقع خالی بستن خیلی تابلو میشم :دی
بعدشم خونه تکونی بود خیر سرم :|

عاقا من اشتباه کردم،باید یه سری کلاس بری پیش لرد نه من

اینم از امروز ما :|
لینک

اهههههههه یادش بخیر این تاپیکه.فک کنم از صفحه 20 به بعد نیومدم اونجابیترین تاپیک این فرومه

 

[k-boy]

منم تابلو میشم ناراحت نشو تنها نیستی
خونه تکونی بودد تابلو تکونی که نبود ... منم بودم شک میکردم
کابوی لینکی که دادی سوتیتت خیلییییییی نابود کننده بود متنو خوندم موندم اصن !!!

تو اون تاپیک من سوتیایی از خودم نقل کردم نابود شدنی! این دوزش خیلی پایین بود :دی

ماشاالله !معلومه حرفه ای هستیا!
بدبخت بچت !اگه شیشه عینکشم تمیز کنه.میری فردا اتاقشو میریزی به هم.

عاقا من اشتباه کردم،باید یه سری کلاس بری پیش لرد نه من

اهههههههه یادش بخیر این تاپیکه.فک کنم از صفحه 20 به بعد نیومدم اونجابیترین تاپیک این فرومه

اقا قبول داری پسرا نمیتونن به مادرشون دروغ بگن؟ :دی واقعا چرا اینطوریه؟ :|

 

[ahrad]

تو اون تاپیک من سوتیایی از خودم نقل کردم نابود شدنی! این دوزش خیلی پایین بود :دی

اقا قبول داری پسرا نمیتونن به مادرشون دروغ بگن؟ :دی واقعا چرا اینطوریه؟ :|

آقا آقا من همین الان یه چیزی یادم افتاد.خیلی ضایع شدم ونتونستم دیگه هیچ جوری جمعش کنم
اولا من به صورت افراد (چه زن وچه مرد) وبه لباسشون توجه نمیکنم ومعمولا صورت افراد هم یادم نمیمونه مگه حداقل 10بار دیده باشم.حالا بماند

رفته بودم خونه دختر همسایمون کامپیوترش رودرست کرده بودم وبعد ازدواج کرد ورفت .این قضیه مال 3-4سال پیشه تایکی دوماه پیش یه دختر دیدم کپ خودش (قضیه یه سیب که از وسط دو نصف شدن!)بعد ولی قد این خیلی خیلی بلند تر از اون بود.بعد من به این نگاه کردم وبدون هیچ توجهی به محیط اطراف داشتم فقط به قدش فکر میکردم که این چه طوری انقدر شده وهی داشتم با خودم کلنجار میرفتم که دیگه رسیدم دم خونمون واز پله ها اومد بالا ودرو باز کردم واومدم تو اشپزخونه که
مادرم بدون هیچ حاشیه ای یه راس اومد وگفت دختر کبری خانوم بود. اقا مارو میگیمونده بودم چه طوری اصل قضیه رو بگم (.الان که دارم فک میکنم خیلی دختر مردمو نگاه کرده بودم) اما هر طوری بود گفتم دیگه. ومادر راضی شد!

 

[F A R Z A D]

@k-boy
ترکیدم از خنده با سوتی که دادی