• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

زیبا ترین شعرهایی که تا به حال خواندید یا شنیدید

core i5

Registered User
تاریخ عضویت
15 ژانویه 2011
نوشته‌ها
5,265
لایک‌ها
2,316
محل سکونت
هرجایه دنیایی دلم اونجاست
چو دخلت نیست خرج اهسته تر کن
که می خوانند ملاهان سرودی
اگرباران به کوهستان نباردبه سالی دجله گردد خشک رودی

Sent from my LT29i using Tapatalk 2
 

core i5

Registered User
تاریخ عضویت
15 ژانویه 2011
نوشته‌ها
5,265
لایک‌ها
2,316
محل سکونت
هرجایه دنیایی دلم اونجاست
بشنو از وی چون شکایت میکنم؛؛؛؛؛؛؛؛؛ازگرانی ها حکایت میکنم
برحسابم یارانه افزوده اند؛؛؛؛؛؛ازچشانم تخم مرغ دزدیده اند؛__؛سینه ای خواهم فیله فیله برکباب؛---؛تاببویم بوی دود این کباب
هرکسی کو دوست ماند با ان... ؛؛___؛؛رفتوبربست درحسابش یک نقاب
مادراین ادوار همه نالان شدیم؛؛___؛؛اصل حال بده بدحالان شدیم
هرکسی برسودخودشد رای ما؛؛___؛؛ازدرون اتش بزد برسینه ها ؛؛___؛؛گرمرا دودی بوود در بینه ها
ان بوود دود درون سینه ها
دوستان دیگه ادامه ندم بهتره برگرفته از صاحب کرامت حضرت مولانا

Sent from my LT29i using Tapatalk 2
 

newguy

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
13 سپتامبر 2010
نوشته‌ها
51
لایک‌ها
13
محل سکونت
مشهد
گفتم:«بدوم تا تو همه فاصله ها را»
تا زودتر از واقعه گویم گله ها را

چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
در من اثر سخت ترین زلزله ها را

پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست
از بس که گره زد به گره حوصله ها را

ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم
وقت است بنوشیم از این پس بله ها را

بگذار ببینیم بر این جغد نشسته
یک بار دگر پر زدن چلچله ها را

یک بار هم ای عشق من از عقل میندیش
بگذار که دل حل بکند مسئله ها را...
 

samira banoo

Registered User
تاریخ عضویت
17 جولای 2012
نوشته‌ها
391
لایک‌ها
1,753
سن
38
محل سکونت
تهران
این روزها که می گذرد
ریشه های تو در من عمیق تر می شود!!
آنقدر اشک به پای تمنای تو ریخته ام
که محال است بتوانی
پا بیرون بکشی از خاک خیس من...!!
آن چنان که تو مرا گرفتار می کنی
من نیز تمام ترا
در کام می کشم...!!
مرا از تو
ترا از من
گریزی نیست!!!!!
 

samira banoo

Registered User
تاریخ عضویت
17 جولای 2012
نوشته‌ها
391
لایک‌ها
1,753
سن
38
محل سکونت
تهران
تو به خاطرِ او رفتی

من به خاطرِ تو ماندم



هر دو تنها شدیم!
 

samira banoo

Registered User
تاریخ عضویت
17 جولای 2012
نوشته‌ها
391
لایک‌ها
1,753
سن
38
محل سکونت
تهران
برایت

دلتنگی عصر پاییز را می فرستم



مثلِ کلاغ های دم غروب

هیچ جا نیستم

فقط گاهی

یکی از پرهایم می افتد
 

Imanjj

Registered User
تاریخ عضویت
8 ژوئن 2013
نوشته‌ها
1,228
لایک‌ها
3,063
محل سکونت
SH0MAL
آسمان... ای تنهاتر از من * بنگر زمینت را * بنگر زمانت را * بنگر در وجود و در سجود
بنگر که چگونه جان به آن میدهند * گویی جانگیر دیگر فرشته نیست
بنگر سر در گریبان اشرف را زیر اشراف مشرف * گویی مشرف دیگر تو نیستی!
آسمان ببار * کینجا کویر* صامت است
بتاب * کینجا کویر مهتاب ندارد روشن
آسمان * بنگر که تک چشم نمیدهد آنی امان به تفکر * بنگر که چه زیباست او و ما تنهاییم
آسمان * بشنو سکوتم را آمیخته به بهت بشنو نگاهم را خیس از نگاهت
 

Imanjj

Registered User
تاریخ عضویت
8 ژوئن 2013
نوشته‌ها
1,228
لایک‌ها
3,063
محل سکونت
SH0MAL
شادم ولی دور که اینجا نیست!
خوابم ولی روح که اینجا نیست!
بیدار ولی هوش که اینجا نیست!
راوی حدیث دلم چرا اینجا نیست؟
 

helia999

Registered User
تاریخ عضویت
8 فوریه 2013
نوشته‌ها
866
لایک‌ها
1,342
محل سکونت
جــــــــــهرم
بر روی ما نگاه خدا خنده ميزند
هر چند که ره به ساحل لطفش نبرده ايم

زيرا که چون زاهدان سيه کار خرقه پوش
پنهان ز ديدگان خدا مي نخورده ايم

پيشانی ار ز داغ گناهی سيه شود
بهتر ز داغ مهر نماز از سر ريا

نام خدا نبردن از آن به که زير لب
بهر فريب خلق بگويی خدا خدا

ما را چه غم که شيخ شبی در ميان جمع
بر رويمان ببست به شادی در بهشت

او ميگشايد... او که به لطف و صفای خويش
گويی که خاک طينت ما را ز غم سرشت

طوفان طعنه خنده ما را ز لب نشست
کوهيم و در ميانه ی دريا نشسته ايم

چون سينه جای گوهر يکتای راستيست
زين رو به موج حادثه تنها نشسته ايم

آن آتشی که در دل ما شعله ميکشيد
گر در ميان دامن شيخ اوفتاده بود

ديگر بما که سوخته ايم از شرار عشق
نام گناهکاره ی رسوا نداده بود

بگذار تا به طعنه بگويند مردمان
در گوش هم حکايت عشق مدام ما

"هرگز نميرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است در جريده عالم دوام ما"

فروغ فرخزاد
 

imanbaraty

Registered User
تاریخ عضویت
12 اکتبر 2009
نوشته‌ها
442
لایک‌ها
136
محل سکونت
ایران
اگر به خانه من آمدی
برای من ای مهربان چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
مادرم مثل گل سوسن بود
با غم و فصل خزان دشمن بود
روزو شب خانه و باغ منزل
باگل دامن او گلشن بود
باپدر مزرعه مان را می کاشت
مثل یک مرد تنش آهن بود
وسط خانه محبت میدوخت
دست او تا به سحر سوزن بود
شعر میگفتم و هی بد میشد
بر لب او غزل احسن بود
قافیه نیست فقط می گویم
من ازاو بودم و او از من بود
گفتم از مهر لبش بنویسم
سخنم لال و زبان الکن بود

موسی عباسی مقدم
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
نگفته بودی رفتنت.... انقد عذابمون میده
نگفته بودی هفت تو.... تلخیو یادمون میده
نگفته بودی این لباس.... از تن تو بیرون میاد
نگفته بودی پای تو...... از تو زمین بیرون میاد
ببین چقدر داغون شده..... قلبای ما بدون تو
آخه بگو چیکار کنیم؟ ..... کیو بیاریم جای تو
بیا بزن تو گوشمون...... بگو که خوابه رفتنت
میخوایم دوباره با غرور..... لباس 7 کنی تنت.....
 

Imanjj

Registered User
تاریخ عضویت
8 ژوئن 2013
نوشته‌ها
1,228
لایک‌ها
3,063
محل سکونت
SH0MAL
بزرگترین هدیه ایی که میتوان به کسی داد ؛
زمان است !
هنگامیکه برای یک نفر وقت میگذاری ،
قسمتی از زندگیت را به او میدهی
که دیگر باز پس نمیگیری !
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
باز بسم الله آغاز سخن
می گشایم لب به اذن عشق من
چون که بسم الله اسم اعظم است
مژده وصل است داروی غم است
چون که بسم الله آغاز دل است
اول عشق است شعری کامل است
چون که بسم الله آغاز صفاست
اسم رمز عشق بازی با خداست
خال بسم الله بر هرلب نشست
از جمالش عالمی را کرد مست
لایق گل بوسه الله نیست
هر لبی را خال بسم الله نیست
 

AMD.POWER

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
26 جولای 2009
نوشته‌ها
20,098
لایک‌ها
23,611
سن
44
محل سکونت
طهران
چه رفت بر زبان مرا؟
که شرم باد از آن مرا!
به یک دل و به یک زبان،
دوگانگی چرا کنم؟
ز عمر، سهم بیشتر
ریا نکرده شد به سر
بدین که مانده مختصر،
دگر چرا ریا کنم؟...
سیمین بهبهانی
 

takesh

Registered User
تاریخ عضویت
4 مارس 2012
نوشته‌ها
5,312
لایک‌ها
4,325
محل سکونت
جَـفَـنـگِـــستــانــ...... . . . . .
شعرای سنگ قبرا بعضی هاشون قشنگن ! یکی چند وخت پیش خوندم ولی یادم نیستش دفه بعد میرم مینویسمش براتون میگم
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
من نمی دانم ،

و همین درد مرا سخت می آزارد

که چرا انسان

این دانا ، این پیغمبر

در تکاپوهایش ،

چیزی از معجزه آن سوتر!

ره نبردست به اعجاز محبت

چه دلیلی دارد؟

چه دلیلی دارد ، که هنوز

مهربانی را نشناخته است

و نمی داند در یک لبخند

چه شگفتی هایی پنهان است!

و نمی دانم ، که چرا انسان ، تا این حد

با خوبی بیگانه ست

و همین درد مرا سخت می آزارد.

""فریدون مشیری""
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
01.jpg

اولین روز دبستان بازگرد
کودکی ها شاد و خندان باز گرد

باز گرد ای خاطرات کودکی
بر سوار اسب های چوبکی

خاطرات کودکی زیباترند
یادگاران کهن مانا ترند

درسهای سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود

درس پند آموز روباه و خروس
روبه مکار و دزد و چاپلوس


روز مهمانی کوکب خانم است
سفره پر از بوی نان گندم است

کاکلی گنجشککی باهوش بود
فیل نادانی برایش موش بود

با وجود سوز و سرمای شدید
ریز علی پیراهن از تن می درید

تا درون نیمکت جا می شدیم
ما پر از تصمیم کبری می شدیم

پاک کن هایی ز پاکی داشتیم
یک تراش سرخ لاکی داشتیم

کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هایش درد داشت

گرمی دستانمان از آه بود
برگ دفترها به رنگ کاه بود

مانده در گوشم صدایی چون تگرگ
خش خش جاروی با پا روی برگ

همکلاسیهای من یادم کنید
باز هم در کوچه فریادم کنید

همکلاسیهای درد و رنج و کار
بچه های جامه های وصله دار

بچه های دکه سیگار سرد
کودکان کوچک اما مرد مرد

کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
جمع بودن بود و تفریقی نبود

کاش می شد باز کوچک می شدیم
لااقل یک روز کودک می شدیم

یاد آن آموزگار ساده پوش
یاد آن گچها که بودش روی دوش

ای معلم نام و هم یادت به خیر
یاد درس آب و بابایت به خیر

ای دبستانی ترین احساس من
بازگرد این مشقها را خط بزن


شعری بسیار بسیار زیبا بود از : محمد علی حریری جهرمی

 
بالا