برگزیده های پرشین تولز

صادق هدايت - نامي به بلنداي ادب ايران

raxtastar1

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
21 مارس 2006
نوشته‌ها
94
لایک‌ها
6
صادق هدايت، سه شنبه 20 فروردين 1330 در آپارتمان اجاره‌اي شماره‌ي 37 مكرر، خيابان شامپيونه، پاريس. پيكر او را بعد از خودكشي با گاز، روي تخت خواب قرار داده‌اند

hedayat-17.jpg
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
به نقل از raxtastar1 :
اگه نمی بینیدو خواستید

می توانید پاکش کنید
بعدا اپلود میکنم میزارم
نه دوست من
منظور من اين نبود كه عكس نگذاريد . منظورم اين بود كه از سايت هاي . . . شده نگذاريد تا دوستان ديگر كه دسترسي به پ ر و ك س ي ندارند هم بتوانند ببينند . اگر عكس هايتان را يكجايي آپلود كنيد و بعدش در اينجا لينك بدهيد خيلي عالي مش شود
 

raxtastar1

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
21 مارس 2006
نوشته‌ها
94
لایک‌ها
6
hedayat-11.jpg


از چپ: صادق هدايت، حسن رضوي، بزرگ علوي و دو نفر از دوستان، اطراف تهران
 

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7
برگرفته شده از تارنگار: تاریخ, جشنها و زبان پارسی

عشق از ديد صادق هدايت
هدايت در جايي ، عشق (عشق جنسي) را دام طبيعت براي توليد مثل خوانده است!
در داستانهاي هدايت ، هيچگاه كاميابي جنسي روي نمي دهد و درست در لحظه ي هم آغوشي ، يك نيروي شوم و بازدارنده پيدا ميشود و كار را ناتمام ميگذارد! مثلاً در نوول « هوسباز » ، راوي همينكه ميخواهد زن هندي را به آغوش بكشد: « خواستم او را در آغوش كشم كه صداي عجيب بهم خوردن بال حيواني به گوشم رسيد. ديدم خفاشي كه حيوان شبگرد بلادفاعي است و خصوصاً در فصل بارندگي به گردش شبانه ميپردازد ، در كمال وحشت ، وارد اطاق من شده و دور اطاق چرخ ميزند! » و حضور ناگهاني اين خفاش شبگرد ، راوي را از زن هندي جدا ميكند!

در « بوف كور » ، راوي با مرده ي دختر اثيري هم آغوش ميشود! در بخش ديگر داستان ، در شب عروسي حتي نميتواند گونه ي لكاته را ببوسد و جدا از زنش ميخوابد ، شبهاي جدايي آنقدر ادامه مي يابد كه راوي ، بيمار و خانه نشين ميشود ؛ در پايان داستان نيز يك هم آغوشي مبهم و محو و اعصاب شكن كه مرگ لكاته و ديگرگوني راوي به پيرمرد خنزپنزري را در پي دارد ، رخ ميدهد!
در « س.گ.ل.ل » ، سوسن و تد ، در لحظه ي مرگ همديگر را در آغوش ميكشند و بي درنگ مي ميرند!

در « بن بست » : « همينكه شريف را با عروس دست به دست دادند و در اطاق تنها ماندند ، عفت شروع به خنده كرد ، يكجور خنده ي تمام نشدني و مسخره آميز بود كه تمام رگهاي شريف را خرد كرد. شريف ، ساكت كنار اطاق نشسته بود و جزئيات صورت زنش را با صورت مادر زنش مقايسه ميكرد ، چون دختر و مادر شباهت تامي با يكديگر داشتند و حس ميكرد همينكه زنش پا به سن ميگذاشت ، به هيچ وسيله اي جلو زشتي او را نميتوانست بگيرد تا موقعي كه نسخه ي دوم مادرش ميشد. بعد هم دعواهاي خانوادگي ، مشاجره هاي تمام نشدني سر موضوعهاي پوچ ، همه پيش چشمش مجسم گرديد. خنده ي عفت مزيد بر علت شده بود ــ نه تنها به او ثابت شد بلكه حس كرد كه اين زن ، يكجور جانور غريب پستاندار بود كه براي سرگرداني او خلق شده بود. »

در « تخت ابونصر » هنگاميكه مرده ي موميايي شده « سيمويه » ، مي خواهد « خورشيد » را در آغوش بگيرد: « آشكارا ديد كه اين زن از زور ترس و وحشت خودش را به او تسليم كرده بود ، در صورتي كه چنگالش به گردنبند او قفل شده بود. براي گردنبند بود: همانطوري كه در زندگي سابقش خورشيد نسبت به او علاقه نشان داده بود ، و تا حالا با يك اميد موهوم زنده بود! به اميد عشق موهومي ، سالها در قبر انتظار خورشيد را كشيده بود؟ … »
در « تجلي » ، « واسيليچ » با فيلتر سيگاري كه اثر سرخاب لب « هاسميك » بر آن مانده است ، تنها ميماند!

در « داش آكل » ، « سه قطره خون » ، « آينه ي شكسته » ، « لاله » ، « صورتكها » و … ناكامي بجاي كامروايي مي نشيند! در « سگ ولگرد » ، سگ داستان به هواي سگ ماده اي ، صاحب خود را گم ميكند و پايان خوشيهايش فرا ميرسد! او بخاطر عشق جنسي ، بدترين عقوبتها را مي بيند!
گاه نيز شخصيتهاي داستان ، خودخواسته از عشق جنسي فاصله ميگيرند! در « زنده بگور » ، راوي در تاريكي سينما ، دست بر سينه ي دوست دختر خود مي مالد (چنين صحنه هايي در داستانهاي هدايت استثناست!) اما فرداي همان روز كه با دختر قرار دارد تا او را به اتاق خود بياورد ، ناگهان پشيمان ميشود و ميرود در قبرستان و چنان دلبسته ي حال و هواي گورستان و سرگرم خواندن سنگ نوشته ي گورها ميگردد كه دخترك را كاملاً از ياد مي برد! او ميخواهد نااميد شود تا بميرد! به راستي كه چه سخن شگرفي!!!

در « سامپينگه » ، « سيتا » ، نامزد خود را رها ميكند و شيفته وار به سوي مرگ مي شتابد! عشق به مرگ چنان در اين نوول به تصوير كشيده شده كه هيچ عشق جنسي را با آن ياراي برابري نيست!
اين از داستانهاي هدايت! اما خود هدايت در پاريس عاشق دختري به نام « ترز » بوده است!
برادر صادق ، عيسي ، چنان از اين احساسي كه در برادر هميشه نوميد و غمگينش پديد آمده به وجد مي آيد كه براي شاد كردن دل خانواده ، عكسي از صادق در كنار ترز و مادر ترز ميگيرد و به ايران ميفرستد! اما صادق ، مثل راوي زنده بگور ــ بدون اينكه به نظر بيايد بين او و ترز اختلافي پيش آمده باشد ــ اين عشق را رها ميكند و آن را پوچ ميخواند!
هدايت كسي نيست كه عشق را نشناسد و با اين احساس ، بيگانه باشد. در « زني كه مردش را گم كرد » ، چنان عشق را توصيف ميكند كه به راستي كم نظير است! با اينهمه ، انديشه اي هست كه اين دلبستگي را بيهوده ميداند و ميخواهد از آن بگسلد!
سخن در اين باره بسيار است...

http://www.persianblog.com/posts/?weblog=ariapars.persianblog.com&postid=3870300
 

berco

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
27 ژوئن 2005
نوشته‌ها
100
لایک‌ها
1
شاید بشه اینجوری گفت که صادق هدایت داشته مشاهدات عینی خودش رو بازگو میکرده در قالب داستان.
فقط چیزی که معلومم نشد و به جوابش نرسیدم اینه که هدف اینا (حالا هر اسمی که دارن)از اینکه خودشونو به ما نشون میدن چیه؟ و چرا اون زمانو انتخاب کردن واسه ظهور پیدا کردن؟
کاشکی یکی جوابشو بهم میگفت.​
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
دوست من

برايت همينجا آپلود مي كنم . البته فردا . چون الان دسترسي به فايلش ندارم


پيدا كردم

از اينجا دانلود كن

http://www.caravan.ir/downloads//Blind Owl.zip
 

parsbin

Registered User
تاریخ عضویت
21 جولای 2005
نوشته‌ها
1,160
لایک‌ها
3
سن
34
محل سکونت
كرج- پلاك 10
صادق هدايت يكي از نويسندگان بسيار تاثيرگذاره
بطور غير محسوسي روي ذهن و ضمير انسان تاثير بسيار زياد و عجيبي ميزاره
و اين رو هم بايد بگم كه واقعا ميل به خودكشي رو در فرد ايجاد و يا تقويت ميكنه
با بي ارزش شمردن و ترسيم تصوير تاريك و تيره از زندگي انسان رو به فكر مرگ و خودكشي و چه بسا انجام اون تحريك ميكنه
به نظرم تاثيرگذارترين اثرش داستان سگ ولگرد هست با وجود اين كه روي بوف كور تبليغ زيادي ميشه

خلاصه اين كه صادق هدايت نويسنده ايه كه قلق بدست گرفتن افسار ذهن و فكر انسان رو بخوبي بلده و با اون بخوبي انسان رو بازي ميده!
 

بامداد

Registered User
تاریخ عضویت
24 ژوئن 2006
نوشته‌ها
1,690
لایک‌ها
164
سن
44
محل سکونت
زیر سایه دوستان
به نقل از parsbin :
و اين رو هم بايد بگم كه واقعا ميل به خودكشي رو در فرد ايجاد و يا تقويت ميكنه
با بي ارزش شمردن و ترسيم تصوير تاريك و تيره از زندگي انسان رو به فكر مرگ و خودكشي و چه بسا انجام اون تحريك ميكنه

برای همه چنین حالتی پیش نمیاد

اصلا چرا پیش بیاد ؟!
 

azadeh-marquez

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 آپریل 2006
نوشته‌ها
166
لایک‌ها
0
دوستان يک کتابي چند سال پيش منتشر شده بود (اگه اشتباه نکنم از دکتر شميسا)
اسطوره شناسي بوف کور بود
نمي دونم مطالعه کردين يا نه براي من خيلي جالب بود پيشنهاد مي کنم اگه نخوندين حتما مطالعه کنيد
من ولي متوجه نشدم واقعا اين معنا ها و اساطيري که در سطر سطر کتاب پيدا کرده بودند
ناخوداگاه بود و يا آگاهانه به کار رفته بود
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
كتاب جالبي بود . من همان موقع كه چاپ شد خريدم و مطالعه كردم .
ممنون بابت يادآوري كتاب
 

sina_judgment

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 می 2005
نوشته‌ها
635
لایک‌ها
10
محل سکونت
زندان اوین....
كتاب جالبي بود . من همان موقع كه چاپ شد خريدم و مطالعه كردم .
ممنون بابت يادآوري كتاب
احتمالا بگین چرا الان میگی: میشه اسم کتاب رو دقیق بگی؟و اسم انتشارات می خواهم بخرم آخه :دی
 

ch_hamid123

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
6 می 2003
نوشته‌ها
140
لایک‌ها
0
آقا بهروز اگه بتونین توپ مرواری رو بزارین یه جایی که بشه دانلود کرد ارزش داره. معمولاْ گیر نمیآد و نسخه‌هایی هم که ازش هست چندان کیفیت خوبی نداره. اگر نسخه‌ی معتبری که دوباره تایپ شده باشه رو سراغ دارین بگین که بقیه هم استفاده کنن :)
 

master.

Registered User
تاریخ عضویت
19 آپریل 2006
نوشته‌ها
243
لایک‌ها
15
سن
37
محل سکونت
Somwhere Nearby,Who cares...
ممنون بیو گرافی شخصیتی این صادق هدایتم مینویسید؟
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
آقا بهروز اگه بتونین توپ مرواری رو بزارین یه جایی که بشه دانلود کرد ارزش داره. معمولاْ گیر نمیآد و نسخه‌هایی هم که ازش هست چندان کیفیت خوبی نداره. اگر نسخه‌ی معتبری که دوباره تایپ شده باشه رو سراغ دارین بگین که بقیه هم استفاده کنن :)
من اين كتاب را به صورت PDF دارم و كيفيت بدي هم ندارد . مي توانم در جايي آپلود كنم .
پيوست هاي سايت به دليل برخي مشكلات در دسترس نمي باشد .
در ضمن اگر جلوي دانشگاه برويد اغلب دستفروشان اين كتاب را دارند .
حتما سعي مي كنم قرار دهم .
موفق باشيد .
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
ممنون بیو گرافی شخصیتی این صادق هدایتم مینویسید؟
سلام

اگر منظور شما خصوصيات اخلاقي و شخصي ايشان ميباشد ذكر يك نكته ضروري است .

صادق هدايت بسيار انسان درون گرا و گوشه گيري بود . كساني كه به خلوت اين نويسنده دسترسي داشتند حتي به تعداد انگشتان يك دست هم نمي رسد . تنها چيزهايي كه برداشت شده است يا از ميان مصاحبه هاي ايشان بوده و يا از گفته هاي معدود كساني كه صادق هدايت با آنها در ارتباط بود . مانند آقاي مجتبي مينوي كه مسئوليت چاپ و پخش كتابهاي ايشان را ( در زماني كه صادق هدايت در هندوستان بود ) بر عهده داشت و نامه هاي ايشان به آقاي مجتبي مينوي چاپ شده است كه مي تواند برداشت خوبي از حال و روز صادق هدايت در اختيار علاقه مندان قرار دهد .
 

ch_hamid123

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
6 می 2003
نوشته‌ها
140
لایک‌ها
0
من اين كتاب را به صورت PDF دارم و كيفيت بدي هم ندارد . مي توانم در جايي آپلود كنم .
پيوست هاي سايت به دليل برخي مشكلات در دسترس نمي باشد .
در ضمن اگر جلوي دانشگاه برويد اغلب دستفروشان اين كتاب را دارند .
حتما سعي مي كنم قرار دهم .
موفق باشيد .

ممنون از لطف و توجه شما :)
 

sina_judgment

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 می 2005
نوشته‌ها
635
لایک‌ها
10
محل سکونت
زندان اوین....
سلام آقا بهروز...بابا من يه سوال كردما... اسم اون كتاب رو كه ميگفتين ميشه بگين من هم بخرم...
 

Hadi Sedaghat

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
6 دسامبر 2006
نوشته‌ها
220
لایک‌ها
41
و وزن مرده ای روی سینه ام فشار میداد،صادق هدایت ناب ترین نویسنده خیالهای دور ما،مردی از سرزمین تنهایی ها ،از خنده های تلخ،بوف کور این نویسنده ،شاهکار غریب جهان.
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
سلام آقا بهروز...بابا من يه سوال كردما... اسم اون كتاب رو كه ميگفتين ميشه بگين من هم بخرم...
اسم كدام كتاب را ؟؟؟

ببخشيد اگر سوالي كرديد و بدون جواب مانده .

محبت كنيد دوباره بپرسيد يا اينكه لينك پست خود را بفرماييد .

در خدمت هستم .
 
بالا