دستهایم را در باغچه می کارم
سبز خواهم شد
می دانم می دانم
و پرستوها در گودی انگشتان جوهریم
تخم خواهند گذاشت
گوشواری به دو گوشم می آویزم
از دو گیلاس سرخ همزاد
و به ناخن هایم
برگ گل کوکب می چسبانم
من عاشق این تیکه از شعرشم
ناخودآگاه با شنیدن این شعر یاد کتاب "زنان بدون مردان" نوشته ی شهرنوش پارسی پور میافتم....
فروغ به زیبا ترین شکل ممکن مفهوم "شدن" و "رسیدن" رو به تصویر کشیده و مهم ترین نکته همین حالت زنانگی ست که درین شعر وجود داره! مثلا شاملو هم در " ابراهیم در آتش" خود به مفهوم "شدن" اشاره داره و به نحو زیبایی آن را ترسیم میکنه منتها کاملا مردانه:
من بودم
و شدم،
نه زانگونه که غنچهيي
گُلي
يا ريشهيي
که جوانهيي
يا يکي دانه
که جنگلي ــ
راست بدانگونه
که عاميمردی
شهيدی;
تا آسمان بر او نماز بَرَد.
ازین رو به نظر من این شعر فروغ بسیار منحصر به فرد و زیبا ست، که مفاهیم عمیقی چون "در بند بودن"و "آزادگی" را در خود جای داده است.
ممنون از گلسا خانوم به خاطر حضورشون
ساغر جانم بازگشت پیروزمندانه تو رو به این تاپیک تبریک عرض می کنم:happy:
طبق معمول همیشه بهترین و اصولی ترین تعبیر رو گفتی
و در مورد قسمتی که فرمودی جوری داره ستاره رو گواه و شاهد می گیره به عبارت خودمون قسم میده..قبول دارم کاملا
ندا بیا که فروغ فریادت می زنه:blush:
پیشنهاد من شعر "حلقه" یا از اون شعرهای جنجالیه فروغ که ساغر بهتر می دونه:blush:
با سلام
الان وقت دانلود ندارم لطف کنید قدری از متن رو بزارید
گلسا جان ممنون از شعر،عکس فروغ و این آدرس.
ساغر جون ممنون از حضورو نظره زیبات .
خب مرجان، ساغر بیاید بگید من کدوم شعره فروغو بزارم؟!؟!؟
حلقه یا کسی که مثل هیچ کس نیست؟!؟
دکلمه تنها صداست که می ماند
باشه تو پیشنهاد دادی حالا چرا قهریدی؟!هر دوتا شعر رو من پیشنهاد دادم
تایید میشه معمولا فقط همون اولشه!!همون زبون بازی های مردهای ما که همیشه اولش از خودشون و روابطشون یه دنیای آرمانی و خیالی می بافند!!!