korosh bozorg
Registered User
- تاریخ عضویت
- 9 ژانویه 2005
- نوشتهها
- 294
- لایکها
- 7
بر گرفته شده از تارنگار: تاریخ, جشنها و زبان پارسی
***
در اشعـار پيشينيـان از اوايـل قرن چهـارم گرفتـه تا دورهي حـافـظ و حتا تا زمـانـي نزديك به قـرن حاضـر، واژهي «ترك» به ويژه آن گاه كه به تغزل سخن ميگفتند، به وفور يافت ميشود.
اگر آشنايي شما با شعر قدما چندان گسترده و ژرف نباشد، حداقل ديوان حافظ را بايد كم و بيش خوانده و لحظاتي از عمر را با غزليات ناب خواجه بسر برده باشيد. در اشعار حافظ، بارها از واژهي ترك استفاده شده است. براي نمونه بيتي از حافظ را نقل ميكنيم:
اگر آن ترك شيرازي به دست آرد دل ما را /// به خال هندوياش بخشم سمرقند و بخارا را
در اين بيت، مراد از «ترك شيرازي»، تركي كه مقيم شيراز باشد، نيست. واژهي ترك در زبان شعر فارسي به ويژه در تغزل، به معناي معشوق زيباروي است. حافظ از كلمهي ترك به منظور [اشاره به] معشوق زيبا در اشعار خود بسيار بهره برده است. البته «ترك» در شعر فارسي، نماد معشوقيست كه افزون بر زيبا رويي، سنگدل و بيوفا و خونريز و غارتگر نيز هست. چنان كه حافظ در اين ابيات فرمايد:
ترك عاشق كش من مست برون رفت امروز /// تا دگر خون كه از ديده روان خواهد بود
يا رب اين بچهي تركان چه دليرند به خون /// كه به تير مژه هر لحظه شكاري گيـرنـد!
دلام ز نرگس ساقي امان نخواست به جـان /// چرا كه شيوهي آن ترك دل سيه دانست.
ترك در اين معنا، در حقيقت برگرفته از كلمهي ترك به مفهوم نژاد ترك است. اما اين كه چگونه واژهي ترك در شعر فارسي، حامل چنين معناييست، داستاني دارد كه ميگوييم:
در دورهي پادشاهان ايرانينژاد ساماني، ايران، مقرون به آباداني و وسعت بلاد و فزوني جمعيت و نيز ثروت سرشار اهالي و وجود خاندانهاي ثروتمند قديم بوده است. سرزمين ايران در آن روزگار به فراواني نعمت و كثرت جمعيت و رواج و رونق بازرگاني و كشاورزي مشهور بوده است. اما آفت اين ثروت سرشار، روي آوردن ايرانيان به خريد و فروش غلامان و كنيزان و راه دادن آنان در ميان خانوادههاي ايراني و در نتيجه آلودن نژاد توسط آنان بود.
در دستگاه سامانيان، غلامان و كنيزان ترك بسيار بودند و شگفت اين كه ايرانيان ساكن خراسان و ماوراءالنهر در اين تركان زرخريد تنگ چشم، زيبايي و ملاحت مسحور كنندهاي يافته بودند و به آنان دل مي باختند! از سويي، بنابر بدعتي كه «المعتصم بالله» در حكومت اسلامي گذاشته بود، از غلامان ترك در ايران، دستههاي سپاهي ترتيب ميدادند و آنان را به مرور از مرتبهي «وشاق» به مرتبهي «وشاق باشي» و سپس به «امارت» و بالاخره به درجهي «سپهسالاري» ارتقاء ميدادند!
از اين روي، قيمت بردگان ترك بسيار بود و چنان كه «ابن حوقل» در «صورت الارض» آورده است: گاه قيمت يك كنيزك يا يك غلام ترك به سه هزار دينار ميرسيد!
اين تركان زرخريد و فرودست پس از اين كه مراتب ترقي را طي ميكردند و به قدرت ميرسيدند، براي خالي كردن عقدههاي انباشته از دوران حقارتشان، داد دل از خلق ميستاندند. اين تركانِ به قدرت رسيده، در بغداد و بلاد ايران جنگ افروزيها و ويرانگريهاي بسيار كردند. اينان كه دست پرورده و مرهون الطاف ايرانيان بودند و ايرانيان براي آنها مالهاي بيحساب پرداخته بودند، طريق ناسپاسي و پستي در پيش گرفتند و دست به غارت و يغما زدند!!!
پادشاهان بزرگي چون «احمد بن اسماعيل» و «مرداويج بن زيار» كه از مفاخر و اميدهاي ايرانيان بودند، به دست اين خيانتكاران كشته شدند! چه خاندانهاي اصيل ايراني كه توسط آنان برافتاد و چه آداب و رسوم و عادات ملي كه به دست آنان نابود شد!!!
كلمهي «تركتازي» كه به معناي حمله آوردن به قصد تاراج و يغماست، برگرفته از تاخت و تاز تركان غارتگر است.
اكنون ميتوان پي برد كه چرا كلمهي ترك به معناي معشوق زيباروي، دربردارندهي معاني ديگري چون خونريز و بيوفا و يغمايي است. «دلبر ختايي» نيز در شعر فارسي به معناي ترك و معشوق زيباروي است چرا كه «ختا»، به ناحيهي چين شمالي اطلاق ميشود كه مسكن قبايل بدوي ترك بوده است.
پس آلودگي نژادي در ايران، تنها حاصل حملهي اعراب و اختلاط نژادي با آنان نبوده است بل كه خود ايرانيان نيز به سوداي رفاه بيشتر و نمايش استطاعت مالي خويش، با نژاد ترك درآميختند و مار در آستين پرورش دادند!
جالب است بدانيد كه سلطان محمـود غزنـوي كه مقتـدرتـريـن پادشاه غـزنـويـان بـوده ، از نـژاد تـرك و نيـز غلام زاده بوده است. چنان كه فردوسي بزرگ در هجو او فرمايد:
پرستار زاده نيايد به كار /// اگر چند دارد پدر شهريار
پرستار به معناي غلام است و فردوسي، محمود را غلام زاده ناميده است. چرا كه پدر محمود، غلام البتكين، جد مادري محمود بوده است و خود البتكين نيز غلام زرخريد سامانيان بوده كه در خدمت آنان به مقام امارت رسيد و سپس به منعمين خويش خيانت كرد. هجو نامهي محمود كه از فردوسي برجاي مانده است، از شاهكارهاي مسلم شعر فارسي ست و با خود شاهنامه برابري ميكند! حتماً آن را بخوانيد.»
http://www.persianblog.com/posts/?weblog=ariapars.persianblog.com&postid=2407183
***
در اشعـار پيشينيـان از اوايـل قرن چهـارم گرفتـه تا دورهي حـافـظ و حتا تا زمـانـي نزديك به قـرن حاضـر، واژهي «ترك» به ويژه آن گاه كه به تغزل سخن ميگفتند، به وفور يافت ميشود.
اگر آشنايي شما با شعر قدما چندان گسترده و ژرف نباشد، حداقل ديوان حافظ را بايد كم و بيش خوانده و لحظاتي از عمر را با غزليات ناب خواجه بسر برده باشيد. در اشعار حافظ، بارها از واژهي ترك استفاده شده است. براي نمونه بيتي از حافظ را نقل ميكنيم:
اگر آن ترك شيرازي به دست آرد دل ما را /// به خال هندوياش بخشم سمرقند و بخارا را
در اين بيت، مراد از «ترك شيرازي»، تركي كه مقيم شيراز باشد، نيست. واژهي ترك در زبان شعر فارسي به ويژه در تغزل، به معناي معشوق زيباروي است. حافظ از كلمهي ترك به منظور [اشاره به] معشوق زيبا در اشعار خود بسيار بهره برده است. البته «ترك» در شعر فارسي، نماد معشوقيست كه افزون بر زيبا رويي، سنگدل و بيوفا و خونريز و غارتگر نيز هست. چنان كه حافظ در اين ابيات فرمايد:
ترك عاشق كش من مست برون رفت امروز /// تا دگر خون كه از ديده روان خواهد بود
يا رب اين بچهي تركان چه دليرند به خون /// كه به تير مژه هر لحظه شكاري گيـرنـد!
دلام ز نرگس ساقي امان نخواست به جـان /// چرا كه شيوهي آن ترك دل سيه دانست.
ترك در اين معنا، در حقيقت برگرفته از كلمهي ترك به مفهوم نژاد ترك است. اما اين كه چگونه واژهي ترك در شعر فارسي، حامل چنين معناييست، داستاني دارد كه ميگوييم:
در دورهي پادشاهان ايرانينژاد ساماني، ايران، مقرون به آباداني و وسعت بلاد و فزوني جمعيت و نيز ثروت سرشار اهالي و وجود خاندانهاي ثروتمند قديم بوده است. سرزمين ايران در آن روزگار به فراواني نعمت و كثرت جمعيت و رواج و رونق بازرگاني و كشاورزي مشهور بوده است. اما آفت اين ثروت سرشار، روي آوردن ايرانيان به خريد و فروش غلامان و كنيزان و راه دادن آنان در ميان خانوادههاي ايراني و در نتيجه آلودن نژاد توسط آنان بود.
در دستگاه سامانيان، غلامان و كنيزان ترك بسيار بودند و شگفت اين كه ايرانيان ساكن خراسان و ماوراءالنهر در اين تركان زرخريد تنگ چشم، زيبايي و ملاحت مسحور كنندهاي يافته بودند و به آنان دل مي باختند! از سويي، بنابر بدعتي كه «المعتصم بالله» در حكومت اسلامي گذاشته بود، از غلامان ترك در ايران، دستههاي سپاهي ترتيب ميدادند و آنان را به مرور از مرتبهي «وشاق» به مرتبهي «وشاق باشي» و سپس به «امارت» و بالاخره به درجهي «سپهسالاري» ارتقاء ميدادند!
از اين روي، قيمت بردگان ترك بسيار بود و چنان كه «ابن حوقل» در «صورت الارض» آورده است: گاه قيمت يك كنيزك يا يك غلام ترك به سه هزار دينار ميرسيد!
اين تركان زرخريد و فرودست پس از اين كه مراتب ترقي را طي ميكردند و به قدرت ميرسيدند، براي خالي كردن عقدههاي انباشته از دوران حقارتشان، داد دل از خلق ميستاندند. اين تركانِ به قدرت رسيده، در بغداد و بلاد ايران جنگ افروزيها و ويرانگريهاي بسيار كردند. اينان كه دست پرورده و مرهون الطاف ايرانيان بودند و ايرانيان براي آنها مالهاي بيحساب پرداخته بودند، طريق ناسپاسي و پستي در پيش گرفتند و دست به غارت و يغما زدند!!!
پادشاهان بزرگي چون «احمد بن اسماعيل» و «مرداويج بن زيار» كه از مفاخر و اميدهاي ايرانيان بودند، به دست اين خيانتكاران كشته شدند! چه خاندانهاي اصيل ايراني كه توسط آنان برافتاد و چه آداب و رسوم و عادات ملي كه به دست آنان نابود شد!!!
كلمهي «تركتازي» كه به معناي حمله آوردن به قصد تاراج و يغماست، برگرفته از تاخت و تاز تركان غارتگر است.
اكنون ميتوان پي برد كه چرا كلمهي ترك به معناي معشوق زيباروي، دربردارندهي معاني ديگري چون خونريز و بيوفا و يغمايي است. «دلبر ختايي» نيز در شعر فارسي به معناي ترك و معشوق زيباروي است چرا كه «ختا»، به ناحيهي چين شمالي اطلاق ميشود كه مسكن قبايل بدوي ترك بوده است.
پس آلودگي نژادي در ايران، تنها حاصل حملهي اعراب و اختلاط نژادي با آنان نبوده است بل كه خود ايرانيان نيز به سوداي رفاه بيشتر و نمايش استطاعت مالي خويش، با نژاد ترك درآميختند و مار در آستين پرورش دادند!
جالب است بدانيد كه سلطان محمـود غزنـوي كه مقتـدرتـريـن پادشاه غـزنـويـان بـوده ، از نـژاد تـرك و نيـز غلام زاده بوده است. چنان كه فردوسي بزرگ در هجو او فرمايد:
پرستار زاده نيايد به كار /// اگر چند دارد پدر شهريار
پرستار به معناي غلام است و فردوسي، محمود را غلام زاده ناميده است. چرا كه پدر محمود، غلام البتكين، جد مادري محمود بوده است و خود البتكين نيز غلام زرخريد سامانيان بوده كه در خدمت آنان به مقام امارت رسيد و سپس به منعمين خويش خيانت كرد. هجو نامهي محمود كه از فردوسي برجاي مانده است، از شاهكارهاي مسلم شعر فارسي ست و با خود شاهنامه برابري ميكند! حتماً آن را بخوانيد.»
http://www.persianblog.com/posts/?weblog=ariapars.persianblog.com&postid=2407183