sina86
Registered User
- تاریخ عضویت
- 27 آپریل 2008
- نوشتهها
- 3,309
- لایکها
- 35
داكاني: رياستيزي ساختاريترين نهاد شعر حافظ است
خبرگزاري فارس: يك حافظپژوه گفت: رياستيزي ساختاريترين نهاد شعر حافظ است و با اين فضا بايد به طنز حافظ وارد شد.
به گزارش خبرنگار فارس، نشست ديگري از سلسله نشستهاي «حافظ پژوهي» با حضور نيما تجبر و پرويز عباسي داكاني عصر روز گذشته در سراي اهل قلم برگزار شد.
پرويز عباسي داكاني در اين نشست در مورد حافظ گفت: ارسطو مفهومي با عنوان كاتارسيس داشته است. آنچه از ان بر مي آيد اينكه انسان از طريق هنر و تفكر به پالايش رواني ميرسد.
وي گفت: هنر براي هنر معنا ندارد؛ بلكه ما با نسبتي كه با هنر برقرار ميكنيم باعث ميشويم هنر در جان قرار گيرد و جان را دگرگون كند.
داكاني ادامه داد: كاتارسيس را ارسطو به اين شكل عنوان كرد كه تنها از طريق تراژدي شكل ميگيرد عمدتا از طريق تراژدي است.
داكاني با اشاره به كاتارسيس افزود: كاتارسيس با كمدي نيز پيوند دارد. در تراژدي ما آئينه داريم و آن يك انسان تراز و معيار و انساني آرماني است.
وي تاكيد كرد: در اين ميان امكان مقايسه حاصل ميشود. يكي از مشكلات ما آن است كه براي روح آئينه نداريم. ما در پي آئينهاي هستيم كه روح را به ما بنماياند.
داكاني اضافه كرد: چنين انساني در تراژدي حاصل ميشود. انساني كه با ديدن او پي به كمال و نقص خود ببريم و اين قياس فاصله ايجاد ميكند.
اين استاد دانشگاه بيان كرد: در تراژدي ارسطو بيان ميكند كه شرايط والاتر و بالاتر از سطح عادي داريم كه از اين طريق روح به تعالي ميرسد اما در كمدي هم اين پالايش معكوس است.
داكاني با اشاره به كمدي و پالايش معكوس آن اظهار داشت: بايد دانست در كمدي چرا و به چه ميخنديم؟ در كمدي ما به شرايط بشري ميخنديم، شرايطي كه عادي نيست.
*در كمدي به حبوط و سقوط ميخنديم
وي اضافه كرد: در نتيجه در كمدي به حبوط و سقوط ميخنديم، اما در تراژدي به نبود تعالي ميگرييم.
اين نويسنده گفت: در كمدي هم ما يك آئينه ديگر مييابيم، و كمدي هم ميتواند عاملي براي تبديل به كاتارسيس شود.
نويسنده كتاب «شمس من و خداي من» با اشاره به اين عامل گفت: بنابراين دو جريان تراژيك و كميك شكل ميگيرد.
داكاني گفت: برخي افراد ذاتا تراژيك و برخي ذاتا كميك هستند، اين كميك و تراژيك بودن به اين معناست كه برخي ذاتا تعاليگرا هستند و برخي ذاتا به فرودستي ميل ميكنند.
داكاني با اشاره به اين ميل اضافه كرد: اينطور ميتوان گفت كه به كدام سو ميل داري؟ ميل به فرو داري يا به فرا؟
اين نويسنده در ادامه با اشاره به عبارتي زيبا از فروغ فرخزاد گفت: فروغ فرخزاد ميگويد: «تو پيش نرفتي تو فرو رفتي». بايد دانست رفتن مهم نيست بلك كجا و چگونه رفتن مهم است.
اين استاد دانشگاه افزود: كمدي بنا دارد اين فرو رفتن را آشكار كند.
شايد وجدان ما در اين امر مغفول است و نميداند در حال سقوط است.
داكاني بيان كرد: در خيلي از جاها شايد آئينهاي مقابل روح قرار ندارد كه بيان كند در حال حبوط هستيم. اما كمدي اين امكان را به ما ميدهد البته چه به صورت فردي و چه به شكل جمعي.
*طنز در ذات خود عصيانگر و انقلابي است
وي اظهار داشت: كمدي با اخلاق پيوند ميخورد و كمدي نمايش بياخلاقي يك انسان و يك جامعه است. طنز در ذات خود عصيانگر و انقلابي است.
داكاني با اشاره به اثر ماندگار «بحر در كوزه» استاد زرينكوب ادامه داد: استاد زرين كوب در اين كتاب مبحثي با عنوان «هزل و تعليم» دارد. يعني هزل عرفا تعليمي است.
وي با اشاره به اين نكته افزود: طنز تعليمي است چرا كه بنا است طنز در نزد عرفا كاركردها داشته باشد.
داكاني با اشاره به عبيد داكاني تاكيد كرد: هم عبيد و هم مولانا از ما ميخواهد كه پرده كميك متن را كنار بگذاريم و با يك نمادشناسي خاص رهيافت به ژرفاي پشت هزلي كه در حال تعليم است ببريم.
وي خاطرنشان كرد: مولانا استاد هزل تعليمي است. گاهي شگفتآورانه مطلب طنز او مبدل به مطلبي جدي ميشود.
داكاني گفت: عرفان با طنزش به تاريخ ايراني شكل دگر خنديدن را آموخته است. طنز حافظ با فلسفه وي پيوند دارد. طنز حافظ مبتني بر جهانبيني و طنز عبيد مبتني بر ايدئولوژيك است.
اين محقق گفت: در تاريخ ادبيات ما و جهان عبيد ذاكاني يك نمونه بيبديل است و براي فهم طنز حافظ بايد به عبيد رجوع كرد.
داكاني ادامه داد: عبيد در رساله خود بيان ميكند كه «دين چنان كه بود و چنان كه هست» كه اين مطلب از نمونههاي شگفتآور در اين باب است.
*بايد زمان و زمانه حافظ را شناخت
اين نويسنده گفت: در كار عبيد دو بخش هزل و طنز وجود دارد، هزل يعني شوخي ولي در برخي نقاط طنز هم وجود دارد.
داكاني اضافه كرد: بايد زمان و زمانه حافظ را شناخت. زمانه حافظ بايد توجه داشت حافظ در چه روزگاري سخن ميراند. (روزگار پس از مغول و روزگار تيمور)
داكاني با اشاره به سخن حافظ گفت: حافظ تمام ضربه خود را متمركز بر «ريا» كرده كه اين ريا يا فردي و يا جمعي است.
داكاني گفت: رياستيزي ساختاري ترين نهاد شعر حافظ است و با اين فضا بايد به طنز حافظ وارد شد.
داكاني گفت: اگر به زبان حافظ توجهي نكنيم دچار كج فهمي خواهيم شد و مهمترين مسئله اينكه بدانيم زبان حافظ زبان اشارت است.
وي افزود: حافظ در واقع واژگوني جامعه را نقد كند؛ از عنصر دين بهره ميبرد و به فهم ديني روزگار خود تلنگر ميزند.
داكاني تاكيد كرد: بايد چنين ديد كه حافظ از مسئلهاي سخن ميراند كه جامعه را دچار مشكل كرده است.
داكاني با اشاره به سخن پيامبر(ص) افزود: پيامبر (ص) فرمودند: فردي كه 40 روز براي خدا خلوص داشته باشد چشمههاي حكمت از دل او به زبانش جاري خواهد شد.
اين نويسنده گفت: حافظ كاري به دين و دينداري ندارد؛ اما با ديدن شخصيتهايي كه ريا كارانه در جامعه به فعاليت ميپردازند؛ نقد را متوجه انها ميكند.
خبرگزاري فارس: يك حافظپژوه گفت: رياستيزي ساختاريترين نهاد شعر حافظ است و با اين فضا بايد به طنز حافظ وارد شد.
به گزارش خبرنگار فارس، نشست ديگري از سلسله نشستهاي «حافظ پژوهي» با حضور نيما تجبر و پرويز عباسي داكاني عصر روز گذشته در سراي اهل قلم برگزار شد.
پرويز عباسي داكاني در اين نشست در مورد حافظ گفت: ارسطو مفهومي با عنوان كاتارسيس داشته است. آنچه از ان بر مي آيد اينكه انسان از طريق هنر و تفكر به پالايش رواني ميرسد.
وي گفت: هنر براي هنر معنا ندارد؛ بلكه ما با نسبتي كه با هنر برقرار ميكنيم باعث ميشويم هنر در جان قرار گيرد و جان را دگرگون كند.
داكاني ادامه داد: كاتارسيس را ارسطو به اين شكل عنوان كرد كه تنها از طريق تراژدي شكل ميگيرد عمدتا از طريق تراژدي است.
داكاني با اشاره به كاتارسيس افزود: كاتارسيس با كمدي نيز پيوند دارد. در تراژدي ما آئينه داريم و آن يك انسان تراز و معيار و انساني آرماني است.
وي تاكيد كرد: در اين ميان امكان مقايسه حاصل ميشود. يكي از مشكلات ما آن است كه براي روح آئينه نداريم. ما در پي آئينهاي هستيم كه روح را به ما بنماياند.
داكاني اضافه كرد: چنين انساني در تراژدي حاصل ميشود. انساني كه با ديدن او پي به كمال و نقص خود ببريم و اين قياس فاصله ايجاد ميكند.
اين استاد دانشگاه بيان كرد: در تراژدي ارسطو بيان ميكند كه شرايط والاتر و بالاتر از سطح عادي داريم كه از اين طريق روح به تعالي ميرسد اما در كمدي هم اين پالايش معكوس است.
داكاني با اشاره به كمدي و پالايش معكوس آن اظهار داشت: بايد دانست در كمدي چرا و به چه ميخنديم؟ در كمدي ما به شرايط بشري ميخنديم، شرايطي كه عادي نيست.
*در كمدي به حبوط و سقوط ميخنديم
وي اضافه كرد: در نتيجه در كمدي به حبوط و سقوط ميخنديم، اما در تراژدي به نبود تعالي ميگرييم.
اين نويسنده گفت: در كمدي هم ما يك آئينه ديگر مييابيم، و كمدي هم ميتواند عاملي براي تبديل به كاتارسيس شود.
نويسنده كتاب «شمس من و خداي من» با اشاره به اين عامل گفت: بنابراين دو جريان تراژيك و كميك شكل ميگيرد.
داكاني گفت: برخي افراد ذاتا تراژيك و برخي ذاتا كميك هستند، اين كميك و تراژيك بودن به اين معناست كه برخي ذاتا تعاليگرا هستند و برخي ذاتا به فرودستي ميل ميكنند.
داكاني با اشاره به اين ميل اضافه كرد: اينطور ميتوان گفت كه به كدام سو ميل داري؟ ميل به فرو داري يا به فرا؟
اين نويسنده در ادامه با اشاره به عبارتي زيبا از فروغ فرخزاد گفت: فروغ فرخزاد ميگويد: «تو پيش نرفتي تو فرو رفتي». بايد دانست رفتن مهم نيست بلك كجا و چگونه رفتن مهم است.
اين استاد دانشگاه افزود: كمدي بنا دارد اين فرو رفتن را آشكار كند.
شايد وجدان ما در اين امر مغفول است و نميداند در حال سقوط است.
داكاني بيان كرد: در خيلي از جاها شايد آئينهاي مقابل روح قرار ندارد كه بيان كند در حال حبوط هستيم. اما كمدي اين امكان را به ما ميدهد البته چه به صورت فردي و چه به شكل جمعي.
*طنز در ذات خود عصيانگر و انقلابي است
وي اظهار داشت: كمدي با اخلاق پيوند ميخورد و كمدي نمايش بياخلاقي يك انسان و يك جامعه است. طنز در ذات خود عصيانگر و انقلابي است.
داكاني با اشاره به اثر ماندگار «بحر در كوزه» استاد زرينكوب ادامه داد: استاد زرين كوب در اين كتاب مبحثي با عنوان «هزل و تعليم» دارد. يعني هزل عرفا تعليمي است.
وي با اشاره به اين نكته افزود: طنز تعليمي است چرا كه بنا است طنز در نزد عرفا كاركردها داشته باشد.
داكاني با اشاره به عبيد داكاني تاكيد كرد: هم عبيد و هم مولانا از ما ميخواهد كه پرده كميك متن را كنار بگذاريم و با يك نمادشناسي خاص رهيافت به ژرفاي پشت هزلي كه در حال تعليم است ببريم.
وي خاطرنشان كرد: مولانا استاد هزل تعليمي است. گاهي شگفتآورانه مطلب طنز او مبدل به مطلبي جدي ميشود.
داكاني گفت: عرفان با طنزش به تاريخ ايراني شكل دگر خنديدن را آموخته است. طنز حافظ با فلسفه وي پيوند دارد. طنز حافظ مبتني بر جهانبيني و طنز عبيد مبتني بر ايدئولوژيك است.
اين محقق گفت: در تاريخ ادبيات ما و جهان عبيد ذاكاني يك نمونه بيبديل است و براي فهم طنز حافظ بايد به عبيد رجوع كرد.
داكاني ادامه داد: عبيد در رساله خود بيان ميكند كه «دين چنان كه بود و چنان كه هست» كه اين مطلب از نمونههاي شگفتآور در اين باب است.
*بايد زمان و زمانه حافظ را شناخت
اين نويسنده گفت: در كار عبيد دو بخش هزل و طنز وجود دارد، هزل يعني شوخي ولي در برخي نقاط طنز هم وجود دارد.
داكاني اضافه كرد: بايد زمان و زمانه حافظ را شناخت. زمانه حافظ بايد توجه داشت حافظ در چه روزگاري سخن ميراند. (روزگار پس از مغول و روزگار تيمور)
داكاني با اشاره به سخن حافظ گفت: حافظ تمام ضربه خود را متمركز بر «ريا» كرده كه اين ريا يا فردي و يا جمعي است.
داكاني گفت: رياستيزي ساختاري ترين نهاد شعر حافظ است و با اين فضا بايد به طنز حافظ وارد شد.
داكاني گفت: اگر به زبان حافظ توجهي نكنيم دچار كج فهمي خواهيم شد و مهمترين مسئله اينكه بدانيم زبان حافظ زبان اشارت است.
وي افزود: حافظ در واقع واژگوني جامعه را نقد كند؛ از عنصر دين بهره ميبرد و به فهم ديني روزگار خود تلنگر ميزند.
داكاني تاكيد كرد: بايد چنين ديد كه حافظ از مسئلهاي سخن ميراند كه جامعه را دچار مشكل كرده است.
داكاني با اشاره به سخن پيامبر(ص) افزود: پيامبر (ص) فرمودند: فردي كه 40 روز براي خدا خلوص داشته باشد چشمههاي حكمت از دل او به زبانش جاري خواهد شد.
اين نويسنده گفت: حافظ كاري به دين و دينداري ندارد؛ اما با ديدن شخصيتهايي كه ريا كارانه در جامعه به فعاليت ميپردازند؛ نقد را متوجه انها ميكند.