حكمت: شناخت حق در زنان، كاملترين شهود ابنعربي است
خبرگزاري فارس: نصرالله حكمت گفت: ابن عربي بحثهاي گوناگوني را درباره اينكه انسان چگونه ميتواند خداوند را شهود كند و به ديگران نشان دهد، مطرح ميكند، اما معتقد است شناخت و شهود حق در زنان كاملترين و عظيمترين شهود است.
به گزارش خبرنگار آيين و انديشه فارس، نصرالله حكمت، عصر سهشنبه در نشست هفتگي شهر كتاب كه با عنوان «كرامت زن از نگاه ابن عربي» در شهر كتاب برگزار شد، افزود: ابن عربي درباره زن مباحث بسياري را مطرح كرده كه اين مباحث در لابهلاي آثار او و به عمد بسيار پراكنده آمده، كه اين پراكندگي به خصوص در كتاب فتوحات است.
وي تصريح كرد: اساساً نگاه ابن عربي به كتاب، انسانوار است. او كتاب را تجلي وجود انسان ميداند و همچنان كه انديشه و كردار انسان دستهبندي شده نيست، كتاب هم نميتواند دستهبندي داشته باشد.
اين استاد دانشگاه شهيد بهشتي اظهار داشت: براي اينكه بتوانيم با تمام اضلاع انديشههاي ابن عربي در مورد زن آشنا شويم، بايد تمام آثار او را به صورت موشكافانه مطالعه كنيم.
حكمت خاطرنشان كرد: در اين نشست قصد دارم به بررسي زن در انديشه ابن عربي كه در فصل 27 از فصوصالحكم وي است و در مبحثي تحت عنوان «حكمت فردي در كلمه محمدي» با شرح «ابن تركه» كه از عرفاي قرن 8 و 9 هجري و يكي از شارحان مطرح فصوص است و تفسير خودم بپردازم.
اين استاد فلسفه با اشاره به اينكه بحث ابن عربي در مورد زن بحث درون ديني است، گفت: مباحثي كه ابن عربي در مورد زن مطرح ميكند، مبني بر ديدگاه او بر وجود انسان و عرصهشناسي است.
وي با انتقاد از نظر برخي كه معتقدند انديشه ابن عربي در مورد زن رفتن از وجودشناسي به زبان شناسي است، اظهار داشت: آنها معتقدند ابن عربي با كلمات بازي كرده، در صورتي كه به اعتقاد من اين نظر او در اعماق انديشههايش است و برگرفته از مباحث مهم فلسفي است.
حكمت ادامه داد: بسياري از مباحثي كه امروزه با عنوان فمينيسم و حوزه مربوط به مطالعه زنان مربوط ميشود، گرچه ميتواند شباهتهايي با هم داشته باشد، اما به طور كل متفاوت هستند.
وي خاطرنشان كرد: آنچه در فمينيسم تاكيد ميشود الگوي تكريم زن بر مرد است و به نوعي زنان ميكوشند همانند مردان شوند چرا كه احساس ميكنند در حق يك زن در اين جامعه جفا شده و مشخص نيست كه اين ستم از كجا ناشي شده است.
اين پژوهشگر فلسفه ادامه داد: ابن عربي با رويكردي وجود شناختي و معين جايگاه وجودي زن در عالم را بررسي ميكند كه ابتدا در پي مطرح كردن حد وجودي زن و سپس در مقام اداي حق زن است.
اين استاد دانشگاه شهيد بهشتي با اشاره به عنوان شدن مباحثي مثل تساوي زن و مرد و اينكه مطالعاتي كه امروزه در مورد زن انجام ميشود علمي نيست، گفت: ما ميخواهيم فارغ از تمامي جنجالات بحثي فلسفي كنيم. بحثي در ساحت حقيقتجويي و فارغ از احساسات زنانه و اوصاف مردانه. و تلاش ميكنيم كمي از دانستههاي خود فاصله بگيريم، چرا كه وارد كردن دانستهها به هر متني در واقع مسخ آن متن است.
وي ادامه داد: مبناي بحث ابن عربي در مورد زن در فصل 27 فصوصالحكم بر پايه روايتي از حضرت محمد (ص) است كه ميفرمايد: «از دنياي شما 3 چيز براي من دوست داشتني است؛ زنان، بوي خوش و نور چشمم در نماز».
اين پژوهشگر فلسفي تصريح كرد: نظريه تقليد از خداي ابن عربي كه كمتر به آن پرداخته شده و بسيار مهم است به اين ميپردازد كه آنچه در قرآن و كلام پيامبر (ص) آمده جدي است و بايد آنها را اخذ كنيم تا نتيجه درستي دريافت كنيم.
وي اظهار داشت: ابن عربي ميخواهد به ما بگويد كه جايگاه زن در اجتماع چيست و اسلام به عنوان دين خاتم چگونه به زن نگاه ميكند و در تفسير او از اين حديث، اين نكته بسيار مهم است كه خداوند آدم را به شكل خودش (خدا) آفريده است.
وي ادامه داد: خداوند به لحاظ وجودي از عالم ارتباط گسستگي دارد يعني خداوند در ذات خود عالم و انسان را ساخته است و آدم در مرتبه ذات، خدا را نميشناسد.
وي با بيان اين كه به تعبير ابن عربي، عالم و آدم مجموعه كاملاً الهي است و خداوند در هر دو ظهور كرده است، گفت: تفاوتها نشان ميدهد كمالات خداوند در عالم و آدم تفاوت كيفي است؛ نه كمي.
حكمت خاطرنشان كرد: تك تك انسانها بالقوه حاوي تمام كمالات الهي هستند و آدم به مثابه آيينهاي است كه خداوند را نشان ميدهد منتهي پيش از خلق آدم در عالم اين آيينه زنگار گرفته بود و با خلق آدم است كه اين آيينه صيقل ميخورد.
وي افزود: براي شناخت حق تعالي بايد خويش را شناخت چون تمامي كمالات در آدم وجود دارد و كتاب فصوصالحكم ابن عربي با اين نكته آغاز ميشود.
اين استاد فلسفه گفت: در فص آخر فصوص الحكم، ابن عربي عنوان ميكند خداوند وقتي آدم را آفريده، از اين آدم شخص ديگري را مشتق كرد كه آن حوا ـ يعني زن ـ است. يعني از نفس آدم، حوا را آفريده است و اين جمله، بيانگر آن است كه چرا پيامبر زنان را دوست دارد.
حكمت ادامه داد: ابن تركه درباره هستي در كتاب المناحص ميگويد: «حقيقت هستي در 3 شكل متبلور شده كه اولي ظهور بعد شعور يعني شناخت و آگاهي ظهور كه معادل امروزي آن پديدارشناسي است و مرتبه سوم اشعار، يعني انتقال شعور و آگاهي است.
وي با بيان اينكه منظور ابن تركه درباره انديشه ابن عربي، اين است كه خداوند عالم را آفريده و در آن آدم را قرار داده و ظهور، يعني بايد حقيقت هستي آشكار شود كه اگر قرار باشد حقيقت هستي ظهور پيدا كند، بايد در شكل خاصي صورت پذيرد.
وي ادامه داد: اما با توجه به كامل نشدن ظهور به دليل مرد بودن آدم بايد آينهاي در مقابل آن قرار داده شود تا بتواند خود را ببيند و اين آينه در انديشه ابن عربي، زن است.
او تصريح كرد: به عقيده ابن عربي، زن تمام كمالات مرد را دارد با اين توضيح كه آينه كمالات مرد نيز هست و بر مبناي مباحث آنتولوژي زن مرء است و اين مرء، مرآت وجود مرد است.
وي با بيان اينكه ابن عربي معتقد است مرد در اشتياق و دلتنگ زن است و اين دلتنگي و اشتياق مرد به زن اشتياق انسان به خويشتن است، گفت: مرد دنبال خويش و خويشتن است و چون زن بخشي از وجود مرد است، خويشتن را در زن مييابد و مردي كه زن را نشناسد و دوست نداشته باشد در واقع خويشتن را گم كرده و زني كه مرد را دوست نداشته باشد دربهدر و دور از وهن است.
حكمت ادامه داد: ابن عربي از اين نظر نتيجه ميگيرد در مرحله ظهور يك حالت تكميلي و تسليمي مرد به زن وجود دارد و اينكه خداوند مرد را دوست زن قرار دارد به اين دليل است كه هويت مرد در زن ظاهر ميشود و اگر زن نباشد، هويت مرد همواره مخفي و پنهان خواهد ماند.
وي با بيان اينكه مرحله بعد شعور و اشعار در انديشه ابن عربي است، اظهار داشت: اين مرحله از تكوين خارج ميشود و وارد شناخت و آگاهي از هستي ميشود و ابن عربي بحثي مفصل در اينجا را مطرح ميكند در اين باره كه چگونه بايد حقيقت هستي را شناخت.
اين پژوهشگر فلسفه گفت: به تعبير ابن عربي صورت مهمترين مناسبت براي ارتباط است و آدم چون صورت خداوند است ميتوان گفت كه او زوج خدا است و همچنان كه زن با وجود خود مرد را زوج ميكند.
حكمت خاطر نشان كرد: ابن عربي بحثهاي گوناگوني را درباره اينكه انسان چگونه ميتواند خداوند را شهود كند و به ديگران نشان دهد مطرح ميكند و معتقد است شناخت و شهود حق در زنان كاملترين و عظيمترين شهود است، به اين معني كه تمامي عوالم در عالم مظهر خدا هستند اما عظيمترين مظهر زن است.
حكمت با اشاره به اينكه ابن عربي تاكيد ميكند كه اگر مرد ميخواهد حق را شهود كند بايد از طريق زن انجام دهد، افزود: از اين جمله دو تفسير وجود دارد كه يكي به اين معني است كه با شناخت زن ميتوان خدا را شناخت، يعني كاملترين شناخت هستي در وجود زن تحقق مييابد.
وي ادامه داد: تفسير ديگر، به اين معني است كه شناخت شناسي زن از هستي بيشتر از مرد است و اساساً نگاه و شناخت زن از عالم، با مرد متفاوت است و به نوعي كاملتر است.
وي خاطرنشان كرد: مردان به دليل اينكه از موضع قدرت اجتماعي به عالم هستي نگاه ميكنند، ديد كامل و دقيقي ندارند اما زنان به خاطر اينكه هميشه در حاشيه قرار دارند و در موضع قدرت نيستند، شناخت دقيقتري از عالم دارند.
حكمت اظهار داشت: بحث تسليم مرد در مقابل زن در حوزه شعور و اشعار نميتواند كافي باشد و شيطان در بحث سجده فرشتگان بر آدم، به نحوي در مرتبه شعور و اشعار يعني حوزه آگاهي زن و مرد وارد ميشود.
او ادامه داد: ابليس در اين مرحله در عالم هستي به شعور و اشعار تبديل ميشود و به عقل مردانه كه بر اساس قدرت و غرور و روند شعور يعني شناخت شناسي زن و اشعار يعني ارتباط كلامي با زن ايجاد اختلال ميكند.
حكمت در پايان با اشاره به اينكه در انديشه ابن عربي مرد كه به لحاظ تكويني تسليم وجودي زن است، خاطرنشان كرد: اين مرد وقتي وارد حوزه شناخت و آگاهي ميشود يك قدرت در مقابل او ظاهر ميشود و جلوي اين تسليم را ميگيرد و آن عقل است و اين در حالي است كه حوزه وجودي زن، حوزه شناختي جامع و فراگير است.