"AmirHesam"
Registered User
درود
ضمن عرض خسته نباشید خدمت همه دوستان و مدیران
میدونم تاپیک رو بدجایی زدم و تو بخش سبک زندگی نمیتونستم تاپیک بزنم ، از مدیران زحمتکش میخوام به هر بخشی که میدونن انتقال بدن ولی تاپیک رو پاک نکنن، چون خیلی موضوع مهم و سرنوشت سازی برای زندگیم هست
دوستان خواهشا حوصله کنن بخونن و خواهش میکنم تنها هدفشون کمک کردن باشه اگه بنده حقیر رو براش ارزش کمی حتی قائلن
بنده 24 سالمه و تا چند ماه دیگه کارخونه ام دی اف میخوام بزنم و در حال حاضر تو دفتر مشارکت ساختمون و رهن و اجاره خونه کار میکنم که واسه خودمونه و حدود اوایل شهریور کارخونه رو میخوام بزنم ، و خدمت هم نرفتم
شاید تا همین چند روز پیش هم خودم هم خانواده م فکر نمیکردن که بخوام روزی ازدواج کنم و اصلا علاقه ای نداشتم.حتی این دختری که واسش میخوام برم جلو خودشم هم در جریان بود. تا حد زیادی خودمو میشناسم و میدونم تا اون حد زیادی چشم و دل سیر هستم که اگه اینو انتخاب کردم دیگه یک ساله سیر نشم یا کار به طلاق و اینا بکشه ، خداروشکر تو گذشته م همه نوع دختر دیدم و بودم باهاشون و تجربه دارم ، آماتور پس فک نمیکنم.
با این دختر حدود 6 ماه اشنا شدم و تمام اون پوینتهایی که میخوام رو داره ، و بهم ثابت شده دختر پاکی هست و همه چیز رو ازش میدونم و تمام رفتار و کارایی که میخوام رو انجام میده بدون اینکه خودم گفته باشم بهش ، و تا حالا تو این سن من این حس رو تجربه نکرده بودم که با این حس میکنم.
چند روز پیش خاستگار واسش اومده که فامیلشونه و پدر مادرش هم تاکید زیادی داره که جواب مثبت بده ولی تا جایی که میگه و میدونم دلش با منه و از نظر احساسی منو میخواد ولی عقلانی میگه که همه مخالفن و زندگیایی که اینطور شروع شده به جایی نرسیده و من میترسم اونو رد کنم و بعد تو اون کسی نباشی که میگی و من اونطور یه عمر سرکوفت میخورم از خانواده ...
خانواده شون هم به غریبه میگه دختر نمیدم به دلایلی که میگن نمیشناسیم ، شاید اعتیاد داشته باشه و دلایلی که خودتون میدونید
منم گفتم که همه جوره شما بخواید ثابت میکنم هر شرطی که بخواید انجام میدم خیالتون راحت شه ، بیاید جایی که زندگی میکنیم تحقیق کنید، از نظر اعتیاد هر ماه یک بار ازمایش میدم ، پدرش میگه تو ازمایش نشون نمیده ، میگم حتی منو یه هفته یه جا حبس کنید ببینید که اعتیاد ندارم...
لپ کلام رو گفتم ، اینکه پدر مادرش رو فامیل تاکید زیاد دارن ، و به غریبه دختر نمیدن ، و از این طرف من دارم نابود میشم واقعا
هر سوالی داشتید بپرسید تا توضیح بدم .
شاید درک نکنید ولی انقدر این مسائل زندگی من رو سخت کرده که نمیتونم حرفامو واضح بزنم
ممنون میشم کمکم کنید
ضمن عرض خسته نباشید خدمت همه دوستان و مدیران
میدونم تاپیک رو بدجایی زدم و تو بخش سبک زندگی نمیتونستم تاپیک بزنم ، از مدیران زحمتکش میخوام به هر بخشی که میدونن انتقال بدن ولی تاپیک رو پاک نکنن، چون خیلی موضوع مهم و سرنوشت سازی برای زندگیم هست
دوستان خواهشا حوصله کنن بخونن و خواهش میکنم تنها هدفشون کمک کردن باشه اگه بنده حقیر رو براش ارزش کمی حتی قائلن
بنده 24 سالمه و تا چند ماه دیگه کارخونه ام دی اف میخوام بزنم و در حال حاضر تو دفتر مشارکت ساختمون و رهن و اجاره خونه کار میکنم که واسه خودمونه و حدود اوایل شهریور کارخونه رو میخوام بزنم ، و خدمت هم نرفتم
شاید تا همین چند روز پیش هم خودم هم خانواده م فکر نمیکردن که بخوام روزی ازدواج کنم و اصلا علاقه ای نداشتم.حتی این دختری که واسش میخوام برم جلو خودشم هم در جریان بود. تا حد زیادی خودمو میشناسم و میدونم تا اون حد زیادی چشم و دل سیر هستم که اگه اینو انتخاب کردم دیگه یک ساله سیر نشم یا کار به طلاق و اینا بکشه ، خداروشکر تو گذشته م همه نوع دختر دیدم و بودم باهاشون و تجربه دارم ، آماتور پس فک نمیکنم.
با این دختر حدود 6 ماه اشنا شدم و تمام اون پوینتهایی که میخوام رو داره ، و بهم ثابت شده دختر پاکی هست و همه چیز رو ازش میدونم و تمام رفتار و کارایی که میخوام رو انجام میده بدون اینکه خودم گفته باشم بهش ، و تا حالا تو این سن من این حس رو تجربه نکرده بودم که با این حس میکنم.
چند روز پیش خاستگار واسش اومده که فامیلشونه و پدر مادرش هم تاکید زیادی داره که جواب مثبت بده ولی تا جایی که میگه و میدونم دلش با منه و از نظر احساسی منو میخواد ولی عقلانی میگه که همه مخالفن و زندگیایی که اینطور شروع شده به جایی نرسیده و من میترسم اونو رد کنم و بعد تو اون کسی نباشی که میگی و من اونطور یه عمر سرکوفت میخورم از خانواده ...
خانواده شون هم به غریبه میگه دختر نمیدم به دلایلی که میگن نمیشناسیم ، شاید اعتیاد داشته باشه و دلایلی که خودتون میدونید
منم گفتم که همه جوره شما بخواید ثابت میکنم هر شرطی که بخواید انجام میدم خیالتون راحت شه ، بیاید جایی که زندگی میکنیم تحقیق کنید، از نظر اعتیاد هر ماه یک بار ازمایش میدم ، پدرش میگه تو ازمایش نشون نمیده ، میگم حتی منو یه هفته یه جا حبس کنید ببینید که اعتیاد ندارم...
لپ کلام رو گفتم ، اینکه پدر مادرش رو فامیل تاکید زیاد دارن ، و به غریبه دختر نمیدن ، و از این طرف من دارم نابود میشم واقعا
هر سوالی داشتید بپرسید تا توضیح بدم .
شاید درک نکنید ولی انقدر این مسائل زندگی من رو سخت کرده که نمیتونم حرفامو واضح بزنم
ممنون میشم کمکم کنید