منم همین روحیه کارآفرینی رو دوست دارم . دوست دارم تو کارم فعالیت بدنی داشته باشم روز مرگی و پشت میز نشستن برام جالب نیست.
ولی دارم نگاه میکنم میبینم برای من حداقل موقعیتش نیست. تو این سن هم که میخوام مسیر اینده و شغلم رو مشخص کنم دوست دارم از صفر برای خودم شروع کنم ولی نمیشه.
چون یا سرمایه بالا میخواد یا روابط و تجربه کسی دیگه. تو این زمان پول پول میاره.
بیشتر این داستانا کتابا برای جامعه هایی هست که وضع اقتصادیشون مثل ما نبوده.
به نظر من شما یه راه داری اول قسط دادن ها رو تموم کنی بعد پس انداز جمع کنی و تازه بخوای یه کاریو بهش فکر کنی. چون داری قسط میدی و ضرر کنی به خودت بدهکار نمیشی فقط.
یا ماشین رو بفروشی به یه چیز ارزونتر رضایت بدی.به هر حال قانون بدست اوردن چیزی جدید از دست دادن چیزیه.
ولی تخصص شما جوری هست که برعکس مثلا برنامه نویسی نمیتونید برای خودتون با درامد کم کار کنید ولی اگر تجربه داشته باشید زمان کمی بیکار میمونید و همین حدودا در صورت قطع همکاری جای دیگه میتونید کار پیدا کنید و دربیارید.
البته من تو این مورد پیدا کردن کار تجربه ندارم. اگر اشتباه میکنم بگید.
کلا از نظر من کار آزاد جای پیشرفتش باز تره.
با تخصص هم فقط بخوای ماهی ۵ ۶ دراری پدرت در میاد باید انیشتن باشی.
) اونم تو وضع الان.
کار آزاد میتونی کل سرمایه رو به باد بدی یا از کنارش به درامد خیلی خوب برسی. خیلی کارای ازاد داریم. یکی اب میوه فروشی میزنه نقد کار میکنه. یکی کاراش به چک هست بدبخت میشه.
کتاب و کافی نت هم به نظرم جوابگو نیست. کافی نت که برای زمانی بود که کسی اینترنت دسترسی نداشت. مثلا فروش لوازم جانبی موبایل و خود موبایل باز بهتره نسبت کافی نت.
شما ببین کی نزدیکت تو فامیل موفقه و باهاش مشورت کن بگو من انقدر سرمایه دارم میتونم ماهی انقدرم بدم شراکت کن.
کارمندی هم ۲ نوع هست. یکی کارمندی با تخصص خاص یکی کارمندی بدون تخصص.
جفتش از نظر من گذران زندگیه مگر تو مورد اول طرف انقدر از کارش خوشش بیاد و حال کنه شانسشم بگیره خودشو بکشه بالا و به سمت مدیریتی برسه در اینده . در کل اولی باز نسبت به دومی بهتره.