robocop-game
Registered User
- تاریخ عضویت
- 4 ژانویه 2014
- نوشتهها
- 1,662
- لایکها
- 1,862
اگر نمیخوای بزار من برم بجات
اگر نمیخوای بزار من برم بجات
دوست عزیز من نمیخوام بگم خیلی تو کارم آنچنانی هستم ولی اگه در حد من تخصص داشته باشی کار پیدا خواهی کرد لازم نیست جای کس دیگه ای رو بگیری..من کارمند دولت نیستم که مفت بخورم و بخوابم کارمند شرکت خصوصی هستم به اندازه پولی که بهم میدن یا حتی بیشتر براشون کار انجام میدم
دوست عزیز من این تاپیک را قبلا یا ندیده بودم یا بهش دقت نکرده بودم. البته تاریخ شروع تاپیک مال یک سال پیش هست ولی انگار موضوعش همچنان معتبره.سلام به همه دوستان
یه راست برم سر اصل مطلب.. از کارمندی خسته شدم هفت هشت ساله کارمندم و دارم برای دیگران کار میکنم.. خودم کارمندم بابام هم کارمند بوده. همه فک و فامیلمون کارمند بودن. و هستن..
روحیه کار آزاد و کاسبی بصورت خانوادگی در ما وجود نداره اما از اینکه بخوام حداقل بیست سال دیگه بهه مین وضع برای این و اون کار کنم اندهگین میشم..
به نظر شما چیکار کنم؟
دوست عزیز من این تاپیک را قبلا یا ندیده بودم یا بهش دقت نکرده بودم. البته تاریخ شروع تاپیک مال یک سال پیش هست ولی انگار موضوعش همچنان معتبره.
برام جالب بود، چرا که زمینه تخصصی و کاریمون یکی هست. من هم در زمینه شبکه های کامپیوتری وسرورهای و سیستمهای لینوکسی/یونیکسی کار میکنم.
من هم دوست داشتم و دارم که برای خودم کار کنم و دیگه مایل نیستم برای استخدام برم این شرکت و اون شرکت مصاحبه کنم.
برای همین هم مدت نسبتا زیادی هست که از سر کار قبلی ام (کارمند شرکت خصوصی) اومدم بیرون با این برنامه و امید که کاری برای خودم راه بندازم و ترجیحا در حوزه ای غیر از کامپیوتر.
ولی متاسفانه هیچ کار جدی نکردم و الان تقریبا بیکار یا نمیه بیکارم.
میخواستم بدونم بالاخره به چه نتیجه ای رسیدین؟
توی زمینه کامپیوتر نمیخواین کار کنید؟ یا توی حوزه مجازی؟
اگه بیشتر بگین شاید بتونیم با هم همکاری کنیم.
سلام
من متاسفانه هنوز شجاعت بریدن از شرکت رو بدست نیاوردم و هنوز داارم با استرس هرروزه بیکارشدن و تعدیل شدن دست و پنجه نرم میکنم
خیلی متاسفم بابت مساله ای که براتون پیش اومده.امیدوارم کارتون رو از دست ندین.اما اینکه از یکسال پیش به فکر کار مستقل و آزاد بودین نشون دهنده ذهن جسور و مهارت شما برای پیدا کردن گزینه های جایگزین هست.مطمئن هستم از پس این چالش برمیاین.اگر کمکی از من ساخته هست حتما مثل برادر کوچک ترتون روی من حساب کنید.دوستان متاسفانه شرایطی پیش اومده که احتمالا به اجبار کارمندی رو کنار بزارم شرکتمون در حال ورشکستگی و تعدیل شدید نیرو هست از اول اردیبهشت روزی نیست که چند نفر از همکارامون رو تسویه نکنن
خیلی سخته الان یک ماهه هروزمون شده استرس که ببینیم کی نوبت ما میشه.. خیلی سخته ببینی کسی که چند سال همکار و رفیقت بوده و زن وبچه دار بوده کارش رو از دست بده و جلو چشمت بزنه زیر گریه
من تصمیم گرفتم اگه نوبت من شد و کارم رو ازدست دادم کلا دور کار کردن تو شرکت رو بزنم و برم بیمه بیکاری ام رو فعال کنم و موقتی با ماشین برم کار کنم تا یه کاری برا خودم دست و پا کنم
تو این یه ماه اندازه ده سال غصه و خون دل خوردم
حالا به نظر من، تو این یه ماه اندازه ده سال غصه خوردن کار خوبی نیست. البته میدونم (مخصوصا اگر متاهل باشی) کار سختیه که بیخیال بشی اما دندونی رو که درد می کنه رو باید هر چه زودتر کند انداخت دور. اگر می بینی اینجا نمی تونی پیشرفتی داشته باشی بهترهاصلا فکرت رو مشغول نکنی و پشیمون هم نباشی از کارهایی که کردی. مهمتر از اون هم اینه که به فکر جانشین برای این کارت باشی. چون به تجربه و تو دوستام دیدم که اونایی که زیاد رو بیمه بیکاری حساب کردن از طرف دیگه حساب زمان رو هم از دست دادن و به زودی یک سال یا یک و نیم سال بیمه بیکاریشون تموم شده و باز هیچکاری نتونستن ردیف کنن. یه دوستی هم داشتم که با همین اخراجش، بیمه بیکاری هم گرفت و رهن خونه اش رو با همون جور کرد و یه کار دیگه هم برای خودش ردیف کرد که بهتر بود و بعد از گذشت دو سال هر موقع حرف می زدیم می گفت که خدا رو شکر اخراج شدم.دوستان متاسفانه شرایطی پیش اومده که احتمالا به اجبار کارمندی رو کنار بزارم شرکتمون در حال ورشکستگی و تعدیل شدید نیرو هست از اول اردیبهشت روزی نیست که چند نفر از همکارامون رو تسویه نکنن
خیلی سخته الان یک ماهه هروزمون شده استرس که ببینیم کی نوبت ما میشه.. خیلی سخته ببینی کسی که چند سال همکار و رفیقت بوده و زن وبچه دار بوده کارش رو از دست بده و جلو چشمت بزنه زیر گریه
من تصمیم گرفتم اگه نوبت من شد و کارم رو ازدست دادم کلا دور کار کردن تو شرکت رو بزنم و برم بیمه بیکاری ام رو فعال کنم و موقتی با ماشین برم کار کنم تا یه کاری برا خودم دست و پا کنم
تو این یه ماه اندازه ده سال غصه و خون دل خوردم
میشه هم همشونو زیر بگیری.حالا به نظر من، تو این یه ماه اندازه ده سال غصه خوردن کار خوبی نیست. البته میدونم (مخصوصا اگر متاهل باشی) کار سختیه که بیخیال بشی اما دندونی رو که درد می کنه رو باید هر چه زودتر کند انداخت دور. اگر می بینی اینجا نمی تونی پیشرفتی داشته باشی بهترهاصلا فکرت رو مشغول نکنی و پشیمون هم نباشی از کارهایی که کردی. مهمتر از اون هم اینه که به فکر جانشین برای این کارت باشی. چون به تجربه و تو دوستام دیدم که اونایی که زیاد رو بیمه بیکاری حساب کردن از طرف دیگه حساب زمان رو هم از دست دادن و به زودی یک سال یا یک و نیم سال بیمه بیکاریشون تموم شده و باز هیچکاری نتونستن ردیف کنن. یه دوستی هم داشتم که با همین اخراجش، بیمه بیکاری هم گرفت و رهن خونه اش رو با همون جور کرد و یه کار دیگه هم برای خودش ردیف کرد که بهتر بود و بعد از گذشت دو سال هر موقع حرف می زدیم می گفت که خدا رو شکر اخراج شدم.
به نظر من زندگی تو جامعه، دقیقا مثل رانندگیه. اگر دیدی کسایی که دور و ورت هستن نمی ذارن با سرعت بیشتری جلو بری و شرایط دارن جلوتو می گیرن باید هرچه زودتر مسیرت رو عوض کنی: وگرنه مجبوری از همه ی اونها عقب بمونی و سرعتت رو حتی از اونها هم کمتر کنی.
درودمگه شما تصور کردی کارمند نباشی استرس نخواهی داشت!؟ من یک مجموعه ای را اداره میکنم که حدود 6 هفت نفر آدم توش دارم. همه هم متخصص کار خودشون هستن بعضی هاشون سابقه شون خیلی از من بیشتره. باور کن دقیقا موهام از زمانی شروع به سفید شدن کرد که این مجموعه را راه اندازی کردم. واقعا هنور نمیدونم 6 ماه دیگه هستم یا نیستم. میشه ادامه داد یا نه؟ اداره کردن یک کاسبی خیلی زحمت داره. بیشتر از اونچه که فکرشو بکنی... میزان استرس اش که دیگه قابل اندازه گیری نیست!
جاهای دیگه که بیشتر خم و راستی داره تا سازمان خصوصیواقعا بریدم از خم و راست شدن جلو کارفرما و دختر و پسر و دامادش و.. خسته شدم
دوستان اگه زندگی ادمهای موفقو دیده باشین راز موفقیتشون تو زندگی ایده و هدف مستحکمی بوده ما ایرانیا فقط بلدیم نق بزنیم واگه زندگی معتاد هارو هم زیر رو کنید به این نتیجه میرسید که میگن از بیکاریه نمی دونن چیکاره هستن باخودشون نمی دونن چند چندن فقط یکچیز ادم رو به کمال میرسونه فقط وفقط هدف مستحکم بدان چی میخوای هفتاد درصد راهو رفتی
فرستاده شده از Phantom6-Plusِ من با Tapatalk