• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

هر روز يك شعر تازه

leily_17

محروم از فعالیت تجاری
محروم از فعالیت تجاری
تاریخ عضویت
4 اکتبر 2011
نوشته‌ها
667
لایک‌ها
82
برایت دعا میکنم.

هر بار که پرنده ای می بینم،

هر بار که مردم بی تفاوت از کنارم می گذرند و

هر بار که نفس می کشم، برایت دعا می کنم،

تا به آنچه می خواهی برسی !!!​
 

ForneverFlower

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
31 جولای 2012
نوشته‌ها
12
لایک‌ها
13
پر کن پیاله را کین جام آتشین

دیری است ره به حال خرابم نمی برد!


این جامها که در پی هم می شود تهی

دریای آتش است که ریزم به کام خویش

گرداب می رباید و آبم نمی برد!


من با سمند سرکش و جادویی شراب

تا بیکران عالم پندار رفته ام


تا دشت پر ستاره اندیشه های گرم

تا مرز ناشناخته مرگ و زندگی

تا کوچه باغ خاطره های گریز پا

تا شهر یادها

دیگر شراب هم

جز تا کنار بستر خوابم نمی برد!


هان ای عقاب عشق

از اوج قله های مه آلود دوردست!

پرواز کن به دشت غم انگیز عمر من

آنجا ببر مرا که شرابم نمی برد!


آن بی ستاره ام که عقابم نمی برد!

در را ه زندگی

با این همه تلاش و تمنا و تشنگی

با این که ناله می کنم از دل که :

آب......... آب..........!

دیگر فریب هم به سرابم نمی برد

پر کن پیاله را !


فریدون مشیری
 

leily_17

محروم از فعالیت تجاری
محروم از فعالیت تجاری
تاریخ عضویت
4 اکتبر 2011
نوشته‌ها
667
لایک‌ها
82
تكيه گاهم نيستي آرام جانم نيستي

مي وزد طوفان درد بادبانم نيستي!

نيستي هروقت محتاج توام

امشبي كه سخت محتاج توام

امشبي كه مرگ مي خندد به من

مي رسم تا لحظه ي تنها شدن

قايقي بي بادبان و ناگزير

غرق روياهاي قايقران پير

بي هدف درگير امواج بلا

عشق من را مي برد تا ناكجا

تكيه گاهم نيستي آرام جانم نيستي

مي وزد طوفان درد بادبانم نيستي​
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
خدایا یک نفس آواز! آواز!

دلم را زنده کن! اعجاز! اعجاز!


بیا بال و پر ما را بیاموز


به قدر یک قفس پرواز پرواز!


#قیصر_امین_پور
 

leily_17

محروم از فعالیت تجاری
محروم از فعالیت تجاری
تاریخ عضویت
4 اکتبر 2011
نوشته‌ها
667
لایک‌ها
82
خود را شبي در آينه ديدم ، دلم گرفت
از فکر اينکه قد نکشيدم دلم گرفت
از فکر اينکه بال و پري داشتم ولي
بالاتر از خودم نپريدم دلم گرفت
از اينکه با تمام پس انداز عمر خود
حتي ستاره اي نخريدم دلم گرفت
کم کم به سطح آينه ام برف مي نشست
دستي بر آن سپيد کشيدم دلم گرفت
دنبال کودکي که در آن سوي برف بود
رفتم ولي به او نرسيدم دلم گرفت
نقاشي ام تمام شد و زنگ خانه خورد
من هيچ خانه اي نکشيدم دلم گرفت
شاعر کنار جو گذر عمر ديد و من
خود را شبي در آينه ديدم دلم گرفت
 

AMD.POWER

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
26 جولای 2009
نوشته‌ها
20,098
لایک‌ها
23,611
سن
44
محل سکونت
طهران
پیر اگر باشم چه غم ، عشقم جوان است ای پری
وین جوانی هم هنوزش ، عنفوان است ای پری
هر چه عاشق پیر تر ، عشقش جوانتر ای عجب
دل دهد تاوان اگر ، تن ناتوان است ای پری
پیل ماه و سال را پهلو نمی کردم تهی
با غمت پهلو زدم ، غم پهلوان است ای پری
هر کتاب تازه ای کز ناز داری خود بخوان
من حریفی کهنه ام ، درسم روان است ای پری
یاد ایامی که دل ها بود لبریز امید
آن اوان هم عمر بود ، این هم اوان است ای پری
روح سهراب جوان از آسمان ها هم گذشت
نوشدارویش ، هنوز از پی دوان است ای پری
جای شکرش باقی اَر واپَس بچرخد دوکِ عمر
با که دیگر آنهمه تاب و توان است ای پری
با نواهای جرس گاهی به فریادم برس
کاین از راه افتاده هم از کاروان است ای پری
گر به یاقوت روان ، دیگر نیاری لب زدن
باز شعر دلنشین ، قوتِ روان است ای پری
گو جهانِ تن جهنّم شو ، جهان ما دل است
کو بهشت ارغنون و ارغوان است ای پری
کام درویشان نداده خدمت پیران ، چه سود
پیر را گو شهریار از شبروان است ای پری
شهریار
 

wonnin

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 اکتبر 2010
نوشته‌ها
4,001
لایک‌ها
7,614
محل سکونت
Wish I Knew
نترسم که با دیگری خو کنی
تو با من چه کردی که با او کنی!

صائب تبریزی
 

ali 74

Registered User
تاریخ عضویت
23 اکتبر 2015
نوشته‌ها
258
لایک‌ها
144
سن
29
محل سکونت
مازندران
ای دیار علویان خاک تو دشمن ستیز چه قدر لاله شکفته در تو دشت لاله خیز
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
مرا یک شب از این شبها به صرف عشق دعوت کن
برایت عشق می ورزم تو هم قدری محبت کن
خودت بردار قلبم را برو بازار زرگرها
بگو از حس من بر خود و آن را خوب قیمت کن
تو که هر رقص موهایت کند محشر به پیش من
بیا امشب بکش ما را ولی صبحش قیامت کن
اسیر عشق تو گشتم دلم در بندت افتاده
چو قانون ژنو ای گل تو با من در اسارت کن
برایم در زمین داری خدایی می کنی ای گل
دعای بوسه ی من را بیا یک شب اجابت کن
به هر احساس میجوشد نشاید گفت این عشق است
برو آرام عشقت را بر او تا بی نهایت کن...
 

AMD.POWER

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
26 جولای 2009
نوشته‌ها
20,098
لایک‌ها
23,611
سن
44
محل سکونت
طهران
شب از شبهای پاییزی است
از آن همدرد و با من مهربان ، شبهای اشک آور
ملول و خسته دل
گریان و طولانی
شبی که در گمانم
من که آیا برشبم گرید چنین همدرد
و یا
بر بامدادم گرید از من نیز پنهانی
شب از شبهای پاییزی است
و اینک خیره در من مهربان
که دست سرد و خیسش را چو بالشتی نهد
و من این گونه می گویم و دنباله دارد شب
شب از شبهای پاییزی است
خموش و مهربان با من به کردار پرستاری سیه پوشیده گرداگرد
نشسته در کنارم
اشک بارد شب
من این می گویم و دنباله دارد شب
مهدی اخوان ثالث
 

amirmail

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
15 نوامبر 2003
نوشته‌ها
1,673
لایک‌ها
637
محل سکونت
تبریز
گر چه با یادش، همه شب، تا سحرگاهانِ نیلی فام،
بیدارم؛
گاهگاهی نیز،
وقتی چشم بر هم می‌گذارم،
خواب های روشنی دارم،
عین هشیاری!
آنچنان روشن که من در خواب،
دم‌به‌دم با خویش می گویم که:
بیداری‌ست، بیداری‌ست، بیداری
فریدون_مشیری
 

mOorteza

Registered User
تاریخ عضویت
16 آپریل 2013
نوشته‌ها
83
لایک‌ها
34
محل سکونت
خراسان جنوبی-بیرجند
روزهایم را،
خیابان های شهر می گیرند
شب هایم را،
فکرهای تو
بیولوژی هم نخوانده باشی
می فهمی چه مرگم شده است!

رضا کاظمی
 

manuela89

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 نوامبر 2007
نوشته‌ها
1,643
لایک‌ها
1,241
شانی ات را گم کردم

از مادرت پرسیدم

گفت قطعه ۶۲-ردیف اول

آمدم

و یادم آمد می گفتی:

قطعه همان غزل است

اگر سر نداشته باشد

تو هم غزل بودی

قطعه قطعه ...

علي_زارعان
 

M.Graph

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
17 آگوست 2014
نوشته‌ها
83
لایک‌ها
50
سن
34
تشنه است خاک او ز سرچشمه ٔ جگر
خون سوی حوض دیده به کاریز میبرید
 

leily_17

محروم از فعالیت تجاری
محروم از فعالیت تجاری
تاریخ عضویت
4 اکتبر 2011
نوشته‌ها
667
لایک‌ها
82
لحظه ای می ترسی
بعد خواب، تو را به زندگی برمی گرداند
جسارتِ کابوسی که فراموشش کرده ای
باران هایی که باریده در خواب
راه هایی که رفته ای
ارتفاعاتی که افتاده ای

با دلهره ها عَجین شده ای
چنان که با خنده
انسانی که از آزادی می ترسد
مرگ را نخواهد پذیرفت

با تنهایی ات به جنگ
که گردنِ آن که ناپیداست
از ترس هایت قوی تر است

درهای بسته باز می شود
وَ آینده در روزهایی که قدم می زنی
جسارت شان را پس می گیرند.​
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
\
گم شدم در خود ندانم من، کیم یا چیستم
قالبم، عقلم، حیاتم، جان گویا چیستم

آدمی نامم ولیکن آدمی در اصل چیست؟
معنی ام یا صورتم، یا مسما چیستم

درچنین صورت که من دارم چگویم وصف خویش؟
آتشم، خاکم، نسیمم، آب دریا چیستم

عاقلم، دیوانه ام، در فرقتم یا در وصال
نیستم، هستم، نه بر جایم، نه بی جا چیستم

عاشقم، معشوقم، عشقم، سالکم، پیرم، مرید
راهبم، یارم، صلیبم یا مسیحا چیستم

مرده ام، یا زنده ام یا زنده بی جسم و جان
نور و ظلمت، زهر و نوش و زشت و زیبا چیستم

آه ازین وادی حیرت، آه ازین دریای ژرف
کشتی ام یا بحر یا لولوی لالا چیستم

بی نشانی شد نشان و بی زبانی شد زبان
بی نشان و بی زبان گویا و بینا چیستم

ورکسی پرسد زمن، تو کیستی یا چیستی
من چه دانم، کاین چنین حیران و شیدا چیستم

مولانا
 

M.Graph

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
17 آگوست 2014
نوشته‌ها
83
لایک‌ها
50
سن
34
شاهدان گر دلبری زین سان کنند

زاهدان را رخنه در ایمان کنند

هر کجا آن شاخ نرگس بشکفد

گلرخانش دیده نرگسدان کنند

ای جوان سروقد گویی ببر

پیش از آن کز قامتت چوگان کنند

عاشقان را بر سر خود حکم نیست

هر چه فرمان تو باشد آن کنند

پیش چشمم کمتر است از قطره‌ای

این حکایت‌ها که از طوفان کنند

یار ما چون گیرد آغاز سماع

قدسیان بر عرش دست افشان کنند

مردم چشمم به خون آغشته شد

در کجا این ظلم بر انسان کنند

خوش برآ با غصه ای دل کاهل راز

عیش خوش در بوته هجران کنند

سر مکش حافظ ز آه نیم شب

تا چو صبحت آینه رخشان کنند

حضرت حافظ
 

leily_17

محروم از فعالیت تجاری
محروم از فعالیت تجاری
تاریخ عضویت
4 اکتبر 2011
نوشته‌ها
667
لایک‌ها
82
موندگار- عارف
ای همیشه موندگار●●●●●
ای همیشه یادگار●●●●●
تویی تنها سهمه من از تمومه روزگار●●●●●
ای همیشه در عبور از منه سنگه صبور●●●●●
رفتیو در ذهنه من یاد تو میشه مرور●●●●●
 
بالا