داستان "خاطره "رو خوندم
موضوع خیلی خوب و جدیدی بود،موقعیت قشنگی را خلق کردی و فضا سازی نسبتا خوبی داشت و البته اینکه خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم
ولی موردی بود که به نظر من باعث آشفتگی داستانتان می شد و آن هم این بود که جملات و نوع بیانتان بین محاوره و نوشتاری بود
من فکر می کنم اولین چیزی که باعث جذب خواننده میشود یکدست بودن داستان است که این بسته به این هست که داستانتون رو یا کاملا نوشتاری یا کاملا محاوره بنویسید
برای مثال برای این داستانتون اگر تماما را نوشتاری نوشته بودید و نوع جمله بندی ها را منظم تر و نوشتاری تر انتخاب کرده بودید خیلی دلنشین تر میشد.../
نکته ی دیگه هم اینکه زمانی که در داستان دستتان بسته بود و دوستتان را دیدید که کشته شده بود،می تونستید فضا سازی خیلی بهتری داشته باشید به طور کلی من فکر می کنم فضا سازی و پرداخت ِ فضا در نیمه اول داستان خیلی بهتر و دلنشین تر بود تا نیمه دوم:happy: و برای همین من نیمه اول داستانتان تا آنجایی که دوستتان تیر می خورد برای من جذابیت خیلی بیشتری داشت
اما در کل داستان خیلی دلنشینی بود...تشکر