بخشی از مطالبی که روی کین در کتابش نوشته:
” در تور پیش فصل تابستان 98 من با اشمایکل درگیر شدم . فکر کنم تو هنگ کنگ بودیم و مشروبات الکی هم زیاد مصرف شده بود .
بدلایل فوتبالی یک مقدار تنش بین ما وجود داشت . پیتر بر سر بازیکن ها فریاد میزد و فکر می کنم که بعضی وقت ها برای تماشاگرا نقش بازی می کرد .
در ان شب به من گفت :” از دستت خسته شدم . بهتر است که تکلیف را مشخص کنیم . ” من قبول کردم و فکر کنم دعوای فیزیکی مان ده دقیقه طول کشید .سرو صدای زیادی بود .
فردا صبح که بلند شدم خیلی چیز زیادی یادم نبود . دستم درد می کرد و یکی از انگشتانم شکسته بود .
مربی موقع سوار شدن به اتوبوس به ما تشر زد و همه راجع به دعوایی که شب قبل در هتل رخ داده بود صحبت می کردند . نیکی بات من را در جریان اتفاقاتی که در طول شب رخ داده بود قرار داد . باتی داور دعوا بود . پیتر گردن من را گرفت و من با کله به صورتش زدم .
در کنفرانس خبری که مدتی بعد برگزار شد . پیتر عینکش را برداشت و کبودی چشمش مشخص شد. خبرنگارا شروع به سوال پرسیدن راجع به علت کبودی کردند . اشمایکل گفت که شب گذشته در تمرین دست یکی از بازیکن ها به چشمش خورده است . اولین تمرین بعد ان دعوا مربی ما را به گوشه ای برد . دقیقا می دانست که چه اتفاقی رخ داده است . گفت که ما مایه ابرو ریزی باشگاه شدیم و همچنین سر بابی که طبقه بالا خواب بوده را بیدار کردیم . گفت که سر بابی دعوای ما را دیده است .
پیتر مسئولیت دعوا را بر عهده گرفت و من از این بابت تحسینش می کنم ولی سر بابی می توانست جلوی ما را بگیرد .
-------------
راجع به ان تکلی که روی الف هالند زدم فقط می توانم بگویم که در زندگیم بابت بعضی چیزها پشیمانم ولی ان تکل یکی از ان ها نبود .

-------------
بعد اینکه باشگاه بهم گفت باید از انجا بروم . ماشینی که باشگاه بهم داده بود را برداشتم و باهاش چند ساعت رانندگی کردم . هر پیروزی کوچکی می تواند حیاتی باشد .
-------------
اگر ان ماجرای تونل با ویرا و بازیکنان ارسنال به دعوا کشیده بود ویرا احتمالا می توانست من را بکشد.
من می خواستم تکلیف را در زمین روشن کنم . ما رفتیم و مثل برزیل بازی کردیم و 4-2 هم بردیم .

------------
جان اوشی در ان بازی با اسپورتینگ که جلوی رونالدو بازی کرد در بین دو نیمه مجبور شد که پیش دکتر تیم برود چون انقدر سرگیجه گرفته بود که حالش بد شده بود . من رونالدو را از همان اول دوست داشتم . اخلاق کاری خوبی داشت و در کنارش احساس خوبی داشتید . قیافش خوب بود و خودش هم این را از همان اول میدانست .
-----------
چیزی که باعث ترک یونایتد شد، یک بحث مجادله آمیز بین من ، کیروش و فرگوسن بود.
داستان از کمپ تمرینی آلگارو در پرتغال شروع شد. کیروش روی اعصاب من بود. او اصلاً آنجا رفتار خوبی با من نداشت. کیروش با من در مورد کلمه ” وفاداری ” حرف میزد”
” به او گفتم : در مورد این کلمه با من حرف نزن ( چطور جرات کرده بود با من راجع به این موضوع حرف بزند)! ”
” به او متذکر شدم که تو بعد از 12 ماه این جا را به مقصد رئال ترک کردی و حالا دوباره برگشتی. با من در مورد وفاداری حرف نزن. من فرصت پیوستن به بایرن و یووه را داشتم ”
بعد از این اتفاق پای فرگوسن به ماجرا نیز کشیده شد، فرگی که از نارضایتی کین آگاه بود با او به صحبت پرداخت. کین گفته است که :
” به رئیس هم گفتم ما بیش از این ها به او احتیاج داریم، او باید بیشتر با ما کار کند. ما از برخی رقبا خیلی عقب هستیم ”
بعد از اینکه گیل و فرگوسن به من گفتند که دورانم در یونایتد به اتمام رسیده به فرگوسن گفتم :” می توانم برای تیم دیگری بازی کنم ؟ ” گفت :” بله می توانی چون ما قراردادت را پاره کردیم ” میدانستم که باشگاه برای من وجود دارد .پس گفتم :” بسیار خوب قبول دارم که دوران همکاری ما به پایان رسیده است . ” زیر لب فحشی دادم و پا شدم و گفتم ” اره من میرم.”
الان از اینکه چند روز بعد از اخراجم از فرگوسن و کیروش عذرخواهی کردم پشیمانم .نمی دانم چرا عذرخواهی کردم . من بخاطر چیزی که اتفاق افتاده بود معذرت خواستم وگرنه بخاطر رفتارم عذرخواهی نکردم . فرقی بین این ها وجود دارد . لازم نبود که بخاطر هیچ چیزی عذرخواهی کنم . ”
