مبانی
وینگ چون و جیت کان دو شباهت هایی دارند. اما سوال این است که :
آیا این شباهت ها زیربنایی هستند؟ آیا جیت کان دو از عملا شاخه ای از وینگ چون است؟ آیا جیت کان دو، یک وینگ چون توسعه یافته و اصلاح شده است و سوالاتی از این قبیل.
برای پاسخ به سوالات و ابهاماتی مانند اینها، طبیعتا لازم است شناختی از این دو رشته داشته باشیم. در این مطلب تلاش می کنم تعریف روشنی از این دو رشته و اصول اولیه آنها بدست بدهم تا دوستان و اساتیدی که آشنایی کمتری با آنها دارند، مبنایی بر قضاوت داشته باشند.
در واقع جیت کان دو و وینگ چون نگاه ِ متفاوتی به مبارزه دارند.
مبارزه به سبک وینگ چون را می شود در یک چیز خلاصه کرد: "تسلط بر centerline"
سنتر لاین همان خط فرضی است که از ناحیه سر به پایین می آید و به زمین عمود می شود. فرض بر این است که اهداف اولیه برای ضربه زدن به بدن انسان در حوالی این خط وجود دارند؛ سر و صورت و اجزای آنها، گردن، سینه، بیضه و ...
در واقع کسی که موفق می شود بر ناحیه سنتر لاین احاطه پیدا کند در مبارزه پیروز خواهد شد: غلبه بر سنترلاین مساوی است با غلبه بر حریف.
یعنی حالا او می تواند به طور همزمان از خودش در برابر حمله حریف دفاع کرده و به حریف حمله کند و ضربه بزند. اصولا مرز مشخصی میان دفاع و حمله در وینگ چون وجود ندارد و بسته به شرایط پیش آمده در مبارزه، تکنیک هایی دفاعی و تهاجمی یکی می شوند. این موضوع از نقاط قوت وینگ چون به حساب می آید.
اما در ناحیه سنترلاین چه اتفاقی می افتد؟
فرد وینگ چون کار به حریف نزدیک می شود، زمانی که "تماس" با حریف ایجاد شد، واکنشی خودکار از خود نشان می دهد. یعنی بدون اتکا به قوه بینایی و با بکارگیری حس لامسه، با توجه به نیروی ضربه ی حریف و شدت و جهت آن، واکنشی انجام می شود. تمرین
چی سائو که جناب ژاوی به آن اشاره کرد، برای همین منظور طراحی شده است:
تقویت لامسه و حساسیت به نیرو و فشار، بدون اتکا به قوه ی بینایی.
کلیه ی تکنیک های وینگ چون با این هدف طراحی شده اند که ضربه ی حریف را نه بوسیله زور و تولید نیرو، بلکه با استفاده از نیروی ضربه حریف و با یک حرکت جزیی (مثلا چرخشی در ناحیه مچ دست)، به بیرون از سنترلاین هدایت کنند. در این صورت دست شما در ناحیه سنترلاین قرار می گیرد و به اصطلاح آن را "اشغال" می کند و شما بر مبارزه مسلط می شوید، در حالیکه حریف در اثر بیرون رفتن از سنترلاین تعادل مناسبی ندارد و بی دفاع و آسیب پذیر است. در حقیقت شما ضربه ی حریف را "تعقیب" نمی کنید، صرفا دست تان را زود تر از حریف در ناحیه سنتر لاین قرار داده و آنرا اشغال می کنید. با این کار ضربه ی حریف فضایی برای دست یابی به سنترلاین شما ندارد. شما راه او را بسته اید و می شود گفت ضربه او در اثر برخورد با فضای مسدود سنترلاین به بیرون از این ناحیه "کمانه" می کند. به علاوه شما ضربه ی حریف را "هل" نمی دهید. صرفا مانع آن می شود. هل دادن مستلزم ایجاد انرژی تازه ای است، اما شما باید از انرژی تولید شده بوسیله حریف استفاده کنید. (اشتباهاتی که ذکر شد، مانند تعقیب دست حریف، یا به بیرون هل دادن آن در باشگاه های وینگ چون بسیار رایج است.)
***
برویم سراغ جیت کان دو. امیدوارم کسانی که دانسته یا نادانسته جیت کان دو را انشقاقی از وینگ چون معرفی می کنند، در صورتیکه مخاطب بنده هستند، کمی حوصله به خرج بدهند، و در پایان این مقاله قضاوت صادقانه ای انجام بدهند.
جیت کان دو اساسا به شمشیر بازی شباهت دارد. یکجور شمشیر بازی است با اعضای بدن.
شما به سمت حریف جهش می کنید، ضربه ی موثر را وارد می کنید و تمام، از او دور می شوید. مشت و لگد شما همان شمشیر شماست و باید همانقدر تند و تیز، مطمئن، قاطع و خطرناک باشد. برای انجام چنین حملاتی شما باید تکینک های خاصی در اختیار داشته باشید. ضربات سریع جیت کان دو عمدتا بوسیله دست و پای جلویی انجام میشوند. به علاوه برای تولید یک ضربه سریع و موثر، باید زمان بندی خوبی داشته باشید و فاصله خودتان را با حریف به درستی تخمین بزنید.
مبارزه ی بیش از حد نزدیک، ضربات با ریسک بالا که شما را از تعادل خارج می کند و حریف را در موقعیت ضد حمله قرار می دهد، چسبیدن به حریف و گلاویزی، استفاده ی زیاد از حرکات دایره ای مثلا هوک ها یا round kick ها و مواردی از این قبیل در جیت کان دو وجود ندارد.
شاید تماشای ویدئویی از شمشیر بازی خالی از لطف نباشد و به انتقال مطلب کمک نماید. صحنه هایی از مسابقات شمشیر بازی در اسلحه ی سابر را انتخاب کردم. مسابقات اسلحه ی سابر سرعت بسیار بالایی دارند، چرا که در این رشته برای ضربه زدن، علاوه بر نوک شمشیر از لبه ی آن هم استفاده می شود (و در مجموع شاید بشود گفت شباهت بیشتری با حرکات جیت کان دو دارد، هر چند که در این رشته ضربه به ناحیه پایین تنه ممنوع است):
شمشیربازی - اسلحه سابر
ادامه دارد ...