نوستـــــــــالژی یعنــــــــی ...

[HAM!D]

نوستالژی یعنی به یاد آوردن خاطرات تلخ و شیرین ، بعد از شنیدن ترسناک ترین جمله دوران کودکی ! "صبر کن برسیم خونه ، من میدونم و تو !!!"

 

[ehsanrf]

نوستالژی یعنی، ساعت مچی بخوای، ساعت کاغذی - پلاستیکی برات بخرن، خرکیف بشی :دی

 

[داش علی]

نوستالژی یعنی، بری تو زیرزمین خونه پدربزرگت و بازم ترس اون دوران بیاد سراغت موهای تنت سیخ بشه...

 

[banned_user_10]

نوستالژی یعنی بازی تانک و قارچ خور
یعنی پفک پنج تومنی !
یعنی دریب دو گل توی کوچه های خاکی
یعنی مشق نوشتن های سر صبح
یعنی خاله بازی با دختر خاله !

 

[banned_user_10]

نوستالژی یعنی ابراهیم که بزرگترین سوال زندگیش این بود که اگه دعوا بشه بین رستم وحضرت علی و لینچان، کدوم برنده میشه ؟

:lol: ایول !

نوستالژی برای من اینکه در اون حال و هوای کودکی ساعت ها در این اندیشه غرق بودم که بین فیل و شیر و کرگدن کدومشون زورشون بیشتره و اگه بینشون دعوا بشه کدوم یکی برنده میشه !

 

[MD66]

نوستالژی یعنی مزار پدر/مادر/خانواده

 

[MD66]

نوستالژی یعنی همین الان با یوزری که اوایل سال 82 تو مجید آنلاین ساختی و آخرین ورودت هم همون سال بوده وارد بشی و ببینی شغل رو نوشتی دانش آموز :دی

 

[ashkaria]

:lol: ایول !

نوستالژی برای من اینکه در اون حال و هوای کودکی ساعت ها در این اندیشه غرق بودم که بین فیل و شیر و کرگدن کدومشون زورشون بیشتره و اگه بینشون دعوا بشه کدوم یکی برنده میشه !

دقیقا ... الانم روزی دو هزار بار دارم این سئوال و سئوالهای مشابهشو به پسرم جواب میدم ولی چیزی که معلومه این داستان همچنان ادامه داره ...

 

[pomona]

نوستالژی یعنی چسبوندن عکسهای آدامس زاگور به دفتر خاطرات،نوستالژی یعنی گوش دادن به آهنگ مهرداد دهه 79 ( خونه ما کاه گلیه ، پشت بومش سفالیه ، آسمونش نقره ایه ، دیوار و طاقش گلیه .... ) نوستالژی یعنی در آوردن نگاتیو فیلم از دوربین عکاسی و با شوق و ذوق بردن برای چاپ ، وقتی از عکاسی تحویل میگرفتیم چه ذوقی داشتیم برای دیدنشون،نوستالژی یعنی قصه های مجید... حنا دختری در مزرعه ... باخانمان و ....

 

[linkoln]

نوستالژی یعنی : کتاب های تن تن رو از نو خوندن. ورق زدن صفحات زرد شده کتاب های یونیورسال. بری به دورانی که معلمت تو دبستان قول میده که اگه معدلت خوب بشه کتاب تن تنی رو که تو کتابخونس هدیه بده بهت.

 

[Leon 2008]

نوستالژی برای من دوباره خوندن روزنامه ابرار ورزشی که فردای بازی ایران و استرالیا خریدم.
نوستالژی برای من لحظه ای که با عموم داشتیم از رادیو اسمهای آزاده هارو گوش میدادیم و یه لحظه عموم پرید بالا و فهمیدم اسم رفیقشو خوندن و رفتیم در خونشون آخ چه لحظه ای بود کوچه قیامت بود...

Sent from my Nexus 7 using Tapatalk 2

 

[bat]

نوستالژی یعنی

گفتگوی آزاد
تعطیل شد! نوشته جدیدی در این بخش پذیرفته نمی شود.

 

[amin7]

نوستالژی یعنی لباسی رو که وقتی بچه بودی میپوشیدی رو، تن خواهرزاده 4 سالت کنی.

نوستالژی یعنی خواهرزادت بپرسه "من چجوری به دنیا اومدم" و تو یاد بچگی های خودت بیفتی که همین سوالو میکردی.

نوستالژی یعنی یه نوشته ای رو پیدا کنی که وقتی بچه بودی نوشتی : "من هیچ وغت ازدواج نمی کنم" و زیرش رو هم امضا کردی.

 

[rojan]

نوستالژی یعنی بیای تو پیتی پستای قدیمیتو بخونی و خندت بگیره که چقدر پپه بودی

 

[mahdian57]

امروز یه فیلمی ایرانی قدیمی نشون میداد من موقع تعویض کانال یه قسمتهاییشو دیدم. چیزی که خیلی به چشمم اومد و خاطرات اون سالها رو زنده میکرد صورت صاف و بدون چروک مردم سرهاشون هم پر از مو مدلی که اون سالها مد شده بود و مردا یه سبیل پرپشت بالا دهنشون که تا 50 سالگی حداقل تار سفید نداشت و زنا هم مانتوهای معروف با اپلای گنده بالای شونه هاشون. ولی الان همه چروکیده و خسته از زندگین. چرخ زمونه چی بر سر این مردم آورد بماند . . .

 

[rojan]

:lol: ایول !

نوستالژی برای من اینکه در اون حال و هوای کودکی ساعت ها در این اندیشه غرق بودم که بین فیل و شیر و کرگدن کدومشون زورشون بیشتره و اگه بینشون دعوا بشه کدوم یکی برنده میشه !

نوستالژی یعنی داداشم که با همین فکرا همه رو آسفالت کرده بود!!!!

 

[Hooshmandsazan96]

نوستالژی یعنی آدمس خرسی

 

[f@iry]

نوستالژی یعنی خوردن آلاسکا تو گرمای تابستون در حالی که از شدت بازی خیس عرق هستی
یعنی کشیدن یونولیت به دیوار سیمانی و لذت از تماشای خورده های یونولیت
یعنی ساختن فرفره نخی با در نوشابه
یعنی جمع کردن کلکسیون عکس آدماس دایناسوری
یعنی تف کردن کاغذ مجاله شده رو سف کلاس و خشک شدن و افتادنش رو سر معلم

 

[Chego]

نوستالوژی یعنی گل کوچیک اخ اخ شوت یه ذرب .. یعنی اون زمانی که توپ چهل تیکه برا خودش کالای لوکس یه حساب میومد .
خر پلیس لوول
یه کنسول بازی دستی بود باید یه بچه رو تر و خشک میکردی
دیگه ادامه بدم اشکم درمیاد.

 

[Hamid2day]

نوستالوژی یعنی ... پشت بوم خوابیدن تو پشه بند