kamelia1313
کاربر تازه وارد
- تاریخ عضویت
- 2 آپریل 2007
- نوشتهها
- 0
- لایکها
- 0
با سلام.
ما از خانواده ای هستیم که عشقمان یک پراید بود.با زور وام و .... پولش را جور کردیم و ریختیم تو سایپا.
دلمان خوش بود که سیزده بدر امسال را بیرون می رویم مثل مردم.اما متاسفانه چند تا از فامیلهای نزدیک که نفوذ بسییار زیادی روی پدر و مادرمان دارند این آرزوی ما را به گور بردن.
اصولا فامیلهای ما بسیار حسود و کرکس صفت هستند و مادرمان هم همانند پدرمان شدیدا" به خواهر و برادر خود وابسته هستند و بدون اجازه ی آنها آب نمی خورند.
ما 3 فرزند هستیم.به ترتیب سن:
• اولی کار و کاسبی خوبی دارد و می رود که ثروتمند بشود و سپس درسش ر ا ادامه دهد.در واقع پول ماشین را هم او تامین کرده بود.
• دومی دانشجوی برق است و از اول خودش درس خوانده است و شاگرد اول.
• سومی هم مثل دومی شاگرد اول و زرنگ است. و می خواهد مهندس برق شود.
ما تقریبا 25 سال است که سیزده بدر ها ما در خانه می مانیم چرا که پدر و مادرمان به دستور خواهر و برادرشان اجازه نمی دهند که ما صاحب ماشین بشویم.
حدود 25 سال هست که ما مهمانی و عروسی نرفته ایم.کسی هم جز خواهر و برادر پدر و مادرمان به خانه ی ما نمی آید و وقتی هم که می آیند ما را مسخره می کنند.ما جوانها هم اجبارا" تحمل می کنیم.
شهر ما کوچک است و تفرجگاه نزدیک به شهر ندارد و هر چه هست far from here.
اینها را گفتیم تا شما قدر سیتروئن ژیان! خود را بدانید و ناشکری نکنید که اینجا هوا بس ناجوانمردانه سرد است....
التماس دعا.
ما از خانواده ای هستیم که عشقمان یک پراید بود.با زور وام و .... پولش را جور کردیم و ریختیم تو سایپا.
دلمان خوش بود که سیزده بدر امسال را بیرون می رویم مثل مردم.اما متاسفانه چند تا از فامیلهای نزدیک که نفوذ بسییار زیادی روی پدر و مادرمان دارند این آرزوی ما را به گور بردن.
اصولا فامیلهای ما بسیار حسود و کرکس صفت هستند و مادرمان هم همانند پدرمان شدیدا" به خواهر و برادر خود وابسته هستند و بدون اجازه ی آنها آب نمی خورند.
ما 3 فرزند هستیم.به ترتیب سن:
• اولی کار و کاسبی خوبی دارد و می رود که ثروتمند بشود و سپس درسش ر ا ادامه دهد.در واقع پول ماشین را هم او تامین کرده بود.
• دومی دانشجوی برق است و از اول خودش درس خوانده است و شاگرد اول.
• سومی هم مثل دومی شاگرد اول و زرنگ است. و می خواهد مهندس برق شود.
ما تقریبا 25 سال است که سیزده بدر ها ما در خانه می مانیم چرا که پدر و مادرمان به دستور خواهر و برادرشان اجازه نمی دهند که ما صاحب ماشین بشویم.
حدود 25 سال هست که ما مهمانی و عروسی نرفته ایم.کسی هم جز خواهر و برادر پدر و مادرمان به خانه ی ما نمی آید و وقتی هم که می آیند ما را مسخره می کنند.ما جوانها هم اجبارا" تحمل می کنیم.
شهر ما کوچک است و تفرجگاه نزدیک به شهر ندارد و هر چه هست far from here.
اینها را گفتیم تا شما قدر سیتروئن ژیان! خود را بدانید و ناشکری نکنید که اینجا هوا بس ناجوانمردانه سرد است....
التماس دعا.