fardin59
Registered User
- تاریخ عضویت
- 18 مارس 2006
- نوشتهها
- 1,134
- لایکها
- 75
علی اکبر شیرودی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
پرش به: ناوبری, جستجو
علی اکبر شیرودی زبده ترین خلبان هوانیروز ارتش ج.ا.ا در جنگ ایران و عراق
صاحبنظران جنگهای هوایی علی اکبر شیرودی را «نامدارترین خلبان جهان» نامیدهاند. وی هنگام هجوم به دشمن با هلیکوپتر به صورت مایل شیرجه میرفت و دشمن را زیر رگبار گلوله میگرفت و مثل جت جنگنده فانتوم مانور میداد.
فهرست مندرجات
[مخفی شود]
۱ زندگی نامه
۱.۱ جوانی
۱.۲ خلبانی
۲ انقلاب اسلامی و جنگ
۲.۱ در جنگ ایران و عراق
۳ کشته شدن
۴ نظرات دیگران در مورد شیرودی
۵ نگارخانه
۶ منابع
[ویرایش] زندگی نامه
علی اکبر شیرودی در دیماه ۱۳۳۴ در روستای بالاشیرود تنکابن در استان مازندران چشم به جهان گشود . پدر وی در مورد خوابی که پیش از بدنیا آمدن علی اکبر دیده میگوید :
پیش از تولد علی اکبر در خواب دیدم که بر فراز بام خانه، ستاره درخشانی است که چشمها را خیره میکند به طوری که اهالی از اطراف برای تماشای آن میآمدند. علی اکبر که متولد شد، درشت تر از نوزادان دیگر بود و اعجاب اقوام و همسایگان را بر انگیخت.
هنگامی که علی اکبر طفلی بیش نبود پدرش تحت تأثیر خوابی که دیده بود در تعلیم قرآن به فرزند همت گمارد. در دوران دبستان نیز نه تنها از نظر جسمی جثهای درشت داشت بلکه از نظر هوش و استعداد از بسیاری از همسالان خود گوی سبقت را ربوده بود. بعد از اتمام دوره ابتدایی و کسب رتبه شاگرد اولی، به دلیل نبود دبیرستان در روستای بالاشیرود در دبیرستان شیرود در شش کیلومتری محل سکونتش ادامه تحصیل داد. وی که از مشکلات مالی خانواده مطلع بود از طریق کارگری و کشاورزی به پدرش کمک میکرد.
[ویرایش] جوانی
در دوران جوانی همچنان از لحاظ ایمان، اخلاق و تحصیل سرآمد جوانان آن منطقه بود. معلم تعلیمات دینی وی در خصوص ویژگیهای اخلاقی علی اکبر میگوید :
اخلاق اسلامی و رفتار جوانمردانه او نشانههایی از خصوصیات جوانی میرزا کوچک خان را مجسم میکرد.
علی اکبر قربان شیرودی در سال آخر دبیرستان جهت یافتن کار به تهران آمد و در کنار کار به ادامه تحصیل پرداخت. در سال ۱۳۵۰ با افکار و مبارزات آیت الله ***** آشنا شد و شروع به مطالعه معارف و کتابهای ادیان مختلف همچنین کتب فلسفی و سیاسی از جمله نوشتههای مرتضی مطهری کرد.
[ویرایش] خلبانی
علی اکبر شیرودی، در سال ۱۳۵۱ وارد دوره مقدماتی خلبانی شد و پس از مدتی برای گذراندن دوره کامل به پادگان هوا نیروز اصفهان منتقل شد. با اتمام دوره خلبان هلیکوپتر کبری به این موضوع پی برد که نفوذ آمریکاییها در ارتش و فرهنگ کشور بیش از آن است که تصور میشد. وی پس از پایان دوره خلبانی به عنوان خلبان به استخدام ارتش در آمد و به پادگان هوانیروز کرمانشاه منتقل شد. در این ایام با احمد کشوری، از خلبانان مؤمن که از همشهریانش نیز بود آشنا شد.
[ویرایش] انقلاب اسلامی و جنگ
وی در دوران مبارزات انقلاب اعلامیههای آیت الله ***** را در کرمانشاه پخش میکرد و در آستانه پیروزی انقلاب همراه با حجت الاسلام آل طاهر مسئولیت حفاظت از کرمانشاه به خصوص رادیو و تلویزیون و ادارات مهم دولتی را بر عهده گرفت. در غائله کردستان داوطلبانه به این منطقه شتافت و در مقابل گروههای ضد انقلاب به مبارزه پرداخت. در همین دوره و در سن ۲۴ سالگی به دلیل فداکاریهای کم نظیر و تحرکات فوق العاده اش به عنوان فرمانده خلبانان هوانیروز انتخاب شد.
شیرودی در حماسه پاوه نیز نقش تعیین کنندهای در آزادسازی شهر پاوه ایفا کرد به طوری هاشمی رفسنجانی به نشانه سپاسگزاری از وی گفت :
شیرودی حق بزرگی بر این کشور دارد.
شیرودی پس از سه سال مبارزه با ضد انقلاب در غرب کشور به اصرار روحانیون و همرزبان پاسدارش در ۲۰ شهریور ۱۳۵۹ به مدت یک ماه به مرخصی رفت، اما بیش از ۱۰ روز در تنکابن نماند، چراکه با شنیدن حمله عراق به جنوب ایران به منطقه بازگشت. در آن چند روز نیز با اینکه منافقان و ضد انقلاب در تعقیب او بودند، وی بدون محافظ و تنها با یک قبضه کلت کمری که از حجت الاسلام حاج احمد ***** هدیه گرفته بود در تنکابن تردد میکرد و اغلب اوقات با لباس کار به میان روستاییان میرفت و در کشتزارها به سالخوردگان کمک میکرد.
[ویرایش] در جنگ ایران و عراق
با شروع جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۵۹ به منطقه کرمانشاه رفت. وی هنگامی که شنید بنی صدر دستور داده پادگان خلیه و انبار مهمات منهدم شود از دستور سرپیچی کرد و به دو خلبانی که با او همفکر بودند گفت :
ما میمانیم و با همین دو هلیکوپتری که در اختیار داریم مهمات دشمن را میکوبیم و مسئولیت تمرد را میپذیریم.
در طول ۱۲ ساعت پرواز بی نهایت حساس و خطرناک، وی به عنوان تنها موشک انداز پیشاپیش دو خلبان دیگر به قلب دشمن یورش برد. شجاعت و ابتکار عمل وی نه تنها در سراسر کشور، بلکه در تمام خبرگزاریهای مهم جهان منعکس شد. بنی صدر برای حفظ ظاهر دو هفته بعد به او ارتقاء درجه داد، اما خلبان شیرودی درجه تشویقی را نپذیرفت و تنها خواسته اش این بود که کارشکنیهای بنی صدر و بیتفاوتی برخی از فرماندهان را به آیت الله ***** خبر دهد. در همان ایام به دستور فرماندهی هوانیروز چند درجه تشویقی گرفت و از ستوانیار سوم خلبان به درجه سروانی ارتقاء یافت، اما طی نامهای به فرمانده هوانیروز کرمانشاه در ۹ مهر ۱۳۵۹ چنین نوشت:
اینجانب خلبان پایگاه هوانیروز کرمانشاه میباشم و تا کنون برای احیای اسلام و حفظ مملکت اسلامی در کلیه جنگها شرکت نمودهاند، منظوری جز پیروزی اسلام نداشتهام و به دستور **** عزیزم به جنگ رفتهام. لذا تقاضا دارم درجه تشویقی که به اینجانب دادهاند، پس گرفته و مرا به درجه ستوانیار سومی که بودهام، برگردانید.
شیرودی در عملیاتهای پروازی خود تلفات سنگینی را به نیروها و تجهیزات دشمن در نقاط استراتژیکی غرب کشور وارد کرد. در ۱۳ دی ماه ۱۳۵۹ وقتی خیانتهای آشکار بنی صدر را دید به افشاگری پرداخت و از شنوندگان سخنانش خواست با ایمان و اسلحه و چنگ و دندان از میهن اسلامی دفاع کنند. در همین ایام علی اکبر شیرودی را به خاطر باز پس گیری ارتفاعات بازی دراز بازداشت تنبیهی کردند و در واکنش به این مساله روحانیون متعهد و اعضای **** کرمانشاه مراتب ناراحتی خود را در اسرع وقت به اطلاع اعضای شورای عالی دفاع از جمله آیت الله *****ای و حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی رساندند و حکم بازداشت وی در ۶ دی ماه سال ۱۳۵۹ منتفی شد.
وی در مصاحبهای که در مجله پیام انقلاب منتشر شد، علت زنده مانده اش را پس از چند هزار مأموریت هوایی و انجام بالاترین پروازهای جنگی در دنیا و نجات یافتن از ۳۶۰ خطر مرگ مشیت و عنایت الهی عنوان میکند.
او به دلیل لیاقت و شجاعت ظرف هفت ماه از درجه ستوانیاری به درجه سروانی ارتقاء یافت. علی اکبر شیرودی از شهادت خود آگاه بود، چنان که به یکی از روحانیون متعهد کرمانشاه گفته بود: «احمد کشوری را در خواب دیدم که به من گفت شیرودی یک عمارت خیلی خوبی برایت گرفتهام و باید بیایی و در این عمارت بنشینی».
[ویرایش] کشته شدن
آخرین عملیات پروازی خلبان شیرودی در بازی دراز صورت گرفت. عراق لشکری زرهی با ۲۵۰ تانک و با پشتیبانی توپخانه و خمپاره انداز و چند فروند جنگنده روسی و فرانسوی، برای بازپس گیری ارتفاعات «بازی دراز» به سوی سر پل ذهاب گسیل میکند.
خلبان یار احمد آرش که به همراه شیرودی در این عملیات پروازی شرکت داشت، درمورد چگونگی شهادت این خلبان دلاور چنین میگوید: « بارها او را در صحنه جنگ دیده بودم که خود را با هلیکوپتر به قلب دشمن زده و حتی هنگام پرواز مسلسل به دست میگرفت. درآخرین نبرد هم جانانه جنگید و بعد از آنکه چهارمین تانک دشمن را زدیم، ناگهان گلوله یکی از تانکهای عراقی به هلیکوپتر اصابت کرد و در همان حال شیرودی که مجروح شده بود با مسلسل به همان تانک شلیلک کرده و آن را منهدم نمود و خود نیز به شهادت رسید.»
جنازه علی اکبر شیرودی پس از تشیع باشکوه در روستای شیرود تنکابن به خاک سپرده میشود. از وی دو فرزند به نام عادله و ابوذر که در هنگام کشته شدن پدر ۴ ساله و یک ساله بودند به یادگار ماندهاست.
پس از شهادت سروان خلبان علی اکبر شیرودی در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۳۶۰، شخصیتهای مملکتی نسبت به شخصیت والا و سلوک اخلاقی وی اظهارات مختلفی نمودهاند از جمله آیت الله *****ای از وی به عنوان اولین نظامی که در نماز به او اقتدا کردهاست، یاد میکند و او را مکتبی، مومن و جنگنده در راه خدا توصیف میکنند. حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی در مورد وی میگوید:من در قیافه شیرودی مالک اشتر را دیدم. همچنین دکتر مصطفی چمران، وزیر دفاع وقت او را ستاره درخشان جنگهای کردستان نامیدهاست. صاحب نظران جنگهای هوایی او را « نامدارترین خلبان جهان» نامیده اند؛ چنان که تیمسار فلاحی، رئیس ستاد مشترک ارتش در باره وی میگوید:
ناجی غرب و فاتح گردنهها و ارتفاعات آریا، بازی دراز، میمک، دشت ذهاب و پادگان ابوذر بود. او غیر ممکنها را ممکن ساخت. کسی بود که وقتی خبر شهادتش را به امام ***** دادم، امام در مورد وی فرمود:او آمرزیده است.
[ویرایش] نظرات دیگران در مورد شیرودی
هاشمی رفسنجانی:
شیرودی حق بزرگی بر این کشور دارد.
مصطفی چمران:
هنگام هجوم به دشمن با هلیکوپتر به صورت مایل شیرجه میرفت و دشمن را زیر رگبار گلوله میگرفت و مثل جت جنگنده فانتوم مانور میداد. او با آن وحشتی که در دل دشمن ایجاد میکرد، بزرگترین ضربات را به آنها میزد.
همرزمان شیرودی:
روزی در تعقیب ضد انقلاب وقتی خواست راکتی شلیک کند متوجه حضور بچهای در آن حوالی شد، برگشت و ابتدا با بال هلیکوپتر بچه را ترساند و از آنجا راند و بعد برگشت و حمله کرد.
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
پرش به: ناوبری, جستجو
علی اکبر شیرودی زبده ترین خلبان هوانیروز ارتش ج.ا.ا در جنگ ایران و عراق
صاحبنظران جنگهای هوایی علی اکبر شیرودی را «نامدارترین خلبان جهان» نامیدهاند. وی هنگام هجوم به دشمن با هلیکوپتر به صورت مایل شیرجه میرفت و دشمن را زیر رگبار گلوله میگرفت و مثل جت جنگنده فانتوم مانور میداد.
فهرست مندرجات
[مخفی شود]
۱ زندگی نامه
۱.۱ جوانی
۱.۲ خلبانی
۲ انقلاب اسلامی و جنگ
۲.۱ در جنگ ایران و عراق
۳ کشته شدن
۴ نظرات دیگران در مورد شیرودی
۵ نگارخانه
۶ منابع
[ویرایش] زندگی نامه
علی اکبر شیرودی در دیماه ۱۳۳۴ در روستای بالاشیرود تنکابن در استان مازندران چشم به جهان گشود . پدر وی در مورد خوابی که پیش از بدنیا آمدن علی اکبر دیده میگوید :
پیش از تولد علی اکبر در خواب دیدم که بر فراز بام خانه، ستاره درخشانی است که چشمها را خیره میکند به طوری که اهالی از اطراف برای تماشای آن میآمدند. علی اکبر که متولد شد، درشت تر از نوزادان دیگر بود و اعجاب اقوام و همسایگان را بر انگیخت.
هنگامی که علی اکبر طفلی بیش نبود پدرش تحت تأثیر خوابی که دیده بود در تعلیم قرآن به فرزند همت گمارد. در دوران دبستان نیز نه تنها از نظر جسمی جثهای درشت داشت بلکه از نظر هوش و استعداد از بسیاری از همسالان خود گوی سبقت را ربوده بود. بعد از اتمام دوره ابتدایی و کسب رتبه شاگرد اولی، به دلیل نبود دبیرستان در روستای بالاشیرود در دبیرستان شیرود در شش کیلومتری محل سکونتش ادامه تحصیل داد. وی که از مشکلات مالی خانواده مطلع بود از طریق کارگری و کشاورزی به پدرش کمک میکرد.
[ویرایش] جوانی
در دوران جوانی همچنان از لحاظ ایمان، اخلاق و تحصیل سرآمد جوانان آن منطقه بود. معلم تعلیمات دینی وی در خصوص ویژگیهای اخلاقی علی اکبر میگوید :
اخلاق اسلامی و رفتار جوانمردانه او نشانههایی از خصوصیات جوانی میرزا کوچک خان را مجسم میکرد.
علی اکبر قربان شیرودی در سال آخر دبیرستان جهت یافتن کار به تهران آمد و در کنار کار به ادامه تحصیل پرداخت. در سال ۱۳۵۰ با افکار و مبارزات آیت الله ***** آشنا شد و شروع به مطالعه معارف و کتابهای ادیان مختلف همچنین کتب فلسفی و سیاسی از جمله نوشتههای مرتضی مطهری کرد.
[ویرایش] خلبانی
علی اکبر شیرودی، در سال ۱۳۵۱ وارد دوره مقدماتی خلبانی شد و پس از مدتی برای گذراندن دوره کامل به پادگان هوا نیروز اصفهان منتقل شد. با اتمام دوره خلبان هلیکوپتر کبری به این موضوع پی برد که نفوذ آمریکاییها در ارتش و فرهنگ کشور بیش از آن است که تصور میشد. وی پس از پایان دوره خلبانی به عنوان خلبان به استخدام ارتش در آمد و به پادگان هوانیروز کرمانشاه منتقل شد. در این ایام با احمد کشوری، از خلبانان مؤمن که از همشهریانش نیز بود آشنا شد.
[ویرایش] انقلاب اسلامی و جنگ
وی در دوران مبارزات انقلاب اعلامیههای آیت الله ***** را در کرمانشاه پخش میکرد و در آستانه پیروزی انقلاب همراه با حجت الاسلام آل طاهر مسئولیت حفاظت از کرمانشاه به خصوص رادیو و تلویزیون و ادارات مهم دولتی را بر عهده گرفت. در غائله کردستان داوطلبانه به این منطقه شتافت و در مقابل گروههای ضد انقلاب به مبارزه پرداخت. در همین دوره و در سن ۲۴ سالگی به دلیل فداکاریهای کم نظیر و تحرکات فوق العاده اش به عنوان فرمانده خلبانان هوانیروز انتخاب شد.
شیرودی در حماسه پاوه نیز نقش تعیین کنندهای در آزادسازی شهر پاوه ایفا کرد به طوری هاشمی رفسنجانی به نشانه سپاسگزاری از وی گفت :
شیرودی حق بزرگی بر این کشور دارد.
شیرودی پس از سه سال مبارزه با ضد انقلاب در غرب کشور به اصرار روحانیون و همرزبان پاسدارش در ۲۰ شهریور ۱۳۵۹ به مدت یک ماه به مرخصی رفت، اما بیش از ۱۰ روز در تنکابن نماند، چراکه با شنیدن حمله عراق به جنوب ایران به منطقه بازگشت. در آن چند روز نیز با اینکه منافقان و ضد انقلاب در تعقیب او بودند، وی بدون محافظ و تنها با یک قبضه کلت کمری که از حجت الاسلام حاج احمد ***** هدیه گرفته بود در تنکابن تردد میکرد و اغلب اوقات با لباس کار به میان روستاییان میرفت و در کشتزارها به سالخوردگان کمک میکرد.
[ویرایش] در جنگ ایران و عراق
با شروع جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۵۹ به منطقه کرمانشاه رفت. وی هنگامی که شنید بنی صدر دستور داده پادگان خلیه و انبار مهمات منهدم شود از دستور سرپیچی کرد و به دو خلبانی که با او همفکر بودند گفت :
ما میمانیم و با همین دو هلیکوپتری که در اختیار داریم مهمات دشمن را میکوبیم و مسئولیت تمرد را میپذیریم.
در طول ۱۲ ساعت پرواز بی نهایت حساس و خطرناک، وی به عنوان تنها موشک انداز پیشاپیش دو خلبان دیگر به قلب دشمن یورش برد. شجاعت و ابتکار عمل وی نه تنها در سراسر کشور، بلکه در تمام خبرگزاریهای مهم جهان منعکس شد. بنی صدر برای حفظ ظاهر دو هفته بعد به او ارتقاء درجه داد، اما خلبان شیرودی درجه تشویقی را نپذیرفت و تنها خواسته اش این بود که کارشکنیهای بنی صدر و بیتفاوتی برخی از فرماندهان را به آیت الله ***** خبر دهد. در همان ایام به دستور فرماندهی هوانیروز چند درجه تشویقی گرفت و از ستوانیار سوم خلبان به درجه سروانی ارتقاء یافت، اما طی نامهای به فرمانده هوانیروز کرمانشاه در ۹ مهر ۱۳۵۹ چنین نوشت:
اینجانب خلبان پایگاه هوانیروز کرمانشاه میباشم و تا کنون برای احیای اسلام و حفظ مملکت اسلامی در کلیه جنگها شرکت نمودهاند، منظوری جز پیروزی اسلام نداشتهام و به دستور **** عزیزم به جنگ رفتهام. لذا تقاضا دارم درجه تشویقی که به اینجانب دادهاند، پس گرفته و مرا به درجه ستوانیار سومی که بودهام، برگردانید.
شیرودی در عملیاتهای پروازی خود تلفات سنگینی را به نیروها و تجهیزات دشمن در نقاط استراتژیکی غرب کشور وارد کرد. در ۱۳ دی ماه ۱۳۵۹ وقتی خیانتهای آشکار بنی صدر را دید به افشاگری پرداخت و از شنوندگان سخنانش خواست با ایمان و اسلحه و چنگ و دندان از میهن اسلامی دفاع کنند. در همین ایام علی اکبر شیرودی را به خاطر باز پس گیری ارتفاعات بازی دراز بازداشت تنبیهی کردند و در واکنش به این مساله روحانیون متعهد و اعضای **** کرمانشاه مراتب ناراحتی خود را در اسرع وقت به اطلاع اعضای شورای عالی دفاع از جمله آیت الله *****ای و حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی رساندند و حکم بازداشت وی در ۶ دی ماه سال ۱۳۵۹ منتفی شد.
وی در مصاحبهای که در مجله پیام انقلاب منتشر شد، علت زنده مانده اش را پس از چند هزار مأموریت هوایی و انجام بالاترین پروازهای جنگی در دنیا و نجات یافتن از ۳۶۰ خطر مرگ مشیت و عنایت الهی عنوان میکند.
او به دلیل لیاقت و شجاعت ظرف هفت ماه از درجه ستوانیاری به درجه سروانی ارتقاء یافت. علی اکبر شیرودی از شهادت خود آگاه بود، چنان که به یکی از روحانیون متعهد کرمانشاه گفته بود: «احمد کشوری را در خواب دیدم که به من گفت شیرودی یک عمارت خیلی خوبی برایت گرفتهام و باید بیایی و در این عمارت بنشینی».
[ویرایش] کشته شدن
آخرین عملیات پروازی خلبان شیرودی در بازی دراز صورت گرفت. عراق لشکری زرهی با ۲۵۰ تانک و با پشتیبانی توپخانه و خمپاره انداز و چند فروند جنگنده روسی و فرانسوی، برای بازپس گیری ارتفاعات «بازی دراز» به سوی سر پل ذهاب گسیل میکند.
خلبان یار احمد آرش که به همراه شیرودی در این عملیات پروازی شرکت داشت، درمورد چگونگی شهادت این خلبان دلاور چنین میگوید: « بارها او را در صحنه جنگ دیده بودم که خود را با هلیکوپتر به قلب دشمن زده و حتی هنگام پرواز مسلسل به دست میگرفت. درآخرین نبرد هم جانانه جنگید و بعد از آنکه چهارمین تانک دشمن را زدیم، ناگهان گلوله یکی از تانکهای عراقی به هلیکوپتر اصابت کرد و در همان حال شیرودی که مجروح شده بود با مسلسل به همان تانک شلیلک کرده و آن را منهدم نمود و خود نیز به شهادت رسید.»
جنازه علی اکبر شیرودی پس از تشیع باشکوه در روستای شیرود تنکابن به خاک سپرده میشود. از وی دو فرزند به نام عادله و ابوذر که در هنگام کشته شدن پدر ۴ ساله و یک ساله بودند به یادگار ماندهاست.
پس از شهادت سروان خلبان علی اکبر شیرودی در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۳۶۰، شخصیتهای مملکتی نسبت به شخصیت والا و سلوک اخلاقی وی اظهارات مختلفی نمودهاند از جمله آیت الله *****ای از وی به عنوان اولین نظامی که در نماز به او اقتدا کردهاست، یاد میکند و او را مکتبی، مومن و جنگنده در راه خدا توصیف میکنند. حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی در مورد وی میگوید:من در قیافه شیرودی مالک اشتر را دیدم. همچنین دکتر مصطفی چمران، وزیر دفاع وقت او را ستاره درخشان جنگهای کردستان نامیدهاست. صاحب نظران جنگهای هوایی او را « نامدارترین خلبان جهان» نامیده اند؛ چنان که تیمسار فلاحی، رئیس ستاد مشترک ارتش در باره وی میگوید:
ناجی غرب و فاتح گردنهها و ارتفاعات آریا، بازی دراز، میمک، دشت ذهاب و پادگان ابوذر بود. او غیر ممکنها را ممکن ساخت. کسی بود که وقتی خبر شهادتش را به امام ***** دادم، امام در مورد وی فرمود:او آمرزیده است.
[ویرایش] نظرات دیگران در مورد شیرودی
هاشمی رفسنجانی:
شیرودی حق بزرگی بر این کشور دارد.
مصطفی چمران:
هنگام هجوم به دشمن با هلیکوپتر به صورت مایل شیرجه میرفت و دشمن را زیر رگبار گلوله میگرفت و مثل جت جنگنده فانتوم مانور میداد. او با آن وحشتی که در دل دشمن ایجاد میکرد، بزرگترین ضربات را به آنها میزد.
همرزمان شیرودی:
روزی در تعقیب ضد انقلاب وقتی خواست راکتی شلیک کند متوجه حضور بچهای در آن حوالی شد، برگشت و ابتدا با بال هلیکوپتر بچه را ترساند و از آنجا راند و بعد برگشت و حمله کرد.