آخرین بارش رو به خاطر نمیارم ولی اولین بار رو یادمه.
اون شب همون شبی بود که برای اولین بار حس کردم به آرامش رسیدم آرامشی حقیقی که در پناه اون شاید بتونم از زندگی لذت ببرم و زیبایی هاش رو حس کنم.
حالا که دیگران را می بینم حس می کنم همه به دنبال گمشده ای هستند که نمی دانند کجا باید دنبال آن بگردند غافل از اینکه یار در خانه است و گرد جهان گشتن بی فایده
آرامش حلقه مفقوده زندگانی ماست و اولین شب آرامش اولین شبی بود که من از ته دل خوشحال شدم و بدون شک تنها اولینی است که از صمیم قلب آرزو می کنم آخرینی نداشته باشد