به نقل از hwt :
ربطي نداره . من ببينم هرجا موجود زنده اي پر ميزنه ميرم اونجا رو اباد ميكنم . تازه sakhtafzar.ir هم هست .
ديگر هواي با تو پريدن به سر نزد
يعني ؛ پرنده اي به هواي تو پر نزد
حتـّا به اشتباه ... كسي عاشق ات نشد
يا عابري به خانه ات آهسته در نزد
پشت غبار يخ زده ي كوچه ... مرده بود
خورشيد ؛ شعله يي به هواي سحر نزد
تكليف اين دو خط ّ موازي به هم رسيد
ديگر پرنده پر به خيال سفر نزد
...
يعني پرنده ها به هواي تو مرده اند
وقتي هواي با تو پريدن به سر نزد
===
رفته بود و جاي خالي اش هنوز
يك بغل هواي گريه مانده بود
جاي خالي اش ـ اگرچه رفته بود ـ
باز هم براي گريه مانده بود
لاي خرده ريزه هاي دل ، هنوز
تكـّه پاره هاي گريه مانده بود
از حكايت ِ قشنگ ِ او ... فقط
شرح ِ ماجراي گريه مانده بود
در سكوت ِ بي قرار ِ چشم هات
باز هم صداي گريه مانده بود
...
رفته بود ... و جاي خالي اش ، فقط
چند رد ّ پاي گريه مانده بود